☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
به امام سجاد علیه السلام و امام محمد باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام
يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🦋🌹
يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
﷽
#مسیحاےعشق
#پارت_دویستنودهشتم
لبخند میزند و با خجالت سرجایش مینشیند.
ادامه میدهم
:_و این سقف تا وقتی که شما بخواین،باز میمونه خانم..
نیکی دوباره میخندد
:+خواهش میکنم اذیت نکن.
مسیر را تغییر میدهم و به طرف خیابانهای خلوت اطراف میروم.
جلوی یک فستفود نگه میدارم و میگویم
:_خانم،رانندتون خیلی گرسنه هستن، افتخار میدین یه پیتزای ناقابل در خدمتتون باشیم ؟؟
نیکی دلبرانه میگوید:حتما آقـــا
و پیاده میشود.
نگاهم به دنبالش کشیده میشود.
★
نیکی با لبخند میگوید
:+خیلی پیتزای خوشمزه ای بود،ممنون
:_نوش جونت خانم
نمیدانم چرا دوست دارم مدام خانم صدایش کنم.
کنار خیابان نگه میدارم.:+عه،چرا وایسادین؟؟
:_پیاده شو لطفا.
نیکی بی هیچ حرفی پیاده میشود،من هم.
به طرفش میروم و میگویم:میخوام بهت رانندگی یاد بدم.
نیکی چشمانش را درشت میکند: وای نه،الان نه...
من الان نمیتونم یاد بگیرم..
خواهش میکنم بمونه واسه بعد.
یک تای ابرویم را بالا میدهم : آخه چرا؟
مظلوم میگوید:نه خواهش میکنم...
اصرار میکنم
:_نیکی تا وقتی بترسی،نمیتونی موفق بشی..
نترس..
تا من کنارتم نترس
سر تکان میدهد و آرام به طرف صندلی راننده میرود.
*نیکی*
حرفهای فاطمه آشکارا کم حرفم کرده.
فکر میکنم.
به صورت مسیح خیره میشوم و فکر میکنم این مرد همان است که میتواند تکیه گاهم باشد.
اما به چادرم که دست میزنم احساس عجز میکنم.
مستأصلم.
فکر و خیال از هر طرف به ذهنم هجوم میآورد.
آنقدر درگیرم که نتوانستم بگویم الان نمیتوانم رانندگی کنم..
مسیح میگوید
:_خب...
پاتو بذار رو پدال سمت چپ..
اون ترمزه..
حالا استارت بزن..
با ترس و دست لرزان سوئیچ را درون استارت میچرخانم.
ماشین روشن میشود.
با لبخند به مسیح نگاه میکنم.
با حوصله میگوید:حالا ترمز دستی رو بخوابون،دنده رو باید عوض کنی بعد آروم پاتو از ترمز
برداری و پدال راستی رو، گاز رو فشار بدی.
ببین این دنده،وقتی رو پی عه یعنی پارک شده ماشین.
این آر دنده عقبه و وقتی رو دی باشه جلو میره.
دنده رو بذار رو دی.
دستم را جلو میبرم و دنده را عوض میکنم.
بعد پایمـ را از ترمز برمیدارم و گاز را فشار میدهم.
ماشین راه میافتد.
مسیح مثل معلمی خوشحال از موفقیت میگوید :آفرین عالیه
حالا فرمون دست توعه...
برو ببینم چه میکنی؟
با استرس لبمـ را میجوم و جلو میروم.
آنقدر درگیری ذهنی دارم که متوجه زیاد شدن سرعت نمیشوم.
مسیح میگوید:اوه اوه.. یه کم کمتر پدال گازو فشار بده.
سرعتت زیاد شده..
یک لحظه کنترل ماشین از دستم خارج میشود.
جیغ کوتاهی میکشم و هر دو دستم را از روی فرمان برمیدارم.
با اضطراب،مثل کسی که در دریا غرق میشود،دستم را روی فرمان میگذارم.
مسیح دستش را جلو میآورد تا ماشین را کنترل کند،اما به اشتباه،دستش را روی دست من
میگذارد.
انگار هزار ولت برق به تنم وصل کرده باشند.
گر میگیرم،داغ میشوم و هیجان،همه ی وجودم را در بر میگیرد.
مسیح خیلی سریع دستش را پس میکشد.
با استرس میگویم:چطوری باید نگهش دارم؟؟
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
32403413695028.mp3
4.6M
☑️امیر کرمانشاهی 💠چشماتو ببند
#مداحی
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
کربلاییسیدرضا_نریمانی_مثلاً_تو_قبول_کردی_ (1).mp3
17.66M
☑️کربلاییسیدرضا نریمانی
💠مثلاً تو قبول کردی...
#مداحی
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🏴🖤🏴💠====>
#دراوجغربت🌴
#چهارمینمسابقه🌴
#برگیازدهم🌴
اكنون يزيد به دنبال شخص مناسبى مى گردد تا او را به عنوان امير كوفه معرّفى كند.
امّا در اين شرايط، فكرش به جايى نمى رسد. براى همين به سراغ سِرْجون مى رود.
سِرجون فردى مسيحى است كه معاويه در شرايط سخت، با او مشورت مى كرد.
بعد از مرگ معاويه، ديگر سِرجون به دربار حكومتى نيامده است; اكنون يزيد دستور داده است تا هر چه زودتر او را به قصر فرا خوانند تا با كمك او بتواند بر اوضاع كوفه مسلّط شود.
سِرجون وارد قصر مى شود و يزيد را بسيار آشفته مى بيند.
يزيد نامه اى را كه از كوفه رسيده است به وى مى دهد و او نامه را مى خواند.
او رو به سِرجون مى كند و مى گويد: "بگو من چه كسى را امير كوفه كنم تا بتوانم آن شهر را نجات دهم".
سِرجون به فكر فرو مى رود!
تنها راه نجات كوفه اين است كه ابن زياد براى حكومت كوفه انتخاب شود.
يزيد به سِرجون نگاه مى كند و مى گويد: "اى سِرجون! چه كسى را به كوفه بفرستم"؟
سِرجون پاسخ مى دهد: "اگر پدرت، معاويه، اكنون اينجا بود، آيا سخن او را قبول مى كردى؟".
سِرجون نامه اى را به يزيد نشان مى دهد كه به مهر و امضاى معاويه مى باشد و در آن نامه، حكومت كوفه به ابن زياد سپرده شده است.
سِرجون با نگاهى پر معنا به يزيد مى گويد: "نگاه كن! اين نامه پدرت، معاويه، است كه مى خواست ابن زياد را امير كوفه نمايد; امّا عمرش وفا نكرد، اگر مى خواهى كوفه را آرام و فتنه ها را خاموش كنى، بايد شهر كوفه را در اختيار ابن زياد قرار دهى; اين تنها راه نجات توست".
يزيد پيشنهاد سِرجون را مى پذيرد و فرمان حكومت كوفه را براى ابن زياد مى نويسد.
آيا خبر دارى كه ابن زياد در اين زمان، امير شهر بصره مى باشد و در آن شهر ترس و وحشت زيادى ايجاد كرده است؟!
اكنون ابن زياد به حكومت كوفه نيز منصوب مى شود.
دو شهر مهمّ عراق در اختيار ابن زياد قرار مى گيرد تا هر طور كه بتواند، قيام مردم عراق را خاموش كند.
يزيد دستور مى دهد تا هر چه سريعتر اين نامه را براى ابن زياد بفرستند:
از يزيد به ابن زياد:
خبرهايى از كوفه رسيده كه مسلم وارد آن شهر شده است و گروه زيادى با او بيعت كرده اند، وقتى نامه من به دست تو رسيد، سريع به سوى كوفه بشتاب و دستور دستگيرى مسلم را بده و در اين زمينه سختگيرى كن،تو بايد مسلم را به قتل برسانى.
بدان اگر در دستور من كوتاهى كنى، هيچ بهانه اى را از تو قبول نخواهم كرد.
هنوز صبح نشده است كه دروازه شهر دمشق باز مى شود و اسب سوارى با سرعت به سوى بصره به پيش مى تازد.
او مأمور است تا نامه يزيد را هر چه سريعتر به بصره برده و به ابن زياد برساند.🔷🔷🔷🔷🔷
<========●●●●●========>
#دراوجغربت
#یارورامامزمانباشیم
#چهاردهمینمسابقه
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
<==≈=====●●●●●========>
32403413695028.mp3
4.6M
☑️امیر کرمانشاهی 💠چشماتو ببند
#مداحی
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🍃بہ نام او ڪه...
🌼رحمان و رحیم است
🍃بہ احسان عادت
🌼وخُلقِ ڪریم است
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
🌷🌹🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@delneveshte_hadis110
#سلام_امام_زمانم
کلِ عالم یک طرف
صبحِ ظهورت یک طرف
تو همانی که زمین را مملو از ایمان کنی
#این_المنتقم
#سه_شنبه_های_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
امام موسی بن جعفر علیه السلام
امام رضا علیه السلام
امام جواد علیه السلام
امام هادی علیه السلام
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
﷽
#مسیحاےعشق
#پارت_دویستنودنهم
مسیح میگوید:نترس نیکی..نترس من اینجام.
انتهای صدایش کمی میلرزد.
دوباره نگران میگویم:خواهش میکنم من دیگه نمیتونم...نمیتونم
مسیح میگوید:باشه،باشه..آروم باش..
آروم پاتو بذار رو ترمز و فرمون رو بگیر سمت راست،بگیر سمت شونه ی خاکی جاده..
ماشین را آرام و با هزار سلام و صلوات کنار پارک میکنم.
مسیح ترمز دستی را بالا میآورد و میگوید:نیکی؟ خوبی؟
حرفهای فاطمه،این کوبش لعنتی قلبم، این هجوم ناگهانی خون به صورتم...
احساس میکنم نزدیک است قلبم به هزار تکه تبدیل شود و هر تکه اش به یک طرف پرت شود.
مسیح صدایم میزند.
انگار همین "نیکی"گفتنش کافی است تا مار چنبره زده در گلویم سر بلند کند و چشمهایم را نیش
بزند.
دو دستم را برابر صورتم میگیرم و بلند و بیمه ابا گریه میکنم.
شانه هایم میلرزند و صدای هق هق ام فضای ماشین را پر میکند.
مسیح نگران میگوید:نیکی خواهش میکنم گریه نکن...چی شده؟
چی شده خانمم؟؟به من بگو بذار کمکت کنم..
چطور بگویم؟
چگونه بگویم علت اشکهایم همین صدا و لحن محبت آمیزش است.
چطور بیان کنم نمیتوانم...
قلب من طاقت اینهمه چالش را ندارد.
مگر یک آدم چند بار عاشق میشود؟؟
آرام سرم را بلند میکنم و به مسیح خیره میشوم.
*مسیح*
چانه ی لرزانش،پرده ی لرزان دور چشمش، و مرواریدهایی که برای ریختن سبقت میگیرند.
:_نیکی چی شده خواهش میکنم بهم بگو؟
لب پایینش را میگزد و با دست، اشکهایش را پاک میکند.
آرام میگوید:لطفا بریم خونه.. خواهش میکنم چیزی نپرس..
سر تکان میدهم و میگویم:باشه باشه..تو فقط آروم باش...
پیاده میشوم،نیکی هم.
آرام روی صندلی کمکراننده مینشیند و صورتش را به طرف خیابان میگیرد.
نمیدانم چه چیزی او را تا این حد ناراحت کرده.
یعنی برخورد ساده ی انگشتانمان با هم،او را تا این حد ناراحت کرده ؟
هرچند که قلب خود من هم،بیاندازه محکم میکوبد و میتپد.
بیهیچ حرفی راه میافتم.
نیکی بیشتر از هرچیز به آرامش نیاز دارد...
*
چند تقه به در اتاقش میزنم و آرام میگویم:نیکی...
کمکم باید بریم خونهی آقای رادان..
شبِسال نو است.
از شبی که ناخواسته دست نیکی را لمس کردم،تا همین امشب،نیکی را خیلی کم دیدهام.
صبحها قبل از بیدار شدن من از خانه بیرون میزد و عصرها و شبها ترجیح میداد در اتاقش تنها
باشد.
تنها در حد سالم و احوالپرسی با هم صحبت کردهایم.
حتی یک شب را خانهی دوستش فاطمه،گذراند.
آنقدر دلم برایش تنگ شده که حد ندارد.
حس میکنم همهی شهر،تنگ و تار شده و هیچکس در اینجا نفس نمیکشد.
خانه هم بیروح و تاریک شده..
میخواهم دوباره در بزنم که آرام باز میشود.
نیکی پیراهن بلند صورتی روشن پوشیده،لباسی فاخر که شایستهی نیکی است.
روسری همرنگ لباسش را سر کرده و پالتوی کوتاه مشکی پوشیده.
چادرش را هم سر کرده.
لبخند،مثل قلبم میجوشد و روی لبهایم گل میکند.
شقیقه هایم نبض میگیرد و رنگ به زندگیام برمیگردد.
دلم برایش تنگ شده بود.
با اخم میگوید:سلام
خنده از لبم میپرد.
اما باز خودم را از تک و تا نمیاندازم: خوبی؟ بریم؟
سر تکان میدهد و خشک و جدی جواب میدهد:بریم
وا میروم،نیکی سرسنگین شده.
دلم میگیرد.
نیکی جلوتر از من به طرف در میرود.
انگار نه انگار من اینجا چند روز چشم به این در دوختم تا روی ماهش را ببینم.
حاضرم همصحبت مرگ شوم،اما نیکی به من کم محلی نکند.
شبیه روزهای اول شده.
روزهایی که تازه وارد خانه و زندگی و قلبم شده بود.
سعی میکنم خودم را گول بزنم.
حتما مشکلی برایش پیش آمده.
اصال شاید من فکر کردهام که با من سرسنگین شده.
پشت سرش از خانه خارج میشوم.
به دنبال نیکی وارد آسانسور میشوم و کلیدِ پارکینگ منفی دو را میزنم.
نیکی سرش را پایین انداخته.
در آسانسور بسته میشود،میگویم: نیکی این کت و شلوارم خوبه؟بهم میاد؟
سرش را بلند میکند.
بدون اینکه حتی نگاهم کند،میگوید:آره
همین...
تنها حرفی که میزند همین است.
نزدیک است به مرز انفجار برسم.
جنون همزمان به عقل و قلبم میخندد.
نفس عمیقی میکشم و سعی میکنم کمی خودم را آرام کنم.
آسانسور،میایستد و صدای ضبطشده میگوید:پارکینگ منفی دو
صبر میکنم تا نیکی وارد شود،بعد من.
بی هیچ حرفی جلوتر از نیکی به طرف ماشین میروم.🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
میگفت:جا موندی از کربلا؟؟
نگران نباش خیالت راحت باشه
مادر همیشه سهم بچه ای که نیامده
رو کنار میذاره ؛
بیشتر از سهمش هم کنار میذاره...
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
🔻 حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔹زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفرالله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آنها هم بگویید، برای اینکه امثال آنها پیش نیاید. و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه ندادهاید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفتهاید.
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
#جرعهای_از_معرفت
💠آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله
🔸آنها که قلبشان گرفتار شک است، ذکر «لاحول ولاقوة إلا بالله العلی العظیم» را زیاد تکرار کنند. این ذکر برای رهایی از وسوسههای شیطان بسیار مؤثر است.
ابوذر میگوید که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: «ابوذر این ذکر را زیاد بگو که از گنجهای بهشت است.»
🔸بعد از نماز های مغرب و صبح، هفت بار این ذکر را بیان کنید که جزو تعقیبات است ولی قبل از بیان هر یک از آنها باید یک بار «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید.
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
💕 اگر #کودکان سوالاتی از مسایل #عاشورا مثل کشته شدن، سر بریدن و از این قبیل موضوعات #داشتند لازم نیست اصل واقعه را برای آنها بیان کرد.
باید با زبان #کودکانه از مهربانی های #امام_حسین عليه السلام و #حضرت_زینب سلام الله علیها و مهر و #محبت بین آنها و داستان هایی از دوران کودکی آنها مثل #بازی کردن هایشان بهمراه امام حسن علیه السلام بارسول خدا صلوات الله علیه و ازاین قبیل #داستان ها تعریف کرد و مهر و محبت آنها را در دل کودکان بالا برد و ذهن کودک را از موضوع های ناراحت کننده #واقعه_عاشورا به موضوع دیگری معطوف نمود. در این زمینه کتاب های داستان زیادی در مورد زندگی اهل بیت علیهم السلام در #بازار موجود است.
🌷🌹💐
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
🌷مهدی شناسی ۲۲۱🌷
🌹...و خزان العلم...🌹
🔸زیارت جامعه کبیره🔸
☘ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﯾﻨﺎﻡ ﻫﺰﺍﺭ ﻭﻟﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﯼ ﯾﮏ ﭼﺮﺍﻍ ﻣﻮﺷﯽ ﻧﻮﺭ ﮔﺮﻓﺘﻦ،ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﺎ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺍﺳﺖ. ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﺎ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ. ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺮﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽﺑﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﯼ ﺁﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﻣﻮﺷﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﻬﺮﻩﯼ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ.ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﺍﺳﺖ.
☘ﺍﻣﺎ ﺑﻬﺮﻩﯼ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ از قرآن،ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻇﺮﻓﯿﺖ ﻭﺟﻮﺩیﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻇﺮﻓﯿﺖﻫﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳت.ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺧُﺰَّﺍﻥَ ﺍﻟْﻌِﻠْﻢ.
☘ﺍﯾﻦﻫﺎ ﮐﻠﯿﺪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺩﺍﻧشند.
ﻋﻠﻢ ﯾﮏ ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﻠﻢ ﻏﯿﺐ ﺍﺳﺖ.ﯾﻌﻨﯽ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺑﺮ ﺍﯾشان ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ.ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻭ ﻣﮑﺸﻮﻑ ﺍﺳﺖ البته ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ.
☘ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:"ﺇِﻥَّ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡَ ﺇِﺫَﺍ ﺷَﺎﺀَ ﺃَﻥْ ﻳَﻌْﻠَﻢَ ﻋُﻠِّﻢَ "
"ﺍﻣﺎﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ.ﺍﮔﺮ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﮐﻨﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺪﺍﻧﺪ،ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ"
☘نبايد بگوییم:ﻣﻦ ﺑﺮﻭﻡ ﺣﺮﻡ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﯽ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯽﮐﺸﻢ. ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﯾﺰﻩ ﺭﯾﺰﻩﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﻦ و گناهان من ﺭﺍ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ. ﺍﺻﻼ ﺍﻭ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ.ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﻭ ﺁﻗﺎ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻭ ﺳﺘﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ،ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ.
⚪️ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﻀﯽ ﺷﺒﻬﻪ ﺑﺎﺷﺪ: ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍهل بیت ﻋﻠﻢ ﻏﯿﺐ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ؟ ﺍﮔﺮ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺧﻄﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ؟
⚪️ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﺩ ﻣﺴﺠﺪ ﮐﻮﻓﻪ ﺍﺑﻦ ﻣﻠﺠﻢ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ ﻧﻤﯽﺭﻓﺖ.ﺍﺻﻼ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﯽﺭﻓﺖ.ﻣﮕﺮ ﻗﺮﺁﻥ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﺪ «ﻭَﻻَ ﺗُﻠْﻘُﻮﺍْ ﺑِﺄَﻳْﺪِﻳﻜُﻢْ ﺇِﻟَﻰ ﺍﻟﺘَّﻬْﻠُﻜَﺔِ» (ﺑﻘﺮﻩ/195) ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻼﮐﺖ ﻧﯿﻨﺪﺍﺯﯾﺪ؟
⚪️ﭼﺮﺍ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺟﺎﻡ ﺯﻫﺮ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﯿﺪ؟ﻣﮕﺮ ﻋﻠﻢ ﻏﯿﺐ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ؟ ﺍﮔﺮ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ؟
⚪️ﭘﺎﺳﺦ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ و ﺑﺎ ﺍﻧﺪﮎ ﺗﺎﻣﻠﯽ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﺳﯿﺪ.
⚪️ﺷﻤﺎ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﺷﯿﺪ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﻣﯽﺷﻮﯾﺪ.ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻨﻮﺷﯿﺪ. ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺳﺎﻟﯽ،ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺎﻫﯽ،ﺩﺭ ﯾک ﺭﻭﺯﯼ،ﺳﺎﻋﺘﯽ،ﺩﻗﯿﻘﻪﺍﯼ،ﺛﺎﻧﯿﻪﺍﯼ، ﺑﺎ ﺳﻤﯽ ﺑﺎ ﺯﻫﺮﯼ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﻭﯼ. ﺍﺻﻼ ﻓﺮﺟﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﻘﺮﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻘﺪﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺘﻤﯽ ﺍﺳﺖ.
⚪️ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ که ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭﯼ از دنیا ﻣﯽﺭﻭﯾﺪ.ﺧﺐ ﺍﻵﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺳﺖ.
⚪️ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺣﺮﻑﻫﺎﯼ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩ.ﺩﺭ ﮐﺮﺑﻼ ﻣﻦ ﻫﺮ ﺟﺎ ﺑﺮﻭﻡ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﻗﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﻣﻘﺪﺭ ﺷﺪﻩ.
⚪️ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺎﻓﺎﺗﯽ ﺑﺎ ﻋﻠﻢ ﻏﯿﺐ ﺩﺍﺷﺘﻦ امام ﻧﯿﺴﺖ. ﭘﺲ ﺧﺰﺍﻥ ﺍﻟﻌﻠﻢ ﯾﮏ ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍمامان ﮐﻠﯿﺪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺩﺍﻧﺶ غیبند...
❤️🌷🌻❤️🌷🌻
#مهدی_شناسی
#قسمت_221
#جامعه_کبیره
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
CQACAgQAAx0CVBp6RAACBjVfrlrScm9s7XlGawgUCbabThdcQwAC5wgAApV7cFFAByPLQmWk4R4E.mp3
2.12M
♨️حکومت مستضعفان بر زمین
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤مقام معظم رهبری
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله💔
اے سبط نبے خون خدا، سلام بر تو
اے تشنہ لب دشٺِ بلا، سلام بر تو
جانانِ علے و فاطمہ، هستےِ زینب
اے بے ڪفنِ آل عبا، سلام بر تو
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
●➼┅═❧═┅┅───┄
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸