eitaa logo
حیات معقول
222 دنبال‌کننده
144 عکس
219 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀عزم ديدار تو دارد، جانِ بر لب آمده‌ 🌀باز گردد، يا برآيد؟ چيست فرمان شما؟ 🔰 خلاصه شرح: چنان دیدار تو ای ازل در من هست که دیگر گویی جان قصد جدایی از تن را دارد، اما با این همه و حق اقتضا می‌کند هر آنچه تو امر کنی، آن باشد؛ جان من، بازگردد، یا برآید؟ 🔰اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور: 🔻 معشوقا! عمرى به ديدارت قدم در طريق آشنايى با تو نهادم، از فرط شوق آن به لب رسيد و ثمره‌اى جز محروميّت بر نگرفتم. با اين همه، با شماست، خواهى جان مرا به خود بپذير، يا باز گردان: «بازگردد يا برآيد؟ چيست فرمان شما؟». 🔻بخواهد بگويد: 💠 إلهى! كَيْفَ أخيبُ وَأنْتَ أمَلى؟! أمْ كَيْفَ اهانُ وَعَلَيْكَ [أنْتَ‌] مُتَّكَلى؟! إلهى! كَيْفَ أسْتَعِزُّ وَفِى الذّلَّةِ أرْكَزْتَنى؟! أمْ كَيْفَ لا أسْتَعِزُّ وَإلَيْكَ نَسَبْتَنى؟ معبودا! چگونه محروم و نوميد شوم و حال آنكه تنها آرزويم تويى؛ يا چگونه خوار شوم در صورتى كه تنها تكيه گاهم تويى؟! بارالها! چگونه خود را عزيز و گرامى بشمارم در حالى كه تو خود مرا در ميان ذلّت و خوارى نشانده‌اى؟! يا چگونه خود را عزيز ندانم در صورتى كه مرا به خود نسبت داده‌اى؟! 🔻در جايى در تمناى آن ديدار مى‌گويد: 🔸دلِ من در هواىِ روى فَرُّخ‌ 🔸بُوَد آشفته همچون موىِ فرّخ‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.30 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح بیت سوم از غزل دوم: 🌀 كى دهد دست اين غرض يا رب! كه همدستان شوند 🌀 خاطرِ مجموع ما، زُلفِ پريشان شما؟ 🔰 خلاصه شرح: حافظ که دیدار حق است، گویی از در کثیر و متعدد حق تعالی در و دنیا و تنها آنها را دیدن خسته شده است. مظاهری که گویی هیچ ارتباطی میان آنها نیست و پراکنده هستند و درد سر ساز، و انسان را پراکنده‌خاطر می‌کنند. حافظ در چنین جایی، از خداوند می‌خواهد روزی فرارسد تا با رسیدن به هستی، پنهان در پس این کثرت را ببیند و با آن یکی شود و «خاطر مجموع» بیابد، و این خاطر و ذهن و نفس آرام‌شده با وحدت، با این «زُلف پریشان» یعنی مظاهر متعدد خداوند که چون زلفِ پریشان یار، تنها رخ زیبای او را پوشانده، یکی شده؛ و در پسِ این عالم شلوغ و کثیر، رخ وحدت‌بخش یار را ببیند. در به این مسئله، گفته می‌شود. 🔰 اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور «رحمه الله علیه»: 🔻 اى دوست! نمى‌دانم چه زمان به آرزوى خود نايل خواهم شد كه تو را با ديده در كثرت مشاهده نمايم و دل بگشايم و به مظاهرت آشنا گردم؟ 🔻 كه: 💠 إلهى! هذا ذُلّى ظاهِرٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَهذا حالى لا يَخْفى‌ عَلَيْكَ، مِنْكَ أطْلُبُ الوُصُولَ إلَيْكَ، وَبِكَ أسْتَدِلُّ عَلَيْكَ؛ فَاهْدِنى بِنُورِكَ إلَيْكَ، وَأقِمْنى بِصِدْقِ العُبُودِيَّةِ بَيْنَ يَدَيْكَ 💠 بار الها! اين ذلّت و خوارى من است كه در پيشگاهت آشكار است، و اين حال من است كه بر تو پوشيده نيست، از تو وصالت را خواستارم، و به تو بر تو راهنمايى مى جويم، پس با نورت مرا به خويش رهنمون شو، و با بندگى راستين در پيشگاهت بر پادار. 🔻به گفته خواجه در جايى: 🔸ز دستِ كوته خود زيرِ بارم‌ 🔸كه از بالا بلندانْ شرمسارم‌ 🔸مگر زنجيرْ مويى گيردم دست‌ 🔸وگرنه، سر به شيدايى برآرم‌ 🔸ز چشم من بپرس اوضاعِ گردون‌ 🔸كه شب تا روز اختر مى‌شمارم‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.31 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀كس به دور نرگست، طَرْفى نبست از عافيت‌ 🌀بِهْ كه نفروشند مستورى، به مستان شما 🔰 خلاصه شرح و بیان آن: 🔻 یکی از معنای اصطلاح و مانند آن در شعر عرفانی، الهی است. 🔻در این بیت حافظ علیه الرحمه از جذبه‌های ذاتی و غیر ذاتی حق تعالی سخن گفته است که همه در ذات و خویش گرفتار آن جذبه هستند و خواسته و یا ناخواسته او را می‌جویند و ریشه همه کمال‌جوئی‌ها، عبادت‌ها، فرقه‌ها، بت‌پرستی‌ها و مانند آن همین جذبه ذاتی است. 🔻هرچند افراد مختلف به دلایل مختلف در آن دچار یا دچار و یا می‌شوند؛ مثلا بت‌پرست که در ذات خویش نیاز به را درک می‌کند اما به هر دلیلی دچار اشتباه در مصداق شده است. 🔰اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور رحمه الله علیه 🔺دلبرا! چشمان مست و جمال دل آرايت- دانسته و ندانسته- روزگار عافيت و خوشى را نه تنها از من، كه از همگان ربوده و آنان را دلباخته خود ساخته. با اين حال، كجا مى‌توان در برابر جمال دل آرايت هشيارى را اختيار نمود و آرام نشست. 🔺در واقع مى‌خواهد بگويد: 🔸ز چشمت جان نشايد بُرد، كز هر سو همى بينم‌ 🔸كمين از گوشه‌اى كرده است و تير اندر كمان دارد 🔸چه عُذر از بخت خود گويم، كه آن عيّارِ شهرْآشوب‌ 🔸به تلخى كُشت حافظ را و شكّر در دهان دارد 🔺و مى‌خواهد با اين بيان تقاضاى ديدار محبوب را بنمايد و بگويد: 💠 إلهى! لا تُغْلِقْ عَلى مُوَحّديكَ أبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَلا تَحْجُبْ مُشتاقيكَ عَنِ النَّظَرِ إلى جَميلِ رُؤْيَتِكَ: 💠 معبودا! درهاى رحمتت را به روى اهل توحيدت مبند، و مشتاقان خود را از مشاهده ديدار نيكويت محجوب مگردان 📚جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.30 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀 دل خرابى مى‌كند، دلدار را آگه كنيد 🌀 زينهار اى دوستان! جان من و جان شما 🔰 خلاصه شرح: گویی حافظ به‌سر رسیده است و بیم آن دارد بدون یار جان دهد؛ لذا از و آگاهان طریق می‌خواهد کنند نزد یار و او را از عشق سوزان وی آگاه کنند تا قبل از جان‌دادن لحظه‌ای به دیدار نائل شود. 🔰اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور رحمه الله علیه: 🔻 در واقع مى‌خواهد بگويد: دوست، نه تنها آنچه داشتم و گمان مى‌كردم از من است را گرفت و وصالم حاصل نگشت، بلكه بيم آن دارم كه دل و عالم خيالى و خاكى‌ام را هم بستاند و باز ديدارم حاصل نگردد. 🔻 بياييد اى دوستان! قسم به جان شما! تا رمقى در من باقى است را سازيد كه بر سر كشته خويش آيد و از خاكش بردارد، تا شايد لحظه‌اى به ديدارش ديده گشايم. 🔻در جايى در تقاضاى اين معنى مى‌گويد: 🔸 روى بنما و مرا گو كه دل از جان برگير 🔸 پيشِ شمع، آتشِ پروانه به جان گو درگير 🔸 در لبِ تشنه من بين و مدار آب دريغ‌ 🔸 بر سَرِ كُشته خويش آى و ز خاكش برگير 🔸 دوست گو يار شو و جمله جهان دشمن باش‌ 🔸 بخت گو روى كن و روىِ زمين لشگر گير 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.۳۱ 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀 بختِ خواب آلود ما، بيدار خواهد شد‌ مگر 🌀 زآنكه زد بر ديده آب از روىِ رَخشانِ شما 🔰 خلاصه شرح و بیان آن: گویی که در ابیات پیشین با شکایت‌هایش به‌گونه‌ای "دَلَل: " داشت که در دعای افتتاح فرمود "مُدلّاً علیک" که برای مشتاق و امیدوار است؛ در این بیت در نهایت امید و خویش را بیان می‌کند که می‌دانم محبوب من، رو رخشان شما بالاخره صحو و را بر من به خماری رفته از مستی و شوق دیدار تو، نصیب خواهد کرد. 🔰 اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور رحمه الله علیه 🔻 معشوقا! از اين جهت كه مى‌نگرم به خود مرا مى‌نوازى و با نفحاتت از بيدار مى‌نمايى، آن را به فال نيك گرفتم كه شايد زمان هجران و دوريم پايان يافته و لطيفه ربّانيّه و فطرت مستور به حجابهاى عالم طبيعتم، بيدار خواهد شد. 🔻به گفته خواجه در جايى: 🔸چو بر شكست صبا، زلفِ عنبر افشانش‌ 🔸به هر شكسته كه پيوست، تازه شدجانش‌ 🔸كجاست همنفسى؟ تا كه شرح غُصّه دهم‌ 🔸كه دل، چه مى كشد از روزگارِ هجرانش‌ 🔸جمال كعبه مگر عذرِ رهروان خواهد 🔸كه جان زنده دلان، سوخت دربيابانش‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.33 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul