••••
" [ تـــو ] "
{ هزار سال است منتظرے
و من هنوز جای سرباز ؛
سربارت بوده ام ...!
کسر همین یک نقطه،
تعادل دنیا را به هم میریزد ...}
#اللهمعجللولیڪالفرج ❥
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن سنگ پای قزوین بعد از دیدن این صحبتها گفته حاجی! من جلوی تو پشمک حاج عبدالله هم نیستم!😅😂
#انتخابات
#درست_انتخاب_کنیم
#روحانی
😅 #کانال_کمال_بندگی
@hedye110
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
🎯هشداری از #علامه_حسن_زاده
🙈حرکت می کنید اما اثر ندارد، بعد از 60 سال به کجا رسیدید⁉️
#خودسازی
#خودشناسی
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
#قراره_عاشقی
آقا به کرامت شما چشم به راهیم
سر بر سر دیوار و همان پنجره سبز
میگفت: غم نسترنای ضامن آهو
ماییم و دل زار و همان پنجره سبز
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
🔴کمیاب تر از #گوگرد_سرخ در آخرالزمان
✨رسول الله صلى الله عليه و آله:
هر گاه ديديد كه قرآن ها، جامه اى زيبا بر تن كرده اند و مساجد، زينت يافته اند و مناره ها، قد برافراشته اند و قرآن، با ساز و آواز خوانده مى شود و مسجدها، گذرگاه قرار گرفته اند،
#مؤمن در آن روزگار، از گوگرد سرخ، كمياب تر خواهد بود.
آرى مساجدشان آذين بندى و جسمشان پاكيزه ؛ ليكن دل هايشان از مُردار، بدبوتر است.
📙روضة الواعظين، ص۳۷۰
💕💕💕💕🍃🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
4_270538606995571405.mp3
1.22M
#دعای_عهد
آغاز روز با دعای عهد👆
التماس دعا
🙏🙏🙏🙏🙏
https://eitaa.com/hebye110
الحق که خدای
ادبت امّ بنیـن است
حـق خیـر دهـد
والدهی محترمت را
"وفات حضرت ام البنين(س) تسليت باد"
#السلام_علیک_یا_ابوالفضل _العباس
#السلام_علیک_یا_ام_البنین
#شهادت
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 صدمین صلوات...
☑️ خاطرۀ شنیدنی سردار #باقرزاده از نذر صدصلوات برای حضرت #ام_البنین جهت رهایی یکی از نیروهای تفحص که به وسیله اشرار در عراق به اسارت درآمده بود
🏴وفات حضرت ام البنین (س) تسلیت باد
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 ۱۹ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " علی محمد قربانی " گرامی باد
#صلوات
#پوستر_اختصاصی
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 ۱۹ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " #مجید_محمدی " گرامی باد
#صلوات
#پوستر_اختصاصی
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 ۱۹ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " #عباس_کردانی " گرامی باد
#صلوات
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 ۱۹ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " صالح صالحی " گرامی باد
#صلوات
#پوستر_اختصاصی
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
#کتاب_هفت_شهر_عشق
#قسمت_صد_بیست_دو
ابن زياد دستور مى دهد تا اسيران را كنار مسجد كوفه زندانى كنند و شب و روز عدّه اى نگهبانى دهند تا مبادا كسى براى آزاد سازى آنها اقدامى كند. سپس نامه اى براى يزيد مى فرستد تا به او خبر بدهد كه حسين كشته شده است و زنان و كودكانش اسير شده اند.534
او بايد چند روز منتظر باشد، تا دستور بعدى يزيد برسد. آيا يزيد به كشتن اسيران فرمان خواهد داد، يا آنكه آنها را به شام خواهد طلبيد.
چند روزى است كه اسيران وارد كوفه شده اند و در زندان به سر مى برند. شهر تقريباً آرام است. احساسات مردم ديگر خاموش شده است و اكنون وقت آن است كه ابن زياد همه مردم كوفه را جمع كند و پيروزى خود را به رخ آنها بكشد. او دستور مى دهد تا همه مردم براى شنيدن سخنان مهم او در مسجد جمع شوند.
مسجد پر از جمعيّت مى شود. كسانى كه براى رسيدن به پول به كربلا رفته بودند، خوشحال اند، چرا كه امروز ابن زياد جايزه ها و سكّه هاى طلا را تقسيم خواهد كرد. آرى! امروز، روز جشن و سرور و شادمانى است. امروز، روز پول است، همان سكّه هاى طلايى كه مردم را به كشتن حسين تشويق كرد.
ابن زياد وارد مسجد مى شود و به منبر مى رود و آن گاه دستى به ريش خود مى كشد و سينه خود را صاف مى كند و چنين سخن مى گويد: "سپاس خدايى را كه حقيقت را آشكار ساخت و يزيد را بر دشمنانش پيروز گرداند. ستايش خدايى را كه حسينِ دروغگو را نابود كرد".
ناگهان فريادى در مسجد مى پيچد: "تو و پدرت دروغگو هستيد! آيا فرزند پيامبر را مى كشى و بر بالاى منبر مى نشينى و شكر خدا مى كنى؟".
خدايا! اين كيست كه چنين جسورانه سخن مى گويد؟
چشم ها مبهوت و خيره به سوى صدا برمى گردد. پيرمردى نابينا كنار يكى از ستون هاى مسجد ايستاده است و بى پروا سخن مى گويد. آيا او را مى شناسى؟
او ابن عفيف است. سرباز حضرت على(ع)، همان كه در جنگ جَمَل در ركاب على(ع) شمشير مى زد، تا آنجا كه تير به چشم راستش خورد و در جنگ صفيّن هم چشم ديگرش را تقديم راه مولايش كرد.
او نابيناست و به همين دليل نتوانسته به كربلا برود و جانش را فداى امام حسين(ع)كند. او در اين ايّام پيرى، هر روز به مسجد كوفه مى آيد و مشغول عبادت مى شود. امروز هم او در اين مسجد مشغول نماز بود كه ناگهان با سيل جمعيّت روبرو شد و ديگر نتوانست از مسجد بيرون برود، امّا بى باكى اش به او اجازه نمى دهد كه بشنود كه به مولايش حسين(ع) اين گونه بى حرمتى مى شود.
ابن زياد فرياد مى زند:
ــ چه كسى بود كه سخن گفت، اين گستاخ بى پروا كه بود؟
ــ من بودم، اى دشمن خدا! فرزند رسول خدا را مى كشى و گمان دارى كه مسلمانى!
آن گاه روى خود را به سوى مردم كوفه مى كند كه مسجد را پر كرده اند: "چرا انتقام حسين را از اين بى دين نمى گيريد؟".
ابن زياد بر روى منبر مى ايستد. او چقدر عصبانى و غضبناك شده است. خون در رگ هاى گردن او مى جوشد و فرياد مى زند: "دستگيرش كنيد".
بعد از سخنان ابن عفيف مردم بيدار شده اند. ابن عفيف مردم را به يارى خود فرا مى خواند.
ناگهان، هفتصد نفر پير و جوان از جا برمى خيزند و دور ابن عفيف را مى گيرند، آرى! ابن عفيف شيخ قبيله اَزْد است، آنها جان خويش را فداى او خواهند نمود.
مأموران ابن زياد نمى توانند جلو بيايند. هفتصد نفر، دور ابن عفيف حلقه زده اند و او را به سوى خانه اش مى برند. بدين ترتيب، مجلس شادمانى ابن زياد به هم مى خورد و آبروى او مى ريزد و او شكست خورده و تحقير شده و البته بسيار خشمگين، به قصر برمى گردد.
او فرماندهان خود را فرا مى خواند و به آنها مى گويد: "بايد هر طورى كه شده صداى ابن عفيف را خاموش كنيد، به سوى خانه اش هجوم ببريد و او را نزد من بياوريد".
سواران به سوى خانه ابن عفيف حركت مى كنند. جوانان قبيله اَزْد دور خانه او با شمشير ايستاده اند. جنگ سختى در مى گيرد، خون است و شمشير و بدن هايى كه بر روى زمين مى افتد. ياران ابن عفيف قسم خورده اند تا زنده اند، نگذارند آسيبى به ابن عفيف برسد.
سربازان ابن زياد بسيارى از ياران ابن عفيف را مى كشند تا به خانه او مى رسند. آن گاه درِ خانه را مى شكنند و وارد خانه اش مى شوند.
دختر ابن عفيف آمدن سربازان را به پدر خبر مى دهد. ابن عفيف شمشير به دست مى گيرد:
ــ دخترم، نترس، صبور باش و استوار!
اكنون ابن عفيف به ياد روزگار جوانى خويش مى افتد كه در ركاب حضرت على(ع) شمشير مى زد. پس بار ديگر رَجَز مى خواند: "من آن كسى هستم كه در جنگ ها چه شجاعانى را به خاك و خون كشيده ام".
🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
#کتاب_هفت_شهر_عشق
#قسمت_صد_بیست_سه
پدر، نابيناست و دختر، پدر را هدايت مى كند: "پدر! دشمن از سمت راست آمد" و پدر شمشير به سمت راست مى زند.
دختر مى گويد: "پدر مواظب باش! از سمت چپ آمدند" و پدر شمشير به سمت چپ مى زند.
تاريخ گفتار اين دختر را هرگز از ياد نخواهد برد كه به پدر مى گويد: "پدر! كاش مرد بودم و مى توانستم با اين نامردها بجنگم، اينها همان كسانى هستند كه امام حسين(ع) را شهيد كردند".
دشمنان او را محاصره مى كنند و از هر طرف به سويش حمله مى برند. كم كم بازوان پيرمرد خسته مى شود و چند زخم عميق، پهلوان روشن دل را از پاى درمى آورد.
او را اسير مى كنند و دست هايش را با زنجير مى بندند و به سوى قصر مى برند. ابن زياد به ابن عفيف كه او را با دست هاى بسته مى آورند، نگاه مى كند و مى گويد:
ــ من با ريختن خون تو به خدا تقرّب مى جويم و مى خواهم خدا را از خود راضى كنم!
ــ بدان كه با ريختن خون من، غضب خدا را بر خود مى خرى!
ــ من خدا را شكر مى كنم كه تو را خوار نمود.
ــ اى دشمن خدا! كدام خوارى؟ اگر من چشم داشتم هرگز نمى توانستى مرا دستگير كنى، امّا اكنون من خدا را شكر مى كنم چرا كه آرزوى مرا برآورده كرده است.
ــ پيرمرد! كدام آرزو؟
ــ من در جوانى آرزوى شهادت داشتم و هميشه دعا مى كردم كه خدا شهادت را نصيبم كند، امّا از مستجاب شدن دعاى خويش نااميد شده بودم. اكنون چگونه خدا را شكر كنم كه مرا به آرزويم مى رساند.
ابن زياد از جواب ابن عفيف بر خود مى لرزد و در مقابل بزرگى ابن عفيف احساس خوارى مى كند.
ابن زياد فرياد مى زند: "زودتر گردنش را بزنيد" و جلاد شمشير خود را بالا مى گيرد و لحظاتى بعد، پيكر بى سر ابن عفيف در ميدان شهر به دار آويخته مى شود تا مايه عبرت ديگران باشد.
🌻🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃🍃
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
دوستان عذرخواهی میکنم بابات پشت سر هم گذاشت دو فصل از کتاب هفت شهر عشق
چون به هم این دو فصل متصله با فاصله بخونید رشته ی کلام از دستتون در میره🌹🌹🌹🌹🌹
🗞 #حڪایت بسیار زیبا 👇
💬 محو شدن كار خير از ديوان اعمال
📖 روزى عيسى عليه السلام با جمعى از حواريان به راهى مى گذشت، ناگاه گناه كارى و تباه روزگارى كه در آن عصر به فسق و فجور معروف و مشهور بود ايشان را ديد، آتش حسرت در سينه اش افروخته گشت، آب ندامت از ديده اش روان شد، از صفاى وقت عيسى عليه السلام و مصاحبان او بر انديشيد، تيرگى روزگار و تاريكى حال خود را معاينه ديد.
📖 پس با خود انديشه كرد كه هر چند در همه عمر قدمى به خير برنداشته ام و با اين آلودگى قابليت همراهى پاكان ندارم، اما چون اين قوم دوستان خدايند، اگر به موافقت ايشان دو سه گامى بروم ضايع نخواهد بود، پس خود را سگ اصحاب ساخت و بر پى آن جوانمردان فريادكنان مى رفت.
📖 يكى از اصحاب باز نگريست و آن شخص را كه به نابكارى و بدكارى شهره شهر و دهر بود ديد كه بر عقب ايشان مى آيد گفت: يا روح اللّه! اى جان پاك! اين مرد را چه لايق همراهى ماست و بودن اين پليد ناپاك در عقب ما در كدام طريق رواست؟ اى عيسى! او را بران كه مبادا شومى گناهان او به ما رسد. عيسى عليه السلام متأمل شد تا به آن شخص چه گويد و به چه نوع عذر او را خواهد كه ناگاه وحى الهى در رسيد كه:
💢يا روح اللّه! يار با عُجب و پندار خود را بگوى تا كار از سر گيرد كه هر عمل خيرى كه تا امروز از او صادر شده بود به يك نظر حقارت كه بدان مفلس بدكار كرد، مجموع را از ديوان او محو كرديم .💢
📎 برگرفته از کتاب داستان ها و حکایات عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
نظام تقديم 81.mp3
6.54M
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
🔇 جلسه هشتم
صوتی #کتاب_آن_سوی_مرگ 👆👆👆
کتابی بر اساس واقعیت ؛ کسانی که مرگ را تجربه کرده اند
لطفا از اول جلسه که در کانال گذاشته شده بررسی کنید تا بیشتر متوجه داستان بشید.
دوستانی که نمیتونند طاقت بیارند لطفا این فایل رو گوش نکنند...
🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃
کمال بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
🔘حضرت ام البنین وقتی خبر شهادت چهار فرزندش را از بشیر شنیدند گفتند:
❃فرزندانم و هر آنچه در زیر این آسمان ڪبود است فدای ابا عبدالله الحسین(ع)...❃
⬛️وفات حضرت ام البنین رو خدمت شما بزرگواران تسلیت عرض میڪنیم🥀
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
#استقامت
تو از مورى كمتر نيستى
(امير تيمور گورگان ) در هر پيشامدى آن قدر ثبات قدم داشت كه هيچ مشكلى سد راه وى نمى شد. علت را از او خواهان شدند، گفت :
وقتى از دشمن فرار كرده بودم و به ويرانه اى پناه بردم ، در عاقبت كار خويش فكر مى كردم ؛ ناگاه نظرم بر مورى ضعيف افتاد كه دانه غله اى از خود بزرگتر را برداشته و از ديوار بالا مى برد.
چون دقيق نظر كردم و شمارش نمودم ديدم ، آن دانه شصت و هفت مرتبه بر زمين افتاد، و مورچه عاقبت آن دانه را بر سر ديوار برد. از ديدار اين كردار مورچه چنان قدرتى در من پديدار گشت كه هيچگاه آنرا فراموش نمى كنم .
با خود گفتم : اى تيمور تو از مورى كمترى نيستى ، برخيز و درپى كار خود باش ، سپس برخاستم و همت گماشتم تا به اين پايه از سلطنت رسيدم .
🌹🌹🌹🌹🌹
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
↫چادرم میگه:
اگر همہ چیز سر جاشہ
نجابت
حیا
پاڪدامنے
غرور
منم هستم
↫وگرنہ دور من یڪیو خط بڪش ڪہ آبرو دارم!
↫چادر است دیگر
بدون ⇠حیا⇢جایے با من نمے آید!
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
-اتفاقاتی که در زندگی شما روی میدهند مسیر زندگی شمارا تعیین نمی کند بلکه این چگونگی برخورد شما بااین وقایع است که اینده شمارا می سازد
همه ما شبیه یک قایق بادبانی در وسط دریا هستیم این مسیر وزش باد نیست که مقصد مارا تعیین میکند بلکه این قایق ران و تنظیمات بادبان است که مسیر را معین می سازد
می دانید چرا اغلب مردم هیچ گاه اتفاقات مهمی در زندگی شان نمی افتد؟ بخاطر اینکه هرگز به دنبال دانش من چگونه می توانم بهتر زندگی کنم نبوده اند
💞💞💞💞💞
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
༻﷽༺
#سلام اے ڪه ندیده جهان چنان تو یلے
سلام حضرٺ #عباس سلام #ابن_علے
سلام آن ڪه لبش تشنہ و خودش #دریا
سلام معرفٺ حق سلام #ڪوه_وفا
#شاه_وفا
#السلام_علیڪ_یاقمربنےهاشم🌹
#سقاےآب_و_ادب❤
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای جالب و خنده دار از شهیدان صیاد شیرازی و طهرانی مقدم ☺️🌹
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
4_270538606995571405.mp3
1.22M
#دعای_عهد
آغاز روز با دعای عهد👆
التماس دعا
🙏🙏🙏🙏🙏
https://eitaa.com/hebye110