نوان یک فارسی زبان به معنی دقت کنید و بینید کلمه دلالت برانجام دهنده کاری می کند یا خیر .
الف- بن مضارع + نده = آینده، دارنده، رخشنده، گوینده
ب- بن مضارع + ا = کوشا، گویا، دارا، پویا، جویا، شنوا، بویا و...
پ- بن مضارع + ان = خندان ، گریان ، تابان ، درخشان، رخشان، پویان ، روان(= رونده )
ت- بن ماضی/ مضارع +گار =آفریدگار، پروردگار، آموزگار، رستگارو...
ث-بن ماضی + ار = خریدار(خرید کننده) ، خواستار(= خواهنده)
ج- اسم / بن/ صفت+ گر =زرگر ، توانگر، کارگر، روشنگر و...
چ-اسم/صفت+ بن مضارع = خداشناس، راستگو ، زحمتکش ، ریاضی دان و...
#نکته_شیوه_ی_تشخیص :
الف- می توانیم درپایان این کلمات «نده» بیاوریم : خداشناسنده ، راستگوینده ، زحمت کشنده
ب- می توانیم با این کلمات جمله بسازیم :
خداشناس : کسی که خدا را می شناسد .
راست گو: کسی که راست می گوید.
زحمت کش: کسی که زحمت می کشد.
ریاضی دان: کسی که ریاضی را می داند .
3-مفعولی: بن ماضی+ ه/ـه : پرورده ، شکسته، نوشته، ایستانده، شنیده ، گفته ، دیده و...
4-لیاقت: مصدر+ ی : خوردنی ، آشامیدنی، گفتنی، دیدنی و ...
5-نسبی
الف- اسم + ی : آسمانی، نارنجی، فنی، آبادانی، ، سنندجی، کاری و...
ب- اسم +ین : امروزین ، آهنین، پولادین ، سیمین و...
پ-اسم + ینه: سیمینه ، زرّینه، چرمینه، چوبینه و...
ت-اسم + انی: روحانی، عقلانی، جسمانی، نورانی و...
ث- اسم+ انه : کودکانه ، بچگانه، سالانه ، شبانه و...
🔵 نکته: از فرمول ( بن ماضی+ ار) سه نوع کلمه ساخته می شود.
1-صفت فاعلی : خریدار(= خرید کننده)
2-صفت مفعولی: گرفتار(= گرفتار شده)
3-اسم مصدر: گفتار(= گفتن)
🔶آنچه داخل پرانتز آوردیم در حقیقت روش تشخیص است.
❓ قافیه ی کدام بیت، صفت فاعلی است؟❓
1-شب تار است و ره وادی ایمن درپیش/ آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
2- بازپرسید زگیسوی شکن در شکنش / کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
3-سفر اول پرواز به دام افتاده است /بلبل ما نشنیده است که گلزار کجاست
4- چشم تا کار کند گرد کسادی فرش است/ دربساط سخن امروز خریدار کجاست ؟
ادامه دارد ...
ستاد اسمعیل محمد زاده
کانال مباحث دستوری ایران🇮🇷
@dastooreiran
#انواع_ی
1-«ی» صفت لیاقت ساز=خوردنی (مندرج در همین درس)
2-«ی» صفت نسبی ساز = ایرانی ( مندرج در همین درس)
3-«ی» حاصل مصدر ساز/حاصل مصدر/ مصدری = صفت+ ی .این « ی » معادل«بودن» است.
خوبی: خوب « بودن» /جوانمردی: جوانمرد« بودن» / زیبایی: زیبا« بودن»
4- «ی » نکره
#روش_های_تشخیص:
الف- اگر هجا (بخش ) ی پایانی واژه ای « ی » نکره داشته باشد، آن هجا تکیه( استرس) نمی گیرد.
ب- در بعضی از کلماتی که « ی » نکره دارند، می توان به جای « ی » نکره واژه ی «یک» آورد.
خودم این راه را توصیه نمی کنم زیرا قبل از واژه اگر « یک » می آوریم ، آن یک صفت شمارشی است و در حالی که « ی » نکره نمی تواند معادل صفت شمارشی باشد . به همین دلیل در ده ها هزار یا صدها هزار کلمه نمی توانیم به جای «ی» نکره از واژه ی یک استفاده کنم و آنهایی هم که می توان چنین کاری کرد چندان مانوس نیست.
🔻یکی از استثنائات کلمات جمع است . در کلمات جمع به جای «ی » نکره نمی توانیم « یک » بیاوریم مثلا نمی توانیم جمله ی «جوانانی را دیدم » بگوییم: «یک جوانان» را دیدیم .علاوه برآن بسیاری از کلمات به ویژه کلماتی که مفهوم انتزاعی دارند این روش جواب نمی دهد مثلا در جمله ی «دستی بر سر طفل کشید» نمی توانیم بگوییم: یک دست برسرطفل کشید.
یا « به مناسبتی جمع شده بودیم » را نمی توانیم بگوییم: « به یک مناسبت جمع شده بودیم » وده ها هزار مثال دیگر:
می خواهم بگویم اگر به جای «ی» نتوانیم « یک » بیاوریم نباید بگوییم که «ی » نکره نداریم .
پ-یک روش کاملا کاربردی را که حدود 20 سال پیش از یکی از دوستان یاد گرفته بودم ، قبلا عرض کردم .این روش خیلی جالب است :
هنگام تلفظ «ی » نکره می توانیم یک دست خود را به علامت ناشناس بودن کسی یا چیزی بالا ببریم .
ادامه دارد ...
✍️استاد اسمعیل محمد زاده
کانال مباحث دستوری ایران🇮🇷
@dastooreiran
#واژه_ها_در_گذر_زمان
الف- حذف از فهرست واژگان مثل فتراک و برگستوان و بسیاری از وسایل نظامی و جنگ.
ب- از دست دادن معنی قبلی و پذیرفتن معنی جدید مثل : کثیف ( قبلی دارای جِرم فعلی : آلوده )/ سوگند(قبلی : آب آمیخته به گوگرد/ فعلی: قسم ) / مزخرف ( قبلی: آراسته و آغشته به زر و طلا، فعلی : بی ارزش ) / رعنا ( قبلی : زن نادان ، فعلی : اسم زن)/ شوخ ( قبلی : چرک ، فعلی : لطیف و بذله گو )
پ- حفظ معنای قدیم و پذیرفتن معنای جدید مثل:
رکاب، زین ، سپر، سوزن ، یخچال، پروانه
ت- حفظ معنای قدیم : دست ، پا، روز ، شب و ...نمونه های بیشتر را از اینترنت بگیرید .
ادامه دارد ...
✍️استاد اسمعیل محمد زاده
کانال مباحث دستوری ایران🇮🇷 https://eitaa.com/hedayate11
#دستور_زبان_فارسی
#انواع_ی
۱)یای اسنادی:تو خوب هستی؟
فرمول:بنِ فعل+ شناسه.
۲)یای مصدری یا حاصل مصدر
:یایی که معنی مصدری از آن مستفاد شود،
مثال:زیبایی:زیبابودن/جوانمردی:جوانمرد بودن،
شعر:خوشا عشقی خاصه فصل "جوانی"
خوشا با پریچهرگان"زندگانی"
۳)یای نکره:وندی است.
کلمه ای که یای نکره دارد همیشه هجای قبل از آخرش تکیه می گیرد:
یکی دختری داشت خاقان چوماه
یا:گشته هر گوشه ی چشم از غمِ دل،"دریایی"
۴)یای وحدت:کمی شبیه یای نکره است.
یای وحدت حتما باید به معنی ۱یک باشد👉
مثلا: ده درویش به "گلیمی"
بخسبند و دو سگ به"مرداری" به سر نبرند.
یا: گوهری طفلی به قرصی(یک قرص)👉 نان دهد.
یا:آرد کیلویی سی ریال است یعنی هر یک 👉کیلو ....
۵)یای میانجی:کلماتی که به های بیان حرکت(ه) مختوم شوند،یای میانجی شکاف آن ها را پر می کند تا بهتر تلفظ شوند.به همین راحتی،مثال:
خانه ی دوست کجاست؟
ادبی+ی+ات:ادبیّات
۶)یای استمراری:که در ساخت ماضی استمراریِ تاریخی به کار می روند،مثلا گفتندی=می گفتند و
خندیدندی=می خندیدند.
دو برادر یکی خدمت سلطان کردی(می کرد)👉 و دیگری به قوّتِ بازو نان خوردی(می خورد)👉.
نه خوردی" که خاطر بیاسایدش
نه دادی" که فردا به کار آیدش
۷)یای نسبت:آخر اسم ها ظاهر می شوند و آن ها را با صفت نسبی مبدّل می کنند،مثال:
تهرانی رشتی خاکی و ...
نوعی دیگر:رازی=اهل ری
ساروی=اهل ساری .
۸)یای لیاقت:اگر(ی) به مصادر اضافه شود و معنای لیاقت از آن مستفاد شود صفت لیاقت ساخته می شود،مثال :
رفتند از این قفس گشتند:
پریدنی،یعنی لایق پریدن شدند.
گاهی هم صورت منفی دارد:
از بس شنیده ام سخن "ناشیدنی"
توجه:صفت لیاقت ۳ تکواژ دارد،
مثال:پرید+ َن + ی
۹)یای فاعلی:در معانی مختلف:
دارایِ / مالکِ / دارنده یِ و نظایر آن باشند،مثال:
شش انگشتی👋👆، نحوی،
کاکلی،چرمی،ساغری و ...
۱۰)یای ممال:کلماتِ معرّبی که در جوف آن ها مصوت بلند(ا)👉
به مصوت بلند(ی)👉 تبدیل شود و کلمه ی جدیدی زاده شود،آن را "ممال" گویند،مثال:
سلاح👈سلیح/ مزاح👈مزیح
جهاز👈جهیز/ رکاب👈رکیب
دنیا👈دنی/ اسلامی👈اسلیمی
۱۱)یای مفعولی:تیر پرتابی یعنی پرتاب شده.
۱۲)یای قیدساز:ور امروز اندر این منزل تو را"جانی"=از سوی جان زیان آمد.
🌹در تداول عامه می گوییم:
"عصری"به مهمانی می رویم.
۱۳)یای نشانه ی مخاطب
(شناسه):ضمیر پیوسته ی فاعلی برای دوم شخص مفرد در افعال:می روی،گفتی،مثال:
"گفتی"ز خاک بیشترند اهل عشق من!
🦋همان یای خطاب می باشد،
مثال:
اگر آزمایمت صدبار دیگر
((همانی ،همانی،همانی،همانی))
۱۴)یای اتّصاف و دارندگی:همان وند نسبت است که معنای فاعلی می دهد،مثال:
هنری=هنرمند/نامی=نامدار.
۱۵)یای بزرگداشت و تفخیم:
نور چشمی👀/ استادی،مثال:
چندیست تا که حضرتاستادی"
از بندگان خود نکند یادی
۱۶)یای وصف یا توصیف: این یا برخلاف یای نکره،به کمک "که" می آید،مثال:مردی👉که داخل شد،عموی من است.
۱۷)یای تمنّی و ترجّی و حسرت:
چه"بودی"؟!از سرِ زلفش به دستم افتادی؟!
۱۸)یای شک و تردید:که پس از ادات تشبیه:پنداری،گویی و ... می آید،چند مثال:
بیار آن می که پنداری"روان یاقوت "نابستی"
و یا چون برکشیده تیغ پیش "آفتابستی"
یا:
درخت سرو را گویی بت لاغر "میانستی"
به دو دستم به شادی بر می چون "ارغوانستی" کانال درسی11 https://eitaa.com/hedayate11