eitaa logo
《سربازان دیروز و امروز سرخس》
1.2هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
17.4هزار ویدیو
120 فایل
بِسْمِ اَللّٰه اَلرَحمٰن اَلرَحیم فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ : هر کس به اسلام گرویده مأموریت دارد استقامت کند ( آیه ۱۱۲ سوره هود ) سلام علیکم به نام خدا ، به یاد خدا ، برای خدا این کانال مخصوص دفتر حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس شهرستان سرخس می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
در روزهای پایانی بهمن ماه ۱۳۶۱ در جریان درگیری گروهک ضدانقلاب(گروهک کومله) با پاسگاه یازی بلاغی شهرستان سقز شهید شکری در حالیکه حامل کدهای بی سیم بوده، مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و برای اینکه پیام و رمز به دست مزدوران نیفتد آنها را می بلعد، دشمن که از به دست آوردن کد ها ناامید می شود برای تخلیه اطلاعاتی او را به شدت مورد شکنجه قرار می دهد به طوریکه چشمانش را بیرون می‌آوردند بینی و گوش و لب بالای آن را می‌برند پوست بدنش را زنده زنده جدا می کنند و در حالیکه هنوز جان در بدن داشته او را مثله کرده تا بتوانند کدهای مخابراتی را به دست بیاورند اما توفیقی به دست نمی آورند و عاقبت این شهید بزرگوار دعوت حق را لبیک می گوید. پیکر شهید شکری به علت جراحات بسیار به سختی مورد شناسایی قرار می گیرد تا اینکه شبی در خواب پدر خود رفته و از او می خواهد که وی را به همراه ببرد که در نهایت پیکر شهید از ساییدگی کف های پا و زخم روی دست شناخته می شود. کتاب «عهدی از جنس عشق» زندگینامه و خاطرات شهید اروجعلی شکری، شهید شاخص نیروی انتظامی همدان است
💥خاطره ای زیبا به روایت از خواهر شهید : 🌹🍃یک روز که برای زیارت و فاتحه به گلزار شهدا رفته بودم کنار قبر برادرم شهید علیپور نشسته بودم خانمی امد کنار من گفت شما چه نسبتی با این شهید دارید؟ گفتم خواهرشان هستم اینقدر خوشحال شد، درحالی که اشک درچشمانش جمع شده بود و مرادر آغوش گرفته بود گفت خیلی دوست دارم مادر این شهید را از نزدیک ببینم گفتم متاسفانه مادر بزرگوار این شهید چندسالی هست که فوت کردند خیلی ناراحت و متاثر شد گفت من اصلا این شهید را ندیده بودم یک سال که برای سفر حج به مکه مشرف شدم در عالم خواب درحالی که مشغول طواف خانه خدا بودم این شهید عزیز را درحالی که چهره ای نورانی و تبسمی بر لب داشتن در حال طواف خانه خدا دیدم هر چقدر اصرار کردم خودشونو معرفی نکردند فقط گفتند گلزار شهدای ده بید وقتی از خواب بیدارشدم وخوابم رو برای همسرم تعریف کردم گفت ایشون به طور حتم یکی از شهدای ده بید هست ، وقتی قرار بود برگردیم مقداری پارچه سبز خریدم که به عنوان تبرک به مادر شهید بدم وبگم که شهید شما رو درحالی که به دور خانه خدا طواف میکرد دیدم خلاصه مدتها گذشت و نوه ی من دچار بیماری سختی شد اونقدرکه همه ی پزشکان از بهبودی او قطع امید کردند امدم گلزار شهدا کنار قبر شهید علیپور باهاش درد و دل کردم خیلی برای نوه ام ناراحت بودم درحالی که گریه امانم نمی داد شفای مریضم رو ازاین شهید عزیز خواستم ایشان را به همان خانه ی خدایی که طواف می کرد قسم دادم که حاجتم را از خدابگیره و واقعا هم همین شد و نوه ی من به واسطه ی این شهید عزیز شفا پیداکرد و خدا او را دوباره به ما بخشید ، آری شهدای ما پاک ترین و ناب ترین انسانهای روی زمین بودند که انتخاب شدند برای بالاترین درجه نزد خدا ...روحشان شاد🌺🌺🌺🌺🌺 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──