eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.6هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ج 19 هنر زن بودن-2.mp3
26.52M
🦋هنر زن بودن (قسمت 19) بخش 2 ♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن: 🚫_جایگاه خود را نداند. 🚫_به زن بودنش افتخار نکند. 🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند. ✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود 🎵استاد محمدجعفرغفرانی 🏴@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
✅ خانمی‌ 😊 لطفا پوششت رو درست کن‌ ➖ پوشش من به شما ربطی نداره‌ 😒 ✅ ولی شما با این تیپ‌ و ظاهری که واسه خودت درست کردی نگاه مردها‌ و همسر بقیه‌ رو می‌کشی‌ سمتت‌... و این خیانت‌ به هم‌جنسای‌ خودته‌ 💥 پس پوشش شما‌ به منم مربوطه‌. ➖ خب نگاه نکنن‌! ✅ آخه مگه شما میذاری؟؟ 😓 ➖ از قدیم‌ گفتن‌ در‌ دیزی بازه‌، حیای‌ گربه کجا رفته؟؟ 😏 ✅ چرا انسانی که داره باید در دیزی‌شو باز بذاره، بعد از گربه‌ای که تابع هست انتظار داشته باشه‌ حیا کنه‌ و به دیزیش‌ دست‌درازی‌‌ نکنه⁉️ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چگونگی دخترانی که حضرت زهرا(س) به انان افتخار میکنن 🧕 دختر باحیا یعنی.... 🧕 دختر باید زیبا باشه اما.... 🧕 دختر باید مهربان باشه اما.... 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
⭕️ دعوایی فراتر از امروز و دیروز 🔺کشف حجاب رضاخانی در سال ۱۳۱۴ در ایران رخ داد و به موجب آن،به نام آزادی، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع و محبوس درخانه شدند. 🔺امروز هم مسیح علینژاد ، پیاده نظام او و عده‌ای از مسئولین جاهل و یا متاسفانه خائن به دنبال آزادی ظاهری پوشش و قانونی نبودن حجاب در کشور هستند. 🔻درگیری و جدل بر سر موضوع حجاب فراتر از امروز و دیروز بوده و سالهاست دشمن این نقطه را هدف قرار داده ،می‌داند برای نابودی و بی عفتی یک جامعه باید زن را در آن جامعه به ابتذال کشید. وقتی تعاریف از مفهوم زن در جامعه‌ای تغییر کند و دیگر موضوعاتی مثل حیا مطرح نباشد، خانواده در آن جامعه به انحطاط می‌رود. حجاب موضوعی فراتر از آزادی است موضوعی که به‌مرور ارزش‌ها ،باورها و آرمان‌های یک جامعه را تغییر می دهد. بمناسبت سالروز کشف‌حجاب‌رضاخانی البته با یک روز تٵخیر🙃 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓رعایت حجاب ظلم در حق زن هاست چرا برای به گناه نیوفتادن مردها زنا باید سختی بکشن و خودشون رو بپوشونن؟ 1⃣اولاً اگر حجاب سختی و ظلم به زن هست آرایش کردن و انجام عمل های جراحی زیبایی که هر دو اونها مضرات جبران ناپذیری برای زنها داره هم ظلم محسوب میشه 💋اگر زیبایی یک زن انقدر مهم هست که باید تا مرز از دست دادن جونش براش هزینه کنه پس اونقدری اهمیت داره که برای جلوگیری از خطراتی که اون رو تهدید می کنه یک سری تمهیدات براش اندیشیده بشه 2⃣دوماً اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم اینکه زنها مجبور باشن خودشون رو هفت قلم آرایش کنن و ناخن و مژه بذارن و بدنسازی برن و به هر سختی شده پول انواع جراحی زیبایی رو جور کنن تا مردها لذت ببرن ظلم بزرگتری هست ↪️ادعا می کنن اینکه یک خانم به فکر زیباییش باشه دلیلی نداره که این کارارو بخاطر لذت مردها کرده باشه و برای دل خودش انجام داده ⁉️سوال پیش میاد که اگر بخاطر دل خودش انجام میده چرا زینت هاش رو فقط تو خونه و برای همسرش و یا جایی که نامحرم نیست نمایش نمیده و در مکان های عمومی و فضای مجازی با مردم به اشتراک میذاره 🤔اگر برای دل خودش هست و حرف های دیگران اهمیتی نداره چرا وقتی عکسش کم لایک بشه ناراحت میشه و یا اینکه از فیلتر استفاده می کنه تا چهره واقعی شو پنهان کنه و زیباتر به نظر برسه 🔰چون دیگران فقط براساس زیبایی ظاهری قضاوتش می کنن و ناچاره برده ی اونها باشه.پس اگر دنبال ریشه ظلم به زنها می گردین اول باید بریم سراغ بی حجابی نه حجاب 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
# رمان ازجهنم تابهشت 🌺👇
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_پنجم بعد از اینکه درد و دلم با کسی که نمیدونم کی بود، تموم شد، از
این سه روز مثل برق و باد گذشت. من و امیرعلی بیشتر اوقات حرم بودیم. نمیدونم چرا؟ ولی یه حس خاصی داشتم. انگار الان یه دوست صمیمی پیدا کرده بودم. احساس آرامشی داشتم که وقتی با حرفای عمو مقایسه میکردم در تناقص کامل بود. راستش به حرفاش شک کرده بودم. چون احساسم یه چیز دیگه میگفت و حرفای عمو چیز دیگه ای! حالا لحظه خداحافظی بود. یه غم خاصی تو دلم بود مثل وقتی که از یه دوست جدا میشی. نمیدونم چه حسی بود؟ برای چی بود؟ ولی یه حس غریبی نمی‌ذاشت برم. هه منی که تو این چند ساله اصلا امام رضا رو فراموش کردم و هر شناختی داشتم برای ده یازده سال پیش بود، حالا برام شده بود،یه دوست که درد دل باهاش برام سراسر آرامش بود. اما حالا داشتم از این دوست صمیمی که دوستیش از جنس عشق بود،جدا میشدم. رو به روی ضریح ایستادم. -امام رضا! ممنون بابت همه چی. بابت اینکه بهترین دوستم شدی. بابت گوش دادن به درددلام. کاش خیلی زود بازم بیام. یه بار دیگه چشمم دوختم به اون ضریح نورانی. که تا قبل از اینکه بیام اینجا برام یه جای بی اهمیت و معمولی بود ولی حالا شده بود مرحم دردام. زیر لب خداحافظی کردم و رفتم بیرون. با مامان اینا دم سقاخونه قرار گذاشته بودیم . رفتم همه اومده بودن و منتظر من بودن. امیرعلی چشماش قرمز شده بود و معلوم بود حسابی گریه کرده. اما هنوز هم لبخند رو لبش بود. با دیدن من لبخندش پررنگ تر شد و گفت: قبول باشه آبجی خانم. یه لبخند محو تحویلش دادم خب حوصله نداشتم اصلا. دلم نمیخواست برگردم. امیرعلی یه پارچه سبز گرفت طرفم. امیرعلی: اینو یادگاری از اینجا نگه دار تبرک شدس. _ امیر میدونی که من به تبرک و این چیزا اعتقاد ندارم. امیرعلی: خواهری خوب منم گفتم یادگاری. نگفتم برای تبرک که. یه لبخند زدم و گفتم: ممنون. بابا: خوب دیگه بریم. دوباره برگشتم و با غم به گنبد طلا نگاه کردم . دیگه باید بریم.... هی . . . . . با صدای امیرعلی چشامو باز کردم. امیرعلی: خواهری پاشو. گوشیت داره زنگ میزنه. _ کیه؟ امیرعلی: نمیدونم. با دیدن اسم عمو ناخوداگاه لبخند زدم اما با یاد آوری اینکه اگه الان از حس خوبم براش بگم مسخره میکنه، لبخندم محو شد. _ جونم؟ عمو_ سلام تانیا خانم. چه خبر؟ نرفتی اونجا چادری بشی برگردی که؟ _ عمو نفس بکش. نخیر چادری نشدم . شما چه خبر؟ زن عمو خوبه ؟ عمو: طلاق گرفتیم. با صدای بلند که بیشتر به داد شبیه بود گفتم _ چی؟ یه دفعه مامان و امیرعلی و بابا با ترس برگشتن سمتم. اگه بابا زود به خودش نمی‌اومده بود، صددرصد تصادف کرده بودیم. عمو: عههه. کر شدم. خوب طلاق گرفتیم دیگه. کلا تو این دو سه سال آخر دلم رو زده بود. به زور تحملش می‌کردم . . 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part09_جان شیعه اهل سنت.mp3
7.44M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"( 9) ♥️" عاشقانه ای برای مسلمانان" رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است. ✍ اثر فاطمه ولی نژاد 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌تو نلرزان دلی از بوالهوسان 👌تو نلرزان قدم از راه خـــــدا 🧕شعری زیبا از بانو اشرف احمدیان 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💡تلنگرانہ رفیق اگر گناهے مرتکب شدے و توبه کردے خدا ارحم‌الراحمینہツ ولے دوباره اون گناه رو تڪرار نڪن حتے بهش فڪر نڪن از موقعیت‌ اون گناه دور شو... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادآوری
😳تامین امنیت زنان انگلیسی به وسیله پهباد 🔻در پی افزایش ناامنی زنان انگلیسی و قتل دو زن یک شرکت پهبادی طراحی کرده که در طی مسیر بازگشت به منزل مخصوصا در شب زنانی که درخواست محافظ داشته باشن رو تا خونه همراهی کنه 🔻از این پهبادها در دانشگاه نوتینگهام هم برای حفاظت از دانشجویان و کارکنان استفاده می کنن 🔻کمپانی تولید این پهباد ها گفته به طور متوسط ۵۰٪ زنان و مردان از هر هفت نفر یک نفر در خیابان ها احساس امنیت ندارند 🔻این تکنولوژی کمک می کنه تا جلوی آزار جنسی ،رفتارهای غیراخلاقی و خشونت گرفته بشه 📌اینم از اون امنیتی که غرب زده ها ازش دم می زنن 🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/news/article-10362349/Plan-DRONES-spotlight-thermal-camera-protect-women-walking-night.html 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
# رمان از جهنم تابهشت 🌺👇
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_ششم این سه روز مثل برق و باد گذشت. من و امیرعلی بیشتر اوقات حرم
شوکه بودم. عمو: زن عموت رو که دیدی، هر روز هر روز بیرون با این دوستش با اون دوستش. تو این آرایشگاه تو اون آرایشگاه. بود و نبودش برای من فرقی نداره جز اینکه یه خرج اضافه از رو دوشم برداشته میشه. همشم لازم نیست به یکی جواب پس بدم. _ ولی عمو؟ شما که عاشق همدیگه بودید؟ برای ازدواج تو روی آقاجون و مامان جون ایستادین؟ عمو: بیخیال تانیا. خودت داری میگی بودید. دیگه نبودیم. حالا میخوام عوضش کنم . دیگه چه خبرا؟ _ مگه لباسه که عوضش کنی عمو بحث یه عمر زندگیه. عمو: تانی گفتم بیخیال عمو. اصلا من خودمم از یکی دیگه خوشم اومده یه یه سالی میشه باهم دوستیم شاید باهم ازدواج کنیم. حالا اومدی باهم آشنا میشید. نمیدونم چرا یه لحظه از عمویی که عاشقش بودم بدم اومد. یعنی چی وقتی زن داره با یکی دیگه دوست بوده. _ باشه عمو. فعلا من کار دارم بعدا حرف میزنیم. عمو: باشه بای . توقع داشتم وقتی قطع کردم، همه ازم سوال کنند. ولی حواسم نبود خانواده‌ی من کلا با دخالت تو زندگی دیگران مشکل داشتند. خودم شروع کردم و از سیر تا پیاز براشون گفتم. خیلی ناراحت شدند. بابا: دخترم دیگه کمتر باید بری خونه عموت؛ درست نیست . نمیدونم چرا خودمم دیگه دوست نداشتم برم اونجا. از وقتی رفتم مشهد و اون حس و حال تجربه کردم، احساس می‌کنم شاید حرفای عمو درست نباشه؟ یه شک و تردیدی تو دلم ایجاد شد. الانم که فهمیدم عموم یه آدم هوس‌بازه. عمو و زن عمو با هم دوست بودند. وقتی خواستند ازدواج کنند،آقاجون و مامان جون فهمیدند دوستند، کلی ناراحت شدند. اجازه ازدواج ندادند. اما بالاخره باهم ازدواج کردند. حالا بعد از این همه زندگی به همین راحتی شریک زندگیش رو عوض کرد! . 🏴@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لذت حسی و لذت عقلی.mp3
6.39M
🎙 🔹 چگونه از نماز لذت ببریم؟ 🔸 استعانت از صبر و نماز 📌برگرفته از جلسات «نماز خواندنی نماز خواستنی» 🎵حجه الاسلام امینی خواه 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 سوالی که دشمن همیشه ازش سوءاستفاده کرده... ✅ فهم ولایت مداری سخته زیرا..... 🗣 سرکارخانم معصومی اصل 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
خاطره جالب وتاثیرگذار خانم معلم مسئولیت شناس وموقعیت شناس! 🔹امروز تو‌ مترو علی رغم میل باطنیم مجبور شدم داد بزنم 😮 🔸یه دختر خانم کشف حجاب کامل کرده بود و بهش که تذکر دادم، داد و بیداد راه انداخت و مثل همیشه همفکرای خودش وارد معرکه شدن و شروع کردن به رجز خوندن همیشگی که به شماها مربوط نیست و ما هر طور دلمون بخواد لباس می پوشیم، محجبه ها هم که مثل همیشه _ مـــــــاست _ 😢 القصه .... 🔹منم با خودم گفتم اینجا اکه کوتاه بیام واقعا حق پایمال میشه 🔹صدام رو بردم بالا و به یکی از اون خانمها که خیلی گستاخی می گرد گفتم صداتو بیار پایین؛ خلاف قانون عمل می کنین طلبکار هم هستین 🔹در حین سرو صدای من و اون خانم، یکی از بی حجابا به‌ من گفت خانم ساکت باش اعصاب ما رو خرد کردی 🔸منم گفتم مگه شما نمیگین آقایون چشماشون رو ببندن و نگاه نکنن؛ الانم اگه می خوای نشنوی گوشاتو بگیر تا صدای منو نشنوی 🔹یکی دیگه گفت: خانم داد نزن 🔸گفتم مگه شما نمیگین حجاب من به شما مربوط نیست ؛ منم دلم می خواد صدامو ببرم بالا و به شما هیچ ربطی نداره؛ گفتم این قانون شهر هرتی که شماها می گین فقط مال شماست که هر کاری دوست داشتین بکنین ولی بقیه مطیع قانون باشن 🔹یه‌ خانم دیگه گفت: خاک بر سر مردی که نتونه خودش رو نگه داره و با نگاه به زن مشکل براش پیش بیاد 🔸گفتم شما چرا ماسک زدی؟ خاک بر سر آدمی که نتونه خودش رو از یه ویروس کوچیک حفظ کنه 😅باورتون نمیشه همشون ساکت شدن و لام تا کام حرف نزدن!!! 😔 وقتی اومدم خونه احساس می‌کردم از میدون جنگ برگشتم 🥀اتفاقا امروز تو ‌مدرسه یه شهید گمنام هم آوردن و تیر خلاص رو به روح من زد .... 🥀به این شهید گمنام گفتم ؛ خدا شاهده کار ما هم خیلی سخته؛ برامون دعا کنید بتونیم از خون و حیثیت شما شهدا دفاع کنیم .... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا شب و روز رو هِی عوض می‌کنه تا بهت بگه: هیچ حالی دائمی نیست...ツ✨ + تاخداهست‌پريشان نشود خاطرِ من💙'! | 🌻@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
از جهنم تابهشت 🌺👇
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_هفتم شوکه بودم. عمو: زن عموت رو که دیدی، هر روز هر روز بیرون با
یک هفته از سفر مشهد می‌گذره. امیرعلی رفت اردوی شلمچه. منم از وقتی برگشتیم، هیچ جا نرفتم. تو فکر مشهدم. اونجا که بودم یکی رو داشتم که باهاش درد دل کنم. ولی الان چی؟ حوصلم سر رفته بود ولی دلم نمیخواست از خونه برم بیرون. عمو هم چند سری زنگ زد ولی هربار بهونه‌ای آوردم و نرفتم. دیگه دلم نمیخواست با یه مرد هوس باز رابطه‌ای داشته باشم. خودمم نمیدونم اون همه عشق به عموم که باعث میشد بیست‌وچهار ساعته خونشون باشم، چی شد؟ ولی میدونم الان اصلا صلاح نیست برم پیشش. تازه می‌دونستم اگر هم برم و بفهمه که اون سفر مشهد، با دل من چه کرده؟ کلی مسخره‌ام‌میکنه . کاش امیرعلی بود تا باهاش درددل میکردم. نت گردی میتونست یکم حوصلم سرجاش بیاره . لپتاب روشن کردم. نفهمیدم چی شد که یه دفعه سرچ کردم امام رضا؟ خب چه ایرادی داشت میخواستم در مورد دوستی که این آرامش رو مهمون قلبم کرده بود تحقیق کنم. اول ازهمه عکسای حرم رو دیدم. وای چقدر دلم تنگ شده بود. خوندم. تک به تک سایتارو. زندگینامه امام رضا رو. وای الهی بمیرم براش چقدر سخته تو غربت شهید بشی. بعد از خوندن زندگینامشون بیشتر بی تاب شدم وبارون اشکام هم تندتر بارید. از یه طرف هم خوشحال شدم چون فهمیدم آرامگاه خواهرشون قمه و مامان اینا هم قراربود این هفته برن سالگرد یکی از اقوام که خونه اون ها هم همونجاست. قرار نبود من برم چون اصلا به این جور چیزا علاقه نداشتم ولی حالا.... وقتی امام رضا انقدر خوب بود، پس خواهرش هم میتونست خوب باشه. میتونست مایه آرامش من باشه. . 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا