eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت مجازی 🚩
◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️ °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت7⃣1⃣ و بہ آن دو گفتم: «حرف ه
◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️ °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 8⃣1⃣ گفتم: «آنچہ گفتے از دل آشوبے و نگرانے هاے خودت بود؛ پرسیدم از ڪوفہ چہ خبر؟ از جنگ خونین بصره ڪہ جستہ و گریختہ چیزهایے بہ گوشم رسیده است.» گفت: «این حرف ها باشد براے بعد... علــے چندین نامــہ براے من نوشتہ ڪہ پاسخ آن ها را داده ام. نہ او حاضر است دست از سرم بردارد و مرا بہ حال خود بگذارد و نہ من حاضرم با او بیعت ڪنم.» گفتم: «پس در راه است و تو مـرا خواسته اے تا راه را در جنگ با علــے نشانت دهم.» گفت: بلــہ، جنگ با علــے است. علــے قدرتمندتر از ماست، اما ما قدرتے داریم ڪہ علــے ندارد و آن و است؛ ابـــزارے ڪہ در جنگ با علــے بسیار بہ ڪــار مےآید. پرسیدم: «علــے در نامــہ هایش چہ نوشتہ است؟ دقیقا بگو چہ جملاتے بہ کار برده است. از نامہ های او مے توان بہ هایش پےبرد و مقصودش را شناخت.» معاویہ از جا برخاست، از تخت فرود آمد، از صندوقچہ ے ڪنار تختش، نامہ هاے نوشتہ شده بر پوست آهو را بہ طرفم گرفت و گفت: این نامہ ها را با خودت ببر و با دقت بخوان. فردا بہ من بگو از آن ها چہ فہمیده اے و مقصود نہایے علــے چیست؟ » ✔️✔️@Heiyat_Majazi✔️✔️ نامہ ها را از او گرفتم. معاویہ دستور داد ڪنیزڪان شراب و میوه بیاورند. ساعتے بعد هر دو مست بودیم و من از این ڪہ پس از آن، چہ ڪردیم و چہ گفتیم چیزے بہ خاطر نمے آورم. اینڪ ڪہ این مڪتوب را مےنویسیم، شب از نیمہ گذشتہ است. نامہ هاے علــے در اطرافم پراڪنده است. برخے از آن ها را چند بار خوانده ام. برخے از آن ها در واقع جواب نامہ هاے معاویہ است و معاویہ چہ قدر خــود را خوار نموده ڪہ با نوشتن نامہ به علــے پاسخ هایے گزنده و ڪوبنده دریافت ڪرده است. او خود را با ڪسے برابر دانستہ ڪہ در پیامبر جاے داشت؛ در حالے ڪہ فراموش ڪرده پدر و اقوامش و نیز خودش، جزء آخرین ڪسانے بودند ڪہ با فتح مڪہ توسط محمد ایمان آوردند. علــے در جایے از نامہ اش، با اشاره بہ همین نڪتہ نوشت٦ است: «نامہ ے شما رسید. در آن نوشتہ اید خداوند، محمد را براے دینش برگزید و با یارانش او را تأیید ڪرد. بہ راستے ڪہ روزگار چہ چیزهاے شگفتے از تــو بر ما آشکار ڪرده است! تو مےخواهے ما را از آنچہ خداوند بہ ما عنایت فرموده آگاه ڪنے و از نعمت وجود پیامبر باخبر مان سازي؟! داستان تو داستان ڪسے را ماند ڪہ خرما بہ سرزمین پر خرماے مےبرد یا استاد خود را بہ مسابقہ دعوت مےڪند... ای مرد! چرا در جایگاه واقعیات نمےنشینے؟ و ڪوتاهے هایت را بہ یاد نمے آورے؟ و بہ منزلت عقب مانده ات باز نمےگردے؟ برترے ضعیفان و پیروزے پیروزمندان در اسلام، با تو چہ ارتباطے دارد؟! تو همواره در بیابان سرگردان و از راه راست روے گردانے... ڪار مرا با عثمان بہ یادآوردے؛ ڪدام یڪ از ما، دشمنے اش با عثمان بیشتر بود و راه براے ڪشندگانش فراهم آورد؟ آن ڪسے ڪہ بہ او یارے رساند و از او خواست جایگاه خلافت رسول الله را حفظ ڪند و بہ ڪار مردم برسد، یا آن ڪہ از او یارے خواستہ شد و دریغ ڪرد؟ و بہ انتظار نشست تا مرگش فرا رسد؟... نوشتہ اے ڪہ بین من و تو جز شمشیر نیست؛ در اوج گریہ، انسان را بہ خنده وا مے دارے! فرزندان عبد المطلب را در ڪجا دیدے ڪہ پشت بہ دشمن ڪنند و از شمشیر بہراسند؟! من در میان سپاهے از بزرگان مہاجران و انصار و تابعان، بہ سرعت بہ سوے تو خواهم آمد. لشڪریانے ڪہ جمعشان بہ هم فشرده و بہ حرڪت غبارشان آسمان را تیره و تار مے ڪند، ڪسانے ڪہ لباس برتن دارند و ملاقات دوست داشتنے آنان ملاقات با پروردگار است. همراه آنان فرزندانے از دلاوران بدر و شمشیرهاے بنے هاشم مے آیند ڪہ خوب مے دانے لبہ ے تیز آن، بر پیڪر بــرادر و دایــے و جــد و خاندانت چہ ڪرد. ◾️ بھ قلم✍ : ⚫️کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...◾️ رمان فوق العاده☝️ هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚| @Heiyat_Majazi ◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 4⃣3⃣1⃣ عثمـان بن حُنیـف، فرمانــ
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 5⃣3⃣1⃣ تا این ڪه عده اے بر او شـویدند و او را به قتــل رساندند در حالــے ڪه او مستحق مرگ نبود. امروز آنچــه بر شما شایستــه است این است ڪه قاتلان او بگیرید و حڪم خدا را درباره ے آنان اجرا ڪنید. سخنان عایشــه شڪافــے در میان یاران عثمان بن حنیـف به وجــود آورد؛ گروهــے به تصدیق و گروهــے به تڪذيب او پرداختند. مردے از بصـره آنان را آرام ڪرد و گفت: 🔻🔻🔻🔻 @Heiyat_Majazi اے مــردم! آگاه باشیـد و به آن چه مےشنوید ڪنید. این گروه مےگویند براے انتقام خون عثمان به بصــره آمده اند، اما مگر قاتلان عثمان در بصره هستند؟! آن ها اگر راسـت مےگفتند باید به مدینه مےرفتند نه بصــره. ما با علــے ڪرده ایم و بر بیعــت او پایداریم. مردے دیگر رو به عایشــه گفت: اے ام المؤمنیــن! تو همســر پیامبر مان هستــے و از جانب خدا حرمــت و احترام داشتــے. ولــے پرده ے حرمــت خود را دریدے. اگر با اختیــار خود آمده اے از همین جا باز گرد و اگر به اڪراه آورده شده اے، از ما ڪمڪ بگیر تا یارے ات ڪنیم. آن روز دو سپــاه با هم سخن گفتند و توافق ڪردند ڪه افراد سپــاه مڪه وارد بصــره شوند و در خانه هاے دوستان و بستگانشان ساڪن شوند تا عثمــان بن حنیف نامه اے به علــے بنویسد و از او ڪسب تڪلیف ڪند. اگر علــے قاتــل عثمــان را به آن ها تحویل داد ڪه هیــچ؛ در غیــر این صورت تصمیم گرفته خواهد شد ڪه چه ڪنند. اما هنوز پاسخــے از علــے نرسیده بود ڪه آن ها به دارال ڪردند. عده اے را ڪشتند و بصره را به تصرف خود در آوردند. عثمان بن حنیف را ریــش و مو تراشیده از بصــره بیرون ڪردند و بر دارا الحڪومه ے بصره مسلط شدند. 🍃 بھ قلمـ✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمـــان فوق العاده👋☝️ هرشب ساعت 🕘 از ایـن ڪانال👇😍 📙 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
° (ع)☀️📖 [106] ° 🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 😎 تا اینجا رو نوشتین؟ 🤓 بله آقا. بفرمایین. 😎 رو چنان قبول دارن که انگار همین یه ساعت پیش از اونجا اومدن بیرون. به جوری دارن که انگاری همین الان توش دارن می کشن. 🙂 علامت دیگه هم دارن؟ 😎 برای مردم آزاری ندارن و خواسته هاشون خیلی کم و هاشون پر از و و دامان شون پاکِ. 🤔 این از شون! شبها شون رو چطوری می گذرونن؟ 😎 درشب برپا ایستاده و به مشغولن. به جزء قرآن رو با فکر و می خونن. 😎 با اشتیاق به آیه هایی که وعده بهشت دارند توجه و دقت دارن. گوشِ دل به آیه هایی می سپرند که ترس از خدا در اونها باشه اونقدر که فکر می کنن صدای شعله های جهنم رو می شنوند . 🤓 اونها روزا چه جوری ان؟ 😎 در روز دانشمندانی و نیکوکارانی با هستند 😎 یه کمی هم خودتون مطالعه داشته باشین. قرار نیست همه چیز رو که ما بگیم. 😎 این هم منبع👇 📚|• . خطبه ۱۹۳ ترجمه محمد دشتی. ص۲۹۰ 🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 9⃣5⃣1⃣ اگر برتری نژادی و قومی حاکم
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 0⃣6⃣1⃣ و بسیار کمند بزرگانی از تاریخ، که چون على فریاد بزنند: « جرم و است! و یا هیچ فقیری گرسنه نماند، مگر در سایه ی آنکه ثروتمندی از حق او بهره مند گشته است. 📚📚📚 @Heiyat_Majazi هر بزرگی در تاریخ موصوف به صفتی است؛ یکی ریاضی دان بزرگی است، یکی دلاور و جنگجوی نام آوری است، یکی اندیشمند و فیلسوف قدری است، یکی جامعه شناس و روان شناس نادری است، یکی حاکم عدالت گستری است، اما به عقیده ی من در على همه ی این صفات جمع است و من ام در تاریخ کسی را پیدا کنم که موصوف به این صفات بزرگ باشد. کشیش سرش را بالا گرفته بود تا از میان مردمی که در پیاده رو راه می رفتند، بتواند تابلوهای کتاب فروشی ها را بخواند. کتاب فروشی را به خاطر سپرده بود تا به سفارش جرج جرداق سری به آنجا بزند که گفته بود درباره ی علی هر چه بخواهی او دارد. گاهی عابرین به او تنه می زدند؛ شاید هم او به آن ها که حواسش به راه رفتنش نبود. خیابان «ضیاحیه» در جنوب بیروت، مرکز کتاب فروشی های اسلامی بود. سال ها پیش یکی دو باری به خیابان ضياحيه آمده بود. آن روزها مغازه ها اغلب کوچک و تنگ و باریک بودند، و حالا مغازه ها بزرگتر و مغازه های کوچک به درون پاساژها و ابتدای کوچه ها رانده شده بودند. جنوب بيروت دنیای دیگری داشت. تفاوت ها و تقابل هایش با مناطق مسیحی نشین کاملا محسوس بود. فکر کرد علت عقب ماندگی مسلمان ها در بیروت، ریشه های دارد؛ و الا این مردمی که او حالا در بین شان راه می رفت، پیرو علی بودند و این پیرو بودن را هم همیشه با صدای بلند اعلام می کردند. شاید اگر مسلمان ها و علی را داشتند و سیاستمداران هم کاری به کارشان نداشتند، تفاوت شرق و جنوب بیروت، می شد. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــــــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 از ایـن ڪانال👇😎 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
° (ع)☀️📖 [139] ° ✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨ ✨میلاد زینت پدر و دختر زهرای اطهر مبارک✨ ✨بہ نام خـــــداے علے✨ 😏 شما که مسلمانین دینتون رو چطور تعریف می کنین؟ 😀 مثل آب زلالِ که خوردنش واسه تشنه آسونه. 😊 مثل امنِ که بهش پناه ببری. مایه برای کسی که واردش بشه. و برای کسی که ازش حرف می زنه. 😃 یه روشن واسه کسی که ازش دفاع می کنه. نور برای کسیه که روشنایی بخواد. 😌 مایه واسه کسایی که فکر می کنن و برای کسانیه که و می کنن. یه نشانه گویا برای جویندگان . 😍 اسلام روشن ترین راهِ. عامل و برای تصدیق کنندگان و راحتی و آسایش واسه کساییه که می کنند. 📚|• . خطبه ۱۰۶ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [173] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خـــــــداے علے✨ ☺️ بیا من قوم رو واسه ت پیش بینی کنم! 😄 مگه بلدی؟ ☺️ من نه! ولی یه منبع عالی دارم 😄 خب بگو: ☺️ ای سر برآورد که سخت درهم کوبنده و کننده است. هایی که پس از می لغزند. که پس از درستی و سلامت می شوند. 😄 خب خب بقیه ش؟؟ ☺️ و ها پس از این ها پراکنده و پس از آشکار شدنشان به و دچار می گردند ☺️ آن کس که به مقابله با فتنه ها برخیزد کمرش را می شکند. در این میان یکدیگر را چونان گورخران گاز می گیرند. 😄 بسه! خیلی وحشتناک شده نمی خواد بگی دیگه 😄 حالا منبع ت رو لو میدی؟ 📚|• . خطبه ۱۵۱ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [228] ° 🎉 عیدتون مبارڪ🎉 ••بہ نام خـــــداے علے•• 😎 شما آغاز کننده نباشید تا اونها شروع کنند. 🙂 چرا؟ ما که موقعیتمون بهتره!! 😎 چون با شماست و شروع کننده جنگ نبودنتان هم دیگری بر شما خواهد بود. 🙂 اگه کردند چطور؟؟ 😎 به و اگر شکست خوردند و فرارکردند اون کسی که پُشت کرده رو نکشید و به اون که نداره آسیب نزنید. 😎 نکته دیگه :: 🙂 بله بفرمایید 😎 رو نکُشید و رو با آزار دادن نکنید هر چند شما رو بریزند. یا به امیران شما دهند . 🙂 چرا باید با زنها مدارا بشه؟؟ 😎 چون آنان در و و کم توانند 😎 یادت باشه این دستور مربوط به الان نیست. در روزگاری هم که بودند بودیم که دست از آزارشان برداریم. 📚|• .نامه ۱۴ مطابق با ترجمه 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
[• (ع)☀️ •] ✨بہ نام خـــــداے علے✨ 🤔 داری چیکار می‌کنی؟ ☺️ جدول حل می کنم. 🤔 سؤال و بخون . ☺️ اگر ....... و .......حاکم تغییر کند او را از اجرای بازمی‌دارد 🤔 و . 🤔 سؤال بعدی؟؟ ☺️ ...... سرای آزمایش است 🤔 ☺️ و دنیاپرست ساعتی در آن ...... 🤔 ندارد جز آنکه در روز قیامت به آن افسوس می خورد . ☺️ بلدیا!!!! نگفته بودی!!! 🤔 چی رو نگفته بودم؟؟؟ ☺️ اینکه نهج‌البلاغه می‌خونی. 😅 گفتن نداشت که. 📚|• . نامه ۵۹ مطابق با ترجمه ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi
[• 👜•] . . من دنبال ✌️ هستم... 😎..... حقوق زن👱🏻‍♀ و مرد👨🏻. . . گفتم : مرحلہ4⃣ پروژه و رو میگفتین ڪہ مرحلہ تمایل بود. گفت : بـــلہ. غــرب براے هرکدوم از این مراحل نظــریہ دارن⬅️ تئـــوریڪ مےڪنن⬅️ و اون رو بہ تبدیل میڪنن گفتم : جالبــہ ولے امـــر جنسے در جامعہ ما چطور تعریف میشہ⁉️🤔 گفت : عذرخواهے میڪنم از بیان این مطلب ولے در جامعہ مــا فـقـــــط بہ مثابہ " " ڪہ در جـــامعہ پخش هست. 🎯امــر جنسے در جامعہ مـا، بہ شڪل یڪ امـــر شده، نیست😓😑 ولے غــرب در تمــامے روندها و مـراحل ڪــرده اند. گفتم : با یڪ مثال توضیح میدین ڪہ چطور روے تمامے مراحل فڪر ڪردن❓ گفت : مثلا در مــرحلہ اختلال، رو بررسے ڪردن البتہ براساس مبانے خودشون یعنــے فــردگرایـے، اومانیسم، لیبرال، اصالت لذت و سود . . . و با مبانـے و تحقیقات علمے شون ⬅️ همہ مراحل رو نظام مند و تئوریڪ میڪنن. طبق فرموده 🌸🍃 در ڪتاب شناخت، مراحل رسیدن بہ نظریہ: مبنـا⬅️ مڪتب⬅️ نظـریہ⬅️ الگو⬅️ نظام راهبـرد⬅️ نظام شاخصہ گفتم : در حال حاضر ما هیچ کدوم از اینها رو نداریم‼️‼️😢😞 گفت : مــا فقط بہ لحاظ و قوے هستیم ولے ادامہ اون رو پیش نرفتیم . . . ✅ . . یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇 [•👒•] @heiyat_majazi