داستان انسان.mp3
7.09M
دانشگاه حجاب
به سبک فرشته ها☺️ بخش دوم: آشنایی با پارچه های چادری 🔹قسمت اول 🔹 خب بعد از یه آشنایی مختصر با مدل
به سبک فرشته ها☺️
بخش دوم:
آشنایی با پارچه های چادری
🔹قسمت دوم🔹
خب در این قسمت میخوایم با دو نوع پارچه ی خوش پوش آشنا بشیم:
🌀کرپ حریر اسود
تار و پود این پارچه با تراکم ۴۵۰ است و پارچه ای بسیار سبک وزن و در عین حال مشکی و ضخیمه، پارچه حریر اسود کرپ محصول کشور کره ، یه پارچه ی مقاومه که برای استفاده روزانه مثل حضور در دانشگاه، محل کار، بازار و … کاربرد داره. به اصطلاح بشور بپوش😁
و مناسب محل کار !
🌀کریستال
این پارچه از تراکم ۶۵۰ برخوردار است و به دلیل رنگرزی دوباره به کرپ دبل نیز در بازار معروف شده، کیفیت پارچه به شکلیه که علاوه بر وزن سبک به هیچ وجه بدن نما نبوده و همچنین به دلیل ۲ بار رنگ شدن متقال پارچه فوق العاده مشکیه، بر خلاف تصور پارچه کریستال اصل به هیچ وجه براق نیست. این پارچه به دلیل ریزشی که داره برای چادرهای مدل دار مناسب تره!
از اونجایی که چادری بودن شاید به ظاهر برای بعضیا کار سختی باشه😉
پس برای پوشیدنش با ما همراه باشید🌹😊
#پارچه_چادر
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅فرزند، امانتی در دست پدر و مادر
🌺فرزند و کودک با دید اسلامی یک وسیلهای برای حرکت باید باشد، یک مایهای برای پرش بیشتر باید باشد، نه یک لنگری بر پای انسان، نه یک سنگی که انسان را از پرواز که هیچ، از حرکت معمولی خود هم باز بدارد. و این هم با این دریافت و تلقی امکانپذیر است که انسان بداند که آنچه به او داده شده است به عنوان فرزند، این امانتی است از سوی خدا، امانتی است که او باید این امانت را در جهت هدف و غایت آفرینشش، به اندازهی امکان و مقدور بسازد.
📝 بیانات در مراسم قرائت خطبه عقد
#فرزند
#تربیت
#خانواده
#سبک_زندگی
#نقش_سرنوشتساز_مادری
➡️۱۳۵۶/۰۱/۱۱
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
رفیق|•°♡
به اشکهای ابی عبدالله در صحراے عرفاٺ هنگام قرائت دعاے عرفہ ...
بیاین با هم قرار بذاریم...🤝
قبل از خوندن دعاے عرفہ🤲
📲سراغ گوشیمون بریم...
و هر پیجی ... شمارهاے ... اپلیکیشنے ... عکسے ... فیلمے تو گوشیمون داریم ڪہ موقعیت گناه رو برامون فراهم میڪنہ و ما رو وسوسہ مےڪنہ 🔞
🚮براے همیشہ پاڪ ڪنیــــــــــــــــــــ...
امروز فرصت خوبیہ براے شرو؏ دوبارھ...
✔️اینڪارو انجام بده... همین الان...
نذار شیطون وسوسہت ڪنہ و توجیہ بیاره ...
التماس دعـــــ♡ـــــا
#تلگرانه #رفاقتی #پروفایل
#تولیدی_کامل
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔔 #زنگ_تفریح
یه سوال چند وقته ذهنمو درگیر کرده
اینایی که عید قربان، یهویی مدافع حقوق حیوانات میشن، یعنی هیچ وقت کباب و مرغ و همبرگر و ماهی و سوسیس کالباس و ناگت مرغ، آبگوشت و شینسل مرغ و کنتاکی و هات داگ و غذاهای گوشتی نمیخورن؟!!!
اگه تا حالا میخوردن از حالا به بعد دیگه حق ندارن بخورن
😜تا شما باشید دیگه حرف مفت نزنید
😂😂😂
از کانال طنز نقطه زن
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🛑 به روز باشیم به بهانه ی مشکلات مردم عزیز خوزستان و سیستان، ضدانقلاب خارج نشین هم بیکار ننشسته و د
🛑به روز باشیم
⭕️ عزاداری رهبری در دوران کرونا>>>>>عزاداری بعضیا در دوران کرونا...
پن:ما با مسلمیه و حضرت مسلم و استحباب عزاداری برای ایشان مشکلی نداریم.
تبعیت از عقل و دفع خطر احتمالی را واجب میدانیم همین!
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🐏 عید قربان پیشاپیش مبارک🎂💐
🙂محتواهای عید قربان رو از این کانال بردارید👇
@afagh_graphi
💝
دانشگاه حجاب
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_بیست_و_نه زینب فعالیتهای #انقلابی خود را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبا
#داستان_واقعی.... ✨
#راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_سی
بعضی مواقع مهری و مینا، زینب را با خودشان به جلسات سخنرانی می بردند.
خانواده ی کریمی هم بعد از #انقلاب بیشتر فعالیت می کردند. زهرا خانم مرتب به بچه ها کتاب های دکتر #شریعتی و #مطهری را می داد.
زینب هم با علاقه کتابها را می خواند. من وقتی می دیدم بچه هایم هر روز بیشتر به خدا نزدیک می شوند، ذوق می کردم و به خاطر عشقی که به انقلاب و امام داشتیم، همیشه از فعالیت های دخترها حمایت می کردم.
گاهی بابای مهران از رفت و آمد دخترها عصبانی میشد ، ولی من جلویش می ایستاد، یادم هست که بعد از انقلاب آبادان سیل آمد، مهری و مینا برای کمک به #سیل_زده_ها رفتند.
بابای مهران صدایش در آمد که"دخترهای من چه کاره اند که برای کمک به سیل زده ها می روند؟"
او با مهران دعوای سختی کرد. ولی من ایستادم و گفتم: دخترهایم برای خدا کار می کنند. تو حق نداری ناراحتشان کنی.
کمک به روستا های سیل زده ثواب داد.
بعد از #انقلاب در مدارس آبادان،معلم
ها دو دسته شده بودند. گروهی طرفدار انقلاب و با حجاب و گروهی که حجاب نداشتند و مخالف بودند.
بعضی از معلم های مدرسه راهنمایی شهرزاد که هنوز #حجاب را قبول نکرده بودند و با انقلاب همراه نشده بودند ، به امثال زینب نمره نمی دادند و آنها را اذیت می کردند.
زینب روسری و #چادر میزد. شهلا هم در همان مدرسه بود. شهلا یک روز برای ما تعریف کرد که معلم علوم زینب، وقتی میخواسته درس ستون فقرات را بدهد، دست روی کمر زینب گذاشته و درس را داده است.
زینب
آنقدر لاغر بود که بچه های کلاسش می گفتند:از زینب می شود در کلاس درس علوم استفاده کرد.
زینب بعد از انقلاب تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به #حوزه_علمیه برود و طلبه بشود. به رشته علوم انسانی ،به درس های دینی، تاریخ و جغرافیا علاقه زیادی داشت. او می گفت: ما باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم.
در آن زمان، زینب دوازده سال داشت و نمی توانست به حوزه علمیه برود. قرار شد وقتی اول دبیرستان را تمام کرد، به حوزه ی علمیه قم برود.
شاید یکی از علتهای تصمیم زینب وجود
#کمونیست ها در آبادان بود. بچه های مذهبی باید همیشه خودشان را آماده می کردند تا با آنها بحث کنند و از آنها کم نیاورند.
زینب به همه ی آدم های اطرافش علاقه داشت. یکی از غصه هایش عوض کردن #آدمهای_گمراه بود.
بقیه دخترهایم به او می گفتند: تو خیلی خوش بین هستی به همه اعتماد می کنی. فکر میکنی همه ی آدم ها را می شود اصلاح کرد؟
اما این حرفها در زینب اثر نداشت.
زینب بیشتر از همه ی افراد خانواده به من مادربزرگش #محبت می کرد. دلش می خواست مادربزرگش همیشه پیش ما باشد.
از تنهایی او احساس عذاب وجدان می کرد. یک سال از انقلاب گذشته بود که بیماری آسم من شدت گرفت. خیلی اذیت شدم. نمی توانستم نفس بکشم.
تابستان که هوا گرم و شرجی می شد بیشتر به من فشار می آمد. دکتر به بابای مهران تاکید کرد که حتما چند روزی مرا بیرون از این آب و هوا ببرد تا حالم بهتر شود.
بعد از بیشتر از بیست سال که با جعفر عروسی کرده بودم، برای اولین بار پایم را از آبادان بیرون گذاشتم و به یک سفر زیارتی #مشهد رفتیم.
از بچه ها زینب و شهرام را با خودمان بردیم. مادرم پیش بچه ها در آبادان بود که آنها نبودن ما را احساس نکنند.
من که آتش زیارت #کربلا در دوران بچگی توی جانم رفته بود و هنوز خاموش نشده بود، زیارت امام رضا(ع) را مثل رفتن به کربلا می دانستم.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
ولایت ابراهیمی.mp3
4.9M
دانشگاه حجاب
🔴 دوره مکالمه عربی 1️⃣ آفلاین 2️⃣ ارزان 3️⃣ با تدریس استاد توانمند 4️⃣ همراه با کلاس رفع اشکال 🚶🏻
سلامم
عیدتون مبارک🌷🌷
📍در این روز مبارک از ثبت نام غافل نشین
دوره با کمترین هزینه برگزار میشه 💯
همچین قیمتی جایی پیدا نمیکنید
یه وقت جا نمونین...
🍀 eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 امتحان الهی
🔻 اگر تمام لحظات زندگی را از دریچه امتحان بنگریم، رشد خواهیم کرد.
#عید_قربان_مبارک
#تصویری
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔰شباهت حج و حجاب
حالاکه درماه ذی حجه هستیم خوب است بدانیم که 👇
حج 🕋و حجاب 🧕 چه شباهتی باهم دارند
حج🕋و عمره، امتحانی از جانب خداوند براى بندگان است تا معلوم شود چقدر صبر وتحمل وتسلیم وبندگی دربرابرامر معبود خود دارند
🎇كسى كه ادعاى ايمان مى كند، بايد با انجام دادن فريضه حج و عمره و صرف كردن مال خود در اين راه و تحمل دورى از خانواده و به جان خريدن رنج سفر و صدها سختى و مشكل ديگر كه در اين راه برايش پيش مى آيد، مراتب بندگى و تسليم خود را در برابر فرمان الهى، به طور عملى، نشان دهد.
✔️اين مطلب در مورد حجاب🧕 نيز صدق مى كند؛ بانويى كه درتابستان ودراوج گرما و ازدحام جمعيت، لحظه اى حجاب خود را رها نمى کند
🌸و با تمام سختى هايى كه در اين راه وجود دارد، حجاب خود را حفظ مى كند، در حقيقت، به طور عملى تسليم بودن در برابر فرمان الهى را اثبات مى كند.
👌 پس بانويى مى تواند حجاب خود را به طور كامل حفظ كند كه به درجه بالايى از تحول و رشد رسيده باشد.
🔹بنابراين حد تحول و رشد معنوى هر زن در ميزان رعايت حجاب وى اثرگذار است و حجاب، نشانه ای از سفركردن از خود به سوى خداست.
📚برگرفته ازکتاب راه های تقویت فرهنگ حجاب
✍بازنویسی #عکس_تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌸 رهبرانقلاب: شغل اوّل زن تربیت فرزند است. نمیگوئیم شغل دیگر نداشته باشد، اسلام مانع نیست، اما اوّلین و اساسیترین و پراهمیتترین شغل زن، مادری است.
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#اپلیکیشن
#معرفی_نرم_افزار
🔰نام اثر : نرم افزار تردیدهای من درباره حجاب
♨️ممکنه دختری حجاب رو رعایت نکنه به این علت که تردیدهایی در خصوص حجاب در ذهنش باشه؛ مثلا:
1⃣ حجاب، مانع دیده شدن زیباییهای من میشه!
2⃣ تاکید بر حجاب تو جامعه، حساسیتها رو نسبت به مسائل جنسی افزایش میده!
3⃣حجاب مانع فعالیتهای اجتماعی زنانه
4⃣رعایت حجاب، مرد رو بیشتر کنجکاو میکنه
5⃣حجاب، آزادیهای انسان رو محدود میکنه!
🔵نرم افزار "تردیدهای من در مورد حجاب"به طرح کلی این تردیدها پرداخته و با نگاهی به آموزه های دینی، سعی کرده پاسخهای مناسبی ارائه بده.
🔺تهیه کننده:سازمان فضای مجازی سراج
🔻باهمکاری:موسسه بصیران عاشورایی
༺ لینک دانلود رایگان:
https://b2n.ir/m97095
🔰منبع:
@hejabyar_com
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
🤽♀تیم ملی هندبال ساحلی زنان نروژ به دلیل پوشیدن شورت ورزشی بجای بیکینی جریمه شدند
🔻موضوع پوشش شرکتکنندگان در ورزش های ساحلی زنان طی سالهای گذشته به دفعات بحث برانگیز شده است. بسیاری از زنان ورزش کار استفاده از بیکینی را «تحقیرآمیز» و «ناکارآمد» میدانند.
🔻کمیسیون انضباطی فدراسیون هندبال اروپا روز دوشنبه تیم هندبال ساحلی زنان نروژ را به دلیل عدم رعایت دستورالعمل پوششی در جریان بازی با اسپانیا جریمه کرد.
🔻بازیکنان تیم هندبال ساحلی نروژ در این مسابقه که روز یکشنبه برگزار شد به جای بیکینی از شورت ورزشی استفاده کرده بودند. تیم هندبال ساحلی زنان نروژ با پذیرش شکست در مقابل اسپانیا از کسب مدال برنز مسابقات قهرمانی هندبال ساحلی اروپا که در بلغارستان برگزار شد باز ماند.
🔻تصمیم کمیسیون انضباطی فدراسیون هندبال اروپا از سوی ورزشکاران و علاقمندان به هندبال در نروژ مورد انتقاد قرار گرفته است. یکی از روزنامه های نروژ روز سه شنبه در سرمقاله خود درباره جریمه تیم هندبال ساحلی زنان این کشور نوشت: «دوره نگاهی تا این حد مردسالارانه به زن گذشته است.»
📌مگه این کار اسمش دخالت در پوشش شخصی افراد نیست؟مجبور کردن زنان به پوشیدن لباس های نا مناسب و شرم آور بخاطر خوشایند مردان
🌐منبع:https://news.sky.com/story/norways-beach-handball-team-fined-1-300-for-wearing-shorts-not-bikini-bottoms-12360215
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#داستان_واقعی.... ✨ #راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_سی بعضی مواقع مهری و مینا، زینب را با خودشان به جلسات
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_سی_و_یڪ
بعد از عروسی با جعفر، آرزو داشتم که ماه #محرم و #صفر توی خانه ی خودم روضه ی حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) و علی اکبر(ع) بگذارم و خانه ام را سیاه پوش کنم.
سالهای سال مستاجر بودیم و یک اتاق بیشتر در دستمان نبود. مدتی هم که خانه ی شرکتی به ما دادند، بابای بچه ها راضی به این کار نبود.
جعفر حتی از اینکه تمام من تمام ماه محرم و صفر را سیاه می پوشیدم، ناراحت بود.
من هر چه به اش می گفتم که من نذر کرده ی امام حسین(ع) ام و باید تا آخر عمر، محرم و صفر سیاه بپوشم، او با نارضایتی می گفت: مادرت نباید این نذر را تا آخر عمرت می کرد.
یک شب از شبهای محرم خواب دیدم در حیاط خانه شرکتی ، بزرگ شده و یک آقایی با اسب داخل خانه آمد. آن آقا دست و پایش قطع بود. با یک چوبی که در دهانش بود، به پای من زد و گفت: روسری ات را سبز کن.
من می خواستم جواب بدهم که من نذر کرده هستم و باید این دو ماه سیاه بپوشم. اما او اجازه نداد و گفت: برای علی اکبر حسین، برای علی اضغر حسین، روسری ات را سبز کن.
این را گفت و از خانه ی ما رفت. با دیدن این #خواب فهمیدم که خدا و امام حسین راضی نیستند که من بدون رضایت شوهرم دو ماه سیاه بپوشم.
خواب را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت : حالا که شوهرت راضی نیست و ناراحت است ، روسری سیاه را دربیاور.
خودش هم رفت و برای من روسری سبز خرید.
سفر به مشهد برای من مثل سفر کربلا بود. دخترم #زینب هم که برای اولین بار مسافر امام رضا (ع) شده بود، سر از پا نمی شناخت.
من بارها و بارها برایش قصه رفتن به کربلا در سن پنج سالگی و نه سالگی را گفته بودم، از قبر شش گوشه ی حسین(ع) ،از قتلگاه ، از حرم عباس(ع).
زینب هم شیفته ی زیارت شده بود. او می گفت : مامان حاضر نیستم در مشهد یک لحظه بخوابم. باید از همه ی فرصت برای زیارت استفاده کنیم.
زینب در حرم طوری زیارتنامه می خواند که دل سنگ آب میشد. زنها دورش جمع می شدند و زینب برای آنها زیارتنامه و قرآن می خواند.
نصف شب در مسافرخانه مرا از خواب بیدار می کرد و می گفت: مامان پاشو، اینجا جای خوابیدن نیست. باید حرم برویم.
من و زینب آرام و بی سروصدا می رفتیم و نماز صبح را در حرم می خواندیم و تا روشن شدن هوا به خواندن #قرآن و #زیارت مشغول می شدیم.
زینب از مشهد یک سری کتابهای مذهبی خرید، کتابهایی درباره ی علایم #ظهور امام زمان(عج).
کلاس دوم راهنمایی بود،اما دل بزرگی داشت. دخترها که کوچک بودند عروسک های کاغذی داشتند. روی تکه های روزنامه عکس عروسک را می کشیدند و آن را میچیدند و با همان عروسک بازی می کردند. یک بار که زینب مریض شده بود ، برای اولین بار یک #عروسک اسباب بازی برایش خریدم.
مینا و مهری و شهلا عروسک نداشتند. زینب عروسک خودش را دست آنها میداد و میگفت: این عروسک مال همه ی ماست.
من یک سرویس غذاخوری اسباب بازی برای همه ی دخترها خریده بودم، ولی عروسک را فقط برای زینب که مریض بود گرفته بودم. اما او به بچه ها میگفت: عروسک را برای ما خریده اند.
بعد از برگشتن از مشهد، زینب #کتابهایی را که خریده بود به مهری و مینا داد. او می خواست با دادن این سوغاتی باارزش، آنها را در سفر و زیارتش شریک کند.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓