🔰۲۸۴- انبیا و اولیا چه زمانی از علم غیب خود استفاده میکردند؟
🔹میدانيم که وظيفۀ همۀ انبيا و اوليای الهی که از علم غيب و برخی از رازهای خلقت آگاهاند:
«عَالِمُ الْغَيْبِ فَلاَ يُظْهِرُ عَلَي غَيْبِهِ أَحَداً * إِلَّا مَنِ ارْتَضَي مِنْ رَسُولٍ»
او دانای غيب و نهان است و كسی را بر نهان خود آگاه نمیكند؛ جز پيامبری را كه از او خشنود باشد، اين است که با علم ظاهریِ خود با مردم تعامل کنند و بر اساس شواهد و مدارک مشهود و ملموس، ديگران را داوری و ارزيابی کنند.
از اين رو اين بزرگان در زندگی اجتماعی خود از علم غيب استفاده نمیکردند؛ بلکه در کارهای خود به شکل عادی، تفکر میکردند و مشورت میگرفتند. اگر آن بزرگواران غير از اين عمل میکردند، به درد پيشوايی و رهبری مردم نمیخوردند؛ زيرا پيشوا بايد رفتارهای انسانی داشته باشد و همچون او طعم تلخ درد و رنج و شکست را بچشد. از اين رو رسول گرامی اسلام صلواتاللهعلیه به مخاطبان خود فرمود:
«قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَي إِلَيَّ»
بگو: تنها بشری همچون شما هستم؛ جز اينکه به من وحی میشود.
البته ايشان و اوصيای بعد از آن حضرت هنگامی که بر مَسند نبوت و امامت مینشستند و لازم بود برای اثبات حقانيت آنچه میگويند، معجزه يا کرامتی نشان بدهند، از علم غيب خود بهره میبردند و برخی از نهانیها را برای مردم آشکار میکردند.
بر اساس عبارت «فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا»، راهکار برخوردار شدن از اين علم، رسيدن به مقام عبوديت است. کسی که عبد صالح خدا بشود، شايستۀ چنين تعلمی میگردد و خداوند حقايق ملک و ملکوت را به او نشان میدهد. انسانی که در مقام عبوديت فرو رفته باشد، خداوند دريچههای علم و فهم را به طور ويژه برايش میگشايد و نهانخانهها را به روی او عيان میفرمايد و سينۀ او را سرشار از علم و معرفت میکند.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،صص. ۴۹۴-۴۹۲.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
اسیر شدن در بند وسوسههای شیطانی چنان تلخ است که خداوند متعال و معصومان علیهمالسلام از این اثرپذیری به ادبیات حیوانی تعبیر میکنند:
«وَ قَادَتْهُ أَزِمَّةُ الْخَطَايَا وَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِ الشَّيْطَان»، «قِیَادَة» به معنی کشیدن و راندن شتر و «أَزِمَّة» به معنای مهارهایی است که در گردن برخی حیوانها میاندازند و «إسْتِحْوَاذ» نیز به معنای در اختیار گرفتن حیوان است.
واژگان دیگری هم در این راستا در کلام الله مجید آمده است؛ مثل «هَمَزات»:
«وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ». به تکه آهنهایی که پهلوی چکمهها متصل میکردند تا با فروکوفتن آن در پهلو و شکم حیوان او را مجبور به شتاب گرفتن کنند، «مهِْمِیز» میگویند.
واژۀ دیگر «نَزْغ» است:
«وَ إِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ».
«نَزْغ» در كلام عربی به معنای از جا بركندن با تحریک و هممعنای «نَخْس» است. گاه حيوان را از پشتش با چوب يا وسيلهای مانند آن به حركت وامیدارند که به اين عمل «نَخْس» میگويند. شیطان چون شتر بر گردن انسان مهار میافکند و او را هرجا که بخواهد میکشاند، همچون اسب به آدمی مهمیز میزند و همچون الاغ، سوار بر انسان میشود و او را به سوی خواستههای خود از جا میجهانَد. هنگامی که شیطان وارد وجود انسان میشود قوّۀ عقل آدمی را تضعیف یا تعطیل میگرداند، او را تحمیق کرده و قوّة وهم او را تقویت میکند. تضعیف عقل درنهایت منجر به ولایتپذیری شیطان میشود. اما انسانی که به تمام جوانب زندگی نگاهی فکورانه و مدبرانه دارد، کسی که عاقلانه میاندیشد، عاقلانه سخن میگوید و عاقلانه عمل میکند، شیطان به راحتی نمیتواند به او نزدیک شود.
▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۴۵۴-۴۵۲.
#لحظۀخوش
#شکوه_نیایش_جلد۶
@Hedayatnoor
124_Momenon_A96,P1_Pishgiri_Sazo_Kare_Asliye_Eslam_Dar_Ravabete.mp3
5.68M
پيشگيرى، ساز و كار اصلى اسلام در روابط اجتماعى
١٢٤-سوره مباركه مؤمنون جلسه ٣٤
آيه ٩٦(بخش اول)
محمدعلى انصارى
زمان: ٢٣:٢٤ حجم: ٥.٤ MB
#تفسیرقرآن
#مومنون
@Hedayatnoor