eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥 ☘ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید. ☘ ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ . ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ.... ☘ پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. ☘ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ 💔ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ..... ✍از بیانات آیت الله فاطمی نیا @hedye110 🌹🌹🌹🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بچه شیعه ها؛ با رعایت همه پروتکل ها وایستید پای محرمتون! 💬 حــــــاج احــــــمد @hedye110 🌹🌹🍃🍃
سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند / غافل از واقعه روز حسابت نکند ای که دم می زنی از عشق حسین بن علی / آنچنان باش که ارباب جوابت نکند . . . @hedye110 💐💐💐💐💐
شبتون بخیر @hedye110 🏴🏴
سلام صبحتون بخیر @hedye110 🏴🏴
الهی به امید تو @hedye110 🏴🏴
خواب مقبل سلحشور .mp3
5.06M
🎥 روضه‌ ای که محتشم کاشانی در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خواند 🏴🏴 @hedye110
🌼✨🌼✨🌼 ❣ ❣ 💛سَر شد به وصل ت✨و فصل جوانیَم نمی شود که از این در برانیَم 💛 الحسن برای ت🌹و بیدار می شوم صب🌤حت بخیر ای همه ی 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @hedye110
مداحی_آنلاین_حساب_اعمال_مرحوم_شیخ.mp3
3.68M
♨️حساب اعمال 👌 بسیار شنیدنی 🎤مرحوم 🍃🌹🍃🌹 @hedye110 @delneveshte_hadis110 🏴🏴🏴
httpstn.ai2087330.mp3
9.7M
🏴 قطعه‌ی «براى محرمت» با صدای محمود کریمی به مناسبت آغاز ماه محرم پ.ن: صدای پای قدم آقا میاد.../خداوندا به ما توفیق بده که تا محرم حسینت را تجربه کنیم. @hedye110 🏴🏴🏴🏴
🛑 : برای خداوند فرقی ندارد که تو برایش نماز بخوانی یا نه برایش روزه بگیری یا نه فرقی ندارد چقدر برای عزیزانش ضجه زده باشی اما اینها برای من و تو فرق می کند و این فرق زمانی شروع شد که من و تو بر سر خدایمان جدل کردیم من گفتم من با ایمان ترم و تو گفتی من و فراموش کردیم که خدای هر دویمان یکی‌ست خداوند عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت.. @hedye110 🏴🏴🏴🏴
هیچ وقت یک "تشکر" خشک و خالی تحویل شنونده ات نده. همیشه آن را تبدیل کن به " ممنونم به خاطر..." آدم ها اغلب آنقدر از عبارات خشک و خالی " ممنون" استفاده می کنند که دیگر حتی به زحمت آن را می شنوی. وقتی که روزنامه ی صبح را می خریم. یک " ممنونم" خشک و خالی به فروشنده که بقیه ی پولمان را پس می دهد، می گوییم. آیا این همان "ممنونی" است که به عزیزی می گویی که شام خوشمزه ای برایت پخته است؟ پس در موقعیت مناسب ، همراه با عبارت "ممنونم" خود، دلیل تشکرت را هم ذکر کن. - ممنونم که صبر کردی - ممنونم که انقدر مهربونی - ممنونم که منو تنها نذاشتی - ممنونم که به فکر زندگیمون هستی - ممنونم به خاطر اینکه اومدی - ممنونم که درک میکنی @hedye110 🏴🏴
دوستان و هم کانالی های کمال بندگی ممنونم که همراه همیشگی ما هستید❤️❤️❤️❤️❤️❤️
خواب مقبل سلحشور .mp3
5.06M
🎥 روضه‌ ای که محتشم کاشانی در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خواند 🏴🏴 @hedye110
امام سجاد علیه السلام @hedye110
و اكنون... اى عبّاس! تو برادرى به نام "محمّد" دارى، من او را به نام "محمّدحَنَفيّه" مى شناسم. "حنفيّه" نام مادر اوست. تو و محمّدحنفيّه و حسين(ع) با هم برادر هستيد، امّا از سه مادر. نام مادر تو، "اُمّ البَنين" است. نام مادر حسين(ع)، فاطمه(س) است، نام مادر محمّدحنفيّه هم "حنفيّه" است. راستى محمّدحَنَفيّه الآن كجاست؟ چرا در كربلا نيست؟ چرا به يارى حسين(ع) نيامده است؟ وقتى حسين(ع) به سوى كوفه حركت كرد، او در سرزمين حجاز ماند، او بيمار بود و توان حركت نداشت. چرا من از "محمّدحنفيّه" ياد كردم؟ چه مى خواهم بگويم؟ مى خواهم از جنگ "صفّين" سخن بگويم. زمانى كه على(ع) در مقابل سپاه معاويه قرار گرفت. على(ع) پرچم را به دست پسرش (محمّدحنفيّه) داد و از او خواست تا به قلب سپاه معاويه حمله كند. محمّدحنفيّه نگاهى به ميدان جنگ كرد، ترس بر دلش نشست و گفت: "پدر جان! مگر نمى بينى كه نيزه ها مانند قطرات باران به اين سو مى آيند". على(ع) نگاهى به پسرش مى كند و پرچم را از دست او مى گيرد و خود به قلب سپاه معاويه حمله مى برد. اين ترس محمّدحنفيّه براى چه بود؟ او اين ترس را از خاندان مادرى خود به ارث برده بود، راست گفته اند كه حلال زاده به دايى خود مى رود... اكنون مى خواهم از يك ماجرا سخن بگويم! سال ها بود كه فاطمه(س) از دنيا رفته بود، على(ع) قصد داشت بار ديگر ازدواج كند. او مى دانست كه فرزند از مادر شجاعت را به ارث مى برد... على(ع) برادرى به نام "عقيل" داشت. عقيل قبيله هاى عرب را به خوبى مى شناخت و با نسب و ويژگى هاى آنان، آشنايى كامل داشت. على(ع) نزد عقيل رفت و به او گفت: "اى برادر! من مى خواهم پسرى شجاع داشته باشم، به دنبال دخترى مى گردم كه از خاندانى شجاع باشد. عقيل به فكر فرو رفت، به راستى على(ع) اين پسر شجاع را براى چه مى خواهد؟ خدا به على(ع) حسن و حسين(ع) را داده است، اين دو پسر در اوج شجاعت هستند، آنان پسران فاطمه(س) هستند، شجاعت آنان مثال زدنى است. عقيل نمى دانست كه روزى در كربلا، حسين(ع) غريب مى شود، مردم كوفه او را دعوت مى كنند و سپس شمشير به رويش مى كشند، على(ع)مى خواهد پسرى شجاع داشته باشد كه در روز عاشورا، برادرش حسين را يارى كند... عقيل نياز به زمان داشت، خيلى ها آرزو دارند دختر خود را به عقد على(ع)درآورند، امّا عقيل بايد بررسى مى كرد، به راستى چه كسى مى تواند پسرى شجاع به دنيا آورد؟ ❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
خوابم، بیدارم کن از عشق سرشارم کن مثل خوبات آقا خاص دربارم کن شبای ابریمو مهتاب کن منو خلاص از این مرداب کن مثل شهیدای ارباب کن @hedye110 🏴🏴
🎯♻🎯 ♻🎯 🎯 شخصی شنید که غیبتش را کرده اند، کت و شلوار و شیرینی خرید و به عنوان چشم روشنی برای غیبت کننده فرستاد. شخص غیبت کننده پرسید: چرا به من چشم روشنی داده ای؟! جواب داد: شما چهل روز، تمامی نماز و روزه و عباداتت را به من دادی و من به جایش این هدیه را برای شما فرستادم! بعضی گناهان مانند غیبت، تمامی حسنات و کارهای نیک انسان را از بین می برد. آیت الله مجتهدی تهرانی @hedye110 🌹🏴🌹
✅حکایت ✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است. 🌹🌹🌹🏴🏴 @hedye110