eitaa logo
محمدعلی انصاری
1.3هزار دنبال‌کننده
450 عکس
625 ویدیو
2 فایل
محمدعلی انصاری www.hedayatnoor.com ارتباط با ادمین @bhn_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰۲۳۳- انسان‌ها در قیامت به چند گروه تقسیم می‌شوند؟ 🔹هنگامی که انسان‌ها پا به قیامت می‌گذارند، دو گروه می‌شوند: بعضی از آن‌ها شقی و بعضی سعید هستند.قرآن گروه سومی را مطرح نمی‌کند. برخی افراد در اینجا سؤالی مطرح می‌کنند و آن اینکه در دورترین نقاط جهان انسان‌هایی را می‌بینیم که نه نشانه‌های زندگی سعادتمندانه در منش آن‌ها موج می‌زند و نه نشانه‌های شقاوت را در زندگی آن‌ها به طور کامل می‌توان یافت. برای نمونه برخی انسان‌ها در سن کودکی از دنیا می‌روند. برخی افراد نیز دیوانه و مجنون هستند و تکلیف از آن ها ساقط است. همچنین برخی از افراد بی ایمان کسانی هستند که اساساً از اسلام و آموزه‌های قرآن بی‌خبرند و بی ایمانی‌شان نه به خاطر لجاجت و دشمنی، بلکه از سر بی‌خبری و ناآگاهی است. آیا می‌توان این افراد را گروه سومی در کنار سُعدا و اشَقیا فرض کرد که در جهان آخرت سرنوشتی مجزا از سرنوشت آن دو گروه دارند؟ پاسخ به این پرسش منفی است. همان طور که بیان شد، انسان‌ها در سرای آخرت یا جزو سعادتمندان هستند، یا در زمرۀ شقاوتمندان. بر مبنای برخی روایات، انسان‌هایی که به خاطر استضعاف فکری و جهل و ناآگاهی، حجت بر آن‌ها تمام نشده و مؤمن و مسلمان نیستند نیز سرانجام به دو گروه سُعدا و اشَقیا تقسیم می‌شوند؛ زیرا خداوند در جهان آخرت شرایطی را برای آنان مهیاّ و حقیقت اسام و قرآن را به آنان عرضه می‌کند و از آنان می‌خواهد به این کتاب نورانی و دین مبین ایمان بیاورند. آن دسته از انسان‌هایی که ایمان می‌آورند، در زمرۀ «سُعَداء » و آن دسته که ایمان نمی‌آورند و حقیقت درونی خود را برملا می‌کنند در زمرۀ «أشَقیاء » قرار می‌گیرند. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص۵۹۰-۵۸۷. @Hedayatnoor
🔰۲۳۴-منظور از ذلت یهودیان که در قرآن خداوند حکم به آن فرموده است، چیست؟ 🔹بنی‌اسرائیل در حکم خدا و در پیشگاه قانون الهی محکوم به برخی ذلت‌ها شدند؛ چنانکه اگر می‌خواستند در حکومت اسلامی زندگی کنند، باید جزیه و مالیات شهروندی می‌پرداختند و هنگام پرداخت جزیه محترم نبودند. با نگاهی به تاریخ درمی‌یابیم که یهودیان پریشانی‌ها و آوارگی‌های بسیاری متحمّل شده‌اند. وضعيت يهوديان در روزگار كنونی نیز این‌چنین است. سرزمين مشخصی ندارند و حتی اسير گروهی به نام صهيونیست‌ها شده‌اند و در نظام سیاسی دنیا نیز به شکل ابزاری برای تثبیت اقتدار سلطه‌گران در خاورمیانه درآمده‌ا‌ند. مُهر ذلت و خواری برای همیشه بر پیشانی یهودیان خورده است و هر کجا که باشند، همواره ذلیل و بیچاره خواهند بود. امروزه نیز جماعت یهود از جهت جمعیت و اعتبار اجتماعی اندک اند؛ یعنی در مقابل جمعیت دو میلیاردی مسیحیان و یک میلیارد و نیمی مسلمانان، تعداد یهودیان دنیا از چهل میلیون نفر تجاوز نمی‌کند. گرچه گروهی از میان یهودیان با راه انداختن حکومتی مجعول و ساختگی، در صدد گسترش مرزهای جغرافیایی و سیاسی خود هستند، بزرگان جامعۀ یهود معتقدند که یهود نباید تا آخرالزمان تشکیل حکومت بدهد. از این رو عالمان اصیل یهودی خود به گسترش نیافتن و در انزوا ماندن جماعت یهود که گویا تقدیر تاریخی ایشان است، باور دارند. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۳، صص ۱۷۵-۱۷۳ و ج۸، ص۳۱۳. @Hedayatnoor
🔰۲۳۵- ایمان و عمل صالح چه رابطه‎ای با هم دارند؟ 🔹بر اساس آيات شريفۀ قرآن، ثمره و مجرای بروز و ظهور ايمان، عمل صالح است. ادعای ايمان بدون عمل ادعايی واهی است که فايده‌ای نمی‌رساند. آنچه آشکارا نشان‌دهندۀ ايمان است، عمل صالح است. پس اولاً ايمان غير از عمل است ثانياً خداوند در قرآن ابتدا بر ايمان‌آوری تأکيد می‌کند و سپس از عمل‌گرايی سخن می‌گويد؛ ثالثاً رابطۀ ايمان و عمل اين است که عمل، ايمان را اثبات می‌کند و اگر عمل نباشد ادعا ايمان لاف و گزاف است و بی‌عملی گويای آن است که اعتقادِ راستينی در وجود انسان تثبيت نشده است. به همين دليل در قرآن هميشه خداوند سبحان بعد از ايمان، به‌سرعت عمل را مطرح می‌کند: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ». ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۱۰۸-۱۰۷. @Hedayatnoor
🔰۲۳۶- آیا سؤال کردن دربارۀ حقانيت آموزه‌های دينی اشکال دارد؟ 🔹هنگامی که در ذهن انسان مؤمن دربارۀ آموزه‌های دينی ابهام و سؤالی رخنه و خلجان می‌کند، او بايد آن سؤال را از عالمان دين بپرسد تا برايش رفع ابهام شود. اما سؤال پرسيدن دربارۀ حقانيت آموزه‌های دينی معمولاً دو نوع اشکال پيش می‌آورد. اشکال اول اين است که وقتی کسی شبهه‎ای مطرح می‌کند و سؤالی می‌پرسد، گروهی گمان می‌کنند اين پرسش برخاسته از بی‌اعتقادی و ناباوریِ سؤال‌کننده نسبت به آموزه‌های دينی است. در حالی که اين‌چنين نيست و خداوند خود می‌فرمايد: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» پس اگر نمی‌دانيد، از آگاهانِ به وحی بپرسيد. اشکال دوم از سوی برخی پرسشگران مطرح می‌شود؛ به جای آنکه سؤال کنند تا بفهمند، سؤال می‌کنند تا به عالم دين بفهمانند ايرادی در دين وجود دارد که آن عالم متوجهش نيست و در اشتباه به سر می‌برد! از آنجا که سؤال‌کننده با پيش‌فرض باطل بودن آموزۀ دينی سؤال می‌کند، اگر هم جواب معقولی به او داده شود، جبهه می‌گيرد و نمی‌تواند از آن پيش فرض دست بردارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۲۴۸. @Hedayatnoor
🔰۲۳۷ - با توجه به آیه ۴۶ سوره هود می‌توانيم بگوييم يک انسان عمل است؟ 🔹به اين پرسش سه پاسخ می‌توان داد: پاسخ اول، خداوند متعال دربارۀ فرزند حضرت نوح(ع) می‌فرمايد: «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ»، يعنی او نهايت غيرصالح بودن است و صلاحيت نداشتن جزو هويّت او شده و در وجودش به غايت خود رسيده است. پس درحقيقت حضرت حق با اين عبارت جايگاه فرزند حضرت نوح(ع) را به او گوشزد می‌کند. پاسخ دوم، شايد بتوان عمل در اين آيه را به معنای فرزند دانست. پس عبارت «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ» به اين معناست که فرزند تو ناصالح و ناشايست است و به اين دليل اهل تو نيست. پاسخ سوم، برخی از قُرّاء، اين آيه را به شکل «إِنَّهُ عَمِلَ غَيْرَ صَالِحٍ» قرائت کرده‌اند. در اين صورت معنای آيه اين است: ای نوح، فرزند تو عملی ناصالح و ناشايست انجام داد و از اين رو مستحق عذابی دردناک شد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۲۵۷-۲۵۵. @Hedayatnoor
🔰۲۳۸ - آيا معجزه بر خلاف قوانين طبيعت رخ می‌دهد و خداوند در معجزه کاری را از غير مسير اسباب و علل پيش می‌برد؟ 🔹برای پاسخ به اين پرسش، توجه به دو نکته لازم است: نکتۀ اول اين است که دانشمندان علوم تجربی نمی‌توانند اثبات کنند که برای پيدايش هر پديده تنها علل شناخته شده نقش دارد. چه بسا برای پديد آمدن پديده‌ای، غير از علل شناخته شده، علل ناشناخته‌ای هم باشد که انسان‌ها از آن بی‌خبرند. نشناختن يک چيز دليل بر وجود نداشتنش نيست. خداوند برای تحقق هر پديده هزاران سبب و علت دارد که ممکن است برخی از اين اسباب را بشناسيم و برخی را نشناسيم. نکتۀ دوم اين است که خاصيتی که عناصر و اسباب و علل در دنيا دارند، ذاتی آنها نيست، بلکه خداوند اين خاصيت را به پديده‌ها و علل داده است. برای نمونه گرمی و حرارت، خاصيت ذاتی آتش نيست، بلکه خداوند چنين ويژگی و خاصيتی را به آتش داده است. خداوند برای تلنگر زدن به انسان‌ها و به خود آوردن آن‌ها، می‌تواند اين خاصيت را از آتش واپس بگيرد. مثلاً به آتش بگويد سرد شو و او سرد شود: «يَا نَارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاَماً عَلَى إِبْرَاهِيمَ» ای آتش، بر ابراهيم سرد و سلامت باش. پس در پديد آمدن خواص مختلف، فقط ارادۀ الهی علت تامه است و مشيّت او اثر نهايی را دارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۴۱۳-۴۱۱. @Hedayatnoor
🔰۲۳۹- منظور قرآن از ظلم به خویشتن چیست؟ 🔹در پاسخ به اين سؤال بايد دانست که وجود آدمی دو ساحت دارد؛ يعني خداوند در نفس و جان ما دو «خود» و دو «من» را نهادينه کرده است. يکی خود رحمانی، ديگری خود شيطانی. اين دو ساحت در وجود ما همواره در حال نبردند. هنگامی که بُعد رحمانی بر بُعد شيطانی پيروز شود، عقل انسان بارور می‌گردد و استعدادها و توانمندی‌های او شکوفا می‌شود. اما هنگامی که خودِ حيوانی و شيطانی بر خودِ رحمانی و ربّانی غلبه کند، آدمی در مسيری که شايستۀ اوست قرار نمی‌گيرد و سرمايه‌های خود را صرف معصيت می‌کند و از جايگاه رفيعی که خداوند برايش در نظر گرفته است، محروم می‌شود. بنابراين انسان موجودی دو ساحتی است که ساحت الهی و تقوايی او با ساحت شيطانی و فجوری‌اش گلاويز می‌شوند. يک بُعد وجود آدمی کاملاً آمادۀ ارتباط با خداوند است و بُعد ديگر وجودش مستعد برای ارتباط با شيطان. اگر بُعد رحمانی وجود ما غالب شود، به سوی عادلانه زيستن روی می‌آوريم و اگر بُعد شيطانی وجود ما غالب شود، به خويش، خدا و ديگران ظلم می‌کنيم. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۵۶۳-۵۶۰. @Hedayatnoor
🔰۲۴۰- اگر در جهان آخرت همۀ نهانی‌ها آشکار می‌شود و هيچ چيزی پنهان نمی‌ماند، چرا خداوند به برخی از انسان‌ها رخصت می‌دهد که سخن بگويند؟ 🔹خداوند برای تحقير گنهکاران و برای تعظيم نيکوکاران به انسان‌ها رخصت می‌دهد که در عالم قيامت، در دادگاه عدل الهی سخن بگويند. خداوند به دليل اينکه می‌خواهد پروندۀ گنهکاران را تکميل کند، از آنان می‌خواهد دربارۀ عملکرد خود توضيح بدهند. به طور کلی هر قاضی زمانی با آسودگی سر به بالين می‌گذارد که پروندۀ مجرم، علاوه بر وجود اَسناد و شواهد و مدارک، اعتراف خود مجرم را نيز ضميمه داشته باشد. خداوند سبحان به مقتضای عدالتش در قيامت به انسان‌ها اجازه می‌دهد که سخن بگويند و دربارۀ عملکرد ناپسند خويش توضيح دهند، تا اين اقرار و اعتراف را ضميمۀ پرونده کند و در عادلانه بودن حکمش سخنی نماند. علاوه بر دليل اول که جنبۀ تعزيری و تحقيری دارد، خداوند به انسان‌های مؤمن و نيکوکار که در دنيا اهل انجام عمل صالح بوده‌اند، رخصت می‌دهد که سخن بگويند و آنان که عمری به نيکي سخن گفته‌اند، در آن سرا نيز به صواب لب می‌گشايند. به اين ترتيب در روزی که هيچ کس اجازۀ سخن گفتن ندارد، خداوند انسان‌های نيک‌سيرت را تعظيم و تکريم می‌کند و به ايشان ميدان می‌دهد که سخن بگويند و اظهار نظر کنند. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۵۸۶-۵۸۵. @Hedayatnoor
🔰۲۴۱- آيا علم خدا به اعمال و سرنوشت ما باعث نمی‌شود که ما به همان چيزی عمل کنيم و همان سرنوشتی را داشته باشيم که خداوند به آن علم دارد؟ 🔹در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: علم خداوند به اعمال ما هرگز جبرآفرين نيست و ما را بدون اراده، به سوی کارهای سعادت‌بخش و شقاوت‌آفرين سوق نمی‌دهد؛ زيرا خداوند به آنچه ما در آينده و در طول زندگی می‌خواهيم برگزينيم و عمل کنيم آگاه است. حضرت حق به انتخاب‌های ما اشراف و علم دارد و می‌داند که بر سر هر دوراهی يا چندراهی، ما با اراده و اختيار خود، کدام راه را انتخاب می‌کنيم و کدام مسير را برمی‌گزينيم. بنابراين علم خدا تعيين‌کنندۀ اعمال ما نيست و اراده و اختيار آدمی را نفی نمی‌کند. او به جای ما تصميم نمی‌گيرد، بلکه به انگيزه‌ها و نيّت‌ها و مقدماتِ عمل و به اسباب و عللِ کارها، آگاهي و اشراف دارد. درنهايت اين ما هستيم که با اختيار خود عملی را شکل می‌دهيم و به واسطۀ اسباب و علل، کاری را صورت می‌بخشيم. ‌با هزاران هزار مرتبه تنزل، معلمی کاربلد و باتجربه بعد از سی سال تدريس، در ميانه‌های ترم تحصيلی، می‌تواند دريابد که فلان دانش‌آموز به چه ميزان تلاش می‌کند و در نهايت مشروط می‌شود يا نمرۀ قبولی می‌گيرد. آيا پيش‌بينی معلم باعث شده است که دانش‌آموز خوب يا بد درس بخواند و نمرۀ کم يا زياد بگيرد؟ روشن است که تلاش دانش‌آموز تعيين‌کنندۀ سرنوشت اوست و پيش‌بينی معلم در اين جهت هيچ تأثيری ندارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۰۴-۶۰۲. @Hedayatnoor
🔰۲۴۲- قضا و قدر الهی با سعادت و شقاوت انسان چه ارتباطی دارد؟ 🔹برخی افراد قضا و قدر الهی را به سعادت و شقاوت انسان ربط می‌دهند و سعادت و شقاوت آدمی را محصول قضا و قدر الهی می‌دانند. اين تلقی، هم معنايی صحيح دارد و هم معنايی نادرست. معنای صحيح آن، زمانی است که معتقد باشيم انسان با اختيار خود کاری می‌کند که بر اساس قواعد و قوانين الهی که به قضا و قدر موسوم است، به سعادت و شقاوت برسد و زمانی ناصحيح است که معتقد باشيم سعادت و شقاوت آدمی به‌تمامی در اثر قضا و قدر الهی رخ می‌دهد. خداوند برای سعادت و شقاوت آدمی اسباب و عللی را تعيين فرموده که اگر انسان‌ها با اختيار خود به آنها تن دهند، به سعادت يا شقاوت می‌رسند. حضرت حق در آيات قرآن فهرست بلندبالايی را در اين جهت عرضه نموده است. اين اسباب و علل در احاديث نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و سخنان حضرات معصوم علیه‌السلام به طور مفصل مطرح شده‌اند. کافی است که انسانِ سعادت‌جو اين متون مقدس را برگيرد و مطالعه کند و در آن‌ها بينديشد، تا به اسباب و علل سعادتمندی واقف شود. برای نمونه دروغ، زنا، ربا و ظلم عامل شقاوت‌اند و صداقت، نکاح، بيع و عدل عامل سعادت. اينها قضا و قدر الهی هستند؛ اما اينکه هرکس با اختيار خود به کدام يک از اين عوامل تن دهد و کدام يک را به کار بندد، به ارادۀ آدمی بستگی دارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۰۶-۶۰۴. @Hedayatnoor
🔰۲۴۳- نقش خداوند و انسان‌ در سعادت و شقاوت چیست؟ 🔹شقاوت امری است که مقدمات، جزئیات و کارهایش را خود انسان رقم می‌زند، اما سعادت چنین نیست؛ انسان به سعادت نمی‌رسد مگر اینکه لطف خدا گامی چند پیش نهد و عنایت الهی رفیق انسان شود. اگر چنین توفیقی دست دهد، انسان به سعادت و کامیابی نائل می‌شود. خداوند در گام اول پیام رحمانی خود را به ما الهام می‎‌کند. در ادامه یا ما به این دعوت الهی پاسخ مثبت می‌دهیم و راه سعادت را می‌پیماییم، یا بی‌اعتنایی می‌کنیم و راه شقاوت را در پیش می‌گیریم. اگر به دعوت ابتدایی خداوند پاسخ مثبت دهیم و در راه سعادت گام نهیم، عنایات الهی بار دیگر از ما دستگیری می‌کند و ما را مدد می‌فرماید. بنابراین در سیر و حرکت ما به سوی قلۀ سعادت، خداوند در دو مرحله و ما در یک مرحله نقش داریم. ابتدا و انتهای کار از خداست و میانۀ کار از ما. اما در مسیر سیئات و شقاوت، ما نقطۀ آغاز هستیم که وسوسه‌های شیطان را جذب می‌کنیم و به تلنگر و آگاهی‌بخشی خداوند بی‌اعتنایی می‌کنیم و اندک اندک در منجلاب گناه فرومی‌رویم تا جایی که خداوند ما را به حال خود وامی‌گذارد. ولی اگر به نهیب و تلنگر الهی توجه کنیم و از راه نادرست برگردیم، خداوند از ما حمایت می‌کند و در این صورت باز هم به عنایت الهی پای در راه خیر و نیکو می‌گذاریم. پس سهم و نقش خداوند در بهروزی انسان از خود او بیشتر است و در شقاوت، انسان نقش فزون‌تر دارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۱۲-۶۱۱. @Hedayatnoor