eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.6هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 آرش دوشنبه ها برایم عذاب آورترین روز در هفته شده بود. چون راحیل دانشگاه نبود، گاهی با خودم می گفتم وقتی او نمی آید من هم دوشنبه ها نمی روم ولی دلم راضی نمی شد. با خودم می گفتم شاید بیاید، گفته بود استادتاکیدکرده چند جلسه باید حضور داشته باشد. مهمتر اینکه به بهانه ی جزوه دادن می توانستم چند کلمه ایی هم که شده به حرف بگیرمش.گرچه او اهل حرف زدن نیست، باید با انبردست حرف اززیر زبانش بیرون بکشم. البته همان هم برایم غنیمت بود. قرار بود کاری کنم که توجهش به طرفم جلب شود، ولی موفق که نشده بودم هیچ، توجه و فکر خودم هم به اوچسب شده بود. داخل ماشین یکسره آهنگ های عاشقانه گوش می کردم و خودم را با او تصور می کردم، واقعا این آهنگ ها آدم را هوایی می کنند. دیگر خودم را درک نمی‌کردم. واقعا چه بلایی بر سرم آمده بود.وارد کلاس که شدم، مثل همیشه اولین نگاهم به صندلی راحیل بود. بادیدنش که روی صندلی‌اش نشسته بود. شوکه شدم.جالب بود اوهم نگاهش به در بود. بادیدنم سرش را پایین انداخت. تپش قلبم بالارفت. یعنی اوهم به من فکر می کند؟ باشنیدن صدای سعید برگشتم.ــ عه آرش دیروز گفتی نمیای که پس چرا امدی؟ــ با اخم نگاهش کردم.–حالا الان باید داد بزنی کل کلاس بفهمند من دیروز به تو چی گفتم؟صدایش را پایین آورد. –مگه چی گفتم حالا؟ چی شد امدی؟ شرکت نرفتی؟ گفتی اونجا کارت زیاد شده که؟ ــ هیچی بابا گفتم بیام بهتره، فوقش از اون ور بیشتر می مونم شرکت دیگه. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بعدهم به طرف صندلیم رفتم تا بنشینم و قبلش دوباره نگاهی به او انداختم. با سارا درحال حرف زدن بود و نگاهش هم به خودکاری که در دستش بود.اکثر وقت ها نگاهش پایین است. از یک طرف خوشم می آید که به کسی نگاه نمی کند. ."واقعا چطوری می تواند خیلی سخت است"از یک طرف هم گاهی حرصم می گیرد. چون نگاه و توجه‌اش را دلم می خواست. سر جایم نشستم.جزوه‌ام را در آوردم به بهانه خواندنش، نگاهم رابه اودوختم. گاهی که سرش را به طرف سارا می چرخواند تا حرفش را بزند، نیم رخش در، دیدم قرار میگرفت. نگاهش می کردم. امروز رنگ روسری اش سبز بود،با طرح بته، جقه‌هایی به رنگ لیمویی. واقعا خوش سلیقه است.یک گیره ی طلایی که دو تا قلب کوچک آویزش بود به روسری اش زده بود. از این زاویه کاملا دید داشت.انگار از گوشه ی چشمش متوجه ی نگاهم شد. چون چرخیدو کاملا صاف نشست و دیگر سرش را نچرخاند. به دستهایش نگاه می کردو حرف میزد. با امدن استاد نگاه ازاو برداشتم و حواسم را به درس دادم. سعی کردم تا آخر کلاس نگاهش نکنم تا نه او حواسش پرت شود نه من.با خودم گفتم او که حواسش پرت نمی‌شود. اصلا مگر حواسش به من هست که بخواهد...با حرف سارا که به طورناگهانی برگشت افکارم پاره شد پاره که چه عرض کنم، بهتراست بگویم متلاشی. سارا فوری گفت:–امروز بعد از دانشگاه میای با بچه ها بریم سینما؟ بهارو سعیدو...حرفش را قطع کردم و گفتم: –نه، کلی کار دارم.اخمی کردو گفت: –بیا دیگه جدیدا نازت زیاد شده ها... ☘☘☘☘☘☘ نگاه متعجب راحیل را دیدم که گذرا برگشت و روی سارا و من چرخید.ای خدا...سارا...خدابگم چه کارت کند...الان وقت این حرفها را زدن بود. آن هم جلو دختر مردم آخه... خیلی کلافه گفتم:– حالا بعد از کلاس حرف می زنیم.بعد از کلاس دوباره سارا سوالش را پرسیدو من هم گفتم:– کارام زیاد شده، کلا دیگه نمی تونم بعد از دانشگاه جایی برم. راحیل را دیدم که، بلند بلند به دوستهایش که به او گفته بودند باهم برویم وچیزی بخوریم، می گفت:–شما برید من باید برم خونه. با عجله وسایلش را جمع کرد و راه افتاد. پشت سرش رفتم و صدایش کردم. ایستاد و برگشت.– خانم رحمانی می خواستم در مورد موضوعی باهاتون حرف بزنم؟ با تعجب نگاهم کرد.–بفرماییدفقط من عجله دارم زودتر.– اتفاقا من هم می خوام برم، اگه اجازه بدید برسونمتون، تو مسیر هم ...حرفم را قطع کرد.–نه ممنون، من خودم می رم لازم نیست. ــ خواهش می کنم خانم رحمانی قبول کنید.حرفم مهمه سوالیه که مدتها ست می خوام ازتون بپرسم.خیلی برام مهمه."باخودم گفتم کمی پیچیده اش کنم شاید کوتا بیاید"ــ خوب اینجا بپرسید.ــآخه یه کم طولانیه شماهم عجله دارید، نمیشه که.کلافه نگاهم کرد.–باشه پس تا ایستگاه مترو.چیزی نگفتم، چون فکر می کردم حالا تا آن موقع فکری می‌کنم.–لطفا شما جلوتر برید من میام. با خوشحالی از محوطه ی دانشگاه گذشتم وبیرون رفتم.فکراین که تاچندلحظه ی دیگرکنارم می نشیندوباهمان حجب وحیای دوست داشتنیش بامن حرف می زنددیوانه ام می کرد. ✍ .. . 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧕🧕🧕🧕 🧕🧕🧕 🧕🧕 🧕 🌸🌸دخترانی را میشناسم که.... . 🌸🌸دخترانی که به دخترانه هایشان چوب حراج نمی زنند . ❤️هفته حجاب وعفاف بر دختران پاک سرزمینم مبارک باد❤️❤️ 🎵سرکار خانم نعمتی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
Shab20Ramazan1393[03](1).mp3
7.25M
▫️قسم به نام زهرا، چادر خاکی او 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 💠 ویژه روز عفاف و حجاب 👈 مشاهده متن : Meysammotiee.ir/post/364 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آقایون محترم لطفا حجابتون رو رعایت کنید! 🔻حق نداری با شلوارک یا رکابی بیای بیرون یا دکمه بالای لباس رو باز کنی ▪️جای تاسف داره که چهارتا از این نکات حجاب مردها در بیلبوردهای شهرمون نداریم 🎙حجت الاسلام سید کاظم‌روح‌بخش  .🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
💠قوانین در چند دانشگاه مختلف برای دانشجویان!!👇👇 ۱_ لباسی که بطور نامناسب اندام ها را نشان دهد مجاز نمی باشد ۲_ رنگ کردن مو مجاز نمی باشد ۳_ آرایش کردن مجاز نیست ۴_ مردان باید از کت و شلوار تیره، پیراهن سفید وجوراب استفاده کنند ۵_ موها رنگ طبیعی باید داشته باشد ۶_ ریش بزی ممنوع ۷_ سوئیت شرت ممنوع است ۸_ دکمه های پیراهن بسته باشد ۹_ هرگونه جواهرآلات به جز ساعت و یک جفت گوشواره برای بانوان مجازنمی باشد ۱۰_ پوشش دانشجویان باید طوری باشد که باعث حواس پرتی خود و دیگران و مانع تمرکز بر روی درس نشود ۱۱_ پوشیدن لباس لی برای بانوان ممنوع ۱۲_ پوشیدن هرگونه تی شرت، لباس ورزشی، شلوارتنگ ممنوع ۱۳_ لباس رسمی برای آقایان: پیراهن یقه دار و آستین دار، بدون کروات بهمراه جوراب ۱۴_ لباس پاره و تنگ ممنوع ۱۵_ لباس هایی که ترغیب به مصرف مشروبات الکلی بکند ممنوع است ۱۶_ لباس ها باید داخل شلوار باشد و انقدر بلند باشد که درموقع نشستن و بلند کردن دست ها قسمت های توزده لباس بیرون نیاید ۱۷_ اگر دانشجو نتواند پوشش خود را اصلاح کند با اولیاء او تماس خواهند گرفت تا برای او لباس مناسب بیاورند و او بیرون از کلاس خواهد ماند و غیبت خواهد خورد ⁉️حدس میزنید این قوانین برای کدوم دانشگاه هاست؟ 🔻دانشگاه آزاد اسلامی؟ 🔻دانشگاه های دولتی؟ 🔻مربوط به دانشگاه امام صادقه؟ 🔻 دانشگاه الزهرا؟ 🔻حوزه علمیه قم؟ ✖️ خیر..! این قوانین مربوط به این دانشگاه هاست: موارد ۱، ۲، ۳ 👈 دانشگاه گرین ویل آمریکای شمالی موارد ۴، ۵، ۶ 👈 دانشگاه آکسفورد انگلیس موارد ۷ تا ۱۰👈 کالج رابرت ترکیه موارد ۱۱، ۱۲، ۱۳👈 هاردین لیمونز آمریکا موارد ۱۴ تا ۱۷👈 دانشگاه ایالتی کالیفرنیا 📚منبع: کتاب "نیم نگاهی به ضوابط پوشش دردانشگاه های جهان" 🔹پس غربی ها هم دارن که پوشش میتونه باعث حواس پرتی دیگران بشه 🔹 مگه تو این کشورها بده که میگن رو لباس نباید تبلیغ بشه؟ مگه فقط تو اسلام این چیزا ممنوع نیست!! 🔹چرا فقط تو دانشگاه ها این قوانین سخت پوشش رو لحاظ کردن؟ یعنی تو خیابون اگه باعث حواس پرتی و دل مشغولی دیگران بشن و رو کانون خانواده ها، جوان ها و نوجوان ها تاثیر منفی بذارن اشکالی نداره؟ 🔹راستی دانشجویان اعتراضی نمیکنن به این قوانین سخت اونم تو اون کشورها که مهد آزادی هست؟ ⚖ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
❤️ دیروز روز ملی حجاب بود. براش چه کار کردی⁉️ 🔸 کاربر Iman_javadi برای همسرم و دخترای باحجابم کادو خریدم. 🔹 کاربر Zari تو راهپیمایی دفاع از حجاب شرکت کردم. 🔸 کاربر لبیک یا خامنه‌ای زودتر برگشتم خونه و خانوادمو ناهار بردم بیرون و همونجا چند خانم متخلف بدحجاب و بی‌حجاب رو نهی از منکر کردیم. 🔹 کاربر فرزانه اولش چهار‌پنجتا گل رز ایرانی خریدم بعد پول بیشتری جور شد و ده‌تا گل رز ایرانی خریدم و توی یکی از خیابونای شلوغ شهر، فقط بین خانمهای محجبه‌ی چادری پخش کردم و روزشونو بهشون تبریک گفتم. 🔸 کاربر صالح تو اینستا یکی از متنهای خوب شما رو پست کردم. 🔹 کاربر Fatemeh دخترای فامیلو دعوت کردم خونه‌مون و از روی پستهای شما براشون مسابقه‌ طراحی و برگزار کردم و به نفر اول و دوم و سوم جایزه دادم. 🔸 کاربر علی در مدح محجبه‌های فامیلمون یه متن نوشتم گذاشتم تو گروه فامیل. خیلیاشون دلگرم شدند و پیام تشکر دادند. امیدوارم حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) هم خوشحال شده باشند. 🔸کابر ٺـــــࢪانہ امرو با حجاب کاملترے رفتم بیرون. بجاے چادر آستین‌دار، چادر مشکی ساده مامانمو پوشیدم، بجاے روسرے رنگے، روسرے مشکےمو پوشیدم. به جاے مانتو رنگیام، مانتوے تیره‌مو پوشیدم. خیلے هم راحتتر بودم. گرمتر بود ولے احساس امنیت و آرامش بیشترے مےکردم. 🔹شما دیروز چه کار کردید؟ @Panahande 🌸 @Hejabuni | دانشگاه‌حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عشق علے... ⃟⃟💚 ⃟⸙ 🌸روزشمار 🌸 ۵ روز تا عید غدیرخم🎉🎊 🌱على معناى دریا در کویر است ✨نفوذش در عدالت بى نظیر است 🌱من از هر کاروان این را شنیدم ✨مسیرعشق، قربان تا است @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
❓سوالاتی که مردان غربی از زنانشان مایلند بپرسند؟ 📝در یک کمپین عده ای از مردان از کشورهای مختلف سوالاتی مطرح کردند که مایل هستند جواب اونها رو از همسرانشان بشنون 👗چرا شما زن ها بیرون از خونه لباس های تحریک آمیز می پوشید ولی توی خونه از این خبرا نیست؟ 💑چرا شما زن ها جلوی دیگران وانمود می کنید زوج خوشبختی هستیم ولی در غیاب افراد به فکر جدایی می افتید؟ 📳چرا شما زن ها وقتی از خواب بیدار می شید اول سراغ گوشی تون می رین به جای اینکه سراغ همسرتون برید؟ 📌حتی مردهای غربی هم جای سوال واسشون که چرا زن ها بیرون از خونه لباس های نا مناسب می پوشن و آراسته هستن اما توی خونه به خودشون نمی رسن 🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/femail/article-11002931/amp/The-questions-men-REALLY-want-ask-wives.htm 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت8 آرش دوشنبه ها برایم عذاب آورترین روز در هفته شده ب
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 راحیل به ماشینش که نزدیک شدم نمی دانستم صندلی جلو بنشیم یا صندلی عقب.با خودم در گیر بودم. با دیدنم پیاده شدو بالبخندی روی لبش در جلو را باز کرد و گفت:–خواهش می کنم بفرمایید. چاره ایی نداشتم سرم راپایین انداختم و سوار شدم. خیلی سخت است که مدام جلوی خودم را بگیرم وبرای کارهایی که انجام می دهد لبخند نزنم. یه جورایی می ترسم، از دلم می ترسم.... از شیطان ! –میشه یه آهنگی که از واقعیت ها دورمون نمی کنه رو از گوشیتون پلی کنید گوش کنیم؟ با حرفش افکارم نیمه تمام ماند «وای ، چقدر راحت است.»–من آهنگی ندارم. با تعجب نگاهم کردو گفت:– مگه میشه!پس شما چی گوش می کنید؟نکنه از اون مدل متعصبا که...ــ حرفش را قطع کردم و گفتم:–نه اصلا، به نظرم نیازی نیست آدم همش دنبال این باشه که مدام موسیقی گوش کنه، من ترجیح میدم سکوت باشه، سکوت آدم رو به فکر وادار می کنه، مخالف موسیقی نیستم، گاهی گوش کردن موسیقی فاخر بد نیست... به نظر من الان طوری شده که همه فکر می کنند اگه سوار ماشین بشن و موسیقی نباشه انگار یه چیزی کمه، انگار یه کار مهمی رو انجام ندادند، و این یعنی دور شدن از واقعیت. 💠💠💠 نگاه با تاملی به من انداخت و گفت: –یعنی شما کلا چیزی گوش نمی کنید؟ــ من اونقدر وقتم کمه، اگر فرصتی هم داشته باشم دلم میخواد صوت های واجب تر از موسیقی رو گوش بدم، به هرحال هر کس با توجه به افکارش عمل می کنه دیگه... همانطور که حرف میزدم متوجه شدم خیره نگاهم میکند ، دیگر نتوانستم حرفم را ادامه دهم. نمیدانم چه شد، سرم راپایین انداختم و خیلی فوری برای این که حرفم را جمع کنم گفتم:–هر کس عقاید خودش رو داره دیگه. شما گفتید سوال دارید... بی تفاوت به حرفم پرسید :–چرا وقت ندارید؟ سرکار می رید؟ــ یه جورایی میشه گفت. –دوشنبه ها هم واسه همین نمیایید دانشگاه؟نگاهم را به صورتش به معنای زودپسرخاله شده ایی انداختم. بعد با اکراه زیر لبی گفتم:– بله"چه عجب متوجه شد."–ببخشید قصد فضولی نداشتم،از روی کنجکاوی بود، بعدهم لبخند محوی زد. "من آخر نفهمیدم کنجکاوی با فضولی چه فرقی دارد؟ " 🔷🔷🔷 ایستگاه مترو را که دیدم گفتم:–ممنون دیگه پیاده می شم.–تا ایستگاه بعدی می رسونمتون. ــ نه زحمت نکشید دیگه مزاحمتون نمی شم. ــ این چه حرفیه مسیر خودمه زحمتی نیست. کمی سکوت بینمان بود ولی خیلی زود سکوت را شکست.–خوبه که آدم فعال باشه و وقت کاراهای بیهوده رو نداشته باشه.البته به نظرم موسیقی گوش کردن کار بیهوده ایی نیست، فکرمی کنم گاهی لازمه.من خودم هم، هم کار می کنم هم درس می خونم، لای پر قو هم بزرگ نشدم، بعداز این که پدرم فوت شد، شدم به قول معروف عصای دست مادرم. مشکلاتی که اینجور وقت‌ها هست مجبورم می کنه گاهی موسیقی گوش بدهم، با موسیقی آدم آروم میشه. خواستم حرفی بزنم که منصرف شدم. –خوب سوالم اینه شما چی کار می کنید وقتی آرامش ندارید یا دلتون گرفته یامشکلی دارید؟ با تردید نگاهش کردم،" آخرمن به توچه بگویم ، من باتوچه صنمی دارم. چطوربرایت توضیح دهم.به ایستگاه بعدی که رسیدیم، گوشه ایی پارک کرد.–اگه دلتون نمی خواد خب نگید، 🔶🔶🔶 –خانم رحمانی از همون روز اول که دیدمتون شخصیتتون برام قابل احترام بود، این وقار و متانت شما واقعا تحت تاثیرم قرار داد.راستش دلم می خواد بیشتر باهاتون صحبت کنم، افکارتون برام جالبه، من... با صدای زنگ گوشی ام حرفش نصفه ماند. خوشنال شدم ، سریع گوشی رو از جیبم درآوردم. نگاهی به صفحه اش انداختم، پدرریحانه بود.ــ بله آقای معصومی؟ بعد از سلام گفت:–بچه تب کرده و بی قراری می کنه.ــ توراهم زود خودم رو می رسونم، سر راهم قطره استامینیفون می گیرم و میام. همین طور که با تلفن حرف می زدم متوجه نگاهش می شدم، چهره‌اش هی تغییر می کرد... تماس که قطع شدگفتم:– ببخشید حرفتون نصفه موند من باید خیلی زود برم، کار فوری پیش امده.دستم روی دستگیره رفت ولی با شنیدن اسمم برگشتم. ✍ .. ✿➣•••••≈≈≈ @Hejabuni ✿➣•••••≈≈≈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
34.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧕چادر یعنی صعود ❌اگر چادر با .......همراه نباشد👆 🎵سرکارخانم طاهری .🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
❤️ دیروز روز ملی حجاب بود. براش چه کار کردی⁉️ 🔸 کاربر Iman_javadi برای همسرم و دخترای باحجابم کادو
🍃 جواب کاربر فدایی حسین؏ ۳۱۳ به سوال ما... 🔸 شما تو روز حجاب چه کار کردید؟ @Panahande _________ 🔜 @Hejabuni 🔚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نقدی بر متولیان حجاب در کشور 🔶 نمی‎دانم متولیان حجاب در این شهر چه کسانی هستند؟! 🔷 ! ما سلامت شما هستیم... 🔶 گشتن برخی با لباس خواب در شهر را رها کنید و به ما حزب الهی ها و ها تذکر بدهید، که حداقل شما را ببینیم. 🔷 این چه منطقی است که برخی مسئولان دارند که وضعیت اقتصادی مردم به گونه ای است که تحمل را ندارند! 🔶 اصلاً کدام فقیری به این صورت ( و ) در شهر می گردد؟!؟ 🎙 حاج محمود قاسمی مداح اهل بیت، روز عرفه، گلزار شهدا . 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
☆★☆ 🌱 هادے شدے ڪہ پیرو حــــــیدࢪ شویم ما... ع 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 فتنه علیه خانواده 🔻 رهبرانقلاب: 🔸در اسلام، تبرّج ممنوع است. تبرّج، یعنی همان خودنمایی زنان در مقابل مردان، برای جذب و فتنه‌انگیزی. این، یک نوع فتنه است و خیلی اشکالات دارد. اشکالش فقط این نیست که این دختر جوان، یا این پسر جوان به گناه میافتند - این اوّلیش است؛ شاید بتوانم بگویم کوچکترینش است - دنباله‌اش به خانواده‌ها میرسد. 🔸اساساً آن‌گونه رابطه بی‌قید و شرط و بی‌قید و بند، برای بنای خانواده سمِ‌ّ مهلک است؛ چون خانواده با عشق زنده است. اصلاً بنای خانواده با عشق است. اگر این عشق - عشق به زیبایی، عشق به جنس مخالف - در صد جای دیگر تأمین شد، دیگر آن پشتوانه قوی‌ای که استحکام خانواده باید داشته باشد، از بین خواهد رفت و خانواده‌ها متزلزل میشود و به همین وضعی درمی‌آید که امروز متأسّفانه در کشورهای غربی هست؛ بخصوص در کشورهای اروپای شمالی و امریکا. 🔺 گزیده‌ای از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در موضوع 🗓۱۳۷۷/۰۲/۰۷ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🍃 جواب کاربر فدایی حسین؏ ۳۱۳ به سوال ما... 🔸 شما تو روز حجاب چه کار کردید؟ @Panahande _________ 🔜
❇️ پاسخهای کاربران به سوال ما 🔸 کاربر mobina به راهپیمایی عفاف و حجاب رفتم. 🔹کاربر آسمان منم در برنامه عفاف حجاب شهرمان شرکت کردم و به خانمهای محجبه تبریک گفتم خصوصا گل دخترا، یه پیام متنی زیبا نوشتم و در فضای مجازی به خانمای محجبه‌ای که مخاطبم بودن فرستادم 😍🌹 که خیلیا خوششون اومد. 🔸 کاربر iran من در روز حجاب با بچه‌ها وسایل آماده کردیم که به گل‌دخترای گلمون بدیم و در شبکه‌های مجازی از محجبه‌ها تشکر کردم و تبریک گفتم.😍😍😍 🔹 کاربر لبیک یا زینب. برای روز ملی عفاف و حجاب در همایش شرکت کردم. ⚪️ شما در روز ملی عفاف و حجاب چه کردید؟ @Panahande 🔜 @Hejabuni 🔚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عشق علے... ⃟⃟💚 ⃟⸙ 🌸روزشمار 🌸 ۴ روز تا عید غدیرخم🎉🎊 باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر چشمه های نور جاری شد ز دامان غدیر . . @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت9 راحیل به ماشینش که نزدیک شدم نمی دانستم صندلی جلو
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 ــ خانم رحمانی...صدایش خش دار شده بود. چرا اینطور شده؟یک لحظه به چشم هایش نگاه کردم. درسفیدی چشم هایش رگه های قرمز ایجادشده بودکه تلفیقی از عصبانیت و غیرت رانشان می داد.نگاهی به گوشی دستم انداخت. –میشه بپرسم کی بود؟انگار صدای گوشی ام بلند بوده و صدای آقای معصومی را شنیده است. نمی خواستم جوابش را بدهم ولی حالش طوری بود که دلم برایش سوخت. بی معطلی گفتم: – من پرستاره دخترشم.با چشم های متعجب پرسید: –کاری که گفتید این بود؟ ــ بله، البته ماجرا داره من براش کار نمی کنم، 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 فقط الان عجله دارم باید برم.انگار خیالش راحت شد نفسش رو با صدا بیرون داد.–خودم می رسونمتون، و بعدسریع ماشین را روشن کرد و حرکت کرد.– من یه تاکسی دربست می گیرم می رم.ــ فکر کنید من تاکسی هستم دیگه، فقط بگید کجا برم.اخم هایش درهم بود و با سرعت می راند.به طورناگهانی روی ترمززد زد. هینی کشیدم وپرسیدم:– چی شد؟ــ مگه دارو نمی خواستید؟ اینجا داروخانه هست، الان بر می گردم. اصلا اجازه نداد من حرفی بزنم پیاده شدو رفت. رفتنش را نگاه کردم، شلوار کتان کرم با بلوز هم رنگش چقدربرازنده اش بود.خوش تیپ و خوش هیکل بود.و من چقدر باید جلو دلم را می گرفتم تا نگاهش نکنم.به چند دقیقه نرسید برگشت. نگاهش نکردم دیگر زیاده روی بود سرم راپایین انداختم و ازاین چشم چرانی خودم راسرزنش کردم. همین که پشت فرمان نشست دارو تب بُر را روی پایم گذاشت. دوباره تپش قلب گرفتم. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 زیر لبی گفتم:– چرا زحمت کشیدید خودم می رفتم. "چقدر دقیق به حرفهای من وآقای معصومی گوش کرده بود."اخمهایش کمی باز شد. –اصلا زحمتی نبود.مسیر زیاد دور نبود. وقتی رسید سر کوچه گفتم:– لطفا همین جا نگه دارید.ــ اجازه بدید برم داخل کوچه، مگه عجله ندارید؟ــ نه آقا آرش تاکسی که تو کوچه نمیاد. لبخندی زدو گفت:–باشه پس کرایه ی تاکسی هم میشه یه قرار ملاقات تو یه کافی شاپ. تا خواستم مخالفت کنم، دستش را به نشانه خداحافظی بلند کردو رفت.نمی دانستم باید چه کار کنم. دلیلی نداردبه کافی شاپ برویم. تصمیم گرفتم دفعه ی بعد که دیدمش مخالفتم را اعلام کنم. ✍ ... ✿➣•••••≈≈≈ @Hejabuni ✿➣•••••≈≈≈
دانشگاه حجاب
#تجربه_نگاری #ارسالی سلام دائما از طرف نوجوان‌ها شنیده میشد که میگفتند کی گفته حجاب واجبه؟ کجا اومد
دخترای نوجوون دبیرستانی احزاب/33 يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا