eitaa logo
حوزه علمیه امام صادق علیه السلام
121 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
65 فایل
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ کیست خوش‌گفتارتر از کسی که به‌طرف خدا دعوت کند و کار خوب بکند و بگوید: «من تسلیم خدایم»؟ قرآن کریم/سوره فصلت/آیه ۳۳
مشاهده در ایتا
دانلود
📆 طلب کاغذ و دوات توسط پیامبر صلی‌الله علیه وآله؛ ( ۲۵ المظفر ۱۱ ه ق) 🔹 حضرت (صلی‌الله علیه وآله) در هنگام رحلت می‌خواستند مسئله‌ی خم را به کتبی تأیید کنند، با این‌که در حضور هفتاد هزار یا بیشتر در غدیر خم بهترین تأییدها را کرده بودند، با وجود این‌ها می‌خواستند وصیت را کتبی هم قرار بدهد که مؤکَّد شده باشد. در آن‌جا اهل مخالفت کرد و کلمه‌ای گفت که حالا مریدهایش می‌خواهند آن کلمه را تفسیر کنند که با گفته‌ی یک مسلمان بسازد. این یک مطلب است که گفت این آدم تب‌داری است و تب بر او غالب شده و آدمی که تب شدید دارد، سخنش را چه می‌گویند؟ هذیان می‌گویند!. این یک مطلبی است که در هیچ کجای در هیچ فکر نمی‌کنم که پیدا شود، که یک کسی حالا آن شخص، باشد، باشد، باشد، سرمایه‌دار باشد و بخواهد دم رفتن، یک وصیتی بکند و جلویش را بگیرند. چنین اتفاقی تاکنون نیفتاده. و دیگر این‌که کسانی که از مطالب دینی باخبر نیستند، می‌گویند حضرت فرمود تا این‌که من یک جمله‌ای بنویسم که را از خطر باز دارد؛ مگر حضرت می‌توانست بنویسد؟ این را عنوان می‌کنند در حالی‌که این یک مغالطه‌ای بیش نیست. نوشتن سران برای سران، هیچ‌وقت با قلم و دوات که خودشان استعمال کنند نبوده. همیشه کاتب، دبیر و یا افرادی بوده‌اند که منصوب بوده‌اند برای همین کار که نامه‌ها را می‌گرفتند و جواب می‌دادند و خودشان ضبط و بایگانی می‌کردند، نه این‌که یک نفر بزرگ و صاحب یک مهم یا یک ، این خودش قلم و دوات جلویش بگذارد و نامه‌نویسی بکند. چنین چیزی نبوده. از این جهت این است. در جریان هم وارد شده که نامه‌ای است از حضرت پیامبر خدا، به نجران فرستاده شدکع بعد از ذکر این مطلب می‌گویند که ممکن است حضرت پای نامه امضا بفرماید. بنابراین این یک مطلب این‌که هیچ‌وقت سران هیچ نویسنده‌ی فرمان‌ها و نامه‌ها نیستند. و این خودش یک قسمت خاصی در دربار آن‌ها تشکیل هست که آن‌ها می‌نویسند، آن‌ها جواب می‌گیرند، آن‌ها می‌خوانند، آن‌ها از رئیس امضا می‌گیرند. الآن هم ما دیده‌ایم در همین خیلی نشان می‌دهد که وزرایی که می‌خواهند با هم توافق کنند روبروی هم نشسته‌اند و یک نفر هم همراه آن‌هاست که این مدارک را می‌گیرد و جلوی‌شان می‌گذارد، می‌گوید امضا کنید، نه این‌که خودش بگوید و بنویسید مطالب را. نه، مطالب توافق شده را قبلاً ماشین‌نویسی می‌کنند و می‌نویسند، در شکل یک دفتری که این باید باشد، مدرک باشد. بعد می‌آیند آن را جلوی می‌گذارند یا جلوی هر مسئولی که باید امضا کند، او فقط امضا می‌کند. آن‌وقت از دستش می‌گیرند. بنابراین در قضیه‌ی نامه‌نویسی، این مغلطه در آن است که بعضی‌ها می‌گویند حضرت که فرمود من نامه بنویسم که نجات در آن باشد، مگر حضرت چیزی می‌نوشت؟ پس معلوم می‌شود این حدیث اصلاً درست نیست! نه، بلکه معلوم می‌شود که شما در هستید، و شما نمی‌توانید وارد مطالب تحقیقی بشوید که به علت این است که یا شما هستید یا بسیار ساده‌اید که حرف مغرضین را قبول کرده‌اید. ۲۴ الحرام ۱۴۳۶=۹۴/۷/۱۶ ☑️ حضرت آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی
هدایت شده از سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها رسیده بوده، در راه تعظیم ، ، ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر - و این‌که به ایشان می‌گویند ، لابدّ پدرشان از تجار معتبر بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه ، خواه ، خواه ؛ خودش خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال این مسائل را بگنجانند که هر در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت . ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بیانات حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت ره ❓ و برای چه زمانی است؟ ❓علاوه بر نیاز به و بلوغ و هم هست؟ ❓منظور از چه کسی است؟ 🔰کانال رسمی حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت تهرانی (ره) 🆔 @Khoshvaght_ir
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
آیا دین با آزادى انسان سازگارى دارد؟ (بخش اول) 🔸️این پرسش تاکنون به صورت‌هاى مختلفى طرح شده است، که مجموع آن‌ها را به دو شکل: درون دینى و برون دینى، مى‌توان تقسیم کرد. 🔸️...[در شکل درون دینی این شبهه می گویند] اسلام براى آزادى انسان احترام زیادى قائل شده است و بر اساس آیات متعدّدى انسان موظّف به اطاعت از کسى نیست. به عنوان نمونه: 🔸️در سوره مبارکه غاشیه آیه 22 خطاب به پیامبر آمده است: «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر؛ اى پیامبر، تو بر مردم سیطره و تسلّط ندارى» پس مطابق این آیه پیامبر نباید درامور دیگران دخالت کند. 🔸️وقتى پیامبر که بالاترین انسان است حق تصرّف در امور دیگران را ندارد قهراً امام معصوم‌(علیه السلام) و فقیه، و هیچ شخص دیگرى نیز چنین اجازه‌اى ندارد. 🔸️آیه ۹۹ سوره مائده: «وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ اِلاَّ الْبَلاَغ؛ بر پیامبر وظیفه‌اى جز ابلاغ نیست؛» یعنى پیامبر تنها بایدپیام‌هاى الهى را به مردم برساند و مردم اگر خواستند عمل مى‌کنند، و اگر نخواستند عمل نمى‌کنند. پاسخ: 🔸️اوّلاً، باید توجه داشت که اینگونه شبهات در زمان ما جهت تضعیف تئورى ولایت فقیه القاء مى‌شود تا به این وسیله اطاعت از ولى أمر و حاکم دینى را مخالف با آزادى انسان، و حتّى خود دین جلوه دهند. 🔸️ثانیا: آیات مذکور بر حسب بیانى که این عدّه دارند با برخى آیات دیگر قرآن تناقض دارد زیرا در آیه شریفه 36 سوره احزاب مى‌فرماید: «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِن وَلاَ مُؤْمِنَة اِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»؛ یعنى وقتى خدا وپیامبر‌(صلى الله علیه وآله) چیزى را براى مردم مقرّر کردند، هیچکس حق اختیار و انتخاب در مقابل آنها را ندارد.» 🔸️...اینجا یا باید قائل به وجود تناقض در آیات الهى شویم ـ در حالى که ساحت قرآن منزّه از این پندار است ـ و یا باید آیات را با توجّه به آیات دیگر و بهره‌گیرى از احادیث معتبر معصومین‌(علیهم السلام) معنا کنیم. 🔸️با بررسى صدر و ذیل و سیاق آیات معلوم مى‌شود که مورد [برخی از] آیات، کفّار هستند و خداوند، پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) را دلدارى مى‌دهد که...از اینکه عده ‌اى جهنّمى مى‌ شوند، نگران مباش. وظیفه تو ابلاغ و بیان حق است. ایمان آوردن مردم تکلیف تو نیست. در این جهت ما به انسان ها اختیار داده‌ایم و در آینده به اعمال آنها رسیدگى مى‌شود. 🔸️بنابراین نتیجه این دو دسته از آیات چنین مى‌شود که ابتدائاً وظیفه پیامبر ابلاغ دین است و خواه ناخواه جمعى مى‌پذیرند و جمعى انکار مى‌کنند. اما دسته‌اى که پذیرفتند باید بدون چون و چرا از دستورات الهى و دینى پیروى کنند. 🔸️...پس در اصل پذیرش اسلام، اجبارى نیست «لا اکراه فى الدین» و اعتقاد به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قیامت قابل تحمیل بر دیگران نیست؛ اما بعد از پذیرش اسلام باید به احکام و فرامین آن عمل نمود و بعنوان مثال باید نماز خواند، باید روزه گرفت، و باید از اوامر پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) و امام (علیه السلام) پیروى کرد و همین طور باقى مقرّرات دینى را بدون استثنا باید رعایت نمود. 🔸️در این زمینه (لزوم پیروى از تمامى دستورهاى دینى) در سوره مبارکه نساء، آیه ۱۵۰ و ۱۵۱ با صراحت مى‌فرماید: «اِنَّ الَّذِینَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِیدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفُرُ بِبَعْض وَ يُرِیدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِیلاً اُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقّاً وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِینَ عَذَاباً مُهِیناً؛ یعنى آن کسانى که مى ‌خواهند دین را تجزیه کنند و بگویند که یک بخش را قبول داریم و یک بخش را قبول نداریم، این ها حقیقتاً دین را قبول ندارند و کافر هستند زیرا همه احکام از طرف خداوند است و از این جهت میان آن ها فرقى نیست. پس انکار بعضى از دین بمنزله انکار جمیع دین و مستلزم کفر و عذاب الهى است.» 📚 پرسش‎ها و پاسخ‎ها، جلد۲، صفحه ۲۱۶ - ۲۱۹ 📱 @mesbahyazdi_ir
حوزه علمیه امام صادق علیه السلام
آیا دین با آزادى انسان سازگارى دارد؟ (بخش اول) 🔸️این پرسش تاکنون به صورت‌هاى مختلفى طرح شده است، که
آیا دین با آزادى انسان سازگارى دارد؟(بخش دوم) 🔸️این پرسش تاکنون به صورت‌هاى مختلفى طرح شده است، که مجموع آن‌ها را به دو شکل: درون دینى و برون دینى، مى‌توان تقسیم کرد. 🔸️...[در شکل برون دینی،] شبهه گاهى به این صورت مطرح مى‌شود که...فرق انسان با سایر حیوانات در این است که آن‌ها مجبورند طبق غریزه عمل کنند، اما انسان موجودى مختار است که بر طبق انتخاب خود عمل مى‌کند. 🔸️حال اگر دین با یک سلسله احکام و مقرّرات بخواهد مردم را ملزم کند که کارهایى را انجام دهند یا از انجام اعمالى بپرهیزند یا از افراد بخواهد که از پیامبر‌(صلى الله علیه وآله) و امام‌(علیه السلام) و نایب امام اطاعت کنند، با اساس انسانيّت انسان مخالفت کرده است. به عبارت دیگر قوانین و احکام دینى مستلزم سلب انسانیت و آزادى انسان است. 🔸️ما با دو مقام روبرو هستیم یکى مقام تکوین و هست‌ها و واقعیت‌ها، و دیگرى مقام تشریع و بایدها و ارزش‌ها. 🔸️اشکال کننده‎ای مى‌گوید: درک کننده «هست‌ها» عقل نظرى، و درک کننده «بایدها» عقل عملى است و این دو کاملا از یکدیگر مستقلّند. از راه هست‌ها و دانش‌ها به بایدها و ارزش‌ها نمى‌توان گذر کرد و این راه منطقاً بسته است. و مثلا نمى‌توان گفت چون انسان تکویناً مخلوق خداوند هست، پس باید از احکام الهى تبعيّت کند. پاسخ این شبهه بطور مختصر این است که: 🔸️اولا، این اشکال با مبناى خودتان در تناقض است. زیرا، شما، خود، در صددید از هست به باید برسید. مى‌گویید انسان موجود مختارى است پس«باید» او را آزاد گذاشت و «نباید» او را ملزم به اطاعت کرد. 🔸️ثانیاً، طبق گفته شما به هیچ کس در هیچ جا و هیچ حکومتى نمى‌توان الزام کرد و باید هر کس هر کارى که خود خواست بتواند انجام دهد چون قانون و الزام، سلب آزادى انسان و سلب آزادى هم سلب انسانیت انسان است. و نتیجه این سخن چیزى جز توحّش، بربریت و قانون جنگل نیست که هیچ انسان عاقلى آن را نمى‌پذیرد. 🔸️اگر هر کسى در جامعه هر طور دلش مى‌خواهد رفتار کند، هر کس را خواست کتک بزند، و هر سخنى را ـ هر چند اهانت و ناسزا به دیگران باشد ـ بتواند بر زبان بیاورد، و...، آیا دیگر از زندگى بر پایه خرد و هوشمندى خبرى خواهد بود؟ فصل مقوّم و مميّز انسان عقل اوست و لازمه عقل داشتن مسئولیت داشتن و پذیرش قانون است. اگر قانون نباشد مدنيّتى نیست و اگر مسئولیتى نباشد انسانيّتى نخواهد بود. بنابراین پاسخ اصلى شبهه این است که: 🔸️معناى آزادى و اختیار انسان، بعنوان فصل مميّز، داشتن قدرت تکوینى بر اختیار و انتخاب است، اما از بُعد تشریعى باید مسئولیت و قانون‌پذیر باشد و حدودى براى اعمال و گفتار خویش قائل شود و الاّ از انسانیت خارج خواهد شد. البته بحث از محدوده قانون و چگونگى آن سخن دیگرى است که در جاى خود باید بررسى شود. 📚 پرسش‎ها و پاسخ‎ها، جلد۴، صفحه ۲۱۹ - ۲۲۱ 📱 @mesbahyazdi_ir