هدایت شده از توییت فارسی
وقتی حال خوشی نداریم و کلافهایم، معمولا اولین کسی را که حذف میکنیم همان مفلوک دلتنگی است که جانش را گره زده به ما. همان که بیشتر از همه دوستمان دارد. جوابش را نمیدهیم، پرخاش و تندی میکنیم و حتی ممکن است از او بخواهیم برود گم شود و دست از سر ما و دنیای مزخرف ما بردارد.
• پشه خسته •
@farsitweets
از اینکه صدا سیما یه سری لهجه رو مسخره میکنه و ازشون نماد سازی میکنه متنفرم
هدایت شده از توییت فارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نکته ایمنی مهم در مورد استفاده از آسانسور
👤سیدعباس
@farsitweets
_من مسلمانم...
قبلهام یک گل سرخ ، جانمازم چشمه، مهرم نور ، دشت سجادهی من.
من وضو با تپش پنجرهها میگیرم . در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف .
سنگ از پشت نمازم پیداست ، همه ذرات نمازم متبلور شده است.
من نمازم را وقتی میخوانم که اذانش را باد ، گفته باشد سر گلدستهی سرو .
من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف میخوانم، پی قد قامت موج .
کعبهام بر لب آب ، کعبهام زیر اقاقی هاست . کعبهام مثل نسیم ، میرود باغ به باغ ، میرود شهر به شهر.
حجر الاسود من روشنی باغچه است!
"
سهراب سپهری"
_شب که میشود من پر از ستاره میشوم
شب که میشود مثل آن فشرده عظیم پرشکوه و پرشکوفه ازل در هزار کهکشان ستاره پارهپاره میشوم.
شب که میشود ماهیان کهکشان با تمام فلسهای اخترانشان شناورند در زلال بینشم.
شب که میشود من تمام ماهیان کهکشان، و تمام فلسهای اخترانشانم .
آی… بشنو ای فراتر از تمام آفرینش، ای تمام!
شب که میشود، من تمام آفرینشم.
"
اسماعیل خویی"
هدایت شده از بِیغوله-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیانو، با احساس ترین بخش موسیقیه.
_من حتی صدای کوهها را می شنوم که روی کناره های آبی شان بالا و پایین می پرند و قهقهه می زنند
و کمی پایین تر توی آب ماهی ها گریه می کنند و اشک شان رودخانه می شود
شب های مستی به صدای آب گوش می دهم و اندوه آن قدر عظیم می شود که صدای ساعتم میشود
دست گیره ی کمدم می شود
تکه کاغذ روی زمین می شود
پاشنه کش کفش می شود
با یک رسید لباسشویی ،
دود سیگاری می شود
به حال صعود از معبد تاک های سیاه
اهمیت زیادی ندارد
یک عشق خیلی کوچک بدک نیست
با یک زندگی خیلی کوچک
چیزی که مهم است بر دیوارها انتظار کشیدن است
من برای همین زاده شدم
زاده شدم تا در خیابان های مردگان گل سرخ بفروشم
"چارلز بوکوفسکی"
ما اصلا کتابی به اسم ناردانا داریم؟ سعید شیخ زاده اصلا کتاب نوشته اونم سال نود و شیش ؟ ولله که محتوا از خوابام میباره
_تو بانوی غم های عمیقی ؛ شعرهای غمگین ، کلمات جانگداز.
با چشمانت می توان عزاداری کرد ؛ باگیسوانت ، لباس سیاهی برای همیشه پوشید . با دستانت ، جام زهر نوشید.
تو بانوی تاریخ منی ؛ یک تاریخ تلخ ، یک تاریخ سیاه !
"محمود درویش"
"حَیاط پُشتی"
_تو بانوی غم های عمیقی ؛ شعرهای غمگین ، کلمات جانگداز. با چشمانت می توان عزاداری کرد ؛ باگیسوانت ، ل
اینکه یه نفر این شعرو ( چهار جمله اولشو) برام فرستاده رو به فال نیک بگیرم ؟
-بغل دوست ندارم ( کسانی مهم رو به تعداد محدود اما با احساس واقعی بغل میکنم و عاشق این حسم )
-از ماچ بدم میاد ( اما اگه جزو آدمهای مهم و مورد علاقه ی زندگیم باشی همیشه قراره پیشونی یا سرتو ببوسم و بابت دریافت مقابلش حس خوبی داشته باشم )