eitaa logo
حیات معقول
223 دنبال‌کننده
140 عکس
205 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۰) ✍ اصغر آقائی ______________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۱۲): پایان طوفان 🔻در کشتی فرصت مناسبی بود تا بیشتر را زیر نظر داشته باشم. دیگر می‌دانستم که برای آموختن، همه زندگی درس‌آموز است. 🔻راستش گویی باز گرفتار شیطان شده‌ام. این روزها که نوح را بیشتر زیر نظر دارم، بارها از خود پرسیدم: او که مانند ما است. غذا می‌خورد، راه می‌رود، ... و هر آنچه یک انسان عادی انجام می‌دهد، او نیز چنین است. 🔻تا این سخنان به ذهنم آمد یاد یکی از دشمنان نوح افتادم. روزی در بازار راه می‌رفتم که دیدم جمعی گرداگرد فردی را گرفته‌اند. او می‌گفت: اگر نوح پیامبر خداااااااااییییییییییییی در آسمانهاااااااااست، چرا چونان فرشتگان نیست؟ چرا مانند ما راه می‌رود، غذا می‌خورد و ...؟ ای مردم این را رها کنید. اگر راست می‌گوید چرا ما فرشتگانی را نمی‌بینیم که به او کمک کنند و ما را اندرز دهند؟ «وَقَالُوا مَالِهَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا» 🔻تا یاد این خاطره افتادم، سریع به خود آمده، استغفار کردم؛ و از این شیطانی به خدا پناه بردم «وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّه»، چرا که از خود انسان کامل آموخته بودم که افراد همیشه در پیِ انکار و بهانه‌اند. او به من گفت فرض بگیر فرشته‌ای برای هدایت آنان مبعوث می‌شد، آنان چه می‌گفتند؟ می‌گفتند برو پیِ کارت، تو چه می‌دانی که ما انسان‌ها چه دردهایی داریم و چه زجری از غرائز خود می‌کشیم؟ فرشته جان برو که آب نیست، اگر بود خودت نیز شناگر خوبی بودی. 🔻و من دانستم که سنت همیشگی خداوند آزمایش و امتحان است و حتی اگر قرار بود مبعوث شوند باید در صورت و شکل و شمایل انسانی قرار می‌گرفتند «وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ» 🔻دوباره با خاطری جمع، به نوح نگریستم. لبخند نوح در آن کشتی و بر فراز آن موج‌های سهمگین، آرامشی که از پناه‌بردن به خدا گرفته بودم را بیشتر کرد، لبخندی که انسان کامل در پی با نفسم، به من هدیه داده بود، و چه هدیه زیبایی. دیگر شیوه انسان کامل تا حدی دستم آمده بود و به قول خودمان ماهی‌گیری یادم می‌داد، نه آنکه انتظار بیجا داشته باشم که تنها و بی‌‌دلیل، با یک نگاه او تغییر کنم؛ که گفته‌اند بی‌مایه فطیر است. 🔻شاد از این مبارزه و لبخند رضایت بودم که ناگاه نوح از جای بپاخواست. دیگر این حالت‌های او برایم عجیب نبود. روح بیدار و گوش تیز و شنوای انسان کامل، فراتر از آن چیزی است که ما می‌پنداریم. 🔻گویی دیگر زمان فرود کشتی رسیده است. تعجب نکنید چنان موج‌ها عجیب‌بودند که گویی کشتی بر فراز کوه‌ها در حال حرکت بود و اکنون زمان فرودش رسیده است. «وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ». 🔻و دستور رسید: ای زمین آب خویش فروکش، و ای آسمان بارشت، در هم کش، و امر انجام شد و کشتی بر فراز جودی شد و گفته شد دور از رحمت باد هر قوم ظالمی. «وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» 🔻و کشتی به آرامی و سلامت بر فراز کوه جودی قرار گرفت «قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ» 🔻غوغائی هنگام خروج در کشتی بر پا شده بود. لذت آزادی از یک سو و نگرانی از آنچه اتفاق افتاد بود، از سوی دیگر، قدم‌ها را گاه سست می‌کرد و گاه به وجد می‌آورد، اما همه می‌دانستند که نجات از بلای بزرگ، تحفه خداوند مهربان به همراهان انسان کامل، نوح مهربان است. گویی همه از حوادث سهمگین قیامت به بهشت امن الهی راه‌ یافته‌اند و برق نجات در چشمان همه می‌درخشید و تمام وجودشان حمد الهی شده بود "وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ" 🔻از کشتی خارج شدم. وقتی از آن دور می‌شدم با خود تکرار می‌کردم: و ما آن کشتی را نشانه‌ای [برای آیندگان] باقی گذاشتیم، آیا پندگیرنده‌ای هست؟ «وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» 🔻و من بار دیگر سر به زیر شرمنده شدم؛ چرا که پاسخی برای چنین سؤالی نداشتم؟ ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul