eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
به این⤴️⤴️کانال هم سری بزنید مطالبش جالبه🌸
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🇮🇷🇮🇷🏴🏴
🔅السلام علیکَ حین تُصَلّی و تَقْنُت... 🌱سلام بر تو آن هنگام که از محراب نماز به معراج می روی و در خلوت با خدا و در قنوت عاشقانه ات، برای دعاگویانت دعا می کنی... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان  @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🪴 🪴 🌿﷽🌿 ظرفی فلزی و دسته داری را که شبیه گالن بود، دستمان دادند. برای شان توی همان غذا ریختیم و به تعدادشان نان گذاشتیم. از محله ایی که خانه مهندس بهروزی در آن قرار داشته عبور کردیم. چند بار برای بردن مجروح به اینجا آمده بودم. بعضی از خانه ها توپ خورده و تخریب شده بودند، درخت های حاشیه خیابان هم سوخته بودند. یاد خوشی های آن روزها افتادم. با اینکه در سختی بودیم اما دلمان شاد بود باز هم نرسیده به فلکه راه آهن شدت انفجارها و گلوله باران متوقف مان کرد. راننده ماشین را جلوی مدرسه این مبنا خاموش کرد پیاده شدیم تا دور و اطراف را دنبال مدافعین کردیم، سکوت مرموزی فضا را سنگین کرده بود. هر چه دقت می کردیم اثری از نیروهای مردمی ببینیم، غیر از صدای انفجار چیز دیگری نمی شنیدیم : از هم همه و شلوغی بچه ها، تکبیر یا بدو بدوهای شان خبری نبود. این سکوت احساس ای را در ما تشدید می کرد. فکر می کردم این مسأله عادی نیست. شاید مردهایی در بین مان باشند. کمی جلوتر گفتند: از هم جدا نشید. آهسته راه بیاید طوری که صدای ایتان بلند نشود به من هم گفتند خواهر مواظب پشت سرت باش، بعد در حالی که آنها مرا دوره کرده بودند، پیش رفتیم. هیچ کداممان اسلحه نداشتیم، نمی دانم چرا ژ - سه ام را از توی مطب برنداشته بودم. از پر چادر دستم را روی نارنجک های توی جیبم گذاشتم. اضطراب تمام وجودم را فرا گرفته بود همه اش فکر میکردم الان است که توی تنهایی بیفتیم. از مرگ هراسی نداشتم. آرزوی پیوستن به بابا را هم می کردم ولی دلم نمی خواست اسیر شوم. فکر اسارت آزارم میداد. یکی از نارنجک ها را از جیبم در آوردم و توی دستم فشردم. هر آن منتظر بودم با پیش آمدن کوچک ترین مساله ای ضامن را بکشم. حرف شیخ شریف توی گوشم صدا کرد. او در جواب بچه ها گفته بود: در هیچ شرایطی قتل نفس جایز نیست. شما ضامن را به قصد کشتن دشمن بکشید با این انفجار هم خودتان از بین می روید هم دست دشمن نمی اقتید یاد دا و بچه ها افتادم. اگر من أسیر دشمن میشدم، به آنها چه میگذشت؟ دا حتما اواره می شد و از دست می رفت. باید کاری میکردم که این اتفاق نیفتد و من در جا کشته شوم. بعد از خودم پرسیدم آیا طبق گفته شیخ شریف با یک نارنجک می توانم هم دشمن را از پا در بیاورم، هم خودم را بکشم؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
MadahiReza6 - 10 - 128 - mahanmusic.net.mp3
3.5M
هرچی که دارم و ندارم من از امام رضا گرفتم💚 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
MadahiReza7 - 3 - 128 - mahanmusic.net.mp3
3.84M
ذکر مستانه رضا شمع کاشانه رضا 💚 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
• امام صادق (عليه السلام) : خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، سه گرفتاری در آن خانه بوجود می‌آید : • بركتش كم شده • فرشتگان آن را ترك مى كنند • و شياطين در آن حضور مى يابند. (مجادلات و اختلافها را شیاطین در خانه ها ایجاد میکنند.) |اصول كافى ، ج۲ ، ص۴۹۹| ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
از کودکیت سوختی و شکوه نکردی حالا همه دیدند، ولی سوختنت را هر پاره جگر تکه‌ای از غصه‌ی کوچست مادر تو کجایی که ببینی حسنت را 🔸شاعر:امیرعلوی @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄