eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6.3هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمومنین.mp3
461.3K
🌸 (ع) ♨️امیرالمومنین 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.     @hedye110
پدرم روزت مبارک     @hedye110
مـــردان مــــــرد... روزتان مبارک🌱 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘     @hedye110
جوانان زيادى رفتند و جان خود را فداى حسين(ع) كردند، امّا اكنون نوبت او است. بيش از هفتاد سال سن دارد. ولى دلش هنوز جوان است. آيا او را شناختى؟ او اَنس بن حارث است. همان كه سال ها پيش در ركاب پيامبر شمشير مى زد. او به چشم خود ديده است كه پيامبر چقدر حسينش را مى بوسيد و مى بوييد. نگاه كن! با دستمالى پيشانى خود را مى بندد تا ابروهاى سفيد و بلندش را زير آن مخفى كند. كمر خود را نيز محكم بسته است. او شمشير به دست به سوى امام مى آيد. سلام مى كند و جواب مى شنود و اجازه ميدان مى خواهد. امام به او مى فرمايد: "اى شيخ! خدا از تو قبول كند". او لبخندى مى زند و به سوى ميدان حركت مى كند. كوفيان همه او را مى شناسند و براى او به عنوان يكى از ياران پيامبر احترام خاصى قايل اند، امّا اكنون بايد به جنگ او بروند. انس هيچ پروايى ندارد. گر چه در ظاهر پير و شكسته شده است، ولى جرأت شير را دارد و به قلب سپاه دشمن مى تازد. در مقابل سپاه مى ايستد و به مردم كوفه مى گويد: "آگاه باشيد كه خاندان علىّ بن ابى طالب پيرو خدا هستند و بنى اُميّه پيرو شيطان". آرى! او در اين ميدان از عشق به مولايش حضرت على(ع)، پرده برمى دارد. تنها كسى كه نام حضرت على(ع) را در ميدان كربلا، شعار خود نموده است، اين پيرمرد است. او روزهايى را به ياد مى آورد كه در ركاب حضرت على(ع) در صفيّن و نهروان، شمشير مى زد. اكنون على گويان و با عشقى كه از حسين در سينه دارد، شمشير مى زند و كافران را به قتل مى رساند. اما پس از لحظاتى، پير مردِ عاشورا روى خاك گرم كربلا مى افتد، در حالى كه محاسن سفيدش با خون سرخ، رنگين است. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زیباست که هر صبح همراه با خورشید به خدا سلام کنیم💚 نام خدا را نجوا کنیم و آرام بگوییم الهی به امید تو💚 💖🌹🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
می نشینم چو گدا بر سر راهت ای دوست شاید افتد به من خسته نگاهت ای دوست به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را می نشینم همه شب بر سر راهت ای دوست @hedye110
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ قرعه کشی در قرآن (1⃣) ✅💐 ماجرای به دریا انداختن حضرت یونس (ع) 💐✨ قرعه کشی سابقه ای بس دیرینه دارد. این رسم کهنه، هم در گذشته و هم در حال حاضر، انواع مختلفی داشته و دارد. قرآن اما برخی از انواع قرعه کشی را جایز و برخی را حرام می‌داند. 💐✨ در سوره صافات در خلال بیان ماجرای حضرت یونس (ع) به قرعه کشی اشاره می‌شود. ✅💐 دریا طوفانى شد، و بار كشتى سنگین بود و هر لحظه خطر غرق شدن سرنشینان كشتى را تهدید مى كرد و چاره اى جز این نبود كه براى سبك شدن كشتى بعضى از افراد را به دریا بیفكنند، و قرعه به نام یونس درآمد، او را به دریا انداختند، و درست در همین هنگام نهنگى فرا رسید و او را در كام خود فرو برد: 💐💫 فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ (آیه 141 سوره صافات) و با سرنشینان کشتی قرعه انداخت [و قرعه به نامش افتاد] و از مغلوب شدگان شد [و او را به دریا انداختند.] ✅💐 قرعه، نزد فقها یکی از قواعد مسلم فقهی است که در کثیری از ابواب فقه جریان دارد. اهل فقاهت، هر كجا كه موضوعات مشتبه هستند، بدان تمسک می‌جویند. ✅💐 قرعه کشی، اجماع علما را به همراه داشته و عمل به مقتضای آن یک حکم عقلایى است. به این معنا که عقلاء، در صورت بسته شدن تمام راهها، قرعه را راهی برای رسیدن به واقع مىدانند و به وسیله آن رفع مشکل و اشتباه مىکنند. ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
گوشی را به دست عمو میدهم. :_نیکی من نمیتونم :+خواهش میکنم عمو... اگه شما این کارو نکنین مجبور میشم خودم زنگ بزنم. با ناراحتی نگاهم میکند :_ولی حق تو این نبود... شماره میگیرد و گوشی را کنار صورتش میگیرد. :_حق سیاوش هم این نبود... چند لحظه میگذرد،استرس دارم.گوشه ی لبم را به دندان میگیرم و رها میکنم. عمو نگاهش را از صورتم میگیرد. :_الو... :_سالم سیاوش چطوری؟؟ :_ممنون مام خوبیم الحمدلله... چه خبر؟ عمو بلند میشود و راه میرود :_راستش نمیدونم چطور بگم؟. :_آره میدونم ما مثل برادریم... سرم را پایین میاندازم.. خجالت میکشم... :_راستش،نیکی گفت که زنگ بزنم... گفت بهت بگم دیگه فراموشش کنی.. جوابش منفیه.. :_نه.. این دفعه قضیه فرق میکنه.. عمو چشمانش را میبندد. :_سیاوش گوش بده... نه،قضیه چیز دیگه است... :_سیاوش،نیکی داره ازدواج میکنه... :_الوو...الووو صدامو داری؟؟ :_نه به جون تو.. چه شوخی ای؟ :_صبر کن.. من الان میام اونجا..همه چی رو برات میگم... _:اومدم،اومدم... عمو سریع،پالتویش را برمیدارد. :_نیکی..این حق سیاوش هم نبود... و از اتاق خارج میشود... نمیگذارم بغضم بترکد،نباید بگذارم که اشک ها سرازیر شوند... من امروز نیکی دیگری هستم... خدایا،از انتهای قلبم،برای سیاوش و خوشبختی اش دعا میکنم... صدای منیر از پشت در میآید :_نیکی خانم؟؟ به اعصابم مسلط میشوم،نفس عمیق میکشم.. خدایا خودم را به تو سپرده ام. :+بله منیر خانم؟ :_افسانه خانم گفتن کم کم آماده شین.. الان مهمونا میرسن... نفسم را بیرون میدهم،اوووف شروع شد،خیمه شب بازی شروع شد... لعنت به تو... خودم هم نمیدانم این مخاطب >>تو <<کیست؟؟ صدای موبایلم میآید،به طرفش خم میشوم. فاطمه است. :_الو فاطمه :+سلام نیکی چطوری؟ :_ای بگی نگی.. تو خوبی؟ :+اوهوم... نیکی ببین هنوزم دیر نشده... بیا از خر شیطون پایین،یه نه بگو خودت رو خلاص کن... :_فاطمه،من بهترین تصمیم رو گرفتم... :+کجای این بهترین تصمیمه؟نیکی خواهش میکنم بیشتر فکر کن... از کوره درمیروم.طاقت این حرف ها را ندارم :_فاطمه.. من نیازی به این حرفا ندارم... اگه واقعا دوست منی،به جای این نصیحتا،فقط دلداریم بده.. بگو این کابوس یه روز تموم میشه...من الان به امید نیاز دارم فاطمه... چند ثانیه،سکوت برقرار میشود،اشک هایم را پاک میکنم... باز هم خودم را باختم... نباید اینطور پیش برود.. :+باشه.. ولی اول بگو ببینم این پدر روحانی چه شکلی هست؟ لحن شوخی،همه ی صدای پر از ادای فاطمه را میگیرد. میخندم،فارغ از تمام مشکلات و سیاوش ها و مسیح ها... :_پدر روحانی؟؟ :+آره دیگه.. تو رو خدا زنش شدی بگو بره اسمشو عوض کنه.. این چه اسمیه آخه...از قیافه ش بگو... :_چی بگم آخه؟؟ صورتش معمولیه.. :+معمولی خوبه.. مرد که نباید خوشگل باشه... نميتوانم از چشمانش بگویم... نه به فاطمه،نه به هیچکس.. نمیتوانم از برق خارق العاده ی چشمانش بگویم... حتی خودم را هم نمیتوانم توجیه کنم که این چشم ها،چرا اینقدر برایم مرموزند... :+حالا لباس چی میخوای بپوشی؟ صدای فاطمه،مرا به خودم دعوت میکند. :_نمیدونم.. چی بپوشم به نظرت؟؟ :+یه چیزی بپوش مامان و باباش خوششون بیاد دیگه.. پدرروحانی که پسندیده رفته... پشت بندش،میخندد. :_فاطمه؟؟ :+باشه باشه من تسلیم... لحنش عوض میشود :+نیکی مراقب خودت باش. نباید بگذارم باز هم اشک هایم جاری شود،برای امروز کافی است. :_من برم فاطمه.. بازم باهم در تماسیم.. 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 «آزمون حکومت قبل از ظهور» 🎤استاد رائفی‌پور «اللّهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج» ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺 آیت‌الکبرای حق نمی‌دانم چه بنویسم علی جان در ثنای تو که گفته مدح و وصفت بهتر از هرکس خدای تو به‌جز احمد که می‌داند که هستی؟ تو یداللهی به‌جز زهرا که باشد غمگسار و آشنای تو؟ به‌جز کعبه که باشد سینه‌چاکت، حجت مطلق؟ همه جان‌ها فدای تو، همه عالم گدای تو تویی شاهی که بر سر تاج فخر "إنّما" داری تویی که آسمان‌ها مانده مات "هَل‌ْأتا"ی تو تو با حق هستی و حق با تو، حق در تو تجلی کرد تو هستی آیت‌ُالکبرای حق، عالم عطای تو تویی اول تویی آخِر تویی ظاهر تویی باطن تو اسم اعظمی، قرآن همه وصف و ثنای تو ندارم جز تو در ویرانۀ دل یا علی، گنجی همه داروندار من بوَد مهر و ولای تو نسیم صبح چون آورد بویی از سر زلفت دلم برد و نشد دیگر برون از سر هوای تو تو داری صدهزاران بهتر از من عاشقت اما ندارم از تو من بهتر که بنشانم به جای تو چه شغلی بهتر از اینکه گدای درگهت هستم چه پاداشی از این بهتر که هستم مبتلای تو نمی‌دانم چه می‌خواهد دگر، آن‌که تو را دارد! نمی‌دانم چه دارد آن‌که سر ننْهد به پای تو! چه در دنیا چه در عقبی تویی داروندار من پدر، مادر، خودم، اهلم، سرم، مالم فدای تو ✍️ 💐 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
✨﷽✨ ✍️بزرگی می‌گفت: اگر کسی برای درخواست کمک برای حل مشکلی پیش تو آمد؛ هرگز نگو: فلانی هم که هر وقت کاری داشته باشه فقط ما را می‌شناسه! بلکه بگو: الحمدلله که خدا به من توفیق برطرف کردن نیازهای مردم را عنایت کرده است. امام حسین علیه‌السلام در این باره می‌فرمایند: "برآوردن حاجت و برطرف كردن مشكلات مردم به دست شما از نعمت‌های خداوند است نسبت به شما، بنابراین با منت گذاری و اذیت آنان، جلوی این نعمت ها را نگیرید." 📚بحار الانوار، ج۷۴، ص 38 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓چرا در ماه رجب زیاد سفارش شده که استغار کنید؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
خدايا! اكنون نوبت كيست كه براى حسين(ع) جان فشانى كند؟ نگاه كن! وَهَب از دور مى آيد. آيا او را مى شناسى؟ يادت هست وقتى كه به كربلامى آمديم امام حسين(ع) كنار خيمه او ايستاد و به بركت دعاى ايشان چاه آنها، پر از آب شد. آنها مسيحى بودند، امّا چه وقت خوبى، حسينى شدند. روزى كه هزاران مسلمان به جنگ حسين آمده اند، وهب به يارى اسلام واقعى آمده است. او اكنون آمده است تا اجازه ميدان بگيرد. مادر و همسر او كنار خيمه ايستاده اند و براى آخرين بار او را نگاه مى كنند. اكنون اين وهب است كه صدايش در صحراى كربلا طنين انداخته است: "به زودى ضربه هاى شمشير مرا مى بينيد كه چگونه در راه خدا شمشير مى زنم". او مى رزمد و مى جنگد و عدّه زيادى را به قتل مى رساند. مادر كنار خيمه ايستاده است. او رزم فرزند خود را مى بيند و اشك شوق مى ريزد. او چگونه خدا را شكر كند كه پسرش اكنون در راه حسينِ فاطمه شمشير مى زند. نگاه وهب به مادر مى افتد و به سرعت به سوى خيمه ها برمى گردد. نگاهى به مادر مى كند. مادر تو چقدر خوشحالى! چقدر شاد به نظر مى آيى! وهب شمشير به دست دارد و خون از سر و روى او مى ريزد. در اين جنگ، زخم هاى زيادى بر بدنش نشسته است. احساس مى كند كه بايد از مادر خود حلاليت بطلبد: ــ مادر، آيا از من راضى هستى؟ ــ نه. همه تعجّب مى كنند. چرا اين مادر از پسر خود راضى نيست! مادر به صورت وهب خيره مى شود و مى گويد: "پسرم، وقتى از تو راضى مى شوم كه تو در راه حسين كشته شوى". آفرين بر تو اى بزرگ مادرِ تاريخ! وهب اكنون پيام مادر را درك كرده است. آن طرف، همسر جوانش ايستاده است. او سخنِ مادر وهب را مى شنود كه فرزندش را به سوى شهادت مى فرستد. همسر وهب جلو مى آيد: "وهب، مرا به داغ خود مبتلا نكن!". وهب در ميان دو عشق گرفتار مى شود. عشق به همسر مهربان و عشق به حسين(ع). وهب بايد چه كند؟ آيا نزد همسرش برگردد و رضايت او را حاصل كند و يا به سوى ميدان جنگ بتازد. البته همسر وهب حق دارد. چرا كه آنها چند روزى است كه مسلمان شده اند. او هنوز از درگيرى ميان جبهه حق و باطل چيز زيادى نمى داند. صداى مادر، او را به خود مى آورد: "عزيزم، به سوى ميدان باز گرد و جان خود را فداى حسين كن تا در روز قيامت، جدش پيامبر از تو شفاعت كند". وهب، در يك چشم به هم زدن، انتخاب خود را مى كند و به سوى ميدان باز مى گردد. او مى جنگد و پيش مى رود. دست راست او قطع مى شود، شمشير به دست چپ مى گيرد و به جنگ ادامه مى دهد. دست چپ او هم قطع مى شود. اكنون ديگر نمى تواند شمشير بزند. دشمنان او را اسير مى كنند و نزد عمرسعد مى برند. عمرسعد به او مى گويد: "وهب،آن شجاعت تو كجا رفت؟" و آن گاه دستور مى دهد تا گردن وهب را بزنند. سپاه كوفه اكنون خشنود است كه شير مردى را از پاى در آورده است. شمردستور مى دهد تا سر وهب را به سوى مادرش بيندازند. شمر، كينه وهب را به دل گرفته است، چرا كه اين مسيحىِ تازه مسلمان شده، حسّ حقارت را در همه سپاه كوفه زنده كرده است. مادر وهب نگاه مى كند و سرِ فرزندش را مى بيند. او سرِ پسر خود را برمى دارد و مى بوسد و مى بويد. همه منتظر هستند تا صداى گريه و شيون او بلند شود، امّا از صداى گريه مادر خبرى نيست. نگاه كن! او عمود خيمه اى را برمى دارد و به سوى دشمن مى دود. با همين چوب به جنگ دشمن مى رود و دو نفر را از پاى در مى آورد. همه مات و مبهوت اند. آيا اين همان مادرى است كه داغ فرزند ديده است؟ اين جاست كه امام حسين(ع) مى فرمايد: "اى مادر وهب، به خيمه ها برگرد. خدا جهاد را از زنان برداشته است". او به خيمه برمى گردد. امام به او روى مى كند و مى فرمايد: "تو و پسرت روز قيامت با پيامبر خواهيد بود". و چه وعده اى از اين بالاتر و بهتر! <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
✅تلاش برای کسب رزق حلال ✍️پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: هر کس به دنبال رزق حلال در طول روز تلاش کند، شب را در حالی سپری می‌کند که گناهانش آمرزیده شده. 📚کنزالاعمال:9215 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
در این مراقبه نفس کنید، ماهِ رجب، ماهِ تصفیه باطن است. نباید شب و روزِ رجب برای شما عادی گذر کند. ثانیه های این ماه را باید قدر بدانید و بندگی کنید. در این ماه پرفیض جبرانِ مافات کنید. -استاد انصاریان ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
‌🌷مهدی شناسی ۱۹۱🌷 🔷زیارت آل یاسین🔷 💠شهادت بر حجیت ائمه💠 🌹و أَشْهد أَنَّ أَمیرَ الْمؤْمنینَ حجتُه و الْحسنَ حجتُه و الْحسینَ حجتُه و علی بنَ الْحسینِ حجتُه و محمـد بـنَ علی حجتُه و جعفَرَ بنَ محمد حجتُه و موسى بنَ جعفَرٍ حجتُه و علی بنَ موسـى حجتُـه و محمـد بـنَ علی حجتُه و علی بنَ محمد حجتُه و الْحسنَ بنَ علی حجتُه و أَشْهد أَنَّک حجۀُ اللَّه🌹 🌼امامت ادامه نبوت است و امام بعد از پیامبر حافظ دین خدا و رهبر و راهنمـای امـت بـه خیـر و صـلاح است. 🌼 در این قسمت از زیارت پس از اینکه جداگانه نام ائمه را ذکر می کنـیم، بـر امامـت و حجـت خـدا بودن آنها اقرار می کنیم. 🌼 مهم ترین وصفی که اینجا مورد تاکید قرار می گیرد،لقب حجت الله است. 🌼معنای حجت الله را در قسمت سلام بر اوصاف حضرت بیان کردیم. 🌼نکته ی لطیف در اینجا این است که، بعد از یاد کردن از حجج یازده گانه ی خدا، امام عصر را خطاب قرار می دهیم و ایشـان را جداگانه با لقب "حجت الله" یاد می کنیم. 🌼گویا این لقب اختصاص ویژه به حضرت پیدا کرده است. شاید سـِرّ این مطلب این باشد که تحقق عملی و خارجی حجت الهی که همه عذر و بهانه ها را قطع می کند، به دسـت شریف حضرت مهدی موعـودی اسـت که بـه برکـت ظهـور و قیـام ایشـان اسـت کـه حجـت بـودن ائمـه یازده گانه تبیین می گردد و در واقع وجود پر خیر و برکت ایشان، ثمـره ی عملی همه ی حجـت هـای قبلی است. 💖🌹🦋💖🌹🦋 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 ندا می آید ... الشهر شهری، والعبد عبدی، و الرحمة رحمتی... 💎 موعظه ای تکان دهنده از مرحوم آیت الله حق شناس (ره) | قدرشناسی از فرصت بی نظیر ماه رجب ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 💐☘🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل را پر از طراوت عطر حضور کن آقا تو را به حضرٺ زهرا ظهورکن آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه(س) برگرد و شهر را پر از امواج نورکن ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸