چادری بی حجاب-قسمت اول.mp3
5.11M
#حجاب_آمریکایی
#قسمت_اول
چادر به خاطر حجاب؟
یا چادر به خاطر بی حجاب نبودن؟
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم واقعیت فضای مجازی 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به روز باشیم
✅ مناظره کارشناس مصری و لبنانی:
📍کارشناس مصری: ایران با فروش نفت به لبنان فقط به فکر تقویت اقتصاد خود و کسب درآمد در میانه تحریم ها است!
🔻کارشناس لبنانی: ایران حاضر است در مسائل مختلف با دولت لبنان قرارداد ببندد اما دولت جرات ندارد بدون اجازه سفیر آمریکا گندم بخرد!
پ.ن:
صهیونیستها با عوامل خودشون، اینجوری و با روشهای بسیار متنوع، رو مخ لبنانیها و مردم عراق و سوریه میرن که به اونها بگن ایران داره شما رو غارت میکنه و از طرفی با مزدورانشون در ایران چو میندازن که کشورهای منطقه دارن ایران رو میچاپن...
🏴@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#گزارش
#بینالملل
💯#حجاب عامل پیشرفت جامعه
🔻"مُعید پیرزاد" خبرنگار پاکستانی گفته اگر زنان پاکستانی حجاب اسلامی رو رعایت کنن کشور پاکستان به یک کشور قوی و پر قدرت تبدیل میشه
🔻او در صفحه توییترش نظر سنجی گذاشته که طبق اون نظرسنجی ۶۶٪ پاکستانی ها موافق حرفش بودن و حجاب زنان رو عامل پیشرفت می دونستن فقط ۳۳٪ مخالف این نظریه بودن
📌کشورهای غربی هویت دینی کشورهای اسلامی رو ازشون گرفتن و به ظاهر آزادی دادن بهشون اما این آزادی نه تنها باعث پیشرفت شون نشد بلکه روز به روز وابسته تر و بی ثبات تر شدن و بالاخره فهمیدن که بخاطر این آزادی چیزهای زیادی رو از دست دادند
🌐منبع:https://www.opindia.com/2021/08/pakistani-news-anchor-says-women-must-wear-hijab-to-make-pakistan-more-powerful-moeed-pirzada/
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 #قسمت_بیستونهم دو سه روز گذشت. صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم. -یعنی من
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗نگاه خدا💗
#قسمت_سیام
در راه کل ماجرا را برای عاطفه تعریف کردم.
-دختره دیونه اون پسره جونتو نجات داد ،تو بر و بر نگاش کردی؟
- زبونم و مغزم قفل کرد با دیدنش ،نمیدونستم چیکار کنم؟
عاطی؛ اشکال نداره ،دفعه بعد اومدی ازش تشکر کن
- نمیدونم اگه دفعه بعدی هم باشه .
غروب به خانه برگشتم.
اصلا دوست نداشتم امشب بروم.
لباس عیدی که بابا خریده بود و پوشیدم.
- سلام بابا رضا
-سلام ساراجان
- من آماده ام. شما هم برین یه لباس قشنگ بپوشین باهم بریم.
در فکرم غوطهور بودم.
-ساراجان رسیدیم.
مادر جون و آقاجون با خاله زهرا زودتر از ما رسیده بودند.
وارد خانه شدیم.
احوال پرسی کردیم.
همه سکوت کرده بودیم. خاله زهرا گفت: مریم خانم اینم سارا خانم ما که گفتین حتما باید بیاد .
- بله خیلی خوش اومدن ببخشید اگه میشه من با سارا خانم صحبت کنم.
مریم چادر را محکم روی صورتش نگه داشته بود.
نگاهی به بابا رضا کردم که با چشماش اشاره کرد که بلند شوم.
منم از جا بلند شدمو همراه مریم رفتم .
رفتیم داخل یه اتاقی نگاهم خیره شد به چند تا عکس روی میز.
- این آقا مجتبی همسرم بودن ، یکی از مدافعین حرم بودن که شهید شدن.
ازچشمانش هنوز میشد عشق نسبت به شوهرش را دید.
- میخواستم اول با شما صحبت کنم،میدونم خیلی سخت بوده برات که امشب اینجا حضور داشته باشی ، من یه پسر یک سال و نیمه دارم نمیتونم از خودم جداش کنم ،از تو هم میخوام که منو مثل یه دوست قبول کنی ،چون میدونم هیچ وقت مثل یه مادر نمیشم برات.
"یعنی این شهید هنوز بچه اش هم ندیده ،چه طور تونست دل بکنه از زندگیش و بره شهید بشه."
لبخند زدم و گفتم :مبارکه.
مریم دستمو گرفت: امیدوارم دوست خوبی برات باشم .
بلند شدیم و رفتیم بیرون با لبخند من همه صلوات فرستادند.
در راه متوجه شدم خانهای که مهمانش بودیم، منزل پدر شوهر و مادر شوهر مریم بود.
بابا رضا اصلا چیزی نپرسید.
اینقدر خسته بودم که شب بخیر گفتم و به اتاقم پناه بردم.
صبح مشغول مرتب کردن اتاقم شدم. گوشیم زنگ خورد خاله زهرا بود.
- سلام خاله جون خوبین؟
سلام عزیزم ؟ توخوبی؟سارا جان بابا زنگ زد به من گفت با مریم به تفاهم رسیدن ،چون خجالت میکشید خودش بهت بگه واسه همین به من گفت که به تو بگم.
- باشه خاله جون مبارکشون باشه.
-سارا جان فردا میای بریم واسه مریم وسیله بخریم؟
- نه خاله جون من دانشگاه دارم نمیتونم بیام شما خودتون همه کارا رو انجام بدین
-باشه عزیزم پس فعلا
-به سلامت .
شام مفصلی درست کردم که بابا فکر کند من هم راضی ام. هرچند ته دلم راضی نبود ولی چه کنم که مامانم خواستهبود.
ادامه دارد...
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
Part06_هفت شهر عشق.mp3
8.89M
📚داستان هفت شهر عشق📚(6)(پایان)
کتاب «هفت شهر عشق» نوشته حجت الاسلام مهدی خُدّامیان آرانی نگاهی نو به حماسهی پرشکوه عاشوراست. این کتاب با متنی روان و داستان گونه، مخاطب را با کاروان امام حسین علیه السلام راهی سفری تاریخی و پرفراز و نشیب می نماید و با بیان لحظه به لحظه از ماجرای کربلا، تمامی رخدادهای این واقعه عظیم را مرور می کند
🖤 السلام علیک یا ابا عبدالله
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
33.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 القای نا امیدی در جامعه
🔺بعضیا نانشونو از ناامیدی جامعه درمیارن
#کلیپ_تصویری
دکتر #رفیعی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🟣نحوه عملکرد کیپاپ🟣 #قسمت پنجم 🔵متاسفانه جریان تبلیغی صنعت کی پاپ، به خاطر وجود تیمهای تخصصی تبل
#اصلاحیه
همراهان عزیز کانال دانشگاه حجاب
قسمتهای 1⃣ تا 5⃣ نحوه ی عملکرد کیپاپ ویرایش شدند.
عزیزانے که این بخش رو دنبال میکردند میتونن مجدد این قسمتها رو مطالعه کنند☺️
بخصوص نوجوانهای گل کانال🌸
باتشکر از همراهی شما🌱
دانشگاه حجاب
🟣نحوه عملکرد کیپاپ🟣 #قسمت پنجم 🔵متاسفانه جریان تبلیغی صنعت کی پاپ، به خاطر وجود تیمهای تخصصی تبل
🔵نحوه عملکرد کیپاپ🔵
#قسمت ششم
یکی از پر طرفدارترین موسیقیهای کره ای bts هست
🔴بیتیاس فقط موسیقی نیست. بسیاری از نوجوانان و جوانان که به BTS و KPOP علاقه مند میشوند از مدها، لباسها و رفتارهای آنها پیروی میکنند و با تغییر ذائقه و سبک زندگی از مریدهای بی اختیار و عروسک خیمه شب بازی این فرهنگ مهاجم میشوند.
🔴ایدلهای کرهای دانسته یا ندانسته ترویج دهنده فرهنگی هستند که با اخلاق، احکام و فرهنگ دین الهی سازگاری ندارد و نوجوانان و جوانان ناخواسته و از روی علاقه ی شدید به این گروهها از این رفتارهای هنجارشکن و ضدارزشی الگوبرداری میکنند...
🔵یکی از انحرافاتی که متأسفانه در دهههای اخیر خصوصا در کشورهای غیراسلامی رواج داشته است، گناه همجنسگرایی است.
یکی از گروههایی که چند سالیست در علنی کردن این رفتارها نقش داشته است گروه پسران بی تی اس می باشد.
🔴 در فرهنگ اسلام 💚 توصیه به رعایت برخی بایدها و نبایدها در نوع رابطه دو جنس مخالف یا دو همجنس شده است. این توصیه ها و دستورات نه فقط برای سخت گیری به انسان ها بلکه برای رسیدن بهترین نفعها و فاصله گرفتن از ضررهایی است که بدون رعایت این فاصلهها به ما خواهد رسید.
@AsrAdyan
#پاپ #Bts #موسیقی #موسیقی_کره_ای
#kpop
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#معرفی_کتاب📚
📔عنوان: دختران آفتاب
✍نویسندگان: امیرحسین بانکی پور، بهزاد دانشگر، محمدرضا رضایتمند
📑نشر: سروش
محور اصلی کتاب "مساله حجاب و شخصیت مستقل زن" است و نویسندگان آن توانستهاند با داستانی جذاب و قلمی روان نظر خوانندگان فراوانی را به کتاب خویش جلب کنند.😍
در این رمان علاوه بر تبیین خوبی که از حجاب ارائه میشود، راهحل مشکلات عاطفی و کلیدهای همسرداری و تربیت فرزند با شیرینترین بیان ارائه گردیده است.🖊
این رمان ۱۴ فصل ماجرای خواندنی است.🌸
معرفی ویدیویی این کتاب👇🏻
https://bookroom.ir/multimedia/51557/تیزر-کتاب-دختران-آفتاب
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم ✅ مناظره کارشناس مصری و لبنانی: 📍کارشناس مصری: ایران با فروش نفت به لبنان فقط به فکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به روز باشیم
⭕️ #هوشنگ_اسدی چپگرا و درحال حاضر مقیم آمریکا، هم سلولی آیتالله #خامنهای در زندان ساواک شاه،
در مصاحبه با VOA درباره روزهای زندان چنتا جمله میگه جالبه!
👤 امين بابازاده 🇮🇷🇵🇸
پ.ن: این آدما کلی پرت و پلا میگن و صرفا این چند تا جملشون رو گذاشتیم که جالب بود و اونم بدون تحلیل.
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 #قسمت_سیام در راه کل ماجرا را برای عاطفه تعریف کردم. -دختره دیونه اون پسره
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗نگاه خدا💗
#قسمت_سیویک
مشغول جمعآوری عکسهای مامان، از اتاق بابا بودم که صدای باز شدن در آمد. بابا برایم دستهگل مریم خریده بود.
بعد از شام و شستن ظرفها بابا صدایم کرد.
-تو کی بزرگ شدی من ندیدم.
- من بزرگ شدن و از خودتون یاد گرفتم.
-سارا جان فقط یادت باشه هیچ چیزو هیچ کس نمیتونه بین منو تو جدایی بندازه.
- میدونم بابای خوشگلم.
- احتمالا فردا بعدظهر میریم محضر تو میای دیگه.
- اره بابا جون فقط ادرسشو برام بفرستین که بعد کلاس بیام ،فعلا من برم شب بخیر
- برو باباجان.
صبح خواب ماندم. با عجله حاضر شدم.
شال صورتی هم داخل کیفم انداختم برای محضر.
در زدم.
- اجازه استاد؟
-چه وقته اومدنه؟
-ببخشید تو ترافیک مونده بودم.
- بفرمایید داخل ولی آخرین بارتون باشه.
- چشم.
یکی یه دفعه گفت :
آخی؟ ترافیک؟
سرم را برگرداندم.
یاسری بود. بادیدنم خندید.
روی اولین صندلی نشستم.
کلاس که تمام شد ،همه رفتند. داشتم نوشته های روی تخته را توی دفترم مینوشتم
که یاسری آمد بالای سرم.
ترسیدم. وسایلم را جمع کردم.
لجم گرفت.
- ببخشید چیزی شده ،مثل چوب خشکیده زل زدین به من؟
-چرا باهام حرف نمیزنید؟
میخواستم برم سمت در که بلند شد و روبرویم ایستاد.
- برو کنار
- تا باهام حرف نزنی نمیزارم برین!
-میری کنار یا جیغ و داد بزنم؟
ادامه دارد...
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
زمینه سازی برای نورانی - @Maddahionlin.mp3
5.02M
🌼آقاے خانه و بانوے شاغل🌼
🔸ڪسب روزے حلال باارزش است و پسندیده...اصلا "ثوابش از جهاد در راه خدا بیشتر است"*
اما
🔸"هر چقدرڪاربیرون زیادباشد ، مواظب باشید از خانواده غاقل نشوید و در خانه غایب نباشید."**
⚠️نڪند انرژےکهبرایامرارمعاشمےگذارید
باعث شود سوغاتتان برای اهل خانه فقط خستگےباشدو بےحوصلگےو بداخلاقے‼️
🌼فراهمڪردن آسایش خانواده خوب است
اما ایجاد آرامش از آن مہمترست🙂
*امام رضا ؏، سيرالائمّة، ج ۴، ص ۱۴۷
**بخشی از توصیههای رهبری به اعضای هیٵت دولت جدید ۱۴۰۰/۶/۶
#تولیدی_کامل
#خانواده #آرامش
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰ادعامےڪنیمشیعہامیرالمؤمنینیم
اما...
📛⭕️📛
ڪاشحداقلبہگناهانمونافتخارنڪنیم
🎙حجتالاسلام عالے
📽#کلیپ_تصویری
🎞#مناسب_استوری
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔰محمدحسین رجایی برادر بزرگتر محمدعلی رجایی در خاطره ای نقل می کند:
🍃یک روز محمدعلی با فرزندان دایی بزرگم، که با او هم سن بودند بازی می کرد. نزدیک ظهر که شد، همسر دایی ام که غذایی تهیه کرده بود از بچه ها خواست برای صرف ناهار به خانه بیایند. وقتی بچه ها سر سفره حاضر شدند زندایی دید که همه مشغول غذاخوردن هستند؛ ولی محمدعلی لب به غذا نمی زند.
🍃با تعجب پرسید: «محمدجان مگر گرسنه نیستی؟ چرا غذا نمی خوری؟»
🍃او که آن وقت نوجوانی یازده ساله بود، جواب داد: «زندایی! می شود خواهشی کنم؟»
🍃او پرسید: «چه خواهشی؟»
🍃محمدعلی گفت: «چادرتان را سرتان کنید».
🍃زندایی وقتی دید یک بچه با این سن و سال، متوجه مسائل مذهبی است، چادرش را سر کرد تا او بتواند به راحتی غذا بخورد.
🍃🌷🍃
🌾هشتم شهریور ماه سالروز شهادت مظلومانه شهیدان محمدعلی رجایی و دکتر محمدجواد باهنر تسلیت باد🌾
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌸خادم شهدا
✅راهکارهای غلبه برترس درامربه معروف ونهی ازمنکر
/قسمت5⃣/راهکار4⃣/
برادر و خواهری که میگویی از تذکر میترسم؛ حضرت علی(علیهالسلام) میفرماید: "امر به معروف و نهی از منکر به رزق و عمر تو آسیب نمی زند."
اعتماد کن به امیرالمومنین(علیهالسلام).
داستان کوتاه
تو دبیرستان استاد اخلاقی داشتیم به نام خانم تقوی، خدا حفظشون کنه، همین بنده خدا جرقه تذکر دادن رو تو ذهنامون زد و به ما جرأت تذکر دادن رو داد😊
یه روز بچه ها ازش پرسیدن چطوری باید تذکر بدیم؟ چطوری شروع کنیم؟
👈 گفت: شما شروع کنید خودتون میفهمید!😇
👈 این یه واقعیته... تا شروع نکنی نمیفهمی باید چطور شروع کنی😊
کافیه اول سلام کنی ... همین میتونه یه شروع خوب باشه
رفقای عزیز!
ناامیدی و ترس از شیطانه، پس شیطون رو لعن کنید و از همین الان شروع کنید
بسم الله...😍😍😍
#مطالبه گری #تولیدی_کامل
#امربه معروف
@hejabuni
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم ⭕️ #هوشنگ_اسدی چپگرا و درحال حاضر مقیم آمریکا، هم سلولی آیتالله #خامنهای در زندان س
🔴به روز باشیم
❌رهبری در دیدار اخیر درباره واکسن و واکسیناسیون عمومی چه فرمودند؟!
🔹 «خب یک مسئلهی فوری داریم که مسئلهی کرونا است؛ مسئلهی سلامت، الان یک جنبهی فوریّت پیدا کرده که باید به این رسید.
البتّه در مسئلهی سلامت تلاش خوبی در دولت گذشته شد، کارهای خوبی انجام دادند، دنبال کردند، هم برای تولید واکسن کار شد، هم برای واردات واکسن کار شد؛ حالا شایعاتی در دهنها هست که اینها غالباً اعتبار ندارد؛ غالباً بیاعتبار است؛
🔸کارهای خوبی انجام گرفت؛ باید این کارها دنبال بشود و تأکید بشود؛
هم درمان، هم پیشگیری، هم مراقبت و غربالگری؛
غربالگری از بیماران محتمل بسیار چیز مهمّی است که اینها باید حتماً انجام بگیرد.
واکسیناسیون عمومی مسئلهی بسیار مهمّی است که حتماً بایستی انجام بگیرد.»
🔹 « البتّه مردم هم وظایفی دارند؛ بنده مکرّر این را گفتهام. مردم عزیزمان بایستی این چهار مسئولیّت مهم را قبول کنند و به عهده بگیرند:
یکی مسئلهی ماسک،
یکی مسئلهی فاصله،
یکی مسئلهی تهویه،
یکی مسئلهی صابون زدن دست؛
اینها که کارهای مشکلی نیست،
اینها همه کارهای آسانی است؛
[اگر] این رعایتها را بکنند، قطعاً تأثیر خواهد گذاشت در ابتلاء،
و این تلفات سنگینی که دل انسان را به درد میآورد، به وجود نخواهد آمد.»
۶/۶/١۴٠٠
#چالش_واکسن
خیلی واضح هست و نیاز به توضیح نداره. اینقدر داخل این گروه و اون گروه به حرف مدعیان دروغینی که نه از اسلام خبر دارن و نه در جریان موضوعات کلان کشوری هستند و نه در دروغ گویی و دروغ بستن به رهبری ابایی دارند، گوش نسپارید و به رهبری که بزرگترین مدافع سلامتی کل جامعه هستند، و در این راه هیچ گونه مماشاتی هم ندارند اعتماد کنید نه کانالدارهای بی تقوا که به اسم اسلام هر حرفی را می زنند.
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
🔻معلم محجبه انگلیسی می گوید #حجاب باعث می شود بر اساس ظاهر قضاوت نشویم
🔻"سارا" معلم مسلمانی که در خانوادهای انگلیسی که در سال ۱۹۷۱ مسلمان شده بودند متولد شده از دلایلش برای انتخاب حجاب اسلامی صحبت می کنه
🔻"سارا" میگه وقتی می خواستم تدریس رو شروع کنم فکر می کردم دانش آموزان مدام از من درمورد پوششم سوال می کنن اما اینطوری نشد و دانش آموزانم من رو با همین ظاهر دوست داشتند
🔻مادربزرگ "سارا" مسلمان نیست و به سارا و خانوادش توصیه می کنه با حجاب بیرون نرم چون انگشت نما میشن و بیشتر جلب توجه می کنن.مادر سارا یک بار با مادرش بیرون رفت و به اون نشون داد که مردم خیلی عادی برخورد می کنن باهاش
📌این همه مدهای عجیب و غریب وجود داره اما با اعتماد به نفس کامل از اونها استفاده می کنند ولی به پوشش اسلامی که می رسه همه نگران میشن و میخوان افراد رو از داشتنش منع کنن
🌐منبع:https://www.mylondon.news/news/west-london-news/wearing-hijab-means-can-step-21309643
#تولیدی۱۴۰۰/۶/۸
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 #قسمت_سیویک مشغول جمعآوری عکسهای مامان، از اتاق بابا بودم که صدای باز شد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗نگاه خدا💗
#قسمت_سیودو
-میخوای جیغ بزن واسه من که مشکلی پیش نمیاد به فکر خودت باش که معلوم نیست چی حرفایی به گوش بابا حاجیت برسه.
به من نزدیک شد.
اشک در چشمام حلقه زد و از صورتم سرازیر شد.
ناگهان در کلاس باز شد. چند نفر داخل شدند.
-ببخشید خواهر اتفاقی افتاده ؟
مهمینجور گریه میکردم، سرم را تکان دادم.
وسایلم را برداشتم و از کلاس بیرون زدم.
دویدم سمت محوطه که ناگهان پایم پیچ خورد. زمین خوردم. تمام وسایلم دورم ریخت.
یک نفر داشت وسایلم را جمع میکرد.
-خیلی ممنون نمیخواد خودم جمع میکنم.
به من که نگاه کرد، شوکه شدم.
-شما! شما اینجا چیکار میکنین آقای کاظمی؟
- خوب من اینجا درس میخونم.
- خیلی ممنونم که کمکم کردین
ببخشید میپرسم ! چیزی شده؟
چشمانم پر از اشک شدو گفتم: هیچی چیزه خاصی نیست.
سوار ماشین شدم.
سرم روی فرمان،فقط گریه میکردم.
( دیگر جانی نداشتم.
چشمم به یاسری افتاد پیش چند تا پسر ایستاده بود و میخندید.
چشمم به ماشینش داخل محوطه افتاد.
قفل فرمان را برداشتم.
نگاهی پر از نفرت به یاسری کردم و رفتم سمت ماشینش.
با قفل فرمان کل شیشه ماشینش را شکستم.
چه غلطی کردی دختره بیشعور؟
- بیشعور خودتی و جد و آبادت
فکر کردی منم مثل این دوستای پاپتی ام که هر چی گفتی بترسم ازت.
دفعه اخرت باشه اومدی سمتم.
- خوب ؛ اگه بیام سمتت چیکار میکنی هاااا بگو دیگه.
دوباره سر و کلهی کاظمی پیدا شد.
-ببخشید چیزی شده؟
-نه خیر بفرما شما.
- این سرو صدایی که شما راه انداختین فک نکنم چیز مهمی نباشه ؟
-برادر خانوادگیه شما برو به نمازت برس.
پریدم به یاسری.
- غلط کردی من با تو هیچ سری ندارم که بخواد خانوادگی باشه .
یاسری دستانش را مشت کرد تا من را بزند.کاظمی دستش گرفت و گفت: دیگه داری پاتو از گلیمت دراز تر میکنی برو پی کارت؟
از حراست هم آمدند.یاسری را بردند.
- دختر حاجی از این به بعد از سایه ات هم بترس.
بعد از رفتنش نشستم روی زمین و گریه کردم.
-ببخشید خانم هدایتی لطفا بیاین این خانوم رو کمکش کنین حالشون خوب نیست.
خانم هدایتی من را برد داخل کافه.
کمی آب قند برایم اورد.
آقای کاظمی و چند تا از دوستانش هم دم در کافه بودن
-اسم من ساحره است ،چرا اقای یاسری همچین کاری کرد ؟
-اسم منم ساراست .
همه ماجرا را برایش تعریف کردم.
-واییی که ای بشر حقشه اخراج بشه.
- ساحره گناه من چیه که اینقدر بدبختی بکشم ، من که کاری با کسی ندارم.
- عزیزم غصه نخور درست میشه.
ساحره رفت سمت اقای کاظمی و دوستانش. نمیدانستم چه بههم میگویند.
ولی من اصلا حالم خوب نبود. به ساعت نگاه کردم ساعت دو بعد ظهر بود.
- کجا میری سارا؟
- باید برم جایی بابام منتظرمه
- اخه تو تمام تنت داره میلرزه دختر نصف راه پس میافتی؟
- ماشین دارم آروم آروم میرم خودم.
ساحره رو کرد به کاظمی گفت : آقای کاظمی منو محسن کلاس داریم میشه شما سارا جانو ببرین؟
کاظمی کمی من من کرد و گفت:باشه.
نمیدانم خوشحال بودم یا ناراحت.
ادامه دارد...
🏴 @hejabuni