eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
[• 👳🏻•] . .‍ ‍ ‍ ⁉️ ضد انقلاب آخرالزمان کیست؟ سؤال اینجاست که این فرد فتنه جو و ویرانگر کیست؟ ✅ ✨که این چنین حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مردمان را از زشتخویی او آگاه می کند، تا به ناگاه در دام مکر و حیله اش گرفتار نشوند و در صف یارانش جای نگیرند. ✨ راجع به مرجع ضمیر فردِ مورد خطاب اقوال متعددی ذکر شده است. ابن ابی الحدید شخص موردنظر را عبدالملک بن مروان مے داند. او به گونه ای به شرایط نابسامان زمان و به تخت نشستن عبدالملک در شام و نیز زمامداری فرزندانش اشاره می کند که سرانجام با بازگشتن عقل های پوشیده اعراب به پایان می رسد: ✨این موضوع خبر دادن از کار عبدالملک بن مروان و چگونگے ظهور او در شام، و سپس پادشاهے او بر عراق و اشاره به کشته شدن بسیارے از اعراب است که به روزگار حکومت عبدالرحمان بن اشعث و مصعب بن زبیر روی داد... ممکن است این اشکال به ذهن خواننده خطور کند که چگونه علی علیه السلام فرموده است تا عقل های پوشیده اعراب به ایشان برگردد؛ و از این جمله چنین فهمیده می شود که این کار باید به روزگار پسر مروان باشد و حال آن که ظاهراً چنین بوده، است و عبدالملک در حالی که پادشاه بوده، در گذشته است و پادشاهی او با برگشت عقل های پوشیده اعراب نابود نشده است. ✨مےگویم: چنین تو را پاسخ مےدهم که مدت پادشاهے فرزندان عبدالملک هم در واقع پادشاهے خود اوست و پادشاهے از فرزندان مروان زایل نشد تا آن که خِرد و عقل پوشیده عرب به خودش برگشت، و منظور از عرب در این جا بنی عباس و دیگر اعرابی است که هنگام ظهور دولت آنان از ایشان پیروے کردند...» "جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، جـ4ـ، صـ266ـ" ✨نگارنده معارج نهج البلاغه مقصود از شخص موردنظر را مختار بن ابی عبیده ثقفی می داند. از دیدگاه وے این اخبار حاکے از کثرت قتل و خونریزے در آن زمان است، که در واقع نوعے عقوبت دنیوی برای اهل کوفه به شمار مےرود چه آن که آنان بر امیرالمؤمنین علیه السلام آزار رساندند و در امر حکمین با او مخالفت ورزیدند و حق فرزندانش را ضایع نمودند؛ و این چنین خداوند مختار بن ابی عبیده ثقفی را بر آنان مسلط مےسازد تا کسانے از آنان را که در لشگر شمربن ذی الجوشن در جنگ با امام حسین علیه السلام حضور داشته اند بکشد و کشت و کشتار همچنان در آن جا ادامه می یابد(صـ231ـ). ✨اما مؤلف حدائق الحقائق در ابتدای بحث در این باره، فرد موردنظر را سفیانی می داند و همچنین دیگر کسانی که در آخرالزمان به خروج آنان اشاره شده است(صـ616ـ) . . ⛔️ 🍃 هیچ شبهـه‌اےبے پاسخ نمونده😉👇 [•📖•] @Heiyat_Majazi
[• (ع)☀️ •] ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 🙂 حتی خدا از اینها تعهد نگرفته ☹️ پس ما چیکار کنیم با اینا؟؟ 🙂 در عوض از ما تعهد گرفته . ☹️ که چیکار کنیم ؟؟ 🙂 به اون ها آموزش بدیم ما رو مسؤول آموزش دادن کرده. 📚|• . حکمت ۴۷۸ مطابق با ترجمه . ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• #قصه_دلبرے📚•] #مستند_سیاسی‌_امنیتی_عاکف #قسمت_چهارم به حاجی گفتم: +حاج کاظم من این
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• 📚•] قسمت گفتم: +سلام عاصف. خوبی؟ _سلاااام ! به به، ببین کی زنگ زده. مخلص داداش! +دیشب عجب جک هایی میفرستادی برام.. دمت گرم. روحم شاد شد. _به به. روح امواتتم شاد. +بسه دیگه.. مزه نریز. آدم با بزرگتر از خودش وَ مافوق خودش درست صحبت میکنه. _ خب عاکف جان تو که میدونی من باهات شوخی میکنم، پس الکی جو نده. بعدشم خوشحالم که کلا در حال پیشرفتی توی کارو زندگیت. ولی حضرت عباسی حالا که رفتی معاونت فلان یه کم ما رو تحویل بگیر. هر از گاهی بیا اینجا یه چای بخوریم باهم. اصلا از وقتی که تو رفتی از اینجا، همه چیز سوت و کوره. من که لب به غذا نمیزنم. +آره، تو که راست میگی.. خیلی لاغر شدی بعد از منتقل شدنم به ضدجاسوسی! فقط نمیدونم چرا ماشاءالله روز به روز گردتر میشی، فقط مواظب باش منفجر نشی یه وقت. _ده کیلو کم کردم خداییش.. مادرم برام غصه میخوره. +باشه قبول.. یه خبر خوش برات دارم. _چی هست؟ +به وقتش میای پیش خودم مجددا دهان مبارکت آسفالت میشه. _مگه کارمند شهرداری شدی و رفتی توی کار آسفالت؟ +خوشمره شدی عزیزم. _شیرینی های مسئولیت جدید تورو خوردم اینطور خوشمزه شدم.. راستی ، اول صحبتت گفتی مافوق؟ نفهمیدم !! چیزی شده؟ خبری هست ان شاءالله؟ +امروز منتقل میشی سمت من دیگه. عاصف خوشحال شد گفت: _پس موافقت کردن؟ +آره الحمدلله. خیلی زودتر از اون چیزی که فکرش و میکردم. _باشه ما درخدمیتم. +پس میبینمت. یاعلی. خداحافظی کردم و بعدش رفتم سر مطالعه و بررسی یه سری پرونده ها. پس از بررسی پرونده ها نشست های تخصصی با معاونت های برون مرزی و کارشناسان زبده اطلاعاتی رو طبق برنامه ای که بهم واگذار شده بود در دستور کار قرار دادم. ساعت حدود 12 بود که حاج کاظم شخصا زنگ زد بهم گفت: « دو تا نیروی تازه نفست دارن میان سمتت. تحویلشون بگیر. » چنددقیقه بعد عاصف و بهزاد اومدن دفتر. منم دیگه جلسم تموم شده بود. یه موکت انداختم و نمازمون و با بهزاد و عاصف خوندیم. بعد از نماز با بهزاد و عاصف رفتیم بیرون اداره به دعوت من غذا خوردیم برگشتیم. چون غذای اون روز اداره چیزی بود که من دوست داشتم، ولی آشپزای اداره، حال به هم زن تر از دفعات قبل درستش کردن. بگذریم. ناهار که تموم شد، برگشتیم اداره و رفتیم دفتر. با عاصف و بهزاد یه جلسه مفصل اولیه گذاشتم که چیزی حدود 4 ساعت و نیم طول کشید تا حرفامون و بزنیم که بیشتر از قبل با هم دیگه مَچ بشیم. اون ها حرف زدن و من شنیدم ، من هم نظراتم رو در این واحد جدید و مسائلی که باید رعایت میشد گفتم و اونا شنیدن. روزها و هفته ها طی شد تا اینکه چشم به هم زدم دیدم 2 ماه و نیم از مسئولیت جدیدم گذشته. انقدر کار روی سرم ریخته بود که نمی فهمیدم ثانیه ها چطوری میگذره. طی اون مدت یک سری عملیات ها و اتفاقات امنیتی اتفاق افتاد که فعلا قرار نیست درموردش براتون بگم. مثل تمام روزهای عادی و کاری، خیلی دقیق تیم های عملیاتی و اطلاعاتیمون داشتن روی پرونده ها و موارد مورد نظر کار میکردن و من هم به امور معاونت ضدنفود ( ضدجاسوسی ) وَ ضدتروریسم مسلط شده بودم. یه مدت عاصف و برای ماموریتی فرستادم سمت مرز ایران و افغانستان که متاسفانه در یکی از عملیات ها شدیدا مجروح میشه. چندوقتی گذشت و زیر نظر یک تیم پزشکی تحت درمان قرار گرفت که خداروشکر خوب شد. یه روز که تموم کارام و انجام داده بودم و تا شب مونده بودم اداره، تصمیم گرفتم برای همسرم وقت بزارم و باهم بریم بیرون کمی بگردیم. چون در اون چندماهی که مسئولیت معاونت رو بهم واگذار کرده بودن، نتونسته بودم به خوبی براش وقت بزارم. برای همین اون شب تصمیم گرفتم زودتر برم خونه. موبایل شخصیم و از کشوی میز کارم آوردم بیرون باطریش و جا زدم سیم کارت و گذاشتم درونش گوشی رو روشن کردم زنگ زدم بهش. نکته امنیتی: دلیل این کارم این بود که گوشی شخصیم اندروید بود و علیرغم اینکه حفاظت چک کرده بود و مشکل امنیتی نداشت، اما برای اینکه گاهی داخل اداره و در دفتر کارم می آوردم خاموش میکردم و باطری و سیم کارت و در می آوردم از درون گوشی تا همه ی اصول امنیتی رو رعایت کنم. این کار و زمانی انجام میدادم که گوشی اندروید شخصیم و دم در اداره تحویل نمیدادم... بگذریم. زنگ زدم به همسرم، چندتا بوق خورد جواب داد.. گفتم: بہ قلــم🖊: ... 🌐 @kheymegahevelayat_ir1 [•🌹•] @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
💌🍃 🍃 سوال مسابقه #قربان_تا_غدیر(2) گفت و گوے فوق حاوے چه پیامے و از ڪدام نامه ڪتاب نورانے نهج اب
💌🍃 🍃 سلاااام علیڪم☺️✋ شبتـــون امام رضایے پسنــد خب مهلت پاسخگویے به سوال دوم هم تموم شـــد واما جواب گزینه ۲-نامه ۷۶ (نامه به عبد اللّه بن عباس، هنگامى كه او را در سال ۳۶ هجرى به فرماندارى بصره نصب فرمود)  با مردم، به هنگام ديدار و در مجالس رسمى و در مقام داورى، گشاده رو باش و از خشم بپرهيز، كه سبك مغزى، به تحريك شيطان است، و بدان آنچه تو را به خدا نزديك مى سازد، از آتش جهنّم دور، و آنچه تو را از خدا دور مى سازد، به آتش جهنّم نزديك مى كند. نهج البلاغه، نامه ۷۶ 🍃 💌🍃
هیئت مجازی 🚩
💌🍃 🍃 مسابقه #قربان_تا_غدیر (۲) 😐قیافه‌ش و ببین!! با یه مَن عسلم نمیشه خوردت. 😠چی میگی تو؟؟ 🙂من
💌🍃 🍃 مسابقه (۳) ✨بہ نام خـــــدای علے✨ 😒 هیشکی نیست که بی منت واسه آدم کار کنه. ☹️ منت نزارن هم مزدش و می‌گیرن. 🙂 ولی هستن که بی منت و مزد کار انجام میدن . 🙂 و فرمانبردار یکی دیگه هستن. 😒 پس چرا این کار رو می کنن 🙂 چون اونا مأمور رسوندن منافع به ما هستن 🍃 @heiyat_majazi 💌🍃
هیئت مجازی 🚩
💌🍃 🍃 مسابقه #قربان_تا_غدیر (۳) ✨بہ نام خـــــدای علے✨ 😒 هیشکی نیست که بی منت واسه آدم کار کنه.
💌🍃 🍃 سوال مسابقه (3) گفت و گوے فوق از ڪدام بخش ڪتاب نورانی نهج ابلاغه می باشد؟! ۱) حکمت ۵۶ ۲) خطبه ۱۱۵ ۳) نامه۳۰ ۴) خطبه ۱۴۳ فقط ۲۴ساعت وقت دارید☺️👇 🍃 @DokhtarAbani 💌🍃
لطفا جواب سوال رو همراه با عدد سوال بنویسید
هدایت شده از رصدنما 🚩
1_92331601.pdf
506.2K
[• 🗒 •] 📣 شماره جدید منتشر شد: 💢 :) از سلسه قاجار تا سلسهـ ترامپـے. ❇️ :) نمـــاینده هایے ڪه ڪم ڪم باید رفــــع زحمت ڪنند! 🔰 :) جزء افتخارات بعضـــیا چشمهــای رنگے و قد بلند بود. یادشون بخیر😁 ♨️ :) دستمــریزاد خدمت جنــاب روحانے بابت هَندل ڪردن همه وزارت خونهـ ها✌️😁 🔷 :) یعنے باریڪ الله نه باریڪ الله به بهـــنوش بختیاری🤗 🔷 :) احمدی نژاد در مصاحبه‌با روزنامه‌نگار آمریڪایے😤 من یهود ستیز نیستم!😱 چی بود چی شد!😐 📍 📝 🙏 😌 نشریجاتےوعڪاسباشےهای‌تولیدي اینجاست👇 •|📜|• @Rasad_Nama
هیئت مجازی 🚩
[• #جزوه 🗒 •] 📣 شماره جدید #رصد_نما منتشر شد: 💢 #اَبَر_پَهلِوون_پَنبِه:) از سلسه قاجار تا سلسهـ تر
😎پــادڪستــ و عڪسـ نوشتهـ های جنجـــالے ای ڪه در هیــچ ڪانالے نـــدیده اید.✋😎 ڪلے نشــریه تــولیدی اینجا👆 مـــــــــــوجوده بدووو ڪه جانمونے
[• ☎️ •] . . ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ سوره👈مائـده آیه👈1 💫 یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ 💫 أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَهُ الْأَنْعامِ إِلاّ ما یُتْلی 💫 عَلَیْکُمْ غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَ أَنْتُمْ 💫 حُرُمٌ إِنَّ اللّهَ یَحْکُمُ ما یُرِیدُ اےڪسانی که ایمان آورده اید! به عقد و پیمان ها(ی خود،با خدا و مردم)وفا کنید. (خوردن گوشت) چهارپایان برای شماحلال گشته،مگر آنها که (حکم حرمتش)بر شما خوانده خواهد شد، و در حال احرام شکار را حلال نشمرید،همانا خداوند به هر چه خواهد(ومصلحت بداند) حکم می کند. 🍃تفسیـر🍃 1⃣مسلمانان باید به همه ی پیمان ها، پایبند باشند،چه قراردادهای لفظی، کتبی؛ پیمان های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ویا خانوادگی؛با قوی یا ضعیف،با دوست یا دشمن،با خدا(مثل نذر و عهد)یا مردم. 2⃣اشعار دارد که ایمان،ضامن وفای به عهد و پیمان هاست. 3⃣حال که خداوند انواع نعمت ها را در اختیار ما گذاشته است،پس به پیمان‌های او وفادار باشیم. 4⃣یکی ازپیمان های الهی،توجّه به احکام حلال وحرام در خوردنی هاست. 5⃣اسلام،هم به مسائل اجتماعی و هم به مسائل اقتصادی توجّه دارد. 6⃣مصرف گوشت گاو،شتر و گوسفندی که مرده یا خفّه و...شده باشند،حرام است. . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 [•💚•] @heiyat_majazi
[• ☺️ •] ☝️مےدونے چرا جمله "این مکان مجهز به دوربین مداربسته است" برای بعضی از ما ها اثرش بیشتر از "عالم محضر خداست"!؟ ✍چون بنده ی خدا آبروتو میبره! ولی: ✨خدا ستار العیوبه ✨ خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[• 👜•] 👩🏻‍🍳👱🏻‍♀ . . راتــای مــــرغ🐣🐥 مــــواد لازم : 1⃣ نان تـســ🍞ـت 2⃣ سینه مرغ پخته شده 3⃣ خیــ🥒ــار شور 4⃣ جعـــ☘ـفـری خرد شده 5⃣ ذرتـــــ🌽ــــ 6⃣ سیـب زمینـ🍟ـــے آبپز شده 7⃣ سس مایونز 8⃣ نمک، فلفل سیاه و آویشن سینه مرغ پختہ شده رو به صورت ریز خرد مےکنیم سیب زمینے رو رنده مےکنیم و خیار شور و جعفری و ذرت و نمک، فلفل، آویشن و سس رو بهش اضافه ڪرده و همه رو مخلوط مےکنیم و یک ساعت داخل یخچال قرار مےدیم نون های تست رو با ڪاتـــرهای دلخواه یا قالب هاے مختلف برش ميدیم و ڪاتــر رو روی نون برش داده شده گذاشته و از مواد مرغی برداشته و روی نون تست میریزیم و با پشت قاشق کاملا صاف و منسجم مےکنیم. برای خارج کردن هم کمے ڪاتـر رو بلند کنید و با کمک قاشق از کناره ها به سمت پایین فشار بدین تا خیلی راحت خارج بشه و بعد تزیین کنین😍‌. این فینـــگر فـود خیلی راحت و بی دردسر و مناسب برای مهمونی ها و تولد هاست میتونین موادش رو هم بنا به ذائقتوݩ تغییر بدین مثلا به جای جعفری از پیازچه استفاده کنید یا از تن ماهے و انواع سبزیجات دلخواه(قارچ، فلفل دلمہ اے و ...) :✋😇💞🍃 میتونید خیار شور رو حذف کنین و به مواد گردو و یا پستہ اضافه ڪنین ڪہ در اون صورت راتای مرغ و گردو یا راتای مرغ و پستہ خواهید داشت.😋 . . 👩🏻‍🍳👱🏻‍♀ یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇 [•👒•] @heiyat_majazi
[• 📿 •] . . 🍃روزےدزدے در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه‌ی سکه‌ےمردے💰 غافل را می دزدد هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالاے سکه ها کاغذیست📃 که بر آن نوشته است: خدایا به برکت این دعا سکه هاے مرا حفاظت بفرما 🍃اندکی اندیشه کرد🤔 سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد. دزدکیسه در پاسخ گفت:🗣 🍃صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است☝️. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد. ان گاه من دزد باورهای او هم بودم. واین دور از انصاف است...!😐 !!! . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧🍃 🍃 [• #نوحه_خونے🎤•] . . نوجوان آرپیچے زن👌 #حاج‌حسین‌یڪتا🎤 #والفجر۸🕊 . . بفرماییــد انرژے😌👇 @Heiyat_Majazi 🍃 🎧🍃
[• ☺️ •] . . { إِنَّ‌رَبّي‌لَسَميعُ‌الدُّعا } +نظرےڪن‌به‌دلم‌حال‌ِدلم‌خوب‌شود...💔 . . خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• 📿 •] 🔺اهل موعظه شنیدن باشید 🕯|• حجت الاسلام عالی: 🍃|• تقاضا می‌کنم هفته‌ای یک دفعه موعظه‌ای بشنوید ، موعظه قساوت دل را از بین می برد و دل را زنده میکند. [🌹]•امیرالمومنین فرمودند: در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست . اگر میدونی هم باز بشین گوش بده.. پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• (ع)☀️ •] ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 🤔 بحث الان سر چیه؟؟؟ 🙂 من میگم پاداش شهید خیلی زیاده . دعا کن شهید بشیم ☺️ اما من میگم از پاداش شهید بالا تر هم داریم . 🤔 اون وقت پاداش کدوم کار از پاداش شهید بیشتره؟؟ ☺️ پاداش عفیفِ پاکدامن. 🤔 یعنی کی؟؟ ☺️ کسی که توانایی گناه کردن رو داره ولی گناه نمی کنه . ☺️ یه حدیث هست که میگه : عفیفِ پاکدامن فرشته ای از فرشته‌هاست. 📚|• . حکمت ۴۷۴ مطابق با ترجمه . ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• #قصه_دلبرے📚•] #مستند_سیاسی‌_امنیتی_عاکف قسمت #پنجم گفتم: +سلام عاصف. خوبی؟ _سلاااا
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• 📚•] زنگ زدم به خانومم، چندتا بوق خورد جواب داد.. گفتم: +سلام فاطمه زهرا خانوم. احوال شما؟ _ به به سلام آقامحسن. چطوری آقای معاون. تو خوبی؟ خندیدم گفتم: + ممنونم رییس! نفسی میاد و میره.. چه خبر؟ خوبی خانومَم. _شکر. بد نیستم. چخبر؟ کجایی؟ +طبق معمول سرکارم. _طبیعتا الان دیگه باید بیای خونه، مگه نه؟ +بله. درسته. _ولی یه چیزی شده که زنگ زدی.. اینم درسته؟ +شاید. _چیزی شده؟ +هوات و کردم.. من حیرون تو این روزا.. هوات و کردم.. دلم میخوادعِعِعِعِتتت.. خندید گفت: _اوه اوه.. چه خوش صدا هم شده آقامون.. حالا نمیخواد ادای خواننده ها رو در بیاری. +ما که چاکرخواتیم. _ممنونم.. فقط انقدر لاتی صحبت نکن خوشم نمیاد. اصلا بهت نمیاد! +ای به چشم قربان. خندید گفت: _چیشده تماس گرفتی؟ میخوای بازم نیای خونه؟ +جرات دارم؟ _نوچ! +گفتم یه زنگ بزنم بهت ببینم اگر حالش و داری، آماده بشی بیام دنبالت تا بریم بیرون ، که هم خرید کنیم جیب مارو خالی کنی، وَ هم اینکه یک شامی بزنیم بر این بدن تا تقویت عضله کنیم. _چه عجب. چه افتخاری بالاتر از اینکه جیبت و خالی کنم.. یعنی اون لحظه واقعا احساس خوشبختی میکنم. +آفرین. اونوقت منم کارتم و نیاوردم، از کارت مبارک خودت خرج کردی، متوجه میشی، جیب زدن کار خوبی... چی عزیزم؟؟ کار خوبی...؟؟ _کار خوبی است. خندیدم و گفتم: +امان از دست تو با این حاضر جوابیت. آماده شو تا نیم ساعت دیگه جلو درب خونه ام. تک انداختم خودت بیا پایین. _نمیای بالا لباست و عوض کنی، یه دوش بگیری؟ + نه. فعالیت خاصی نداشتم امروز. بیا پایین که زودتر بریم. _چشم. من میرم آماده بشم.. راستی محسن یه چیزی. +چیشده؟ _امروز خواهرت از لبنان زنگ زد سراغ تو رو میگرفت. اگر تونستی یه ارتباط بگیر باهاش. + الآن موقعیت تلفنی با اون جا رو ندارم.. اصلا نمیتونم. باشه برا بعد. تو برو زودتر آماده شو میام دنبالت. فعلا خداحافظ. خداحافظی کردیم. فورا میزم و مرتب کردم که آماده بشم برای رفتن. مانیتورم و خاموش کردم و کیفم رو برداشتم از دفترم اومدم بیرون. ساعت حدود 7 شب بود. از اتاقم اومدم بیرون درب اتاق بهزاد و زدم، اومد درو باز کرد... گفتم: +من میرم خونه. بعید می دونم شب دوباره بیام اداره. چون فعلا کاری نداریم.. تو تا کی می مونی؟ _تا نیم ساعت دیگه. چون کارای منم دیگه آخراشه. +باشه. پس کارات و رسیدی بزن برو خونه استراحت کن. منم دارم میرم چون خانومم منتظره.. خداقوت.. فعلا یاعلی. اومدم پارکینگ اداره ماشینم و گرفتم از اداره زدم بیرون، رفتم دنبال خانومم. بین راه یه سبد گل رز خریدم که تقدیمش کنم... شماهم از این کارا زیاد انجام بدید. چون خانوما خیلی گل دوست دارند. وقتی رسیدم جلوی درب آپارتمان، به موبایل همسرم زنگ زدم که بیاد پایین. چنددقیقه بعد اومد پایین سوار ماشین شد. بعد از سلام و دست دادن و احوالپرسی، گل و دادم بهش. اونم کلی ذوق کرده بود. حرکت کردیم رفتیم یه مقدار خیابونارو گشتیم، بعد ماشین و یه جایی پارک کردم تا بریم برای خرید. وسط خرید کردن بودیم که دیدم گوشیم یه صدایی کرد بعد یه ویبره هم خورد. باخودم گفتم حتما پیام اومده. اما بنده اونشب وَ اون لحظه بارکِش همسرم بودم. یعنی وسیله ها رو اگر میزاشتم پایین، وَ گوشی رو میگرفتم دستم، خانومم بدجور به هم میریخت. منم که زن ذلیل... دیگه نگم براتون. داشتیم داخل بازار قدم میزدیم که گفت: _محسن لطفا سمت گوشیت نرو !! نه توی فضای مجازی سرک میکشی، نه خیمه گاه ولایت سر میزنی.. باز نگو نگفتی و نگو چرا دلخوری !! حالا بزار بعد از قرنی که دوتایی اومدیم بیرون بهمون خوش بگذره و آرامش داشته باشیم. لبخندی زدم و مجبور بودم بگم: «چشم». دیگه راهی نداشتم، چون من یا خونه نیستم، یا اگر هستم، باید درخدمتش باشم. اونشب هم که شده بودم عین گاری. خانومم میخرید و منم نگه میداشتم. بعد از خرید، وسیله ها رو بردیم گذاشتیم صندوق ماشین، مجددا برگشتیم داخل بازار تا یه جایی همون دورو برا، شام بخوریم.. همینطور که نشسته بودیم، یک لحظه گوشی کاریم و چک کردم.. دیدم اون صدا و لرزش برای دریافت پیام نبوده. به نوشته روی گوشی دقت کردم، دیدم نوشته « باطری ضعیف است ». بہ قلــم🖊: ... 🌐 @kheymegahevelayat_ir1 [•🌹•] @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
💌🍃 🍃 سوال مسابقه #قربان_تا_غدیر(3) گفت و گوے فوق از ڪدام بخش ڪتاب نورانی نهج ابلاغه می باشد؟! ۱)
💌🍃 🍃 سلاااام علیڪم😍✋ شبتـــون حسینے پسنــد خب میـــریم سراغ پاسخ سوال ازونجایے ڪه هدف ما خوندن نهج البلاغس ...لطفا بعد دیدن جواب حتما خطبه رو بخونیــد☺️✋ گزینه ۴_خطبه ۱۴۳ از خطبه‏های آن حضرت علیه السلام  است در خواستن باران بدانید زمینی که شما را بر پشت خود می‏برد، و آسمانی که بر شما سایه می‏گسترد، پروردگار شما را فرمانبردارند. و برکت آن دو بر شما نه از راه دلسوزی است، و نه بهه خاطر جستن نزدیکی، و نه به امید خیری است که از شما دارند، بلکه به سود شما مأمور شدند و گردن نهادند، و برای مصلحت شما بر پاشان داشتند، و ایستادند. خدا، بندگان خود را به کیفر کارهای زشت آنان، مبتلا سازد به کاهش میوه درختان، و به ناباریدن باران، و بستن گنجینه‏های خیر به روی ایشان، تا توبه خواه توبه کند، و معصیت کار دل از معصیت بکند، و پند گیرنده پند بپذیرد، و بازدارنده، راه نافرمانی را بر بندگان بگیرد. و خدا آمرزش خواستن را وسیلت پیوسته داشتن روزی بر روزی خواران قرار داده است، و موجب رحمت برآفریدگان، و فرموده است: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ. غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ، مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ». پس خدا بیامرزد کسی را که پیشباز توبه رود، و از گناهانش بخشش طلبد، پیش از آنکه مرگش برسد. بار خدایا ما به سوی تو آمدیم، از خانه‏ها که در آن بودیم و از چادرها که در آن می‏غنودیم، حالی که جانوران در بانگ و خروش بودند و کودکان در فریاد و جوش. خواستاران آمرزش توایم و امیدواران نعمت و بخشش توایم. از عذابت ترسانیم، و از کیفرت، هراسان. خدایا ما را از باران – رحمتت – سیراب کن و از جمله نومیدانمان مگردان و به قحط سالی‏مان ممیران و بر ما مگیر بدانچه کردند بیخردانمان، ای بخشنده‏تر از همه بخشندگان. ما به سوی تو بیرون شده‏ایم، و از آنچه بر تو پوشیده نیست، به تو شکایت آورده‏ایم، و این هنگامی است که سختیهای طاقت فرسا ما را بیچاره کرده، و تنگسالی و بی‏بارانی به ستوه‏مان آورده. پیشآمدهای سخت به ناتوانی‏مان کشانده، و فتنه‏های دشوار کارد را به استخوان رسانده. خدایا از تو می‏خواهیم ما را نومید بازمگردانی، و نادلخواه از درگاهت نرانی، و ما را به گناهانمان مگیری، و به کردارمان کیفر مدهی. خدایا باران رحمت خود را بر ما بباران. و برکت خویش بر ما بگستران، و روزی و رحمتت را به ما رسان، و ما را آب ده از بارانی سود رسان، سیراب کننده و رویاننده گیاهان، که آنچه خشک شده برویاند، و آنچه مرده است زنده گرداند. فراخی نعمت آن بسیار، میوه‏اش افزون و بی‏شمار، که زمینهای پست را سیراب کند و به درّه‏ها سیل افکند. درختان را برگ آرد، و نرخها را ارزان دارد. همانا، تو بر هر چیز که خواهی توانایی. 🍃 💌🍃
هیئت مجازی 🚩
💌🍃 🍃 مسابقه #قربان_تا_غدیر (۳) ✨بہ نام خـــــدای علے✨ 😒 هیشکی نیست که بی منت واسه آدم کار کنه.
💌🍃 🍃 مسابقه (۴) 👩 عه‌عه عه!!!! دخترم؟؟؟ باز تو بددهنی کردی؟؟ نگفتم حرف زشت زدن ممنوع. 👧 چیکار کنم وایستم هر چی دلش خواست بهم بگه ؟؟ 👩 نه اگه از کارهاش و رفتاراش بگی بهتره. مگه نمی دونی که امام ما دوست نداره این حرفها رو . 🍃 @heiyat_majazi 💌🍃
هیئت مجازی 🚩
💌🍃 🍃 مسابقه #قربان_تا_غدیر (۴) 👩 عه‌عه عه!!!! دخترم؟؟؟ باز تو بددهنی کردی؟؟ نگفتم حرف زشت زدن م
💌🍃 🍃 سوال مسابقه (۴) گفت و گوے فوق از ڪدام بخش ڪتاب نورانی نهج ابلاغه می باشد؟! ۱) حکمت ۳۴ ۲) خطبه ۶۵ ۳) نامه۷۰ ۴) خطبه ۲۰۶ فقط ۲۴ساعت وقت دارید☺️👇 🍃 @DokhtarAbani 💌🍃
🌸🍃 (53) 98/5/24 موضوع: عنایت اهل بیت..💚 🌸🍃
سلام به همه کسایی که توفیق هییت امشبو پیدا کردن.. حالا چه هییتی چه غیرهییتی چه دل پاکای مولا چه اونایی که از بار گناه دلاشون سنگینه اما قلبشون برا حسین ع میتپه..