#ادامه_قسمت_سوم
#آن_سوی_مرگ
#برزخ
👈 خلاصه سوار ماشین🚙 شد و رانندگی کرد تا رسیدیم تهران.
رفتم خونم 🏡 تا حدودی متوجه رفتار عجیب خانواده و همسرم شدم. حس کردم چیزی رو دارن ازم قایم میکنن ! تا اینکه اومدن بهم گفتن یک مشکل کوچیک مغزی دارم👀 برای همین باید برم بیمارستان🏩 و تحت نظر باشم و بستری بشم !
خلاصه به بیمارستان رفتیم💉 . همسرم برگه هایی رو بهم داد و گفت باید امضا کنی📝 برای بستریه! منم نخونده امضا کردم . بعد مردی اومد 🧔 و گفت باید سرت رو بتراشم؛ گفتم چرا؟ 🤔 جوابی داد که نفسم بند😑 اومد. گفت باید مغزت 🧠 رو عمل جراحی کنن! یهو مثل یه جنازه سرد شدم ...خودمو باختم😰 ...
خلاصه فرداش رفتم اتاق عمل.توی اتاق عمل ،فقط برادر خانم سید رو میشناختم از بین همشون .اونم منو پاس داد به دکتر بیهوشی💉که ازم سوال کرد تو کدوم دانشگاه تدریس میکنید؟🤵جوابش رو دادم . سوال کرد در چه رشته ای؟ که داروی بیهوشی سریع تر از اون چیزی که انتظارشو داشتم عمل کرد و دیگه چیزی متوجه نشدم 😶
تقریبا ۱۲ ساعت عملم طول کشید🕕 بعده ها دکترم گفت:زیر عمل ۵۰ ثانیه علائم حیاتیم قطع شده بود 📛 و بعد عمل تا ۲۸ ساعت تو کما بودم.
اما تجربه نزدیک به مرگ من: یادم میاد برای مدتی تو تاریکی ⚫️ به سر می بردم مثل یک جنین که در شکم مادرشه🤰 مثل توپ بودم .صداهایی مبهم می شنیدم که گیج کننده بود🗣
اما کمی بعد یک جای عجیبی بودم.در یک استوانه یا یه تونل به رنگ سرب! این تونل به سمت بالا امتداد داشت. من خیلی جزئیات دیگه ای رو هم میدیدم تو مسیر این تونل ... اینم بگم که من تنها نبودم👀
مرد👤 دیگری هم با من به سمت بالا🔝 در حرکت بود! اینو وسطای راه متوجه شدم 👀
یه مردی ۳۰ ساله با قدی متوسط و بدنی لاغر و چشمانی آبی.
یهو تونستم انتهای تونل رو ببینم👁 زمانیکه تقریباً به خروجی گشاد و نورانیش🔅 رسیدیم. یهو مثل گلوله ای💣 پرت شدم به بیرون .در یه جایی مثل کهکشان بودم ؛ پایینو نگاه کردم بخارات سیاه ⚫️ و داغی♨️ رو دیدم .اون بخارات از روی اقیانوس عظیمی از سیاهی بلند میشد😰
به گفته استاد:👇
✅ ( اینا برمیگرده به اینکه ما تو دنیا چقدر از توهمات در اومدیم!! این مسائل بعد از مرگ،لزوماً به نماز و روزه و اینا بر نمیگرده ❌ وگرنه ایشونم اهل نماز و روزه و...بوده! آدم متعهدی بوده 👌
بزرگ ترین ظلمت (تاریکی) چیه؟ 🤔 تو دعای مطالعه میخونیم👈( اللهم اَخرِجنی مِن ظلماتِ الوَهم و اَکرِمنی بِنور الفهم) بزرگترین ظلمات،ظلمات وهمِ! توهماتِ ! اوهامِ ! خیالاته ! گاهی این درسایی 📗که ما میخونیم بیشتر مارو تو اوهام و توهمات میندازه❕ مثلا من دکترم 👨🔬من یه شأنی دارم تو جامعه😤 گاهی ریاست👩💼 برای آدم توهم میاره❗️چه توهمی: اینکه مردم باید احترامم کنن یا یه جایی رو باید درست کنن و آماده کنن که من برم 😒یه جای خاصی رو😤 که بتونن با من حرف بزنن♨️
( اصل تاریکی بعد از مرگ تو این توهماتِ... تو این غفلت هاست)
〽️ خلاصه یه مکان بی انتها بود که از تاریکی ⚫️ پر شده بود! یه جور تاریکی رونده و غلیظ شبیه ژله ای ضخیم و سیاه! سیاه تر از سیاهی... تاریک تر از تاریکی😞 ...
مثل یک اقیانوس تاریک و یک گودال بسیار هولناک...😣
که هر چیزی که نزدیکش میشد میبلعید🤯 ... بسیار بد بو، بد بو تر از هر چیزی بود🤢🤮 اصلاخدای ترس بود...😰❌
#ادامه_دارد...
🆔 @heiat_ensiatolhaora
#ادامه_قسمت_سوم
#آن_سوی_مرگ
#برزخ
استاد 👇
✅ (همه اینها تو سوره مبارکه نور🔆 هست.خدا میفرماید: گنه کار میفته تو یه اقیانوس 🌏 تاریک که حتی از بیرون هم نوری نداره⬛️ هم تو عمقش تاریکه هم از بیرون تاریکه و هیچ نوری در اون نیست😑 هم خود گنه کار از خودش هیچ نوری نداره... این تعبیر قرآنِ...
قرآن میفرماید: اینقدر تاریکه که حتی اگه گنه کار دستشو بالا بیاره از تاریکی زیاد حتی دست خودشم نمیبینه🖐)
من خیلی خیلی میترسیدم که سقوط کنم و تو اون بیوفتم 🤭
خلاصه از اون اقیانوس تاریکی بسلامتی عبور کردم 🙂 و افتادم یه جای بی نهایت بزرررگ...
بی نهایت در بی نهایت بود. یک جای غریبی بود که ابتدا و انتهاش معلوم نبود❕ یک وادی غم انگیز و دلشوره آور بود 😣
اونجا نه مثل بیابون بود نه دشت❗️ نه شبیه کوهسار بود نه ساحل❗️ نه روز بود نه شب ❗️نه آفتاب و سایه بود نه سرما و گرما ❌
زمینش فرق داشت... جنسش،شکلش رنگش... همه چیزش...
کل زمین رو یه ماده سیاهی⚫️ پوشونده بود که نفهمیدم مایع هست یه جامد!
فهمیدم کجا بود😰اونجا وادی حق الناس بود😭 من معتقدم ۱۳۵ هزار سال اونجا بودم 😭
قبول دارم با معیارهای دنیوی قابل درک نیست🚫
ولی مطمئنم ۱۳۵ هزار سال اونجا سرگردون بودم
۱۳۵ هزار سال در غم و اضطرابی شدید به سر میبردم😭
استاد 👇
✅ قرآن میفرماید: گنه کاران حبوب هایی رو در آنجا مکث خواهند کرد...
از امام صادق ع در تفسیر این آیه پرسیدند حبوب چیه؟فرمود: هر حبوبی ۸۰۰ ساله بابت هر گناهی هزار سال نگه میدارن 🤭این هزار سال هم هر روزش معادل ۵۰ هزار سال دنیاست😩
یک ثانیه اینجا باز بشه ازش میلیارد سال اونور در میاد ؛چون اینجا ماده داره ولی اونجا ماده نداره...♨️
من شش هزار و سیزده سال تو تنهایی به سر بردم. بعد از گذشت این مدت حس کردم ۲ نفر پشت سرم هستن یکی سمت راست و دیگری چپ😱
من هرگز نتونستم اونارو ببینیم😰 فقط حضور دائمی و سنگینشون رو حس میکردم😣
#ادامه_دارد...
🆔 @heiat_ensiatolhaora
#ادامه_قسمت_سوم
#آن_سوی_مرگ
#برزخ
💯 فقط میدونستم اون دوتا 👥 ماموران الهی بودن! اصلا با من حرف نمیزدن🤐 من فقط باهاشون حرف میزدم🗣 البته نه به شیوه معمولی،بلکه از طریق القاءِ مفاهیم 🧠
ازشون پرسیدم من برای چی اینجام؟🤔
تا سوال کردم تمام لحظه های زندگیم رو اونجا دیدم 🤭 از بدو تولد 👶 تا آخرین لحظه ای که تو زمین بودم 🧓
اصلا مثل فیلم نبود ❌ همه وقایع حضور داشت... ثانیه به ثانیش...
انگار اونجا حضور داشتم 👤 و می دیدم...
خلاصه همه اعمالم در وادی حق الناس بود؛ حتی اعمالی که تو دنیا به اندازه یک ویرگول به اونها اهمیت نداده بودم 😢 متاسفانه اعمال خوبم بسیار کم〽️ و اعمال خنثی یا بدم زیااااد بودن♨️
حتی نیتی هم که تو ذهنم بود رو هم میدیدم🤯
مثلا من به شما توهین کنم🤬 نه تنها کلمه توهین آمیز بلکه خودِ توهین در عالم برزخ وجود داره👌 یعنی تموم احساسات و حالات درونی ما در عالم بالا وجود داره ✳️
من تو عالم حق الناس بخاطر افکار و نیت های زمینیم سرگردون،😦غمگین،😢وحشت زده😖،پشیمان و تنها بودم. مثل اینکه سیخای داغی♨️ رو تو زخمم فرو کنن😣 و انگار روی فلزی در حال ذوب شدن نشسته باشم🤯 و انگار....😞
خییییلی حال بدی داشتم.خیلی برزخ بدِ برای افراد گناهکار🚫 مکان راحتی نیست همش مصیبته📛
اونجا همش بر اثر پشیمونی😓 و شرم در اثر صدمه زدن به جسم و روح دیگران واحساساتشون از درون عذاب میکشیدم😑 بخاطر اینکه نمیتونستم جبران کنم خطاهامو عذاب می کشیدم♨️
حالی داشتم که آرزو میکردم بمیرم و آروم بگیرم و همچین لحظه ای رو نبینم! ولی اونجا مرگ یک آرزوی دست نیافتنیست❗️❕❗️🛑
👈 برای شرمگین بودن و عذاب کشیدن تو برزخ لازم نیست که حتما مرتکب قتل شده باشی❌
اگه دلی رو شکسته باشی،اشکی رو در آورده باشی عذاب میکشی😔
بعد از مدتها آوارگی و رنج روحی یه صورتهایی برام ظاهر شدن👥
صورتهای وُکلا بودن 👈 اونا وکالت داشتن تا حق موکلین خودشونو بگیرن😡 چهره هر کدومشون دقیقا مثل موکلشون بود(اونا وکالت داشتن از طرف کسانی که من اذیتشون کرده بودم از من استنتاخ کنن)
اونا حرفاشون رو به طور زجر آوری 😖 به ذهنم القا میکردن🧠 حتی یکیشون وکیل همسرم بود !یکی وکیل دخترم! یکی پدرم و ...
حتی وکلای همکارانم !همسایه ها ! همشهری هام! دانشجوهام! و ...
خیییلی زیاد بودن هر کدوم از وکلا جدا گونه منو مواخذه میکردن😓 و حق موکلشونو میخواستن .. میگفتن تا حقشونو پس ندم ولم نمیکنن ❌
و من همچنان سرگردون و تو عذاب سخت روحی بودم 😞
من در برابر اونا مجبور بودم اعمال زشتم رو بپذیرم ...نمیتونستم کاری کنم😢 دائماً شرمنده بودم😰 همش میگفتم معذرت میخوام غلط کردم😢
ولی اظهار ندامت و پشیمونی فایده ای نداشت😞
و بعد یهو نوبت...😱
#ادامه_دارد...
🆔 @heiat_ensiatolhaora
هیئت اِنسیّةالحَوراء ‹س›
هوالطیفــــ🌱 جلساتِهفتگیهیئتاِنسیّةَالحَوراء﴿س﴾ 🤗🌿🍬✨🌸 جزئیات درباره زمان و مکان و چیزهای دیگه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💍🌸🕊﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
#هشتسنتغلطازدواج
#اسراف
بنده راضی نیستم از کسانی که با خرجهای سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل میکنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.
|خطبهی عقد ۱۳۷۴/۵/۲۴|
🌸✽@heiat_ensiatolhaora
__🌱____________
ساده شروع کردیم
دوتا اتاق اجاره کرده بودیم
که نه آشپزخانه داشت، نه حمام
نمیشد گفت خانه
کنار در یکی از اتاقها یک تورفتگی داشت، که حسن برایش دوش گذاشت و شد حمام
زیرپله هم یک سکوی آجری بود،
سه فتیله خوراکپزیمان را گذاشته بودیم رویش
آنجا هم شد آشپزخانه
به نظر من خیلی قشنگ بود (:♥️
خیلی هم ساده
#شهیدحسنآبشناسان
#بهروایتهمسر
📔کتابِازدواجبهسبکشهدا
☺️|#وقتیزنهامهربانترمیشوند
💜🍬💜🍬💜🍬
قسمتبیستوهفتم
#حجابیکمسئلهعلمی
👨🏼💼یه آقایی، خارج از کشور که تو مقطع دکتری، مدیریت راهبردی درس میداد،
🧠 اومد به من گفت درباره بحثی که شما درباره #عقلانی بودن حجاب کردید یه خاطره دارم میخوام برای شما تعریف کنم 🙂
یکی از دانشجوهام که قرار بود بیاد کنفرانس بده، یه لباس سبک تر و بیحجابتر از وقتهای دیگه تنش کرده بود 👱🏻♀👗
من پنج نمره از کنفرانسش کم کردم به خاطر پوششی که داشت 📝
✊🏻 یه میتینگی تو دانشگاه توسط این دانشجو و چندنفر دیگه راه افتاد
گفتن ایشون تبعیض مذهبی قائل شده
چون مسلمونه و به حجاب علاقهمنده
پوشش مارو نپسندیده، نمرهمون رو کم کرده 😕
مسئولین دانشگاه منو دعوت کردن، گفتن شما چرا این کارو کردی؟
💫 من گفتم ایشون وقتی پوشش خودش رو کم کرده بود و جذاب سر کلاس حاضر شده بود
🔵 باعث شد که #نقد_علمی تو کلاس کاهش پیدا کنه💡🌿
📜 از اون به بعد آئین نامه شد که اگر دانشجو بخواد کنفرانس بده، باید لباس #رسمی بپوشه 😎
❗️خب اگر آمریکایی ها و کانادایی ها همینجوری ادامه دادن و به پوشیه و مقنعه رسیدن ما چه خاکی به سرمون بریزیم؟! 😑😅
°ادامه دارد...°
➺💜|@heiat_ensiatolhaora
☺️|#وقتیزنهامهربانترمیشوند
🦋🌻🦋🌻🦋🌻
قسمتبیستوهشتم
#حجابیکمسئلهعلمی
آماری گرفته شده از آمریکا که هفتاد درصد مدارس موفقشون مدارسی بودن که اختلاط دختر و پسر نداشتن🚫🙎♂️🙎♀️
حتی در انگلستان شروع کردن به جدا کردن دانشکده ها📚
من متاسفم که بعد از گذشت سی سال از انقلاب انگار هیچ عقلی نبوده که از حجاب دفاع کنه!
و هیچ عقلانیتی در حجاب دیده نمیشه
تو محیط های عمومی مثل دانشگاه ها🏢هواپیما🛩 یا مقررات دانشگاهها هر جا که میخوان درباره حجاب صحبت کنن میگن
#ارزشهایاسلامی رو پاس بداریم..🙄
مگه وقتی ما برای نظافت🚿 درست غذا خوردن🍳یا ورزش کردن 🚵♂ به هم توصیه میکنیم از ارزش های اسلامی حرف میزنیم؟🤷🏻♀️
اینقدر اینا رو #عقلانی میدونیم که نیازی نمیبینیم خدا و دستورات دین رو واسطه قرار بدیم
خوب حجاب هم همینطوره!
✔ باید منطقی و عقلانی از حجاب دفاع کنیم
روانشناسها و متخصصین تعلیم و تربیت میتونن توضیح بدن که حجاب چه آرامشی میاره
دخترها به حس رقابت دچار نمیشن
پسرها درگیر موضوعات فرعی نمیشن
پیشرفت علمی زیاد میشه
وضع کلی ما در کشور وضع خوبیه🌱
سطح توان علمی ما اینقدر بالاست که خیلی از دانشجوهامون ظرفیت دانشمند شدن رو دارن حتی اگه هوش متوسطی داشته باشن🧠
ولی برنامه ریزی برای بهرهگیری از این هوش(حتی متوسط) وجودنداره
اگر این برنامهریزی و بهره گیری از همین هوش در بین جوانان ایرانی👱🏻♂🧕🏻🇮🇷 صورت بگیره سخن پیغمبر(ص) تحقق پیدا میکنه که فرمودن
اگر علم به ثریا برسه و دست کسی به اون علم نرسه حتما ایرانی ها بهش دسترسی پیدا میکنن!🙃
°ادامه دارد..°
➺🌻|@heiat_ensiatolhaora