#سیره_شهدا
شهید_یعنی...
بعد از یازده سال تازه وارد منزل 🏠جدیدمان شدیم.
و هنوز وسایل منزلمان را سرجایشان قرار نداده بودم.🥺
سیدسجاد موقع رفتن گفت:خدا راشکر که سقفی بالای سر شما و محمدپارسا آمد تا در نبود من اجاره نشین نباشید.😊
ولی سعی کنید سالن پذیرایی را سرو سامان دهید.
زیرا قرار است مهمان هایی داشته باشید و دیگر ادامه نداد😐
او بوی شهادت را حس می کرد و می دانست منزل جدیدمان قرار است مملو از مهمان هایی شود که بعد از شهادتش😭 به دیدار ما خواهند آمد..
همسرشهید سید سجاد حسینی
#تا_شهادت_راهی_نیست☺️✋🏻
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
#شهید_یعنی...🌸
روزهـــاے جمعــــہ مـے گفـت:امــروزمیخـوام یہ کــارخیـربـرات انجام بدم😊
هـم براے شمـا،هـــم براے خـدا💫
وضـومی گرفـت ومـے رفت توے آشپزخونہ.
هـرچہ میگفتم :نکـنیــدایــــݧ کاررومن ناراحت میشــم باعث شرمندگیمہ.😞
گـــــوش نمـے کــرد.
دررامـے بسـت وآشپزخانہ رامــے شست😕💚
#شهید_علے_صیاد_شیرازے🌺
#تا_شهادت_راهی_نیست☺️✋🏻
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
#شهید_یعنی...🌸
شاید علاقه اش ❤️ را خیلی به من نمی گفت، ولی در عمل خیلی به من توجه می کرد.
با همین کارهایش غصه 😞 دوری از خانواده ام 👨👩👧👦 یادم می رفت.
حقوق 💶 که می گرفت، می آمد خانه و تمام پولش را می گذاشت توی کمد من.
می گفت: «هر جور خودت دوست داری خرج کن».
خرید خانه 🏡 با من بود.
اگر خودش پول لازم داشت می آمد و از من می گرفت.
هر وقت هم که دلم برای پدر و مادرم 👨👩👧 تنگ می شد، آزاد بودم یکی دو هفته بروم اصفهان.
اصلاً سخت نمی گرفت.
از اصفهان هم که بر می گشتم، می دیدم زندگی خیلی مرتب و تمیز است.
لباسهایش👖👕 را خودش می شست و آشپزخانه را مرتب می کرد.
#تا_شهادت_راهی_نیست☺️✋🏻
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚