آمد از روزهای بارانی
زنی از جنس فصل خوبی ها
دست هایش به رنگ سبز بهار
رنگ نیکی به بندگان خدا
نیتش خالصانه، خدمت بود
پاکدامن، نجیب، با احساس
رمز جاوید ماندنش این شد:
باوضو- با حجاب- با اخلاص
مثل یک کوه، محکم و آرام
پاسدار حیا و ایمانش
دست خورشید از آسمان تابید
نور عصمت درون چشمانش
چادرش نقشه های معماری
تارو پودش زلال، چون دریا
نام او مسجدی بنا کرده
هر وجب با قنوت و ذکر ودعا
از بنای اصیل آن پیداست
غرق یاد خداست هر خشتش
شک ندارم ترنمِ ذکرِ...
" یا امام رضا" ست هر خشتش
حک شده آیه های قرآنی
روی طاق و مناره و گنبد
راه دارد به سمت جاده ی عشق
ازشبستان نور تا مشهد
بانویی جنس آب و آیینه
جنسِ ازخودگذشتگی و جهاد
ساخت با فکر خالصانه ی خود
مسجد شاهکار گوهرشاد
########
چند سالی گذشت از آن روز
آمد از روزهای یخبندان
مردی از جنس یک حکومت تلخ
متضاد محبت و ایمان
جنگ می کرد با جوانمردی
جنگ با اعتقاد آدم ها
فکر او سلطنت به هر قیمت
بی توجه به مرگ و یاد خدا
نام او متضاد اعمالش
خانه اش کاخ و عشق ثروت بود
فکر خوشنودی خدا هرگز
گرچه اهل ریا و خدمت بود
ظاهرا پادشاه ایران بود
فکر کوبیدن ضعیفان بود
مردم آزاری و بد اخلاقی
تاج روی سر رضا خان بود
اهل ظلم وستم به مردم بود
راه او اشتباه مثل سراب
پیرو زندگی غربی بود
جنگ و دعوا- فساد- کشف حجاب
داد دستور بی حجابی را
در معابر و در خیابان ها
مردم شهر را به جوش آورد
آفرین بر عقیده ی آن ها
****
در جواب حکومت آن مرد
مسجد شهر، می زند فریاد
شد به پا اعتراض کوبنده
شد قیام بزرگ گوهرشاد
######
ای درخشان به رنگ مروارید
در صدف های نور پنهان باش
چادرت چون سلاح جبهه و جنگ
پیرو مسلک شهیدان باش
#قیام_گوهرشاد
#شعر_نوجوان_قدیمی
#حجاب
#هدیه_ارجمند
هدایت شده از علی مقدم
ma shab ghadr 2 (3)_1.mp3
2.49M
نگاه در کتاب می کنی حسین
#محمد_خادم
۲۱ رمضان ۱۴۴۵
@sheikh_ali_moghaddam
بلند شو که بلندای باوری شده ایم
که در عزای تو یک جور دیگری شده ایم
نه اینکه شاخه ی خشک سکوت حادثه ایم
که با تو شوق درخت تناوری شده ایم
سرت کنار خدا گرم شد به صحبت نور
به سر زدیم و سرسفره ات، سری شده ایم
به باد داده سرش را کسی که گمراه ست
من و تو در وسط روضه، سروری شده ایم
دو رود آمد و چشمانمان بهاری شد
به پاسِ اشک، زلالیم و گوهری شده ایم
صدای آب که آمد، عطش هوایی شد
علم به دوش عزای برادری شده ایم
به احترام تو می ایستد حروفِ ادب
ازین به بعد بگوییم از لهوفِ ادب
برای رخصت میدان به سمت مولا رفت
به یک اشاره، بدون سوال و اما رفت
و مشک منتظر دست های حضرت بود
به روی شانه نشست و چه با سعادت بود
بگو به علقمه ماه منیر می آید
به گرگ ها برسانید، شیر می آید
رسید یک تنه حالا حریف می طلبد
بگو به قطره که دریا حریف می طلبد
در اوج بندگی و اقتدار، مشک به دوش
شکوفه ها به امید بهار، مشک به دوش
و اسب ها چقدر با دروغ، زین شده اند
به عشق بردن سر، فتنه ها عجین شده اند
فرات، آب شد و سمت ابر، زانو زد
و مشک سینه زد و پیش آسمان رو زد
و مشک تکه ای از شرم بود و جان میداد
اگر که نیزه به چشمان او امان می داد
غروب میکند از غصه، آفتاب اینجا
گرفته صورت خورشید را نقاب اینجا
#روضه_حضرت_عباس
#هدیه_ارجمند
https://eitaa.com/hediyearjmand
هدایت شده از Hediye Arjmand
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز نبض زمان در قیام عاشوراست
شعر: هدیه ارجمند
با نوای: امیر حاتمی
هدایت شده از طلسم / حسین سنگری
حسین سنگری - محرم آمد.mp3
6.4M
محرم آمد از راه و بساط روضه برپا شد
شب گیسوی تو بر نیزهها صبح تماشا شد
◼️ شعر و صدا: #حسین_سنگری
◼️ تهیه شده در بنیاد مهدویت شهرستان دزفول
◼️ پخش شده از رادیو دزفول
🔸اینستاگرام:
https://ig.me/hossein.sangari
🔸ایتا:
https://eitaa.com/hosseinsangari
🔸تلگرام:
https://t.me/hossein_sangari70
فریب نازکی دست آن نگار مخور
که در فشردن دل، سخت آهنین چنگ است
#صائب_تبریزی
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 محرومیت و محدودیت
✍🏻 عینصاد
❞ شايد ديده باشى آنجا كه فرزند شلوغت ظرفى را برمىدارد و آن را مىشكند اگر سركشى كند كه خوب بابا مگر چى شده؟ او را مىنوازى، اما اگر ذليل شود و شرمند و سردرگريبان شود، نوازشش مىكنى و برايش مزدى هم مىگذارى و شيرينى هم مىخرى، مزدها به اندازهى انكسارها و شكستهدلىهاست.
به اندازهى ذلت باطنى و فقر و خضوع توست. با اين خضوع و ركوع است كه نه قدرتهاى دنيا و فتوحات و غنايم آن و نه درجات قرب و مقامات و عنايتها، تو را از پاى نمىاندازد كه به موسى مىگويند، آنچه تو را به اين مقام رسانيد، همان دلِ شكسته و چهرهى خاضع و وجود فقير ومسكين توست.
راستى كه اگر خدا ما را محروم مىكند به خاطر ضعفهاى ماست. محروميتهاى ما به اندازهى محدوديتهاى ماست.
همين است كه با تازيانهى بلا بر ما مىنوازند و ما را مىشكنند و ديوارهاى ما را، درهم مىريزند تا بيشتر شويم و ظريفتر و وسيعتر، از فضل عظيم او سرشار گرديم.
📚 #قیام | ص ۲۰۳
#️⃣ #ویدیو #موشن #سیاست
📥: download
▪️ #عین_صاد | عضو شوید
👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
هدایت شده از سعیده کرمانی
هر واژهای در سینهی انجیل میسوخت
تورات در دست بنی قابیل میسوخت
تصویب شد با رای شیطان حق و ناحق
آه بشر در سینهی هابیل میسوخت
آه از یهودا ، آه از چشمان یعقوب
از غصهی یوسف دل راحیل میسوخت
از سامری سرشار شد ارض مقدس
موسی به یاد ماجرای نیل میسوخت
آه از زمانی که قبیله هاجرانه
از داغ ابراهیم و اسماعیل میسوخت
مشت تفنگ نقره در خشمی مقدس
با یاد مردان شهید ایل میسوخت
ای کاش ما با چشمهای خود ببینیم
وقتی خبر میآید «اسراییل میسوخت»
#سعیده_کرمانی
🕊@kaftarchahiemamreza🕊
🌹قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللهُ بِأَيْدِيكُمْ،
وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ،
وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ. (توبه ١۴)
با آنان بجنگيد تا خداوند آنان را به دستهاى شما عذاب كند و خوارشان سازد و شما را بر آنان پيروز كند و دلهاى (پردرد) مؤمنان را تشفّى و مَرهَم نهد
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
🌄 وقتی دیر میشود...
✍🏻 عینصاد
❞بعد از عاشورا چهارهزار خون از توابين بر روى زمين ريخت، ولى اين خونها چه كرد؟...اين مهم است كه عمل را با زمان و مكان خودش بسنجيم و شتاب كنيم.
📚 #انسان_در_دو_فصل| ص ۷۹
#️⃣ #عکس #استوری #تربیت
🛒 خرید کتاب 👇🏻
انسان در دو فصل
▪️ #عین_صاد | عضو شوید
👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
هدایت شده از
از نور، نخی به جامهٔ صبح نبود
در مسجد شب، اقامهٔ صبح نبود
خواندیم و دریغا خبری از خورشید
در این همه روزنامهٔ صبح، نبود
#رباعی
#میلاد_عرفانپور
📕 دربارهٔ تو
پیچیده صدای گریه ها از شادی
همراه تمام خنده ها فریادی
آوای ثمین و شیطنت های ثنا
من عاشق این دو بیتی مردادی
#تولد_دو_نور
#عشق_یعنی_دختر
هدایت شده از
پیش از این در فکر زاد آخرت بودند خلق
هیچکس اندیشهٔ آب و غم نانی نداشت
#صائب_تبریزی
هدایت شده از پیشانینوشت
بداههای تقدیم به فاطمهی رقیه سلامالله علیها:
چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را
که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را
اسارت واژهٔ خردیست وقتی پیش این دنیا
گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را
مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن
نمیخواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟
نسیم از سوی طشت لالهگون آمد بهسوی تو؟
که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟
همیشه جای تو بوده در آغوش حسین اما
گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا را
درون خانهی خود از خرابه روضه میخوانیم
که یادت میکند آباد این ویرانهی
مارا
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
#بدون_شرح
#ناهید_کیانی
#کیمیا_علیزاده
تَنِ زنده
والا به ورزندگی است
که ورزندگی
مایهٔ زندگی است
به ورزش گرای
و سرافراز باش
که فرجام سستی
سرافکندگی است
#مولانا