🔰دروغ غربیها درباره آزادی زنان
🔸رهبرانقلاب: نگاه فرهنگ غربی به زن یک نگاه اهانتآمیز است. اسم آن را آزادی میگذارند، لکن در حقیقت آزادی نیست. غربیها در طول دو سه قرن اخیر، بر روی همهی جنایات خود نامهای زیبا گذاشتند؛ نام آزادیطلبی، نام حقوق بشر، نام دموکراسی و امثال اینها. نام آزادی بر آنچه که جهتگیری فرهنگ غربی نسبت به زنان است، یک نام دروغین است؛ این، #آزادی نیست.
🗓 ۱۳۹۱/۰۴/۲۱
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#کار_جهادی
🎙 به نیروی منظم ،
متعهد و توانمند
جهت خوانش #پادکست
نیازمندیم😊
لطفا نمونه صوتتون رو
برای ایدی زیر ارسال کنید
🆔 @Parimehr9499
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ۴۶ ستاره سهیل باز هم حالتهای زنانه او دل و رودهاش را به هم ریخت. اما تمام تلاشش ر
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
۴٧ ستاره سهیل
تماس که قطع شد با صورتی برافروخته، روبهروی مینو نشست.
-بهبه! کیان خان چه کرده با دوست ما! صدبرابر خوشکلتر شده.. خوبْ دل و قلوه میدادینا!
-وای مینو! نفسم داشت بند میومد. فکر نمیکردم اینقدر خوش ذوق باشه که عین تو فیلما برام دلبری کنه.. ولی کاش دلسا میدید، من دلم خنک میشد. الان شارژ شارژم. بگو ببینم باید چهکار کنم.
-خودتو کنترل کن.. ریلکس.. ریلکستر.. اوکی! ببین کار ما یهجور مبارزه است.. یه مبارزه مقدس!
-مبارزه؟
-دِ نشد دیگه.. وسط حرفم نپر! این یه مبارزه معمولی نیست، مقدسه! مبارزه برای آزاد شدن، رها شدن.. رسیدن به اوج و خدایی شدن.. میدونی من تا یه اندازهای که مربوط به رشد خودم بود به این آزادی رسیدم.. دلم میخواد اصولشو به همه یاد بدم. دلم میخواد زنهای کشورم درست عین خودم به این رهایی برسن.. دوست دارم از این ذهنای پوسیدهشون فاصله بگیرن.. حالا یه مدت هست که کارای کوچکی شده، ولی اصلا کافی نیست. به زنها خیلی داره تو ایران ظلم میشه.. چرا نباید آزاد باشن و با آزادیشون خدارو پیدا کنن؟ متوجهی چی میگم؟
ستاره سرش را به علامت تایید تکان داد.
- این یکیو خوب میفهمم، خودم الان دنبال یه ذره آزادیام، باورت نمیشه مینو، گاهی فکر میکنم باید ازین مملکت برم. باید به جای امن فرار کنم. یه جا که نخوان براشون توضیح بدم که کجا بودم، چه کار کردم.
مینو به فنجان قهوه لب زد و حرف ستاره را تایید کرد.
-معلومه که خوب درک میکنی حرفامو! گیلاد درست تشخیص داده استعدادتو! میدونی گیلاد میگه اون ور آب رفتن خیلی راحته! فقط باید اراده کنیم. عکسایی که برات فرستادمو دیدی؟ زندگی اون طرف، این شکلیه.. البته خب هرکاری هزینه خودشو داره.
-معلومه که میخوام.. فقط بگو باید چهکار کنم.
مینو گوشیاش را طوری در دستش گرفت که ستاره هم صفحهاش را ببنید.
- همینو میخواستم بشنوم، ببین این کانالو جدید زدیم، ادمینت کردم. البته قراره کیان هم بهمون اضافه بشه، پس شما دوتا جزو ادمینا هستین. تو گروههای مختلف تبلیغ میذارین که وارد کانال بشن. یه سری کلیپ و متن و صوت هست که اونها رو برات قسمت قسمت میفرستم، بارگزاری کنی. دوره آموزشی شکرگزاری هم داریم.
-ببین اینارو یه بار جلو دلسا هم بگو، خب؟ راستی دلسا هم ادمینه؟ اِ.. راستی این کلاسای شکرگزاری چجوریه؟ پولیه؟
-جواب سوال اولت، پنجاه پنجاه! یعنی دلسا هم هست، هم نیست. یخورده مغروره، اطاعت پذیر نیست. اما و چرا میاره.. فعلا تنزل پیدا کرده.. اما سوال دومت! ببین استاد میگه که این دورهها کاملا برای رضای خداست. چجوری؟ اینجوری که هرکس که توان مالی داره به دهتا انسان نیازمند کمک کنه. اینطوری هم هزینه کلاسشو پرداخت کرده، هم این انرژی مثبت و کمک خیرخواهانهاش به خودش برمیگرده.
-چه خوب که دلسای گنده دماغ نیست.. چه خوب که استاد، اینقدر آدم فهمیدهایه! چه ایده جذابی واقعا. از همین کارش معلوم میشه، آدمیه که بفکر دیگرانه.
-حالا کجاشو دیدی! تو شروع کن، من خودم هواتو دارم. راستی کیان از مهمونی نگفت؟
چشمان قهوهای ستاره، برقی زد.
-آرش بهش گفته که یه مهمونی تو راهه، ولی فعلا هیچ چیزش معلوم نیست.
- ببین ستاره، از همین الان سعی کن با شکرگزاری، برای خودت جذب داشته باشی. تو میتونی از طریق شکرگزاری هرچیزی رو به راحتی تصاحب میکنی. استاد میگه تو این دورهها، شکرگزاری حکم پولو داره تو کائنات. تو الان کیانو پیدا کردی خب.. بابتش شکر میکنی، یعنی تو اینطوری هزینه این نعمتو پرداخت میکنی،بعد کائنات بیشتر و بیشتر بهت میدن.
ستاره صدای خندهاش را بلند کرد.
-یعنی مثلا ده تا کیان بهم میده.
مینو چشمانش را ریز کرد با خنده گفت:
«ای کلک! بدت نمیاد ده تا داشته باشی؟»
-چی میگی تو؟ دارم براساس قانونی که گفتی میگم.
-شایدم شد، کی میدونه. هر چی تورت بزرگتر، طعمهات هم بزرگتر.
در حال خندیدن بودند که گیلاد همراه با یک سگ پشمالوی سفید به طرفشان آمد.
ستاره لحظهای ترسید؛ چون قبل از دیدن گیلاد، فقط سگ سفید را دید و بعد قلادهای که انتهای ریسمانش، به دست آن مرد عجیب میرسید.
✅کپی آزاد
✅ در صورت داشتن سوال، به آیدی نویسنده پیام دهید👇(طوبی)
@tooba_banoo
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ۴٧ ستاره سهیل تماس که قطع شد با صورتی برافروخته، روبهروی مینو نشست. -بهبه! کیان
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
48 ستاره سهیل
مینو از روی صندلی پایین پرید و خودش را در آغوش سگ انداخت. آنقدر این حرکت سریع انجام شد که ستاره مبهوت مانده بود. مینو چندین بار صورت و پوزهی سگ را بوسید. سگ هم که انگار دوست قدیمیاش را میدید، چند بار پارس کرد و دم تکان داد.
-مینو! یهطوری بغلش کردی یه لحظه حس کردم بچهاتو داری بغل میکنی.
گیلاد ریسمان را رها کرد، کمی جلو آمد و با همان نگاه خیره معذبآورش جواب ستاره را داد.
-خب، عزیزم! این بچه خودشه دیگه. البته یه مدت ازش دور بوده، تازه به هم رسیدن،تو بنظر نمیاد به سگ علاقه داشته باشی.
بعد یک قدم دیگر جلو آمد، ستاره خواست کمی عقب برود که محکم به میز خورد؛ ضربهای که به میز وارد شد، لرزشی را در فنجان قهوهاش ایجاد کرد و چند قطره قهوه، روی میز سفید و تمیز افتاد.
-راستش سگو دوست ندارم، زیاد. فقط یه حس دلسوزی به همه حیوونا دارم. ولی اصلا فکرشو نمیکردم که مینو اینقدر عاشق سگ باشه.
مینو در حالیکه قربان صدقه سگش میرفت، با چشمان اشکآلودی از روی زمین بلند شد.
-ستاره! این سگ همه زندگی منه، وا چه حرفا میزنی؟
-آخه اونروز طوری اون گربه رو با سنگ هدف گرفتی، گفتم شاید از همه حیونا بدت میاد.
مینو با دلخوری جواب داد:
«فرق میکنه. اون یه گربه گرسنه بود، اصالت نداشت، شخصیت نداشت. ولی سگ من هم شخصیت داره، هم شناسنامه. تازه صاحبم داره.»
جملات آخر را خطاب به سگش طوری گفت که انگار در حال بازی با نوزادی چند روزه است.
دوباره رو به مرد کرد و با حالت متواضعانهای گفت: « هوغود
خیلی ممنونم ازت.. حسابی غافلگیرم کردی.»
مرد به طرف مینو رفت؛ چشمکی تحویلش داد. مشت گره کردهاش را آرام به بازوی مینو زد.
- حرفشم نزن. برو حالشو ببر.
بعد دهانش را نزدیک گوش مینو برد و خیلی آهسته زمزمه کرد:
«مزد کارته»
مینو اشکهایش را پاک کرد و در حالیکه سگ را بغل کرده بود، روی صندلی نشست.
-چیه؟ چشمات زده بیرون؟ سگ ندیدی تا حالا؟
ستاره دستش را زیر چانهاش گذاشت و روی میز خم شد.
-چرا سگ دیدم، ولی مینو رو با سگ تا حالا ندیدم. حالا چرا بهش میگی هوغود، بگو گیلاد.
مینو که انگار از سوالهای بیموقع ستاره، کلافه شده بود نفس عمیقی کشید و گفت: « یاد بگیر که تو گروه ما هرکسی ممکنه چندتا اسم داشته باشه.. باید تمرین کنی و بتونی هرکس و چندبار با اسمای مختلف صداش بزنی..»
بعد در حالی که خنده مسخرهای را گوشه لبش پنهان کرده بود اضافه کرد.
-تو بهت مرضیه میاد.. با اون سابقه داغون خونوادگیت.
ستاره طوری جا خورد که اخمهایش در هم رفت.
-من خودم صبرینارو دارم.. مرضیه رو بذار برای خودت.
مینو که انگار اصلا گوشهایش چیزی نمیشنید، صورتش را میان موهای پشمالوی حیوان خانگیاش غرق کرد، به طوریکه لرزه به اندام ستاره افتاد.
مینو صورت و پوزهی سگ را بوسید، سگ هم که انگار دوست قدیمیاش را میدید، چند بار پارس کرد و با فینفین کردن، رضایتش را اعلام کرد.
-مینو! بسه حالم بد شد.. راستش من حس خوبی به سگ ندارم؛ فکر میکنم، گاز میگیره.
مینو چند عطسه پشت هم زد و در حالی که با دستمال بینیاش را پاک میکرد، گفت: «نه بابا! آخی ببین چه معصومه! »
همان لحظه سگ پارس بلندی کرد، به طوریکه صندلی مینو کمی تکان خورد.
ستاره آنچنان خندید که اشک از چشمانش جاری شد.
✅کپی آزاد
✅ در صورت داشتن سوال، به آیدی نویسنده پیام دهید👇(طوبی)
@tooba_banoo
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
🤝 کسی کار ویزیتوری و فروشندگی مجازی به صورت حرفه ای بلده جهادی کمکمون کنه؟ 📲 @Mokhtari9091
فروشنده توانمند کسی نبود؟
سفارش طراحی گرافیکی داشتید
اینجا کارش بیسته و قیمت مناسبه 👌👇
🌸 @afagh_graphi
33.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✂️༻ جمعه و خیاطی༺✂️
آموزش شماره 8⃣3⃣
🧕آموزش الگو ، برش و دوخت
#سارافون دخترانه بسیار زیبا 👌👌👌
💛 برای دیدن سایر خیاطی های آسون و پرکاربردمون کافیه هشتگ #آموزش_خیاطی رو دنبال کنید☺️🌼
#آموزش_خیاطی #آموزش_سارفون
#پیراهن_دخترانه #خیاطی #حجاب
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم به جای کلی گویی های تکراری، بهتر است بعضی از جزئیات جنگ سوریه که حالا به ضربالمثل تب
🔴به روز باشیم
این روزا که در مورد رفراندوم قدری بحث میشه، خوبه که دست به مهره یه حرکت بزنیم...
در مورد اصل نظام که هیچ کی رفراندوم نمیذاره ما هم نمیذاریم اما خوبه که واسه حمله به اسرائیل و سعودی رفراندوم بذاریم برای آزادی دو قبله ی مسلمین. ببینیم مردم آمادگی دارن بزنیمشون یا نه؟!
نظرتون؟!
@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
part10dameshghfinal64.mp3
8.09M
#دمشق_شهر_عشق10
✅رمان دمشق شهرعشق بر اساس حوادث حقیقی زمستان ۸۹ تا پاییز ۹۵ درسوریه و با اشاره به گوشه ای از رشادتهای مدافعان حرم به ویژه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار شهید حاج حسین همدانی در بستر داستانی عاشقانه روایت میشود.
#سوریه
#عبرت
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
✊ چالش #ما_بیشماریم از قم پیام دادن که: "شاید از دیدن نتایج مشاهدات میدانیام تعجب کنید" 😳😳 خودتو
✊ چالش #ما_بیشماریم
🔺مازندران - شهر "نور"
🔺سهشنبه ۱۷ آبان
از ساعت ۱۵ تا ۱۶
محجبه: ۴۳ نفر
بدحجاب: ۵۹ نفر
بیحجاب: ـــــ
ایران که فقط تهران نیست 🌸
🌹ممنونیم از کاربر *ناهید*
🌸 @Hejabuni 🌸
دانشگاه حجاب
🤝 کسی کار ویزیتوری و فروشندگی مجازی به صورت حرفه ای بلده جهادی کمکمون کنه؟ 📲 @Mokhtari9091
✍ کاش یه فرد توانمند بود و کمکمون میکرد... 🙄
📊 ارزان ترین دوره مکالمه عربی در سطح کشور
📇 با همان اساتید موسسات خصوصی گران قیمت
💛 eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
❤️ eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
⏳ ۳ روز تا شروع دوره
✅ مورد تایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛❌ماجرایی واقعی از پشت پرده شعار زن، زندگی، آزادی
خانمی که از شوهر بهائیش فرار کرده و به پارک های اصفهان پناه آورده
😭فقط بگه مامان ...
✅دوستان عزیز اینمستند را ببینید و منتشر کنید
#زن_عفت_افتخار
#فرقه_بهائیت
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#ارسالی_اعضا 🍀
هم اکنون مشهد مقدس👆
تشییع پیکر سه شهید مدافع امنیت❤️
@hejabuni
💠غیر از کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی،
کار در جامعه فراموش نشود
📌یک نمونه کار در تصویر👆
#احکام_دین
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
💠غیر از کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی، کار در جامعه فراموش نشود 📌یک نمونه کار در تصویر👆 #احکام_
💢💢 #توجه 💢💢
#حکم_دیوار_نویسی
طبق استفتائی که از دفتر حضرت آقا کردیم، هرکس میخواد روی دیوار چیزی بنویسه یا شابلونی رو اسپری کنه، باید از صاحب دیوار اجازه بگیره.
اگرم اون دیوار، یکی از دیوارهای شهری و عمومیه باید به ۱۳۷ زنگ زد و از شهرداری اجازه گرفت.
⭕️ @Hejabuni ⭕️
دانشگاه حجاب
💢💢 #توجه 💢💢 #حکم_دیوار_نویسی طبق استفتائی که از دفتر حضرت آقا کردیم، هرکس میخواد روی دیوار چیزی بن
واسه پاک کردن دیوارنویسیهای ضدارزشی هم باید زنگ زد ۱۳۷ تا بیان ،پاک کننـد.
من خودم این روزا همهش پدالکلی تو کیفم دارم و شعارهایی که با ماژیک روی صندلی و تاب و سرسره پارک و فضاهای عمومی نوشتن رو پاک میکنم.
🌸 @Hejabuni