eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.8هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍امام علی(ع) در خطبه‌اش فرمودند: ✅ به خداوند پناه می‌برم از گناهانی که نیستی را نزدیک می‌کند. یک نفر گفت آیا گناهانی هست که فناء را نزدیک کند؟ فرمودند: بله قطع رحم. 💥به درستی که خانواده‌ای که با هم جمع شوند و مواسات نمایند با یکدیگر، خداوند رزق آن‌ها را زیاد می‌فرماید. و خانواده‌ای که از هم جدا شوند و از یکدیگر ببرند خداوند ایشان را از توسعه در رزق و طول عمر محروم می‌فرماید هر چند اهل تقوی باشند! 📚گناهان کبیره، اثر آیت ‌الله دستغیب،ص۱۴۱ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
تحمل مصیبتهای دنیا.MP3
644.5K
حضرت موسی و مرد جذامی استاد صفایی حائری                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
چیزی شبیه به "معجزه" است وقتی هر شب به خیر می گذرد... بی آنکه کسی به تو بگوید"شب بخیر" ...                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
ما هرگز بد کسی را نخواستیم اما هربار زمین خوردیم صدای خنده ی آشنا شنیدیم!!!                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
یادت باشه تاخودت نخوای هیچکس نمیتونه زندگیتو خراب کنه. یادت باشه که آرامش رو بایدتو وجودت پیدا کنی. یادت باشه خدامواظبته. یادت باشه ته قلبت یه جایی برای بخشش آدما بگذاری 🌙 💖🌹🦋🌟✨🌙
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زیباست که هر صبح همراه با خورشید به خدا سلام کنیم💚 نام خدا را نجوا کنیم و آرام بگوییم الهی به امید تو💚 🦋🌹💖🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ مادر در قرآن (5⃣) ✅💐 مریم، مادر حضرت عیسی (ع) 💐✨ در آیات مختلفی از قرآن به مقام زن و مادران انبیا اشاره شده است. 💐✨ قرآن، مریم (ع) را بانویی پاکدامن و برگزیده از میان زنان خوانده و او را الگوی مؤمنان قرار داده است. از آیات قرآن برمی‌آید که مریم چندبار با فرشتگان سخن گفته است. همچنین قرآن پرورش مریم را به خدا نسبت داده است: 💐💫 وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَِ (آیه 42 سوره آل عمران) و [یاد کنید] هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم! قطعاً خدا تو را برگزیده و [از همه آلودگی های ظاهری و باطنی] پاک ساخته، و بر زنان جهانیان برتری داده است. ✅💐 حضرت مريم، هم در كمالات برگزيده شد و هم بر ساير زنان برترى يافت. به همين جهت جمله‌ «اصْطَفاكِ» دوباره تكرار شده است. ✅💐 حضرت مريم (ع) معصوم بوده «طَهَّرَكِ»، و الگوى زنان است. ✅💐 زن مى‌تواند به مقام قرب الهى برسد و خداوند براى او پيام بفرستد. ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
❄مسیح❄ پایم را روی پدال فشار میدهم و شماره ی مانی را میگیرم. :_الو مانی کجایی؟؟ :+علیک السلام آق داداش..صبح شمام بخیر... سلامت باشین،ممنون. خوبم..شما خودت خوبی؟خانم بچه ها خوبن؟ :_انشات تموم شد؟ :+نه دو سه خطش مونده بود که صلاح نمیدونم بخونم،آقای برادر عصبانیست انگار.. با عصبانیت بوق میزنم و سبقت میگیرم. :_مانی این مرادخانی از سر صبح رو اعصابمه... مدارکش دست توعه؟ :+آره بفرستش بیاد پیش من..رفع و رجوعش میکنم... ببینم تو خوبی؟ دستم را از بالا تا پایین صورتم میکشم :_آره خوبم... :+مرادخانی اعصابت رو داغون کرده یا از چیز دیگه ناراحتی؟ چقدر مرا بهتر از خودم میشناسد. :_مانی من پشت خط دارم.. قطع نکن،باهات کار دارم. :+باشه پشت خط،مامان است.. تماس را وصل میکنم. :_سلام مامان جان... :+سالم گل پسر،چطوری؟رفتین آزمایشگاه؟ :_آره مامان جان رفتیم... :+خب جوابش کی حاضر میشه؟ :_یا امروز بعد از ظهر یا فردا صبح :+باشه پسرم..الان با نیکی جون برین حلقه هاتونم بخرین.. :_مامان جان نیکی که... :+اما و اگر نمیاریا فرصت نمیدهد بگویم نیکی نیست...تاکسی و شلوغی خیابان ها را با آن همه ضعف به من ترجیح داد. انگار با این کارش به غرورم توهین کرده. :_مامان جان رحم کن..من ساعت نُه صبح طلافروشی از کجا گیر بیارم؟؟ :+اول برید با هم یه صبحونه ی عاشقونه بخورین.. بعد برید دنبال حلقه ها...ببینم نکنه من هول بودم میگفتم زودتر،زودتر...؟؟ :_باشه مامان جان..باشه..کاری نداری؟ :+الهی قربون پسر حرف گوش کن خودم بشم ، به عروسم سلام برسون.. قطع میکنم،نفسم را با صدا بیرون میدهم. من حلقه و صبحانه ی عاشقانه را کجای دلم بگذارم ؟ :_الو مانی پشت خطی؟ :+آره هستم.. :_ببین پسر،همه ی کارایی که بهت سپرده بودم رو فراموش میکنی.. میری واسه من و نیکی حلقه میخری :+شادوماد بیخیال من شو.. :_مانی بحث نکن،من امشب بدون حلقه بیام خونه مامان حلق آویزم میکنه :+خیلی خب،باشه.. چی کار کنیم یه داداش بیشتر نداریم که.. _:ممنون،جبران کنم :+اون که حتما...راستی مبارک باشه. :_چی؟ :+بابا میخواد خونه ی نیاورون رو به نامت بزنه :_چی؟ :+گفت خونه ی خودت خیلی کوچولوعه..فعال برین تو اون خونه... :_وای :+مسیح لجبازی نکن.. تو با این کار،بابا رو مدیون خودت میکنی،اونم میخواد جبران کنه :_کاری نداری؟ :+نه مراقب خودت باش..خداحافظ🌷🌷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
📚داستان کوتاه ليوانی چای ريخته بودم و منتظر بودم خنک شود. ناگهان نگاهم به مورچه ای افتاد كه روی لبه ی ليوان دور ميزد. نظرم را به خودش جلب كرد. دقايقی به آن خيره ماندم و نكته ی جالب اينجا بود كه اين مورچه ی زبان بسته ده ها بار دايره ی كوچك لبه ی ليوان را دور زد. هر از گاهی می ايستاد و دو طرفش را نگاه ميكرد. يك طرفش چای جوشان و طرفی ديگر ارتفاع. از هردو ميترسيد به همين خاطر همان دايره را مدام دور ميزد. او قابليت های خود را نميشناخت. نميدانست ارتفاع برای او مفهومی ندارد به همين خاطر در جا ميزد. مسيری طولانی و بی پايان را طی ميكرد ولی همانجايی بود كه بود. یاد بيتي از شعری افتادم كه ميگفت " سالها ره ميرويم و در مسير ، همچنان در منزل اول اسير" ما انسان ها نيز اگر قابليت های خود را ميشناختيم و آنرا باور ميكرديم هيچگاه دور خود نميچرخيديم. هيچگاه درجا نمیزدیم! ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃♥️ یک خونه خاص😍👆 پرجمعیت ترین خانواده کشور رو ببینید 😄 ماشاءالله،خدا حفظشون کنه ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
‌🌷مهدی شناسی ۱۹۶🌷 🔷زیارت آل یاسین 🔷 💠حقانیت معاد💠 🌹یوم لا ینفعُ نفساََ ایمانها لم تکن آمَنَت من قبل اَو کسبت فی ایمانها خیراََ و اَنَّ الْموت حق و أَنَّ نَاکراً و نَکیراً حقٌّ وأَشْـهد أَنَّ النَّشْـرَ و الْبعـثَ حقٌّ و أَنَّ الصـرَاطَ و الْمرْصـاد حـقٌّ و الْمیزَانَ و الْحساب حقٌّ و الْجنَّۀَ والنَّار حقٌّ و الْوعد و الْوعید بِهِما حق🌹 🍃 در این قسمت، حیات بعد از این دنیا و اعتقاد به معاد جزو معتقدات یک شیعه مطرح می شود. 🍃اعتقاد بـه مقصد و معاد یکی از مسلمات اسلامی است. براساس تعالیم اسلام انسان بی هدف و عبث خلـق نشـده، بلکـه خداوند سبحان در ورای این همه، نعمات و برکات، سختی و مشکلات، شیرینی و تلخی و رنگ و لعـاب دنیـا، نتیجه و مقصدی را برای آدمی قرار داده که در واقع آنجا قرار اصلی و منزلگاه دائمی انسـان اسـت. 🍃همـانطور که سوال از مقصد و نهایت این دنیا یکی از سه سوال اساسی هر انسانی است؛ حدوداً یـک سـوم آیـات قـرآن کریم، نیز در پاسخ به این سوال اختصاص یافته است . 💠مراحل معاد💠 🍃رسیدن به مقصد نهایی و سرای باقی، مراحـل متعـدد و گونـاگونی دارد. در ایـن فـراز هـا بعضـی از مهمترین مراحل سیر انسان بعد از این دنیا اجمالا ذکر شده است. 🍃 اولین مرحله جدایی از این دنیـا و عبور از پل مرگ و جان سپردن است. در این مرحله قسمت مهم،سوال شب اول قبر و پاسـخ گـویی به دو ملک نکیر و منکر است. پاسـخ بـه ایـن دو جایگـاه انسـان در بـرزخ و نـوع زنـدگی برزخـی را مشخص می کند. 🍃 مرحله بعدی زنده شدن و جمع شدن همه ی انسانهای اولـین و آخـرین است.در این قسمت تمامی افراد بشر، بعد از زنده شدن، به سمت جایگاه حساب و کتـاب و بررسـی اعمـال می روند و بررسی پرونده اعمال،بدون ذره ای ظلم بر اساس میزان و معیاری کـه خداوند منان در دنیا آن را مشخص کرده است.با عبور از پـل صراط، جایگاه هر کسی در بهشت یا جهنم مشخص خواهد شد . 🍃در این قسمت از زیارت به معاد و مراحل آن معتقد می شویم و به حقانیـت آن اعتـراف مـی کنـیم تـا در نهایت، پنج اصل توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد کامل گردد و مجموعه اعتقادات خود را بر امام عرضه کرده باشیم و بدین شکل به سنت حسنه عرضه ی عقاید به پیشگاه حجت خدا عمل می کنیم به امیـد آنکـه امـام معصوم به عنوان بهترین امین و حافظ، عقاید حقه ما را حفظ کند و در هنگام نیاز به ما برگرداند . 🍃 پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند:"دوستی مـن و خانـدانم در هفت جایگاه بسیار ترسناک مفید است هنگـام جـان دادن، درون قبـر، هنگـام زنـده شـدن، زمـان حساب و کتاب، سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط." 💖🦋💖🦋💖🦋 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
❣تکرار کنیم❤️ من شایستگی لذت بردن از زندگی را دارم. هرچه می‌خواهم می‌طلبم ﻭ با شادی و خوشی، پذیرای آن هستم.🍃🍃 پروردگارا سپاسگزارم🙏🏻 🌟🦋شبتون بخیر 🌟✨🌙🦋🌹💖
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🦋🌹💖☘🇮🇷🇮🇷🇮🇷
می نشینم چو گدا بر سر راهت ای دوست شاید افتد به من خسته نگاهت ای دوست به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را می نشینم همه شب بر سر راهت ای دوست   ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺 سلااااااام به شما عزیزان و دوستان خوبمون ؛ 🍃💐☀️ بندگان خوب خدا ؛ 🍃💚☀️الهی لبخندهای زیبای خدا نصیبتون 🍃💐☀️ الهی ؛ انت السلام 🍃💐☀️ و منک السلام 🍃💐☀️و لک السلام 🍃💚☀️با نام و یاد خدای 🍃❤️☀️ زیباو زیبا پسند ؛ 🍃❤️☀️ زیبا آفرین و زیبا دوست. 🍃❤️☀️عطا کننده سلام و سلامتی 🍃❤️☀️خدا ی پیوند دهنده قلبها 🍃💚☀️خدایا : 🍃🕊☀️چه قدر زیباست سپری کردن يك روز با حس کردن لبخند زیبایت... 🍃🌸☀️و چه قدر زیباست حس کردن حضور پر مهرت ؛ 🍃💚☀️الهی🤲 همه دلها رو به عشق خودت تربیت فرما و برای خود بساز که تویی بهترین مقصد و‌مقصود. 🍃🍀🕊☀️آمین. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ حضرت فاطمه (س) در قرآن (2⃣) ✅💐 جایگاه حضرت فاطمه(س) در آیات 💐✨ براساس روايات متعدّد از شيعه و سنّى، عاص بن وائل، پدر عمروعاص كه از بزرگان مشركان مكّه بود، پس از آنكه پسران پيامبر از دنيا رفتند و آن حضرت ديگر پسرى نداشت، از روى طعنه و زخم زبان، پيامبر را ابتر و بدون دنباله خواند. 💐✨ خداوند براى تسلّى خاطر پيامبر و پاسخ به اين سخن نابجا، سوره كوثر را نازل فرمود و ناكام بودن دشمنان و دوام و بقاى نسل و فكر پيامبر را خبر داد: 💐💫 إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ --- فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ --- إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (آیات 1 تا 3 سوره کوثر) بی تردید ما به تو خیر فراوان [که برکت در نسل است و از فاطمه ریشه می گیرد] عطا کردیم ---پس [به شکرانه آن] برای پروردگارت نماز بخوان و شتر قربانی کن ---یقیناً دشمن [که به] تو [زخم زبان می زند] خود بدون تبار و نسل [و بریده از همه خیرات و برکات] است. ✅💐 كلمه «كوثر» از «كثرت» گرفته شده و به معناى خير كثير و فراوان است. و روشن است كه اين معنا مى‌تواند مصاديق متعدّدى همچون وحى، نبوّت، قرآن، مقام شفاعت، علم كثير و اخلاق نيكو داشته باشد، ولى آيه آخر سوره، مى‌تواند شاهدى بر اين باشد كه مراد از كوثر، نسل مبارك پيامبر اكرم است. زيرا دشمنِ كينه‌توز با جسارت به پيامبر، او را ابتر مى‌ناميد و خداوند در دفاع از پيامبرش فرمود: «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» دشمن تو، خود ابتر است. بنابراين اگر مراد از كوثر، نسل نباشد، براى ارتباط آيه اول و سوم سوره، توجيه و معنايى دل‌پسند نخواهيم داشت. ✅💐 برخی از آیات قرآن، مشابه آیات این سوره، در شأن حضرت فاطمه (س) شده است که در روایات و تفاسیر اهل تشیع و اهل سنت، به صراحت به آنها اشاره شده است. ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
موبایل را روی صندلی شاگرد میاندازم. دو دستم را روی فرمان میگذارم و با خودم میگویم:عجب بازی پر دردسری! ماشین را داخل پارکینگ میگذارم و پیاده میشوم.دکمه ی آسانسور را میزنم و به انتظار میایستم.چند ثانیه طول نمیکشد، که در آسانسور باز میشود. داخل میشوم و کلید طبقه ی هفتم را میزنم. در بسته میشود،برمیگردم و در آینه به خودم خیره میشوم. دست میبرم و کمی موهایم را مرتب میکنم. آسانسور متوقف میشود. جلو میروم و وارد شرکت میشوم. خانم نیازی،منشی شرکت،به احترامم بلند میشود. باز هم صورتش را بوم نقاشی کرده. صورتم را برمیگردانم. کاری به پوشش و آرایش چهره اش ندارم،همین که به پر و پای من نپیچد کافیست. صدای پر از عشوه اش،در راهروی خالی گوشم میپیچد. :_سلام آقامسیح،صبحتون بخیر با غیظ به طرفش برمیگردم. :+مثل اینکه شما حافظه ی ضعیفی دارین،من آریا هستم خانم... خودش را از تک و تا نمیاندازد،لبخند کوچکی میزند و میگوید :_آخه اسم به این قشنگی دارین،حیف نیست؟ اخم میکنم،از حالت تهاجمی چشمانم خبر دارم. :+بله؟؟؟ میترسد،آب دهانش را قورت میدهد. در دل خودم را تحسین میکنم... :_آقای مصطفوی تماس گرفتن،گفتن انگار نقشه شون ایراداتی داره... تا بعد از ظهر یه سر میان اینجا... به طرف اتاقم میروم،میشنوم که زیر لب میگوید :_خیلیم دلت بخواد که من صدات کنم... بدون اینکه برگردم میگویم:عمرا.. میدانم چهره اش دیدنی شده.. وارد اتاقم میشوم و در را میبندم. پشت میزم مینشینم و به نقشه ای که دیروز شروع کرده ام خیره میشوم. هنوز خیلی کار دارد..ولی اول باید خودم را از زیر بار منت بابا خلاص کنم. موبایل را برمیدارم و شماره ی بابا را میگیرم. بعد از سه بوق جواب میدهد،صدایش خشک و جدی است،مثل همیشه.. :_سلام بابا :+سلام :_قضیه ی خونه ی نیاورون چیه؟ :+قضیه ای نداره.. میخوام هدیه ی عقد بدمش به تو :_خودتون میدونین من از صدقه متنفرم :+صدقه چیه،کله شق؟؟ میخوای دختر مسعود رو ببری تو اون یه وجب جا؟ :_یه متر هم باشه مهم اینه که مال خودمه :+اصلا من میخوام اون خونه رو بدم به نیکی :_بابا کل تهرانم به اسم نیکی باشه،من زنم رو میبرم خونه ی خودم... زنم! خودم هم جا میخورم...زن من؟همسرم؟ چقدر مضحک 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
اگه وجود خـــــدا باورت بشه خــدا یه نقطه میذاره زیرباورت “یاورت “می شه. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
مداحی_آنلاین_سختی_های_راه_قله_ها_حجت_الاسلام_عالی.mp3
2.93M
♨️سختی های راه قله ها 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
ديگر هيچ كس از جوانان بنى هاشم غير از عبّاس نمانده است. تشنگى در خيمه ها غوغا مى كند، آفتاب گرم كربلا مى سوزاند. گوش كن! آب، آب! اين صداى عطش كودكان است كه صحراى گرم كربلا را در برگرفته است. عبّاس تاب شنيدن ندارد. چگونه ببيند كه همه از تشنگى بى تابى مى كنند. اكنون عبّاس نزد امام مى آيد. اجازه مى گيرد تا براى آوردن آب به سوى فرات برود. هيچ كس نيست تا او را يارى كند؟ كاش ياران باوفا بودند و عبّاس را همراهى مى كردند. عبّاس مشك آب را برمى دارد تا به سوى فرات برود. صبر كن، برادر! من هم با تو مى آيم. اين بار امام حسين(ع) به همراهى عبّاس مى رود. دو برادر با هم به سوى فرات هجوم مى برند. صدايى در صحرا مى پيچد: "مبادا بگذاريد كه آنها به آب برسند، اگر آنها آب بنوشند هيچ كس را توان مبارزه با آنها نخواهد بود". حسين و عبّاس به پيش مى تازند. هيچ كس توان مقابله با آنها را ندارد. صداى "الله اكبر" دو برادر در دل صحرا، مى پيچد. دستور مى رسد: "بين دو برادر فاصله ايجاد كنيد سپس تير بارانشان كنيد". تيراندازان شروع به تيراندازى مى كنند. خداى من! تيرى به چانه امام اصابت مى كند. امام مى ايستد تا تير را بيرون بكشد. خون فواره مى كند. امام، خون خود را در دست خود جمع مى كند و به سوى آسمان مى پاشد و به خداى خود عرضه مى دارد: "خدايا! من از ظلم اين مردم به سوى تو شكايت مى كنم". لشكر از فرصت استفاده مى كند و بين امام و عبّاس جدايى مى اندازد. خدايا، عبّاس من كجا رفت؟ چرا ديگر صداى او را نمى شنوم؟ امام به سوى خيمه ها باز مى گردد. نكند خطرى خيمه ها را تهديد كند. عبّاس همچنان پيش مى تازد و به فرات مى رسد. اى آب! چه زلال و گوارايى! تشنگى جان او را بر لب آورده است. وقتى دست خود را به زير آب مى زند، او را بيشتر به ياد تشنگى كودكان و خيمه نشينان مى اندازد...، لب هاى خشك عبّاس نيز، در حسرت آب مى ماند. اى حسين! بر لبِ آبم و از داغ لبت مى ميرم! عبّاس، مشك را پر از آب مى كند. صداى دلنشين آب كه در كام مشك مى رود جان عبّاس را پر از شور مى كند. اكنون مشك پر شده است. آن را به دوش راست مى اندازد و حركت مى كند. نگاه كن! هزاران گرگ سر راه او قرار گرفته اند. عبّاس نگاهى به آنها مى كند و در مى يابد كه هدف دشمن، مشك آب است. چهار هزار نفر در مقابلش ايستاده اند آب به خيمه ها نرسد، عبّاس مى خواهد آب را به خيمه ها برساند. فرياد مى زند: "من از مرگ نمى ترسم. من سپر جان حسينم! من ساقى تشنگان كربلايم". عبّاس به سوى خيمه ها به سرعت باد پيش مى تازد، تا زودتر آب را به خيمه ها برساند. سپاه كوفه او را محاصره مى كنند. يك نفر با هزاران نفر روبرو شده است. عبّاس بايد هم مشك را از خطرِ تيرها حفظ كند و هم شمشير بزند و سپاه را بشكافد. او شمشير مى زند، سپاه كوفه را مى شكافد، مى رزمد، مى جنگد و جلو مى رود. ده ها نفر را به خاك و خون مى نشاند. نگاه او بيشتر به سوى خيمه ها است و به مشك آبى كه در دست دارد، مى انديشد. او بيشتر به فكر مشك آب است تا به فكر مبارزه. او آمده است تا آب براى كودكان ببرد، على اصغر تشنه است! در اين كارزار شمشير و خون، شمشير نَوْفل به دست راست عبّاس مى نشيند. بى درنگ شمشير را به دست چپ مى گيرد و به مبارزه ادامه داده و فرياد مى زند: "به خدا قسم، اگر دست مرا قطع كنيد من هرگز از حسين، دست بر نمى دارم". خون از دست عبّاس جارى است. او فقط به فكر اين است كه هرطور شده آب را به خيمه ها برساند. اكنون عبّاس با دست چپ شمشير مى زند! لشكر را مى شكافد و جلو مى رود امّا اين بار شمشير حَكَم بر دست چپ او مى نشيند. دست چپ سقّاى كربلا نيز قطع مى شود، امّا پاهاى عبّاس كه سالم است. اكنون او با پا اسب را مى تازاند، شايد بتواند به خيمه ها برسد امّا افسوس...! در اين ميان تيرى به مشك آب اصابت مى كند و اين جاست كه اميد عبّاس نا اميد مى شود. آب ها روى زمين مى ريزد. او ديگر آبى با خود ندارد، پس چگونه به خيمه ها برگردد؟ گرگ هايى كه از صبح تا كنون در دل كينه او را داشتند، دورش جمع مى شوند. آرى، همين عبّاس بود كه چند بار از فرات آب برد. تيرى به سينه او اصابت مى كند و نامردى، عمود آهن به سر او مى زند. عبّاس روى زمين مى افتد و صدايش بلند مى شود: "اى برادر! مرا درياب". نگاه كن! اكنون سـرِ عبّاس بر زانوى امام حسين(ع) است و اشك در چشم او. اين صداى امام است كه با برادر خود سخن مى گويد: "اكنون كمر من شكست، عبّاسم". آرى! عبّاس پشت و پناه حسين بود و با رفتن او ديگر امام حسين(ع)، تنهاى تنها شد. صداى گريه امام آن چنان بلند است كه كسى تا به حال گريه او را اين گونه نديده بود. <=====●○●○●○=====>
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حدیث ابن شهر آشوب: در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با تهيدستان مى نشستند و با مستمندان غذا مى خوردند.✨ موضوع: ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸