#تصویر_باز_شود👆👆👆
🌺«#طریقه_خواندن_نماز_شب»🌺
قال رسول الله - صلي الله عليه و آله
🌸- : إِنَّ العَبدَ إِذا تَخَلّي بسيّدِهِ في جُوفِ الّليلِ المُظلِمِ و ناجاهُ أَثْبَتَ اللهُ النُّورَ في قلبِهِ ... .🌸
🌹رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: هرگاه بنده در دل شب تار با سَرور (خداي) خود خلوت كند و با او به راز و نياز بپردازد، خداوند نوري در دلش قرار مي دهد ... سپس به فرشتگانش مي گويد: اي فرشتگانم! به بنده ام بنگريد كه در دل شب تار كه هرزه گران به لهو سرگرمند و غافلان خفته اند، با من خلوت كرده است، گواه باشيد كه من او را آمرزيدم.🌹
«أَمالي صدوق، ص 230»
ـــــــــــــــــــــــ🌿🌸🌿ـــــــــــــــــــــــ
قال الامام الصّادق - عليه السلام - :
🌸كذب من زَعَمَ أَنَّهُ يُصلّي صلاةَ الّليلِ و هو يَجُوعُ، إِنّ صلاةَ الليلِ تُضْمِنُ رزقَ النَّهارِ.🌸
🌹امام صادق - عليه السلام - فرمود: دروغ گفته است كسي كه گمان كند نماز شب مي خواند و گرسنگي مي كشد، زيرا نماز شب روزي در روز را ضمانت مي كند.🌹
«وسائل الشيعه، ج3، ص271»
ــــــــــــــــــــــــ☘🌺☘ــــــــــــــــــــــ
قال الامام الصّادق - عليه السلام - :
🌸ما من عَمَلٍ حَسَنٍ يَعْمَلُهُ العَبْدُ إِلّا ولَهُ ثوابٌ في القرآنِ إلا صلاةَ اللّيل؛ فَإِنَّ الله لم يُبَيّن ثوابها لِعظَمِ خَطَرِها عِنْدَهُ ... .🌸
🌹 امام صادق - عليه السلام - فرمود: هر كار نيكي كه بنده انجام مي دهد، در قرآن برايش ثوابي ذكر شده است مگر نماز شب كه از بس نزد خدا پراهميّت است ثواب آن را معلوم نكرده است ... .🌹
«بحار الانوار، ج8، ص126»
بخشی از #وصیتنامه نوشتاری شهید ۱۲ ساله #رضا پناهی (کوچکترین کماندوی دنیا و کوچکترین شهید اطلاعات و عملیات جنگ تحمیلی):
امید است که شهادت ما موجب آگاهی و رشد فکری جامعه جهانی #اسلام گردد.
@hazratehzahra
❁═┄ 🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ ❁
گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنـوز،
بلبل به هوای گل چه شیداست هنـوز،
رفتی ز جهان اگر چه ای روح خـدا،
لیکن عَلَم مهر تو بر پاست هنـوز
▪️ سالروز عروج ملکوتی و جانسوز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) تسلیت باد.🏴🏴
#سالگرد_عروج_ملکوتی_امام_خمینی
#استوری
@hazratehzahra
❁═┄ 🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ ❁
#تو_شهید_نمیشوی📓🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی🌻🔗
◇قسمت پنجاه و پنجـم🦋🌿
| شوخ و جدی |
اهل شوخی بود؛زیاد اما حد و حدود نگه میداشت. گاهی هم کاملا جدی بود. سهیل کریمی، هنرمند مستند ساز بسیجی، درحلب با محمودرضا بود.
وقتی برای تشییع پیکر محمودرضا به تبریز آمد، شب در منزل حاج بهزاد پروین قدس تعریف میکرد:«محمودرضا شیطنت های خاص خودش را داشت،اما وقتی توی کار میرفت خیلی جدی میشد.یک بار مشغول گرا گرفتن بود.چند لبنانی آنجا بودند که مدام به پروپای ما می پیچیدند.
محمودرضا یکهو قاطی کرد، برگشت به من گفت:«حاج سهیل!اینهارا بزن بروند کنار.پدر من را درآوردند.»هوا تاریک بود و با سَلفی ها یکی دو کیلومتر فاصله داشتیم. من دست به یقه شدم ویکی دوتا از این لبنانی هارا گرفتم هُل دادم.
یکی آمد گفت:«بابا اینی که زدی همکار تو بود.» گفتم:«همکارچیه؟» بعد فهمیدم محمد دبّوق بوده.