eitaa logo
هیئت مجازی 🇮🇷
3.8هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
440 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت مجازی 🇮🇷
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 2⃣4⃣1⃣ طلحه گفت: هر کس می خواهی ب
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 3⃣4⃣1⃣ عبدالله جسد فرزندش را به نزد على آورد و گفت: آیا باز هم باید و از خود نشان دهیم؟! به خدا سوگند اگر هدف اتمام باشد، تو حجت را بر آنان کردی. سخنان او باعث شد که علی آماده نبرد شود. سپاه چشمگیر و منظم على، دشمنان را به تکاپو انداخت و آن ها شتر عایشه را که حامل كجاوه ی او بود، به میدان نبرد آوردند. عبدالله پسر زبیر پیش روی عایشه و مروان بن حکم در سمت راست او قرار داشتند. 🎀🎀🎀🎀 @Heiyat_majazi مدیریت سپاه با زبیر بود و طلحه فرمانده ی سواره نظام و پسرش محمد نیز فرماندهی پیاده نظام بودند. امام آن روز پرچم نبرد را به دست فرزندش محمد حنفیه سپرد و خطاب به او گفت: اگر کوه ها از جای خود کنده شدند، تو بر جای خود باش! دندان ها را به هم بفشار! کاسه ی سرت را به خدا عاریت ده! گام های خود را بر زمین میخکوب کن و پیوسته به آخر لشکر بنگر و بدان که از جانب خدای سبحان است! محمد از این که پرچمدار سپاه گشته، خوشحال بود. وقتی از او پرسیدند که چرا امام تو را پرچمدار سپاه خود نمود و حسن و حسین و فرزندان دیگرش را از این کار باز داشت، در پاسخ گفت: من پدرم هستم و آنان او؛ او با دستش از چشمانش دفاع می کند. جنگ آغاز شد. دو سپاه در هم پیچیدند. بر شتری نشسته بود که در میان لشگریانش قداستی یافته بود بسیاری در از شتر و عایشه کشته شدند تا این که شتر بر اثر تیری که به او اصابت کرد، بر زمین افتاد و سرنگون شد. در این هنگام فریاد عایشه بلند شد. 🍃 بھ قلـم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمـــان فوق العاده👏☝️ هرشب ساعت 🕘 از ایــن ڪانال😍👇 📚 @Heiyat_majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
° (ع)☀️📖 [170] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خـــــــداے علے✨ 😀 دوست داری چطور آدمی باشی؟ 😊 مهم دوست داشتن من نیست مهم اینه که امام علی دوست دارن با چه کسایی باشن؟ 😀 مگه امام دوست دارن با کیا باشن؟ 😊 از خودش بپرسیم. + : دوست داشتم خدا مرا به کسی که به من سزاوار تر است ملحق فرماید. 😀 ویژگی شون چیه؟ +: مردمانی بودن رو ترجیح می دادن سخن رو می گفتن. +: رو رها کرده بودن قبل از ما به راه راست قدم گذاشته بودن و شتابان رفته اند + : و در به دست آوردن زندگی و گوارا شدن. 📚|• . خطبه ۱۱۶ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
[• (ع)☀️ •] ✨بہ نام خـــــــداے علے✨ 😀 دوست دادی چطور آدمی باشی؟ 😊 مهم دوست داشتن من نیست مهم اینه که امام علی دوست دارن با چه کسایی باشن 😀 مگه امام دوست دارن با کیا باشن؟ 😊 از خودش بپرسیم. + : دوست داشتم مرا به کسی که به من سزاوار تر است ملحق فرماید. 😀 ویژگی شون چیه؟ +: مردمانی بودن رو ترجیح می دادن سخن رو می گفتن. +: رو رها کرده بودن قبل از ما به راه راست قدم گذاشته بودن و شتابان رفته اند + : و در به دست آوردن زندگی و گوارا شدن. 📚|• . خطبه ۱۱۶ مطابق با ترجمه . ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi