eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ می‌دونستم که فردا شب دوباره برمی‌گردن‌ اسناد را از ساختمان به جای دیگری انتقال دادیم و خودمون پروژه را ترک کردیم فرداشب تکفیری ها اومدن و ساختمان مرکز پروژه را اشغال کردند به همین راحتی پرسیدم سرنوشت اون ۴۸ نفر ایرانی چی می‌شه؟ آزاد می‌شن؟ گفت همه گروه‌های مسلح و مخالف نظام سوریه از اهالی سوریه نیستند سوریه میدان تسویه حساب تاریخی بعضی از دولت ها مثل ترکیه و اردن با سوریه شده بعضی از دولت ها هم مثل عربستان و قطر که مراکز تولید فکر وهابیت هستند خیلی مایلن جنگ ایدئولوژیکی راه بندازن و درگیری تو سوریه را جنگ سنی با شیعه ها جلوه بدن اونا هر کدام گروه های خاص خودشان را حمایت فکری و مالی می‌کنند البته هر چی زمان میگذره از سایر کشورها حتی اروپا هم آدم های مختلفی رو به هر نحوی که شده خصوصاً از طریق شبکه‌های اجتماعی جذب این گروه‌ها می‌کنند و برای جنگیدن به سوریه می آورند و تا امروز از ۸۰ کشور تروریست به سوریه اومده که بخشی از آنها داعیه حکومت بر دو کشور عراق و سوریه را دارند و حتما جبهه جدیدی را تو عراق برای تصرف و تجزیه عراق باز خواهند کرد اونا ما رو خارجی می‌دانند و تلاش می‌کنند از طریق شبکه‌های اینترنتی برای افکار عمومی مردم دنیا اینطور جا بیاندازند که ما ایرانی‌ها هم برای سهم خواهی به سوریه آمدیم اما خودشان هم می‌دانند که اگر ما امروز تو سوریه با آنها مقابله نکنیم فردا باید پشت مرزها و حتی داخل شهر هامون با اونا بجنگیم حالا هم ما از طریق دیپلماسی در تلاشیم تا با همکاری ترکیه و قطر که از حامیان این گروه‌ها هستند راهی برای آزاد کردن این ۴۸ نفر پیدا کنیم امین که از تعریف‌های حسین ذوق زده شده بود سری به علامت تایید تکان داد و گفت پس بی دلیل نیست که شما کنار برنامه ریزی برای جوان های سوری به دنبال افشاگری پشت صحنه گروه‌های مسلح از طریق راه اندازی ارتش سایبری و بسیج رسانه ای هستید حسین که تا اینجا کاملا جدی بود از توی آینه ماشین به امین نگاهی کرد و لب گزید و ادامه نداد به دمشق رسیدیم گوشه گوشه شهر از انفجار توپ و خمپاره روشن و خاموش می شد درست مثل رعد و برق، یک رعد و برق سنگین و پر صدا که گوش را می‌آزرد و چشم را می‌زد فکر کردیم که دوباره به ساختمان ۱۷ می‌رویم اما به یک محله جدید و خانه جدید رفتیم خانه دو طبقه و بزرگ که چند درخت نارنج حیاطش را دلنشین و دیدنی کرده بودند فردا صبح حسین رفت و ابوحاتم برای خرید آمد سراغمان مقداری مواد غذایی خریدیم خوشحال بودم که با وجود جنگ شهری و کوچه به کوچه تعدادی از کسبه هنوز کرکره دکان هایشان را بالا می زنند بیشتر از خرید دنبال نگاهشان به ایران و ایرانی بودند که نسبت به گذشته مهربانتر شده بودند آنها با وجود سانسور شدید خبری به واقعیت های تازه ای در میدان عمل رسیده بودند و ما هم خرید را بهانه می‌‌کردیم که با آنها صحبت کنیم هرچند گاهی سریک کلمه گیر می کردیم اما با زبان دلمان با آنها حرف می زدیم و آنها هم با خوش‌رویی و مهربانی پاسخ مان را می‌دادند به خانه رسیدیم پرده کرکره ها را پایین کشیدم دور جدید درگیری آغاز شده بود و شیشه‌ها می‌لرزیدند نماز را خواندیم اتاق را جارو زدیم زهرا گفت وقتی که هر لحظه ممکنه شیشه‌ها خرد بشن جارو زدن خنده دار نیست؟ گفتم مامان جان وقتی بابا میاد خونه باید تمیز باشه اگر هر روز کنار ما خمپاره بخوره و شیشه بریزه ما باید زندگی عادی مون رو داشته باشیم شب میان آن سر و صدا تلویزیون روشن کردیم مردمی را که با پای پیاده برای زیارت اربعین از نقاط مختلف عراق به طرف نجف و کربلا می‌رفتند نشان می‌داد دلم پر کشید و به گریه افتادم همه آن زائران برای همراهی با حضرت زینب این راه را می رفتند اما خانم اینجا در آستانه اسارتی دوباره بود با بچه‌ها زیارت عاشورا خواندیم و مثل همیشه تا پاسی از شب چشم انتظار حسین نشستیم اما خبری از او نشد فردا صبح مقداری دل گوسفند برای ناهار گذاشتم و پیاز سرخ کردم با بوی پیاز سرخ کرده دخترها بیدار شدن و صبحانه خوردن سارا کتاب خواند و زهرا خانه را جارو کشید برای اینکه کمی حال و هوای آنها را عوض کنم بهشون گفتم بریم از داخل حیاط یکم نارنج بچینیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
۲ آبان ۱۴۰۱
مستند صوتی شنود1657652420225.mp3
14.32M
🔈 🔰 نیروی امنیتی که را درک کرد. 📣 جلسه سوم 🔷 با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. درد را با تمام وجود حس کردم. جان هایی که قبض می شد را می دیدم 🔷 چرا فرشته مرگ را پیر می دیدم/ دیوارها را نمی‌دیدم و مسلط به محیط بیمارستان بودم / نحوه متفاوت قبض روح افراد / به حالت خلسه رفتم / به هرچه توجه می کردم، کنه آن را می دیدم / معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم / احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا 🔷 احساس می کردم بالای سرم بی کران است و به پایین تسط دارم / حمدی که راننده برایم می‌خواند را برایم ذخیره کردند / تصرف در عالم ماده،از مقامات شهدا / حالتی شبیه اصحاب کهف را تجربه می کردم. 🔷 اینقدر حقایق واقعی بود که هر بار گفتن آن، برایم سخت می‌شد / قهقهه ی شیطان را شنیدم / در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است / راننده های ماشین کاملا بی خیال نسبت به کثافات. ⏰ مدت زمان: 35:15 «سی و پنج دقیقه و پانزده ثانیه» @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
۲ آبان ۱۴۰۱
💕نماز مانند است🍋 هر چه از اول دور تر شود تلخ تر می شود هر که عادت به تأخیر نماز ها کرده خود را برای در امور زندگی کند! تأخیر در ازدواج تأخیر در اشتغال در تولد اولاد تأخیر در سلامتی! ☑️هر قدر که امور منظم باشد امور هم تنظیم خواهد شد💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
۲ آبان ۱۴۰۱
تا که گفتم یا علی شوریده و شیدا شدم تا نجف پرواز کردم راحت از غم‌ها شدم قطره بودم از کرامات علی دریا شدم لایق دست دعای حضرت زهرا شدم             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
۲ آبان ۱۴۰۱
مَن عاشِقانه هایِ خودم را دوشَنبه ها با یاحَسَن به "فاطِمه" تَقدیم می کُنَم             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
۲ آبان ۱۴۰۱
🌴 🌴 🌴 ﷽ دعاى او كوتاه و مختصر است. مسلم، بالاى بامِ بلا ايستاده است. نگاه كن! اشك در چشمان مسلم است. آيا مى دانى اين اشك، چه پيامى براى تاريخ دارد؟ نگاه مسلم به كجا خيره شده است؟ به راستى او چه مى بيند كه ديگران نمى توانند، ببينند؟ آيا او روزى را مى بيند كه سر مطهّر حسين(ع) را در اين شهر مى چرخانند؟ شايد او براى روزى گريه مى كند كه زينب(س) را به اسيرى مى آورند. آيا مسلم به ياد مولايش افتاده كه اكنون به سوى كوفه در حركت است؟ همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويى***چه زيان تو را كه من هم برسم به آرزويى؟ به لب شكسته من، سخنى به جاى مانده***تو ميا عزيزِ زهرا! به ديار بى وفايى همسفر خوبم! سفر ما رو به پايان است. آيا موافقى در اينجا برايت حكايتى بگويم؟ روزى از روزها، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به عقيل (پدر مسلم) نگاهى كرد و فرمود: "روزى فرا مى رسد كه فرزند تو در راه عشق به حسين(ع) شهيد مى شود و اهل ايمان بر شهادتش اشك مى ريزند و فرشتگان بر او صلوات مى فرستند". آنگاه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) شروع به گريه كردن نمود. گريه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) آن قدر شديد بود كه اشكِ چشمهايش بر سينه اش مى ريخت! كسى آن روز نمى دانست كه چرا پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) اين گونه، گريه مى كند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در واقع از غريبىِ مسلم خبر داشت و بر غربت او اشك مى ريخت. جانم به فدايت! اى غريب كوفه كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) هم بر غربتت اشك ريخت. به فرموده پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) اشك بر تو نشانه ايمان است. خدا را شكر كه اشكم هنگام خواندن اين كتاب جارى شد و من نيز بر غربت تو اشك ها ريختم. اى غريب كوفه! به اين مردم بگو: به غريبى ام نگاه نكنيد! اينان فرشتگان هستند كه به استقبال من آمده اند. آنان منتظر من هستند. اكنون به مهمانى آسمان مى روم. آن هم رسول خداست كه دست هاى خود را باز كرده است تا مرا در آغوش گيرد! من از اينجا به بلنداى عرش خدا مى روم! جلّاد شمشير خود را بالا مى برد. خداى من! پيكر بى جان مسلم... اى مردم بى وفاى كوفه! پيكر مهمان خود را تحويل بگيريد! <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
۲ آبان ۱۴۰۱
13.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اتفاق عجیبی که بعد از گریه رهبر انقلاب در نماز شهید سلیمانی رخ داد! ▪️یک‌ روزنامه‌نگار انگلیسی می‌گوید یک‌ جوان انگلیسی شراب‌خوار و غیرمسلمان‌ با گریه به من زنگ زد و...             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
۲ آبان ۱۴۰۱
۲ آبان ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ آبان ۱۴۰۱
🕊️شهید چمران: من ممکن است نتوانم را از بین ببرم ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور را نشان میدهم و کسی که به دنبال است، این نور هر چقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود. 🌸             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
۲ آبان ۱۴۰۱
❗️همیشه بگو خب بعدش چی؟! گناه لذت داره ولی چه فایده وقتی عواقبش وحشتناکه...وقتی ثانیه به ثانیش پر از تاوانه...وقتی کثیفه و منو از لذتای بالاتر محروم میکنه و از همـــه مهمتر چه فایده وقتی انقد کوتاهه!😑 اون یه ذره لذتو بزنم تو سرم😏..یه موجود بود میگفتن فقط چند دقیقه عمر میکنه...حالا اون اگه گناه کنه میصرفه براش...😅 ولی واسه مایی که سالهای سال عمر میکنیم پنج دقیقه گناه واقعا هیچی نیست و میشه راحت ازش گذشت...باور کن میشه راحت گذشت👍 خودت یکم فکر میکنی میفهمی که هیچی نیست😊 هیچوقت واسه یه لذت خیییلی کوتاه و خوشی چند لحظه ای خودتو نابود نکن و دل امام زمانتو نشکن.. همیشه بگو خب بعدش چی؟؟😕 زرنگ باش...اینده نگر باش✌️             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
۲ آبان ۱۴۰۱
📜| ✨| بهش گفتم: پسرم حالا می‌موندی بعد از تمام‌‌شدن دانشگاهت می‌رفتی! محمدرضا گفت: مادر، صدایِ "هل من ناصر ینصرنی" امام‌حسین(ع) رو الان دارم می‌شنوم بعد شما میگین دوسال دیگه برم..؟! شاید اون‌ موقع دیگه محمد‌رضایِ الان نبودم..! آخرین باری که تماس گرفت، گفت: مادر دعاکن شهیدبشم.. مادر جواب داد: برایِ شهید شدن باید اخلاص داشته‌باشی! گفت: این‌دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی ندارم...! 🕊️             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
۲ آبان ۱۴۰۱