توکل به نام اعظت ...
#یا_الله
خدایی که بوده و هست ..
#ماه_رجب رفاقتمون رو با خدا زیادتر کنیم..
💞 به ڪآناڷ همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
✅مجردها بخوانند
دانستنی های @قبل_از_ازدواج
🔺به خاطر فرار از مشکلات و تنهایی، ازدواج رو به عنوان راه حل انتخاب نکن.
گرچه که ظاهرا هیچ چاره ای برای حل مشکلاتت نباشد.
🔺تو توی زندگیت، مجرد یا متاهل باید کاری کنی که حال درونی خودت خوب باشه،
اگر امروز که مجرد هستی حالت خوب نیست، فکر نکن که ازدواج کنی حالت خوب میشه، اینطوری نیست، چون #ازدواج آمادگی برای ورود به چالش های بزرگ زندگی رو میخواد .
💞 به ڪآناڷ همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
❤️ یه بار امتحان کنید 🏳️
🔸وسط دعوا بصورت کامل گذشت کنید!
دقیقا همون زمانی که فکر میکنید حق دارید کلی سروصدا کنید
کامل کامل بگذرید
در لحظه فراموش کنید
💭 مثلا یهو بگید
عزیزم ارزشی نداره محبتمونو با این حرفا خراب کنیم
صحنه بعد هم همدیگر رو در آغوش بگیرید
و لبخند بعدی اش تقدیم به زندگی تون ❤️
تا حالا امتحان کردید؟
پیشنهاد میدیم که امتحان کنید و تجربه تون رو با ما در میون بگذارید تا بتونیم بقیه رو تشویق کنیم 😍
💞 به ڪآناڷ همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
❤️🍃❤️
#زوجهای_خوشبخت
💑زوجهای خوشبخت معمولا به انتظارات یکدیگر به خوبی پاسخ میدهند.
💕آنها معمولا سعی میکنند به خواستهها و انتظارات یکدیگر به خوبی پاسخ مثبت بدهند و از بی اعتنایی و یا درگیر شدن با خواستههای یکدیگر پرهیز میکنند.
💕این عادت ثمره برجسته ای دارد، به زن و شوهر اجازه میدهد با یکدیگر مهربان باشند و علاقه و حس شوخ طبعی خود را حتی وقتی در اختلاف به سر میبرند حفظ کنند.
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
#تربیت_فرزند
#حق_فرزند
هنگام صحبت کردن با کودک،
از تحقیر، سرزنش یا تهدید او
خودداری کنید.
ایجاد حس گناه در کودک به
دلیل اشتباهات کودکانه او
می تواند تاثیرات روانی منفی
زیادی ایجاد کند
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
❤️ #عاشقانه ❤️
💑 کنارت چقدر ؛
💫حال من بهتره😍😘
#عشقم
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
❤️🍃❤️
#همسرداری
"راه برگشت را برای خودت باز بگذار!!!"
✍ در دعوا با همسر و خانواده همسرت، حد نگهدار و راه برگشت را برای خودت باز بگذار
‼️هر چی از دهنت درآمد نگو
‼️ هر کاری را نکن
‼️هر حرفی نزن
‼️هر بیاحترامی نکن.
👈 حرفی نزنی که نشه بعدا جمعش کنی
🔻هر غیبت و بدگویی از آنها برای دیگران نکن و احتمال بده که ممکن است برگردی و راه برگشت را بر خودت نبند.
👈 سایه بعضی از حرفها و رفتارها تا ابد خواهد ماند و نخواهد گذاشت که آرام بگیری.
💞 به ڪآناڷ #همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
❤️🍃❤️
#سیاست_همسرداری
اگه میخوای همسرت
عاشقــــــــ❤️ـــــــت باشه
➣ یه ضرب المثلی هست که میگه:
"قایـــــ⛵️ــــــق رو الکی تکون نده!
یهو دیدی چپ شد!"
➣ تو زندگی مشترک
👈 اگر بخوای به هر موضوع کوچکی واکنش نشون بدی و یه درگیری ایجاد کنی
👈 یه وقت زبونم لال ممکنه با همین تکون ها قایق رو چپ کنی!
👈اگه می خوای همسرت عاشقت باشه،
✍ بدون که "گذشت" اولین بنیان هر ارتباط سالمه....
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
#چادرانه💞🖤
🍃°°🌸°°🍃
اگر چادر زینب💜🌠
لباس یاری امام زمانش بود🕊
پس چادر من نذر زینب است🌾
ما در اینراه پشتسر زینب میرویم
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
داستان آموزنده
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت .
دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد. به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!!
💎گر تو ان پیر خرابات باشی
💎فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
💎شیطان به رهت همچو چراغی بشود
💎تادرمحضر دوست همیشه حاضرباشی.
💞 به ڪآناڷ #همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
#رمان_دختران_آفتاب #فصل_دهم #پارت_پنجاه_و_چهارم -به نظر من يكي از كوچك ترين نتيجه هايش اين بود كه
#رمان_دختران_آفتاب
#فصل_يازدهم
#پارت_پنجاه_و_پنجم
و بعد لبخند تاسف آميزي زد:
-اين طوري آدم به مادرش هم به چشم مجرمي نگاه ميكنه كه اجازه داده يه مرد بهش مسلط بشه! به همين علت; فمينيسم هم اگرچه شعار مبارزه با تحقير زن و زن ستيزي رو ميده, ولي خودش
هم زن رو تحقير ميكنه. چون كه به احساس مادري و همسري كه از راههاي كمال زنانه ست حمله ميكنه. يعني اگر دشمن قديمي هويت زنها مسائل جنسي بود, امروز به خاطر در نظر نگرفتن شرايط جنسيت زنانه توسط فمنيسم, اين انديشه شده دشمن هويت زن! اگر قبلا مردها زنها رو بي ارزش ميكردن حالا خود زنها اين كار رو ميكنن. ميخوام بگم از اون جا كه انسانيت رو نمي شه صرفا بر اساس جنسيت درك كرد, حتي روشنفكرانه ترين نظريههاي فمنيستي هم نمي تونه درك متعادلي از انسان داشته باشه. اگر به فمينيستها اجازه داده بشه كه خيالات خام خودشون رو تبليغ و ترويج كنن, نتايج اوليه فمنيسم بسيار خطرناك و نتيج نهايي اش فاجعه آميز خواهد بود
پيش بيني فاطمه درمورد اين آينده خطرناك، باعث شد كه جلسه ساكت شود. كسي حرفي نمي زد. شايد همه فكرمي كردند كه چه خواهد شد؟ راحله ظاهرش آرام بود، ولي نگاهش ناراضي به نظر ميرسيد. معلوم نبود او به چه چيزي فكر ميكند! فهيمه همان طور كه با بند عينكش بازي ميكرد، بعضي وقتها از زيرچشم به راحله نيز نگاه ميكرد. به نظر نگران ميرسيد. شايد نگران راحله بود! عاطفه و سميه هيجا ن زده به
نظرمي رسيدند. فاطمه اما آرام و خونسرد بود. به ثريا نگاه ميكرد كه صفحات آخركتا ب را ورق ميزد. نمي دانم چه طوري به اين زودي رسيده بود به آخر كتاب! شايد هم مثل من كتاب ميخواند. جاي پدر خالي كه حرص بخورد:
( (آخه اين چه وضع كتاب خوندنه دختر؟! كتاب رو كامل ميخونن! حتي سفيديهاي حاشيه اش رو هم بايد بخوني! نه اين كه ده صفحه از اولش، ده صفحه از وسطش، و ده صفحه هم از آخرش بخوني! ) )
صداي فرياد هيجان زده ثريا همه چيز را به هم ريخت! سكوت جلسه، رشته فكر و نگرانيهاي بچهها را! خاطرات پدر را، نگاه آرام وخونسرد فاطمه را!
- لعنت به همه تون!
همه صورتها و نگاهها برگشت به سمت ثريا. كمي لحنش آرامتر شد. فقط كمي!
- پس كه اين طور! شما هم ( (بله) )!
به سرعت سرش را بلند كرد. هيجان زده بود! خواست چيزي بگويد كه نگاه بچهها را ديد و چهرههاي متعجب وحيرت زده را! دهانش باز ماند. يادش رفت چه ميخواست بگويد. به آرامي دهانش را بست. زير نگاههاي خيره بچهها سر در گم بود. آرام نگاهش را پايين كشيد. نگاه ديگري به كتاب كرد و دوباره هيجان زده سرش را بلند كرد. اين بار نگاهش به راحله بود. فقط به راحله! هيجان زده و مشوش!
- تو تموم اين كتاب رو خوندي؟
راحله جواب نداد. ترديد داشت. شايد هم متوجه نشده بود كه ثريا با كيست؟ جهت بعضي از نگاهها عوض شد. فهيمه و عاطفه از ثريا به سوي راحله چرخيدند. بالاخره مطمئن شد كه او بايد جواب دهد.
- نه! تا همان جايي كه تو جلسه را به هم زدي و رفتي.
ثريا اين طعنه را اصلا به روي خودش نياورد. شايد هم سوالش مهم تر بود!
- پس، آخر كتاب رو نخوندي؟
- فرض كن نخونده باشم! اشكالي داره؟
- اگه نخونده باشي ( (نه) )! اشكالي نداره، ولي...
و بعد يكهو جهت نگاهش عو ض شد. اين بار همه را نگاه ميكرد و بيشتر فاطمه را.
- داشتم اين كتاب را ورق ميزدم. دنبال همان تكه اي ميگشتم كه راحله خوانده بود! ولي در عوض چيز ديگه اي پيدا كردم. مطلبي در آخر همين كتاب. فكركنم به گونه اي نتيجه گيري نويسنده همين كتاب باشه.
چرخيد به سوي راحله! بي قراربود.
- راستي! گفتي اين خانم ( (فالاچي) ) فمينيست هم هست، آره!
راحله سرش را تكان داد.
- تقريبا!
- پس جالبه كه نظريات همين خانم نويسنده رو راجه به وضعيت زنها در غرب بشنوين. فكر كنم شنيدني باشه. بخصوص براي راحله كه از ديدن اون مادر سالارها اين طوري ذوق زده شده بود!
و بعد چند صفحه آخر كتاب را ورق زد:
- اين توصيفي از شهر نيويوركه كه براتون ميخونم: ( (در درون ساختمانهاي غرق در نور نئون، هرگز نور خورشيد به داخل آنها راه نمي يافت، هزاران تن از زنان، متحد و عليه مردان شرم زده، در تكاپو و مبارزه بودند و خود را نيرومند و فرمانروا ولي سخت تنها احساس ميكردند. هنگام ظهر كه ادارات براي صرف نهار خالي ميشود، اين زنان همچون آبشار پرخاشگر غم زدهاي از اتاقهاي خود فرو ميريختند و در ( (بارها) ) در مقابل يك همبرگر ومقداري سالاد قرار مي گرفتند.
ادامه دارد....
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تقوا_در_کلام
#ماه_رجب
#تلنگرانه
امام خامنه ای:
بسیاری از بلاهای زندگی وابسته به حرف زدن است.
پیشنهاد میکنم حتما ببینید...
💞 به ڪآناڷ همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚