هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 3⃣4⃣1⃣ عبدالله جسد فرزندش را به نزد
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت4⃣4⃣1⃣
علــے از محمد بن ابوبڪر خواست تا به ڪجاوه ے خواهرش برود و حال او را جویــا شود.
طلحـه با مشاهده ے شڪست سپاهیانش و پراڪنده شدن آن ها #فـــــرار را به ماندن ترجیـــح داد.
مروان بن حڪم دوست و همرزمش، او را در حال
فــرار دیــد و تیرے بر ڪمان گذاشت و به سوے او پرتاب ڪرد.
🔻🔻🔻@Heiyat_majazi
تیـــر، طلحــه را نقــش زمیــن ساخت.
خود را به سختــے به خرابه اے رساند و در حالــے ڪه جان مےداد با خود گفت:
خون هیچ بزرگــے در عرب، مثل خون من لوث نشد.
این را گفت و جــان سپرد.
زبیـــر، دومیــن آتش افــروز جمــل، وقتے شڪست را دیـد تصمیــم گرفت به سوے مدینه فرار ڪند.
در بیــن راه گرفتار مردے از طوایف عرب شد.
مــرد او را شناخــت و بـر او ڪه در حال نماز بود، حمله برد و او را به #قتـــل رساند.
غائلــه به پایــان رسیــد.
علــے و یارانــش به بصــره وارد شدند.
مردم در میــدان شهــر گرد آمدند تا به سخنان علــے گوش دهند:
اے مــردم بصــره!
شما سپاهیان آن زن و پیروان آن شتر بودید.
او چون شما را فراخواند، پاسخ گفتید و چون شڪست خورد، فرار ڪردید.
اخلاق شما پست و پیمان شما سست و دین شما #نفــــــــاق و آب شما شور است.
هر ڪس ڪه در شهر شما اقامت گزیند، در دام گناهانتان گرفتار شود و آن ڪس ڪه از شما دورے گزیند در امان خواهد بود.
گمانم همگــے در #عذاب خــدا غـــرق شده اید و تنها مناره مسجدتان همچون دماغــه ے ڪشتــے بر روے آب نمایــان اسـت.
سرزمیــن شما به آب نزدیڪ و از آسمــان دور اســت.
خــرد هاے شمــا #سبڪ و #افڪار شما نــازل است.
شما به سبب سستے اراده، هدف خوبــے براے شڪار #درندگان هستید.
علــے نفس بلندے ڪشید و صدایش را پایین آورد و گفت:
اے مــردم بصـــره!
همه ے شما را عفـــو ڪردم...
از فتنه دوری گزینید!
شما نخستیـــن ڪسانے هستیــد ڪه بیعــت خـود را شڪستید و عصــاے امـت را دو نیــم ڪردیــد و از گناخ باز گردیــد و خالصانــه توجــه کنید.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمــان فوق العاده☝️👏
هرشب ساعت 🕘 از ایــن ڪانال😍👇
📚 @Heiyat_majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃