#کتابدا🪴
#قسمتدویستهفتاددوم🪴
🌿﷽🌿
از پله های کنار ساحل پایین رفتم. این قسمت نی و درختچه نداشت
و راحت تر می توانستم آب بردارم. به خاطر انفجارهای توی آب،
کلی جسد ماهی و کوسه های پرچربی بین نیزار کار شط جمع
شده، آب بوی تعفن می داد. پسرها میگفتند در آن قسمها جنازة
عراقی هم دیده اند. سطح آبه آن روز پایین بود و آب تمیزتر و
زلال تر به نظر می رسید. با این حال باز طعم خوبی نداشت، غیر
از بوی ماهی که در اصطلاح محلی به آن زفر میگفتیم، انگار
توی آب، خاک ریخته و کمی هم نفت اضافه کرده بودند. آت و
آشغال هم قاتیش زیاد بود، روزهای قبلی که آب بالا آمده و گل آلود
شده بود، طعم نفت و گازوئیل و روغن سیاه را به خوبی از آن
حس می کردیم، روی همین حساب برای خوردن و غذا پختن قابل
استفاده شود. به همین خاطر، دیگ ها را کنار می گذاشتند تا گل
هایش ته نشین شود. بعد برگها و شاخه های شکستن درخت از
کنار شط را از رویش می گرفتند تا برای شستشو از این آب
استفاده کنند
همان طور که در خیالات گذشته و رغبت فعلی مان غرق بودم،
هواپیماها آمدند و حاشیه شمال را گلوله باران کردند. چند تا بمب هم توی شهد افتاد و آب را متلاطم کرد. امواج مرا به قسمت عمیق
شط می کشاند. مجبور شدم توی حاشیه كیف شط شیرجه بروم.
هواپیماها که رفتید به زحمت خودم را از گل و لای و روغن های
سیاه بیرون کشیدم. سر تا پایم کثیف و روغنی شده بود.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#کتابدا🪴
#قسمتدویستهفتادسوم🪴
🌿﷽🌿
فصل هیجدهم
به خاطر ندارم چه روزی بود. طرفهای ظهر حدود ساعت یازده با
جاروهای دسته بلندی که تازه آورده بودند، مشغول نظافت بودیم.
دالم می گفتند مسجد خانه خداست. کیف شدنش باعث بی حرمتی
اش می شود. فرش های شبستان را جمع کردیم. جعبه ها را جابه
جا کردیم و همه جا را جارو زدیم. ما که به جاروهای عربی و
سقف های نخل عادت داشتیم، سخت مان بود جاروهای مشهدی،
دست بگیریم. کارمان تمام نشده، آقای مصباح گفت خواهر حسینی
بیایید توی حیاط.
جارو را زمین گذاشتم و به دنبالش رفتم. آقای مصباح توی حیاط
مردی را نشان داد و گفت: به تعداد از خواهرها رو جمع کنید و با
این برادر برید. توی گوت شیخ کاری هست، انجام بدید
پرسیدم: از نظر شما اون کار ضرورت داره؟ گفت: بله
از آنجایی که به آقای مصباح اطمینان کامل پیدا کرده بودم، سراغ
بچه ها رفتم و گفتم: بیایید بریم دنبال به کار
گفتند: کجا؟ خندیدم و گفتم: مأموریت
سریع فرش ها را پهن کردیم و از مسجد بیرون آمدیم، مریم امجدی
مثل همیشه کنار در راه پله ایستاده بود و با ما نیامد. من، اشرف و
زهره فرهادی، صباح وطنخواه با یک دختر آبادانی سوار وانتی
که جلوی در منتظر بود، شدیم و راه افتادیم. از پل گذشتیم
انتهای کوت شیخ، ماشین جلوی کارخانه ایی نگه داشت، پیاده شدیم
و رفتیم داخل، تازه آنجا متوجه شدیم به کارخانه تولید تخم مرغ
آمده ایم. یکی، دو تا کارگر خانم از بین کارگرهایی که لباس کار
تن شان بود جلو آمدند
یکیشان پرسید: برای کمک اومدید؟
گفتیم؛ درست نمی دونیم ولی گفتند اینجا کار هست. نمیدونم چه
کاری؟ همان زن گفت: خیلی از کارگرهامون رفتن، توی این چند
روزه تخم مرغ های زیادی جمع
شده. اگه بسته بندی و ارسال
نشن از بین می رن
با بچه ها دوری توی کارخانه زدیم. توی یکی از سالن ها در قفس
های طبقه بندی شده مرغ های سفید کارخانه ایی وجود داشتند که
جلوی شان آب و غذا قرار داشت. توی یک سالن دیگر تخم مرغ
های زیادی روی تسمه ها جمع شده بود. ما باید آنها را توی شانه
ها می گذاشتیم، بعد شانه ها را توی جعبه می چیدیم و درش را هم
با چسب می چسباندیم و و کنار می گذاشتیم. به خاطر نبود نیرو،
تخم مرغ هایی که برای جوجه کشی تولید شده بود با : سایر تخم
مرغ های خوراکی قاطی شده بودند. ما باید تخم مرغ ها را بر می
داشتیم، بالا
می گرفتیم و توی نور به آنها نگاه می کردیم، اگر داخلش جنین
نمی دیدیم و پوست تخم مرغ
ربر و نازک نشده بود، توی شانه ها می چیدیم. حین کار از اینکه
وقتمان را برای این کار و گذاشته و اینجا آمده بودیم، پشیمان شدم.
انگار بچه ها هم حس مرا داشتند. نمی دانم کدامشان از یکی از
کارگرها پرسید: توی این شرایط شما چرا به این کار ادامه می
دید؟
گفتند: می خوایم این تخم مرغ ها رو برای خوراک کسایی که توی
شهر هستند یا اونایی که همین اطراف پناه گرفتند، بفرستیم
حدود ساعت سه بعداز ظهر همه کارگرها دست از کار کشیدند، به
ما هم گفتند دست تان را بشویید و برای ناهار باید
کف سالن موکت انداخته و کیسه نانی پهن کردند. ناهار، تخم مرغ
آب پز بود. من که با دیدن جنین های داخل تخم مرغ ها یاد جنین
های سقط شده توی غسالخانه افتاده بودم و حال بدی داشتم، از فكر
خوردن تخم مرغ حالم بدتر شد. اصلا سر سفره ننشستم، کناری
ایستادم. بچه ها با ولع تخم مرغ ها را پوست می گرفتند و می
خوردند. به من هم اصرار می کردند بنشینم و چیزی بخورم. می
گفتم من نمیخوام...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜️ گنـــج عظیــــم ⚜️
🎙آیت الله جاودان
مدتیست یچیزی میخوام خدمتتون
عرض کنم، قدر بدونید.
بعد از نمازهای واجب، این عمل رو
انجام بدید...
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
❇️حاج اسماعیل دولابی:
🌱اجابت قبل از دعاست؛
یک وقت نگویید هرچه دعا میکنیم مستجاب نمیشود؛
🌿اگر خدا نمیخواست شما نمیتوانستید دعا کنید؛ وقتی با حال دعا با خدا حرف میزنیم، این را خدا خواسته که نصیب ما شده است.
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی)☝️
"حقاً و انصافاً مرحوم شهید مطهری یک انسان بزرگ و برجسته بود..."
استاد شهید مطهری:
آدمی باید به همان اندازه که درباره معاش خود فکر می کند، درباره غذای روح خود نیز بیندیشد...
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی خیلی جالب شهید مطهری
با وجود نیاز فقرا، هزینه کردن برای زیارت چه توجیهی دارد؟
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
💐شیخ رجبعلےخیاط:
«در عالم معنا به من توصیه کردهاند
که #زیارتعـاشـــــورا بخوان.
تا زنده اید زیارت عاشورا را از
دست ندهید.»
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
enc_16918614167674047302387.mp3
4.08M
نماهنگ زیبای بی کران
با نوای حاج مهدی رسولی
مناجات با امام حسین (ع)
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
#پندانه
🌷 وقتی شیطان فشار زیادی آورد ، بفهمید که متاع قیمتی در دست دارید...
☘ آنجایی که امتحان سخت میشود ، گنج و خیرات الهی همانجاست.
👌 متقی کسی است که وقتی شیطان فشار میآورد ، میفهمد که متاع قیمتی [در دست] دارد ؛ پس اگر استقامت کنید به آن گنجها و بهای قیمتی آن میرسید.
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
#تلنگر
هر جا خدا امتحانت کرد و یک خورده عقب رفتی غصه نخور این امتحان لازم بود تا به ناقص بودن خود پی ببری
یک کمی تلاش کنی جبران میشود امتحان فضل خداست و برای رشد نافع و لازم!
#حاج_اسماعیل_دولابی
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
✅ آدم موفق
✍عالَم دنیا جلسهی امتحان برای بهشت رفتن است. جلسهی امتحان هم همیشه سختی خودش را دارد، رنج و مشکلات دارد؛ پس، از عالم دنیا توقع اینکه آدم در آن سختی نکشد و رنجی نبیند نباید داشت.
بیجهت کسی چیزی گیرش نمیآید. در هر حال، بلاها، سختیها و مشکلات لازمهی عالم دنیاست. عالم دنیا با همین #ابتلائات، عالم دنیاست. کسی نباید از دنیا توقع بهشت داشته باشد. کسی توقع نداشته باشد که در این دنیا سختی نبیند. #آدم_موفق کسی است که با دنیا مشکل ندارد؛ هر چند در دنیا مشکل دارد.
👤 استاد مسعود عالی
📚 از کتاب تربیت دیدگاه
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا شروع سـخن نامِ توست
وجودم به هر لحظه آرامِ توست
دل از نام و یادت بگـیرد قـرار
خوشم چون که باشی مرا در کنار
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
🏴🏴🏴🏴🏴
#سلام_امام_زمانم
ای دل مباش هرگز
خالی ز عشق مهدی (عج)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
4_5787260288654902685.mp3
1.72M
🔸ترتیل صفحه 46 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام بیات
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
☘️☘️☘️☘️
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
046-baghare-ta-1.mp3
5.61M
046-baghare-ta-2.mp3
5.35M
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
➥ @hedye110
#کتابدا🪴
#قسمتدویستهفتادچهارم🪴
🌿﷽🌿
بازی برایم لقمه گرفتند. نمی خواستم دلیل نخوردنم را بگویم. فقط
گفتم نمیتونم بخورم
خندیدند و گفتند: توی این دو، سه روزه که همه اش نون و پنیر
خوردیم. حالا که تخم مرغه، بیا بخور جون بگیری
گفتم: نه. از سالن بیرون زدم. توی باغچه حیاط کلی گل و گیاه
کاشته بودند، درختچه های شاه پسند را که دیدم یاد دا افتادم. بابا
همیشه اسفند ماه توی باغچه خانه چند جور گل خصوصا شاه پسند
می کاشت. عید که می شد بوته ها به گل می نشستند و حیاط از
عطر گل های نسترن، شب بو و میمون پر میشد. آخرهای
فروردین که هوا رو به گرمی میگذاشت، بابا همه پونه ها را از
ریشه درمی آورد و فقط بوته های گل های رنگارنگ شاه پسند را
باقی می گذاشت. من که عاشق گل ها بودم، اشکم در می آمد و می
گفتم: بابا چرا اینا رو می کنی؟ می گفت: می خوام گوجه، بامیه و
باقالا بکارم
میگفتم: پس چرا بوته های شاه پسند رو نمیکنی؟میگفت چون اسم دا شاه
پسنده؟
میخندید و می گفت: شاه پسندها کم کم در غنچه می شن ولی بقیه
گلها یکی، دو روز دیگه زیر آفتاب داغ خرمشهر می سوزند و از
بین می برند
کمی تو حیاط قدم زدم و به آرامش این دسته آب فکر کردم.
خوشبختانه آتشی توپخانه عراقی ها هنوز به اینجا نرسیده بود ولی
آثار بمباران و تخریب خانه ها می گفت که این ها هم از اصابت
توپ و راکت بی نصیب نمانده اند
بچه ها که صدایم کردند، از آن حال و هوا بیرون آمدم و برگشتم
سر کار ساعت پنج کارخانه تعطیل شد. ماشینی که ما را آورده
بود، به مسجد برگرداند و گفت: فردا هم می آید دنبال مان و
ساعتی را با دخترها هماهنگ کرد.
من تصمیم نداشتم فردا آنجا بروم ولی حرفی نزدم، پیش خودم
گفتم: این همه کار اینجا ریخته، چه ضرورتی به تخم مرغ جمع
کردن هست
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef