eitaa logo
طلسم / حسین سنگری
347 دنبال‌کننده
251 عکس
28 ویدیو
0 فایل
روزمرگی نویس‌های حسین سنگری شعر - داستان - رمان - موسیقی - فیلم - روانشناسی - فلسفه - عرفان ارتباط با من: @hossein_sangari اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari ارتباط با من بصورت ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17334114478618
مشاهده در ایتا
دانلود
غم را گرفته بین دو انگشت پک می‌زنم به جان و جهانم ترسیده‌اند از شب رفتن آغوش‌های در چمدانم سنگین و سرد و ساکت و بی‌روح کز کرده‌ام درون خود امشب من دیده‌ام تو را به ندیدن دلشوره دارم و نگرانم از زندگی که خیر ندیدم شاید به مرگ خو کنم این بار در سینه‌ام نفس به تکاپوست یک قلب سرد بی‌ضربانم جز غم چه چیز مرهم من بود - در سال‌های ابری عمرم؟ می‌سوزد آه! مثل جهنم از داغ تو کران به کرانم من یک غرور سرکش پیرم از زندگی بدون تو سیرم بشکن مرا اگرچه بمیرم - اما مخواه بی تو بمانم... 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
🎬 : دوستان خوب (Goodfellas 1990) فیلم "رفقای خوب" (Goodfellas) ساخته مارتین اسکورسیزی، یکی از شاهکارهای سینمای گنگستری و درام جنایی است که در سال 1990 اکران شد. این فیلم با بازیگران توانایی همچون رابرت دنیرو، ری لیوتا و جو پشی، داستان صعود و سقوط هنری هیل، یک گانگستر ایتالیایی-آمریکایی را روایت می‌کند. داستان فیلم از کودکی هنری هیل آغاز می‌شود که شیفته دنیای جنایت‌کارانه است. او به مرور زمان در خانواده جنایی لوکاس به مقام بالایی می‌رسد و درگیر جنایات خونین و معاملات غیرقانونی می‌شود. اما با گذشت زمان، پشیمانی و ترس از مرگ، او را به سمت همکاری با پلیس سوق می‌دهد. یکی از نقاط قوت فیلم، روایت جذاب و پرکشش آن است. اسکورسیزی به خوبی توانسته است با استفاده از تکنیک‌های سینمایی مختلف، مخاطب را درگیر داستان کند. فلش‌بک‌ها، مونتاژهای سریع و دیالوگ‌های به یاد ماندنی، همه و همه به غنی‌تر شدن روایت کمک کرده‌اند. شخصیت‌های فیلم به خوبی پرداخت شده‌اند و هرکدام از آنها دارای پیچیدگی‌های خاص خود هستند. هنری هیل، با وجود اینکه یک جنایتکار است، اما در عین حال به خانواده و دوستان خود بسیار وابسته است. این تضاد درونی، باعث می‌شود که مخاطب با او همذات‌پنداری کند. فیلم، تصویری واقع‌گرایانه از دنیای جنایت و خشونت را به نمایش می‌گذارد و مخاطب با جنبه‌های تاریک این دنیا آشنا می‌شود. فیلم "رفقای خوب" را می‌توان یک مطالعه در مورد رویای آمریکایی دانست. هنری هیل در تلاش است تا با ورود به دنیای جنایت، به ثروت و قدرت برسد. اما در نهایت متوجه می‌شود که این رویا چیزی جز یک توهم نیست. روابط بین شخصیت‌های فیلم، به ویژه دوستی بین هنری هیل و جیمی کانوی، یکی از محورهای اصلی داستان است. این فیلم نشان می‌دهد که چگونه دوستی می‌تواند در دنیای جنایت به راحتی به دشمنی تبدیل شود. "رفقای خوب" یک فیلم کلاسیک است که با گذشت زمان ارزش خود را از دست نداده است. این فیلم، نه تنها یک سرگرمی جذاب، بلکه یک تحلیل عمیق از طبیعت انسان و جامعه است. اگر به سینمای گنگستری و درام جنایی علاقه‌مند هستید، دیدن این فیلم را به شما توصیه می‌کنم. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
آه از این بغض گران، آه از این بی نفسی خسته‌ام مثل غروری که لهش کرده کسی مرگ هم درد مرا چاره نشد بعد از تو گشتم و نیست در این حادثه فریادرسی آسمان با من بیگانه غریب است که شد - وسعت پر‌ زدنم از قفسی تا قفسی می‌مکد خون مرا زخم پی زخم، دریغ - مگر از لاشه‌ی من، خون بمکد هر مگسی حرف این خسته‌ی دلسوخته را گوش کنید دل خود را نسپارید به هر خار و خسی من و تنهایی و وحشت، من و تاریکی و درد نه کسی هست در اینجا و نه بانگ جرسی... 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
به شب نشست سپیده دمی که گم شده بود در آستان تحمل، غمی که گم شده بود تمام شهر سپردند دل به جاده‌ی درد برای یافتن آدمی که گم شده بود چه جنگ‌ها که به پا شد میان انگشتان برای داشتن خاتمی که گم شده بود چه زخم‌ها که به لبخند مرگ جان دادند فقط به خاطر آن مرهمی که گم شده بود گذشت عمر من و تو به شوق یافتن - نشانه‌های همان عالمی که گم شده بود به جرم خوردن گندم به خاک افتادیم زیاد بود تقاص کمی که گم شده بود 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
آسمان با من بیگانه غریب است که هست وسعت پر زدنم از قفسی تا قفسی...
پر از سکوت، پر از حرف‌های ناگفته نشسته‌ایم در این روزگار آشفته امید نیست به پایان این شب خاموش به زیر پوست شب آفتاب هم خفته خزان گرفته سراسر دل مرا و تو را درون سینه‌ی ما غیر از آه نشکفته کسی ندیده و نشنیده هیچ‌گاه مرا شبیه این همه چیز ندیده، نشنفته بهشت مال شما خوب‌ها، دل بد من - جهنمی که در آن‌ست را پذیرفته... 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
‌ 📚 معرفی رمان «پینوکیو، آدمک چوبی» 🖊️ اثر «کارلو کولودی» پینوکیو، آدمک چوبی، صرفاً داستانی کودکانه نیست. در پس ماجراهای پرفراز و نشیب این عروسک چوبی، لایه‌های عمیقی از معنا و نماد نهفته است که با گذشت زمان همچنان جذابیت خود را حفظ کرده است. ترجمه روان و گیرای صادق چوبک نیز بر عمق و زیبایی این اثر افزوده است. می‌توان پینوکیو را نه تنها به‌عنوان یک عروسک بازیگوش، بلکه به‌عنوان نمادی از انسان در مسیر بلوغ و مسئولیت‌پذیری در نظر گرفت. دروغگویی‌های مکرر او، نه تنها عواقب خنده‌داری به دنبال دارد، بلکه نشان‌دهنده‌ی تلاش او برای شناخت هویت و جایگاه خود در جهان است. محیط اطراف پینوکیو، از پدر ژپتوی مهربان و پری موآبی گرفته تا روباه مکار و گربه نره، نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت او ایفا می‌کنند. داستان پینوکیو را می‌توان به‌عنوان یک نقد اجتماعی بر جامعه‌ی مصرف‌گرا و اهمیت ارزش‌های اخلاقی تفسیر کرد. وسوسه‌های دنیای بیرون و تلاش پینوکیو برای کسب ثروت به‌راحتی، نشان‌دهنده‌ی چالش‌هایی است که در دنیای مدرن با آن‌ها روبرو هستیم. پینوکیو، آدمک چوبی، داستانی فراتر از زمان و مکان است. با هر بار خواندن آن، می‌توان به لایه‌های جدیدی از معنا دست یافت. خواندن این رمان بسیار تأثیرگزار و آموزنده برای کودکان بسیار مفید خواهد بود. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
حسین سنگری - شعر.mp3
9.16M
سر می‌زند سپیده‌ی شب زنده‌دارها آوار می‌شوند سر شب حصارها ◼️ شعر و صدا: ◼️ تهیه شده در بنیاد مهدویت شهرستان دزفول ◼️ پخش شده از رادیو دزفول 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
طلسم / حسین سنگری
📚 کتابخانه‌ی نیمه‌شب 🖊️ مت هیگ مت هیگ با رمان "کتابخانه‌ی نیمه‌شب" ما را به سفری عمیق و تأمل‌برانگیز در اعماق روح می‌برد. این رمان که در فضایی سورئال و رویاگونه روایت می‌شود، داستان "نورا سید" را دنبال می‌کند؛ زنی که از زندگی خود ناامید شده و تصمیم به خودکشی گرفته است. اما در آستانه‌ی این تصمیم، به کتابخانه‌ای مرموز راه می‌یابد؛ کتابخانه‌ای که در آن می‌تواند زندگی‌های دیگری را تجربه کند، زندگی‌هایی که می‌توانست داشته باشد اگر انتخاب‌های متفاوتی می‌کرد. جمله‌ی "واسه یه خط تجربه یه کتابخانه تاوان دادیم"، را چند وقت پیش پشت یک نیسان آبی رنگ و رو رفته دیدم و احساس کردم به زیبایی، تلخی و پیچیدگی تجربیات زندگی را توصیف می‌کند. این جمله، درست مانند بسیاری از جملات تأثیرگذار در این رمان، خواننده را به تأمل وامی‌دارد. این رمان به پرسش‌های بنیادینی درباره زندگی، انتخاب‌ها و پیامدهای آن‌ها می‌پردازد. آیا می‌توانیم از زندگی‌مان راضی باشیم، حتی اگر مسیر دیگری را انتخاب کرده بودیم؟ هیگ با دقتی شگفت‌انگیز، احساسات و افکار پیچیده‌ی شخصیت اصلی را به تصویر می‌کشد. این رمان برای کسانی که با افسردگی و احساس پوچی دست و پنجه نرم می‌کنند، می‌تواند بسیار مفید باشد. این رمان صرفاً یک داستان نیست؛ بلکه یک دعوت‌نامه برای کاوش در درون خود و درک بهتر زندگی است. کتابخانه‌ی نیمه‌شب به ما یادآوری می‌کند که هر انتخابی، ما را به مسیر متفاوتی هدایت می‌کند و هیچ‌گاه نمی‌توانیم به طور قطع بگوییم که کدام مسیر بهتر است. شاید عصاره‌ی کل این رمان همین یک جمله از مسئول کتابخانه‌ی نیمه‌شب، خانم اِلم باشد: "تنها راه یاد گرفتن زندکی کردنه." 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
ای تلخی مدام، شراب همیشگی ما را ببر به خواب، به خواب همیشگی بر ما چه رفته است از این روزمردگی گیجیم در حساب و کتاب همیشگی می‌پرسی‌ام از عشق، فقط آه می‌کشم بیزارم از سؤال و جواب همیشگی آش نخورده و دهن سوخته منم غرقم در این کویر، سراب همیشگی با زندگی به سوءتفاهم رسیده‌ام دنیا به من چه داده؟ عذاب همیشگی از زندگی بلدترم این‌گونه مرگ را یک مشت قرص، تیغ، طناب همیشگی... 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70