eitaa logo
💖 همسرانه حوای آدم 💖
3.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
59 فایل
اُدع إلى سبیلِ ربکَ بالحکمةِ والمَوعظةِ الحسنه(نحل.125) ❤️شعار ما: خانواده امن و آرام. 👳با مدیریت مشاور ازدواج و خانواده: مهدی مهدوی نوبت‎دهی مشاوره: (صبورباشید) @Admin_hava نظرات و پیشنهادات: https://eitaayar.ir/anonymous/vD1o.vQ8b ❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
شروع رمان واقعه ی عاشورای حسینی یکی از بزرگترین و جامعترین رویدادهای تاریخی است و در آن به نکات ظریف و رخدادهای دقیق حادثه ی کربلا اشاره شده است، آنچه که در نگارش این داستان مد نظر بوده است: حرکت امام و اهل بیت علیهم السلام و یارانش می باشد، که این حرکت از مدینه آغاز و به مدینه نیز ختم می شود، و این حرکت در قالب پنج سفر صورت گفت: سفر اول: حرکت از مدینه بسوی مکه با هدف امتناع و سر باز زدن از بیعت با یزید و روی آوردن به جایگاهی مناسب برای رساندن پیام خود به مسلمانان جهان در عدم بیعت با یزید و رد صلاحیت او برای خلافت بر مسلمانان، در قالب ملاقاتها، سخنرانیها و مکاتبات همچون نامه ای که به اهل کوفه و یا بصره ارسال فرموده اند. سفر دوم: حرکت از مکه بسوی عراق که بصورت ظاهر برای اجابت دعوت مردم کوفه که نامه های زیادی به حضرت نوشته، و نیز کسانی را که برای دعوت از حضرت فرستاده بودند .سفر سوم: حرکت اهل بیت بسوی شام همراه با رسالت تبلیغ و رسانیدن پیام امام علیه السلام. سفر چهارم: حرکت از شام بسوی کربلا و اقامه ی ماتم و عزا برای عزیزان خود کنار مرقد مطهر امام علیه السلام و فرزندان و یاران عزیزشان بود. سفر پنجم: بازگشت بسوی مدینه. این داستان به نقل از کتاب: قصه کربلا بضمیمه قصه انتقام/ تالیف علی نظری منفرد درج می گردد. برای مطالعه داستان همراه ما باشید 🌸 💞 دوستانت رو به ڪانال حــواے آدم دعوت کن 🌱↙️ ❤️ @havayeadam 💚💕
ضمن تسلیت مجدد شهادت علیه السلام از رمان جا نمونید و حتما در برنامه حفظ از امشب شرکت کنید 💞 دوستانت رو به ڪانال همسرانه حــواے آدم دعوت کن 🌱↙️ ❤️ @havayeadam 💚💕
💖 همسرانه حوای آدم 💖
شروع رمان #داستان_کربلا واقعه ی عاشورای حسینی یکی از بزرگترین و جامعترین رویدادهای تاریخی است و در
قسمت اول در مدینه نامه ی اهل کوفه هنگامی که امام حسن مجتبی علیه السلام شهید شد، شیعیان کوفه که در میان آنها فرزندان جعده بن هبیره بن ابی وهب مخزومی بودند، در خانه ی سلیمان بن صرد اجتماع نموده و نامه ای به امام حسین علیه السلام نوشتند مبنی بر تسلیت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و اینکه خدای متعال تو را بزرگترین خلیفه و جانشین گذشتگان قرار داد، و ما در مصیبت شما مصیبت زده و در حزن شما اندوهناکیم، سرور ما در شادی شماست، و ما در انتظار فرمان توایم. فرزندان جعده بن هبیره جعده بن هبیره، خواهرزاده ی حضرت علی علیه السلام، مادر او دختر ابی طالب است. گفته شده که جعده در زمان پیامبرمتولد شده است ولی از صحابه پیامبر متولد شده ولی از صحابه ی پیامبر نیست و در کوفه سکونت نموده است. ابن عبدالبر و ابن منده و ابی نعیم و ابن اثیر او را از صحابه شمرده اند، و ابن حجر در «تقریب» او را توثیق کرده است. کسی که استواری او را در جنگ صفین با دائی خود علی علیه السلام را ملاحظه کند، قوت ایمان و دفاع او از اهل بیت برایش معلوم می گردد (تنقیح المقال 211 /1).فرزندان جعده نامه ی دیگری برای امام حسین علیه السلام نوشته و در آن از حسن نظر مردم کوفه خبر دادند و اشتیاق آنان را نسبت به سفر امام علیه السلام به کوفه گوشزد کردند و [ صفحه 42] نوشتند: ما یاران شما را ملاقات کردیم و در میان آنها کسانی را دیدیم که به گفتار آنان اطمینان داریم، آنها در دشمن ستیزی معروفند و در دشمنی با پسر ابوسفیان و بیزاری از او استوارند. و در آن نامه از امام حسین علیه السلام خواسته شده بود که نظر خود را بوسیله ی نامه اعلام دارد. نامه ی امام به اهل کوفه امام حسین علیه السلام در پاسخ نامه ی اهل کوفه نوشتند: من امیدوارم که رأی برادرم در صلح و رأی من در جهاد با بیدادگران هر دو در راه رشد و تعالی و رستگاری باشد، بر شما باد که این امر را از دشمنان و بیگانگان پنهان کنید و تا معاویه زنده است از جای خود حرکت نکنید، اگر او مرد و من زنده بودم نظر خود را به شما خواهم گفت انشاءالله [43] .جمعی از بزرگان عراق و اشراف حجاز نزد امام حسین علیه السلام آمده و پس از تعظیم و یادآوری فضائل و مکارم اخلاقیش او را بسوی خود می خواندند و می گفتند: ما برای شما بمنزله ی دست و بازو هستیم و تردیدی نداریم که چون معاویه بمیرد کسی همانند تو در میان مردم نیست.و هنگامی که رفت و آمد آنها نزد امام حسین علیه السلام زیاد شد، عمر و بن عثمان بن عفان نزد مروان بن حکم که در آن زمان حاکم مدینه بود، آمد و گفت: رفت و آمد مردم به نزد حسین بسیار شده و بخدا سوگند که روزهای سختی را از او و یاران او در پیش خواهی داشت.مروان در این باره برای معاویه نامه ای فرستاد و معاویه در پاسخ او نوشت: مادامی که حسین را با ما کاری نیست و دشمنی خود را با ما آشکار نکرده است، او را آزاد [ صفحه 43] بگذار ولی دورادور مراقب او باش [44] . ادامه دارد... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🔺بخاطر رعایت اختصار، منابع بعد از پایان یافتن داستان در دسترس قرار می گیرد. 💞 دوستانت رو به ڪانال حــواے آدم دعوت کن 🌱↙️ ❤️ @havayeadam 💚💕
💖 همسرانه حوای آدم 💖
#داستان_کربلا قسمت اول در مدینه نامه ی اهل کوفه هنگامی که امام حسن مجتبی علیه السلام شهید شد، شیع
قسمت دوم در مدینه شهادت حجر بن عدی کندی حجر از فضلاء صحابه و در جنگ صفین از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام فرمانده ی قبیله ی کنده بود، و در جنگ نهروان بر میسره ی لشکر او بود، و در سال 51 معاویه او را در «مرج عذراء» به قتل رسانید. احمد می گوید: به یحیی بن سلیمان گفتم: آیا به تو خبر داده اند که حجر بن عدی مستجاب الدعوه بوده است؟ گفت: آری و او از افاضل اصحاب پیامبر بوده است. در این میان دست نشانده های معاویه به دستور او سختگیری بیشتری نسبت به شیعیان خصوصا شیعیان کوفه انجام می دادند و بعضی از چهره های سرشناس شیعه را به بهانه های پوچ و بی اساس از میان برداشتند، یکی از آنان حجر بن عدی کندی است که زیاد بن ابیه او و تعدادی از یاران وفادارش را با تشکیل پرونده های ساختگی به دمشق فرستاد و به دستور معاویه آنها را در «مرج عذراء» [45] دمشق به شهادت رسانیدند [46] ، و مورخان شیعه و سنی این ماجرا را در آثار خود ذکر کرده اند. انتقاد از معاویه شهادت حجر تأثیری بسیاری در روحیه ی مردم گذاشت و موج نفرتی از خاندان اموی سراسر جامعه ی اسلامی را فراگرفت بطوری که عایشه هنگامی که که با معاویه ملاقات نمود در مراسم حج به او گفت: چرا حجر و یاران او را کشتی و شکیبائی از خود نشان ندادی؟ آگاه باش که از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمود: در «مروج عذراء» [ صفحه 44] جماعتی کشته می شوند که فرشتگان آسمان از کشته شدن آنها در خشم خواهند شد. معاویه برای اینکه عمل زشت و ننگین خود را توجیه کند گفت: در آن زمان مرد عاقلی و کاردانی نزد من نبود که مرا از این کار باز دارد [47] . بهر حال این جنایت معاویه و بازتاب وسیع آن را در افکار مردم که انزجار جامعه ی اسلامی را از حکومت معاویه به همراه داشت می توان یکی از زمینه های حرکت و قیام امام حسین علیه السلام بشمار آورد. ابن اثیر در حوادث سنه ی 51 می نویسد که: در این سال، حجر بت عدی و اصحابش کشته شدند [48] .معاویه در ملاقاتی که با حسین بن علی علیه السلام داشت به او گفت: ای ابا عبدالله! می دانی که ما شیعیان پدرت را کشته و آنان را حنوط و کفن کرده و بر آنها نماز خوانده و دفن کردیم؟ امام حسین علیه السلام در پاسخ فرمود: اما بخدای کعبه اگر ما شیعیان تو را بکشیم نه آنان را حنوط کرده و نه کفن نموده و نه نماز بر آنها گزارده و نه آنان را دفن می نمائیم [49] . ادامه دارد... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🔺بخاطر رعایت اختصار، منابع بعد از پایان یافتن داستان در دسترس قرار می گیرد. 💞 دوستانت رو به ڪانال حــواے آدم دعوت کن 🌱↙️ ❤️ @havayeadam 💚💕
💖 همسرانه حوای آدم 💖
#داستان_کربلا قسمت دوم در مدینه شهادت حجر بن عدی کندی حجر از فضلاء صحابه و در جنگ صفین از طرف امی
قسمت سوم در مدینه شهادت عمرو بن الحمق الخزاعی پس از شهادت حجر بن عدی، معاویه در صدد دستگیری عمرو بن الحمق [50] - که [ صفحه 45] از صحابه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و از یاران خاص علی علیه السلام و از دوستان حجر بن عدی بود- برآمد، و سرانجام او را به دستور معاویه در اطراف موصل به قتل رسانیدند و سر او را از بدن جدا کرده به نیزه زدند و برای زهر چشم گرفتن از مردم در معابر عمومی به گردش درآوردند و بعد به شام بردند و آن را در دامن همسرش که زندانی معاویه بود، انداختند، و همسر شجاع و وفادارش برای معاویه این پیام را فرستاد که جنایتی بس بزرگ را مرتکب شدی و انسانی نیکوکار و پاک را به قتل رسانیدی [51] .شهادت این صحابی بزرگ نیز توانست افکار عمومی را- که با شهادت حجر بن عدی کاملا تحریک شده بود- نسبت به حکومت اموی بیشتر بدبین کند. نیرنگ معاویه یکی دیگر از کارهای بسیار ناشایستی که معاویه انجام داد این بود که زیاد بن ابیه را که- پدرش معلوم نبود چه کسی است- برادر خود خواند و او را بعنوان فرزند پدرش به مردم معرفی کرد! و این عمل معاویه مخالفت آشکار با احکام اسلامی بود، بطوری که ابن اثیر این حرکت معاویه را اولین حرکت در محو احکام اسلامی آنهم به صورت علنی می شمارد زیرا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حکم کرد که ولد ملحق به فراش است [52] . [ صفحه 46] تغییر شکل حکومتی در سال 56 هجری به دستور معاویه مردم با یزید بعنوان ولی عهد او بیعت کردند [53] . و این فکر که باید خلافت یا به تعبیر دیگر حکومت و سلطنت موروثی شود در زمان معاویه شکل گرفت و خلفای گذشته هیچیک به چنین کاری تن نداده بودند.هنگامی که عبد الرحمن بن ابی بکر [54] خبر بیعت مردم با یزید را شنید به مروان بن حکم (امیر معاویه در مدینه) گفت: «تو و معاویه در این تصمیم خیرخواه امت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نبودید بلکه هدفتان این بود که سلطنت را موروثی کنید همانند پادشاهان روم» [55] [56] .و این پیشنهاد (موروثی شدن خلافت) ابتدا توسط مغیره بن شعبه [57] که از طرف [ صفحه 47] معاویه فرمانروای کوفه بود مطرح شد، آنهم برای تثبیت موقعیت و امارت خود، زیرا معاویه قصد بر کناری او را داشت.در این رابطه ابن اثیر می نویسد: مغیره در کوفه از طرف معاویه فرمانروائی می کرد و معاویه تصمیم گرفته بود که او را برکنار کرده و سعید بن عاص را به کوفه بفرستد، جون این خبر به مغیره رسید با خود گفت که: مصلحت در این است که برای حفظ آبروی خود نزد معاویه بروم و از ادامه ی مسئولیت خود و فرمانروائی کوفه اظهار بی میلی نموده و از او درخواست کنم که با استعفای من موافقت کند تا در نزد مردم چنین وانمود شود که من خود داوطلبانه از فرمانروایی کوفه کناره گرفتم.با همین خیال بسوی شام حرکت کرد و در شام ابتدا با نزدیکان و یاران خود ملاقات کرد و به آنها گفت: اگر در این اوضاع و احوال نتوانم فرمانروائی کوفه را برای خود نگه دارم دیگر هرگز به آن مقام دست نخواهم یافت. و بعد نزد یزید بن معاویه رفت و بدو گفت: بیشتر یاران پیامبر از دنیا رفته اند و فرزندان آنها بجای مانده اند و تو از همه ی آنها در فضل و رأی و دین و سیاست داناتری و من نمی دانم چرا پدرت معاویه برای تو از مردم بیعت نمی گیرد؟!یزید گفت: آیا به نظر تو این کار شدنی است؟مغیره گفت: آری.یزید که سخت تحت تأثیر حرفهای مغیره قرار گرفته بود به نزد پدرش معاویه رفت و کلام مغیره را بازگو نمود. معاویه دستور داد تا مغیره را حاضر سازند، و مغیره پیشنهاد خود را برای معاویه شرح داد و اضافه کرد که: شما شاهد بودید که بعد از قتل عثمان، امت اسلامی دچار چه اختلافهای شدیدی گردید و چه خونهای زیادی ریخته شد، یزید جانشین خوبی برای تو خواهد بود تا بعد از تو پناهگاهی برای مردم باشد و از خونریزی و فتنه جلوگیری شود.معاویه گفت: چه کسانی در این کار مرا یاری خواهند کرد؟ [ صفحه 48] ادامه دارد... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🔺بخاطر رعایت اختصار، منابع بعد از پایان یافتن داستان در دسترس قرار می گیرد. 💞 دوستانت رو به ڪانال حــواے آدم دعوت کن 🌱↙️ ❤️ @havayeadam 💚💕
💖 همسرانه حوای آدم 💖
#داستان_کربلا قسمت سوم در مدینه شهادت عمرو بن الحمق الخزاعی پس از شهادت حجر بن عدی، معاویه در صدد د
قسمت چهارم در مدینه مغیره گفت: من تعهد می کنم که از مردم کوفه برای یزید بیعت بگیرم و زیاد بن ابیه نیز از مردم بصره برای ولیعهدی یزید بیعت خواهد گرفت و از این دو شهر گذشته مردم هیچ شهری با بیعت یزید مخالفت نخواهند کرد.معاویه مغیره را در پست فرمانروائی کوفه تثبیت کرد و از تصمیم بر کناری او به جهت بیعت گرفتن برای یزید منصرف گردید.مغیره نزد یاران خود بازگشت و در جواب یارانش که از ماجرای بر کناریش پرسش می کردند گفت: من پای معاویه را در رکابی قرار دادم که حکومت اموی سالهای سال به ترکتازی خود ادامه دهد و دریدم چیزی را که هرگز دوخته نخواند شد! [58] .سپس مغیره به کوفه آمد و با یاران خود و هواداران بنی امیه مساله بیعت با یزید را مطرح کرد و آنها پیشنهاد او را اجابت کردند، او فرزندش موسی بن مغیره بهمراه یک هیئت ده نفره را (و به قولی بیش از ده نفر) بسوی شام فرستاد و سی هزار درهم در اختیار آنان گذاشت. آنان نزد معاویه رفتند و از بیعت با یزید سخن گفتند و معاویه را تشویق کردند که هر چه زودتر اینکا را انجام دهد و معاویه در پاسخ گفت: این مطلب را فعلا اظهار نکنید ولی بر همین رأی و اندیشه باشید؛ سپس از فرزند مغیره سؤال کرد که: پدرت دین این افراد را به چه قیمتی خریده است؟! گفت: به سی هزار درهم! معاویه در جواب گفت: به راستی که دین بر این اشخاص بسی بی ارزش بوده است که آن را به این قیمت ناچیز فروخته اند [59] . نامه ی معاویه به امام معاویه نامه ای به امام علیه السلام نوشت که در قسمتی از آن آمده است: [ صفحه 49] «... درباره ی فعالیتهای شما خبرهایی به من رسیده که اگر راست باشد باید بگویم که هرگز چنین انتظاری از شما نداشتم و اگر نادرست باشد بجاست، چرا که شما را از اینگونه امور دور می بینم! به عهدی که با خدا بسته ای وفا کن و مرا بر آن مدار که مقابله ی به مثل کنم! اگر مرا و حکومت مرا تأیید نکنی من هم در تکذیب تو خواهم کوشید و اگر از سر نیرنگ با من رفتار کنی، همان رفتار را با شما خواهم داشت! از خدا بترس تا امت اسلام را گرفتار اختلاف و اسیر فتنه نسازی!» [60] . جواب امام به معاویه در قسمتی از جواب امام علیه السلام به معاویه آمده است:«... نامه ی تو به دستم رسید، یاد آور شده بودی که درباره ی من به تو خبرهائی رسیده که برای تو ناخوشانید بوده است در حالی که من از اینگونه اعمالی که به من نسبت داده اند دورم و فقط خداست که آدمی را بسوی خوبیها هدایت می کند، گزارش اینگونه خبرها کار سخن چینانی است که تصمیم دارند در میان امت اسلامی اختلاف ایجاد کنند.من آهنگ جنگ و مخالفت با تو را نکردم و این در حالی است که از خدای خود بیمناکم، تو بودی که پیمان را زیر پاگذاردی و حجر بن عدی و یاران نمازگزار و بندگان صالح خدا را که سوگند یاد کرده بودی از خشم تو در امان خواهند بود، کشتی، همان کسانی که با بیدادگران و بدعتگران مبارزه می کردند و امت اسلامی را با امر به معروف و نهی از منکر به راه خیر و رستگاری فرا می خواندند و در این مسیر، تمام ناملایمات و ملامت افراد نادان را به جان می خریدند.مگر تو نبودی که عمرو بن حمق، این صحابی پیامبر و عبدصالح خدا را که در اثر [ صفحه 50] عبادت بدنش رنجور و رنگ رخسارش زرد شده بود، کشتی، و امانی را که داده بودی ناجوانمردانه نادیده گرفتی؟! اگر پرنده های آسمان از امان نامه ی تو اطلاع داشتند ترک آشیانه کرده از قله های رفیع کوهها فرود می آمدند! ولی تو این خصلت ستوده ی عرب را که پایبندی به پیمان بود، از راه فریب و با برنامه های دقیقی که از پیش آماده کرده بودی، نادیده گرفتی چرا که جامه ی جوانمردی بر ناکسان زیبنده نیست.آیا تو نبودی که برای رسیدن به اهداف غیر انسانی خود زیاد بن سمیه را- که معلوم نبود فرزند کیست [61] - فرزند پدرت خواندی و او را با خود برادر دانستی؟! در حالی که قبلا نظر پیامبر گرامی اسلام درباره ی کسانی که پدرانشان ناشناخته اند اعلام شده بود [62] و تو از روی کینه و عمد و بر خلاف دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم او را به پدر خود نسبت دادی تا با این لطفی که در حق او نمودی بعنوان فرمانروای تو دست و پای مسلمانان را بدون چون و چرا بریده و چشم آنها را کور کرده و از درختهای خرما آویزانشان نماید! گویا تو از این امت نیستی و آنها نیز از تو نیستند!مگر تو نبودی که دستور دادی حضرمی را- که به نوشته ی زیاد از پیروان راستین علی علیه السلام بود - بکشند ادامه دارد... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🔺بخاطر رعایت اختصار، منابع بعد از پایان یافتن داستان در دسترس قرار می گیرد. 💞 دوستانت رو به ڪانال حــواے آدم دعوت کن 🌱↙️ ❤️ @havayeadam 💚💕
💖 همسرانه حوای آدم 💖
#داستان_کربلا قسمت چهارم در مدینه مغیره گفت: من تعهد می کنم که از مردم کوفه برای یزید بیعت بگیرم و
قسمت پنجم در مدینه ادامه جواب امام به نامه معاویه ... و به این هم اکتفا نکردی و فرمان دادی تا هر کس که پیرو علی علیه السلام بود به این جرم بکشند و اعضای بدن آنها را از هم جدا کنند، مگر دین علی علیه السلام جز دین پسر عمش رسول خداست که تو در جایش نشسته ای؟! و اگر به حرمت این دین نبود، تو و پدرانت در صحراهای سوزان سرگردان و همیشه در حال [ صفحه 51] کوچ بودید.در نامه ات نوشته بودی که: اگر مرا انکار کنی تو را انکار خواهم کرد و اگر با من مکر کنی با تو مکر خواهم کرد، من امیدوارم که حیله ی تو آسیبی به من نرساند و زیان فریب تو بیشتر از همه نصیب تو گردد زیرا تو بر مرکب جهل خویش سوار شده ای و بر شکستن پیمان خویش پافشاری می کنی، بجان خودم سوگند که تو به پیمانهایی که بسته بودی وفا نکردی و با کشتن این افراد خداترس و نیکوکار، تمامی آن پیمانها را بی اثر ساختی، این مسلمانان شجاع و بی گناه که به فرمان تو به شهادت رسیدند، نه با تو اعلام جنگ کرده بودند و نه خون کسی به گردن آنها بود، تو فقط به این بهانه آنها را کشتی که جانب حق را نگاه می داشتند و از بر شمردن فضیلتهایی که در تو نیست، تردیدی به خود راه نمی دادند.هان ای معاویه! خود را به قصاص بشارت ده و به روز حساب یقین داشته باش و آگاه باش که در کتاب خدای تعالی اعمال کوچک و بزرگ بندگانش آمده است و خدا هرگز فراموش نخواهد کرد که دوستانش را اسیر کردی و با بهانه های دور از منطق و عقل به قتلشان فرمان دادی و یا آنها را از وطنشان آواره و به شهرهای دور افتاده تبعید کردی و برای فرزندت یزید به ناحق از مردم بیعت گرفتی در حالی که او جوان خامی است که آشکارا شراب می نوشد و بازی با سگ را دوست دارد! من تو را می بینم در حالی که با این رفتارهای ناشایست، دین و دنیای خود را به نابودی کشیدی و در حق زیر دستانت، تجاوز و خیانت کردی و به یاوه های این دیوانه ی نادان [63] و تقوی الهی را ناچیز شمردی، و السلام» [64] . بلاذری می نویسد: امام حسین علیه السلام نامه ی بسیار تندی برای معاویه نوشت و در آن نامه کردار زشت او را درباره ی زیاد بن ابیه و کشتن حجر بن عدی یادآور شد و به او نوشت که: تو از آن روزی که خلق شده ای به مکر با صالحان مسروری، با من نیز از در نیرنگ درآ، و سخنان مغیره و دشمنان ما را دست آویز کارهای خلاف خود قرار ده!. و در آخر آن نامه آمده است: «و السلام علی من اتبع الهدی» [65] . گردهمایی در مکه سلیم بن قیس نقل می کند که: یک سال قبل از مرگ معاویه، حسین بن علی علیه السلام بهمراه عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر برای شرکت در مراسم حج به مکه آمدند، امام حسین علیه السلام در این سفر افراد بنی هاشم چه مرد و چه زن و تمام یاران خود را به مجلسی دعوت کرد و از آنان خواست تا اصحاب رسول خدا که به نیکنامی شهره اند را در آنجا حاضر کنند. در این فراخوانی امت اسلامی، بیش از هفتصد مرد در زیر یک چادر در «منی» اجتماع کردند که اکثر آنها از تابعین [66] بودند و نزدیک دویست نفر آنها از صحابه ی [67] پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم. پس امام حسین علیه السلام ایستاد و خطبه ی رسائی خواند و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:«این مرد سرکش- یعنی معاویه- در حق ما و شیعیان ما کارهایی انجام داده است که شما از آنها اطلاع دارید و من اینجا می خواهم از شما پرسشی کنم که اگر درست [ صفحه 53] باشد تصدیق کنید و اگر نادرست، تکذیب کنید. گفتارم را بشنوید و بنویسید و پس از مراجعت از سفر حج، آن را در اختیار افراد مورد اعتماد خود قرار دهید و آنها را به یاری کردن ما و دفاع کردن ما و دفاع از حریم حق دعوت کنید زیرا بیم آن دارم که احکام اسلامی بدست فراموشی سپرده شود، و خداوند عنایتش را با نور هدایت کامل می کند هر چند برای کافران ناخوشانید باشد.»سپس آیاتی را که درباره ی اهل بیت پیامبر نازل شده بود و همچنین گفتار رسول خدا را درباره ی پدر و برادرش و خود و اهل بیتش برای حاضران بازگو کرد، و مواردی که امام حسین علیه السلام در این خطبه عنوان کرد مورد تصدیق حاضران قرار گرفت، و بعد ادامه داد:«شما را بخدا سوگند می دهم که آنچه را از من شنیدید و تصدیق کردید به افراد با ایمان و مورد اطمینان بازگو کنید» [68] . ادامه دارد... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🔺بخاطر رعایت اختصار، منابع بعد از پایان یافتن داستان در دسترس قرار می گیرد. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚