🔴عوارض تاخیر فرزندآوری
✍از هدایای شیطان رجیم و زندگی مدرن به جامعه امروز:
درد قاعدگی و درد پا
تنبلی تخمدان
بسته شدن لوله های رحم
نامنظم شدن قاعدگی
کیست رحم
عفونت رحم
سرطان رحم
کیست تخم دان
سرطان تخم دان
کیست سینه
ناباروری
سرطان سینه
👈تحقیقات نشان می دهد بیش از هفتاد درصد خانم هایی که تا سن هجده سالگی تجربه بارداری نداشته اند از این عوارض رنج میبرند.
در فرهنگ و طب متعالی ما به زایمان زنده زایی می گفتند. حکما معتقد بودند هر زایمان ، پنج سال به عمر زن اضافه می کند. برای درمان مشکلات و بیماری های متعدد بانوان زنده زایی از توصیه های اصلی بود.
اگر از مادربزرگ ها بپرسید به شما خواهند گفت اکثر بانوان در قدیم به طور متوسط هر دو سال یک زایمان طبیعی در خانه داشتند، و با کلماتی مثل میوم، کیست،آندومتر،نازایی، عفونت، مشکلات اعصاب و ... که الان همه خانم ها دارند، آشنایی نداشتند...
↷↷↷
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
🌷همه دعواها بر سر محبت است ‼️
🔆اگر محبــــ❤️ــــــت در انسان نبود، "علم و عقل" هم به کار نمیآمدند .
📝 کار علم این است که راه را جلو پای محبت روشن نماید،
و کارعقل این است که محبت را تا میتواند در مسیر دانایی سوق دهد .
🔴 همۀ دعواها بر سر «محبت» است .
باید از اول نگذاریم دل به هر سویی برود والا علم و عقل هم از پس آن بر نمیآیند .
💌 #پیام_معنوی
🍃 #استاد_پناهیان
↷↷↷
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
مراقبت
پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟
دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت میدونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره… باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان.
پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت…
هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد.
پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟
مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من مُردم که ببریش آسایشگاه؟ خودم تا موقعی که زمینگیر نشدم ازش مراقبت میکنم.
پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد.
زن جوان انگار با نگاهش به او میگفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن!
↷↷↷
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
خبر مرگ نوبل
آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند.
زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.
آلفرد وقتی صبح روزنامهها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگآورترین سلاح بشری مرد!
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامهاش را آورد. جملههای بسیاری را خط زد و اصلاح کرد.
پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزهای برای صلح و پیشرفتهای صلح آمیز شود.
امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزههای فیزیک و شیمی نوبل و… میشناسیم.
او امروز، هویت دیگری دارد.یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است.
↷↷↷
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
از لحاظ روحی نیازدارم...
امام حسین صدام کنه و بگه:
پاشو بیا کربلا!
ببینم باز چیکارکردی باخودت:💔
#نیازمندیها💔
حُبُّ الحُسـ❤ــیـن هُویَّتُنا...
↷↷↷
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
.
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥
❣#قرار_شبانہ❣
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛
يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
شبتون بخیر التماس دعای فرج
🦋🌹💖
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
❄️💦💧🇮🇷🇮🇷🇮🇷
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشم هایت
این چشم های ما کمی تقوا بگیرد
اللهم عجل لوليك الفرج
↷↷↷
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ در قرآن، خداوند چه کسانی را دوست ندارد؟ (1⃣)
✅💐 کافران
💐✨ در آیات مختلفی از قرآن، به مواردی اشاره شده است که آدمی در صورت ارتکاب آنها، در پیشگاه الهی جایگاهی نخواهد داشت و منفور درگاه الهی خواهد بود.
💐✨ عدم اطاعت از خداوند و پیامبر او (کفر نسبت به آنها)، یکی از مواردی است که خداوند عاملان آن را دوست نخواهد داشت:
💐💫 قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ (آیه 32 سوره آل عمران)
بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنید! و اگر سرپیچی کنید، خداوند کافران را دوست نمیدارد.»
✅💐 محبوب شدن يا منفور شدن در نزد پروردگار، به دست خود انسان است.
#کافران
☘
🖤☘
🖤🖤☘
🖤🖤🖤☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#مسیحاےعشق
#پارت_شصتم
حیرتم در یک کلمه خلاصه میشود:عمـــــــو
محسن دست میکشد و با تعجب به من و بعد به عمو نگاه میکند...
عمو لبخند میزند:دمت گرم خوش غیرت
محسن،یقه ی بارانی عمو را مرتب میکند و میگوید
:_من...من شرمندم...ببخشید...فکر کردم...یعنی...
عمو آرام به بازوی محسن میکوبد:ممنون که حواست هست...
عمو به طرف من برمیگردد..
فاطمه هم مثل من،هول شده. با اضطراب میگوید: سـَلام
عمو از رفتار فاطمه خنده اش گرفته:سلام
من هنوز مبهوتم،نمیدانم خوابم یا بیدار؟؟
عمو با لبخند میگوید:علیک السلام نیکی خانم
حتی پلک هم نمیزنم.
عمو دستش راجلوی صورتم تکان میدهد:فرمانده؟
اشک هایم بی اجازه صورتم را تر میکنند و تناقض عجیبی با لبخند روی لبم ایجاد کرده...
دلم میخواهد بدوم و بغلش کنم،اما میدانم کار درستی نیست و عمو هم خوشش نمیآید.
آرام میگویم :عمــــــو
عمو،شیرین میخندد:خداروشکر یه کلمه حرف زدی،ترسیدم عموجان
:_کی اومدین؟؟چه بی خبر؟؟
:+خیلی وقت بود،میخواستیم بیایم. گفتیم سورپرایزت کنیم ولی بیشتر خودمون سورپرایز شدیم
با این حرکت تو!
اشکهایم را پاک میکنم و از ته دل لبخند میزنم:فاطمه،عمو وحیدم،ایشونم آقاسیاوش هستن.
عمو جان،ایشون هم فاطمه،دوستم،و برادرشون آقامحسن.
محسن همچنان خجالت زده است:من شرمندم آقای نیایش...نشناختمون
عمو ميگوید:دشمنت آقامحسن،این حرفا چیه؟
فاطمه میگوید:خب نیکی جون،ما بریم دیگه.. راجع اون قضیه ام،خبرم کن هرچی شد.. ]به طرف
عمو برمیگردد[خیلی از دیدنتون خوشحال شدم،آقای آریا خب با اجازه تون..
محسن هم دوباره معذرت خواهی میکند و میروند.
سوار ماشین میشویم.
سرخوشم.آمدن عمو بهترین اتفاق ممکن است
:_عمو،کی اومدین؟
:+با تو که حرف زدم،راه افتادیم رفتیم فرودگاه و الانم که در خدمت شماییم.
:_ماشین از کجا آوردین؟
:+دوست خوب داشتن،این موهبت هارم داره دیگه
و به سیاوش که پشت فرمان نشسته نگاه میکند و میخندد.
سیاوش میگوید:بابا خجالت نده داداش
عمو به طرف من برمیگردد:خب نیکی خانم،زنگ بزن به مامانت اینا بگو پیش من هستی و قراره
امشب ببری ما رو بگردونی،تازه باید شام مهمونمون کنی
آب دهانم را قورت میدهم:امشــــب؟؟؟
:+آره دیگه،خیلی خب خسیس،خودم مهمونتون میکنم...
نمیدانم چطور بگویم،با حضور سیاوش معذب شده ام
:_آخه امشب....
سیاوش متوجه اوضاع غیرعادی میشود،کنار خیابان نگه میدارد.
عمو میپرسد:چی شد سیاوش؟
:+برم یه چیزی بخرم،بیام.
از ذهنم میگذرد:چقدر فهمیده است...
سیاوش پیاده میشود و تنهایمان میگذارد،عمو به طرف من برمیگردد: خب امشب چه خبره؟؟
:_راستش...راستش نمیدونم چی بگم...عمو... امشب قراره واسه من خواستگار بیاد...
:+نگفته بودی... حالا کیه طرف؟
:_پسر همکار بابا،آقای رادان
:+عه،دانیال؟
:_میشناسینش؟
:+آره به بار دیدمش با محمود،چرا به من نگفتی شیطون؟
:_قضیه اصلا اونطوری نیس عمو،من به خاطر بابا قبول کردم
:+نوچ...ای بابا...
☘
🖤☘
🖤🖤☘
🖤🖤🖤☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
dcc2_eb0850583a03f39a6fd9c4df992a126d.mp3
2.86M
🏴 #ایام_فاطمیه
♨️ #چادر_مادر
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مصباح_یزدی
↷↷↷
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸