eitaa logo
هجرت | مامان دکتر |موحد
29.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
345 ویدیو
23 فایل
مادرانگی هایم… (پزشکی، تربیتی) 🖊️هـجرتــــــــ / مادر-پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 تصرف در متن‌ها و نشر بدون منبع (لینک) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی (در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری+حفظ حق‌الناس💕) تبلیغ https://eitaa.com/hejrat_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
پرچم زده اند از غم تو کوچه به کوچه انگار عوض کرده زمین پیرهنش را ... @hejrat_kon
با پای پر وَرَمم دردسر حرمم... همه میگن که چقد شبیه مادرَمم...
روضه امشب رو به نیابت از هایی برید که والدینشون اونها رو از این سفره نورانی و پربرکت از این نگاه‌های مهربان از این نوازش‌های پدرانه محروم میکنن... بی‌بی رقیه دست‌گیر همه دخترهامون... ❤️
چون برای ما.... @hejrat_kon
تازه شب سوم محرم معلوم میشود که چرا مسلم بن عقیل آن شیرمرد هاشمی روی بلندی قصر کوفه نگاهی به جاده مدینه کرد و در میان بهت و تمسخر همه نامردها شروع کرد به گریه و اشک به پهنای صورت... یک جمله گفت که روضه ما شد برای همه تاریخ: و الله لَا أبکِی لِنَفسِی من مسلمم، از کشته شدن میترسم و گریه میکنم؟! نه به خدا قسم که گریه من برای خودم نیست! وَ لَکِن أبکِی لأهلِیَ المُقبِلِینَ إلَیَّ گریه من برای آن زن و بچه، آن دختر سه ساله، آن طفل شیرخواره، آن بانوان مخدره ایست که از پس من، در کاروان حسین، به این سو می‌آیند... گویی مسلم با همین چند روز اقامت در کوفه، در آینه خشت دیوارهای کوچه‌های تنهایی کوفه، آتش گرفتن خیام را دید، علیکن بالفرار را شنید، اضطرار زینب در گم شدن اطفال را حس کرد، مصیبت اسارت کاروان زنان را فهمید، جسم بی جان و تن کبود و صورت آفتاب سوخته و موهای پریشان و پاهای پر آبله رقیه خاتون را در خرابه کنار تشت طلا دید، و همه این‌ها آتشی شد در دل، که اشک چشمانش آن را در آخرین لحظات، بارید... أبکِی لأهلِی المُقبِلِینَ إلَیَّ .... @hejrat_kon و بكت بُكائاً شديداً حتّى غشي عليها فلمّا حرّكوها فإذا بها قد فارقت روحها الدُنيا الا لعنة الله علی القوم الظالمین
شب سوم، مجتمع امام رضا علیه السلام سخنران: حاج‌آقا کاشانی مداح: حاج میثم مطیعی مکان: کوهک (منطقه ۲۲) تجربه من: - راه برای شرق تهرانی ها خیلی دور. در حد یک ساعت تو راه بودیم - پارکینگ دارد - اندکی پیاده روی از پارکینگ؛ باز هم کالسکه داشتن عاقلانه است - در ابتدای ورودی، سمت چپ موکب ها، محوطه باز برای نشستن خانوادگی - سرویس بهداشتی همین ورودی. داخل نمیدونم بود یا نه - صدا در همین محوطه هم خیلی خوب. تصویر نبود - زمین داغ و برای برخی اذیت کننده 😢 شاید بهتر بود یک چیزی برد برای انداختن روی موکت - پذیرایی شربت و چایی. لوبیا گرم هم بود. بعلاوه نذورات مردم - شروع و پایان مراسم خیلی دیر. سخنرانی تازه ساعت ۲۱:۴۰ شد! و کل مراسم حدود ۰۰:۴۵ تموم شد. تا رسیدیم خونه حدود ۲ بود! - مکان هیئت دختران گویا خیلی گرم. دخترهام اصلاً دوست نداشتن. پسربچه‌هامون پیش خودمون مشغول بدوبدو و بازی آزادانه. - در کل به نظرم شرقی ها سمت خودشون مراسم برن، اصلا هرکس محله و اطراف خودش، شاید عاقلانه تر باشه. فیضی که قراره آدم ببره نه به شهرت مداح ربط داره نه سخنران. @hejrat_kon التماس دعا
روز سوم، حسینیه آیت الله حق شناس مداح: سماواتی، سعید حدادیان تجربه من: - مراسم صبح هاست. از حدود ۶:۴۵ تا حدود ۹ - دو طبقه حسینیه در اختیار خانم ها - جا دار و خنک - از مترو شهدا حدود ۶-۷ دقیقه پیاده روی - نمیدونم کلا مدل سعید حدادیان هست یا نه ولی من روضه باز دوست ندارم. روضه سنگین فرق داره با باز و برخی توصیف ها. نمیدونم واقعاً که برخی چیزها نباید گفته بشه، یا نه اذن خودشون هست که گفته بشه. بهرحال من از روضه سنگین مخصوصاً تو دهه محرم استقبال و استفاده میکنم؛ اما روضه ای که دست رو مسائل عاطفی و اجتماعی و شدت غربت و اینگونه مصیبت ها بذاره نه برخی چیزهای دیگه (نمیخوام بیشتر توضیح بدم) - پذیرایی امروز صبحانه دم خروجی. نمیدونم هرروز هست یا فقط امروز که جمعه و دعای ندبه هم بود - مراسم صبح زود رو من بدون بچه‌ها میرم. تا بیدار شن من برگشتم. فیض بچه‌ها باشه همون شب ها. البته چندروز محدود که صبح ها نباید برم دانشگاه میتونم برم. باقی روزها محرومم😞 مراسم صبح‌ها یه حس و حال دیگه داره. یاد بچگی مون به خیر، اونهمه مراسم صبح خونگی که مشهد برقرار بود: صبح‌ها بفرمایید روضه.... (مخصوصاً اون خونه بزززرگ حاشیه بلوار وکیل آباد یه کوچولو بالاتر از بلوار امامت...) @hejrat_kon التماس دعا
میشه اگر روضه سنگین و خوب برا اصحاب دارید، برام بفرستید؟ شب اصحاب رو خیلی دوست دارم ولی دیشب بی توفیق بودم... تا رسیدیم مراسم تمام شده بود... جامانده بودم از اصحاب.... 💔😭 عکس: ضریح اصحاب
❁ـ﷽ـ❁ همام بن غالب، معروف به فَرَزدَق، از شاعران شهیر عرب بود و در مدح اهل بیت علیهم السلام شعر میگفت؛ قصیده او در مدح زین العابدین عليه السلام مشهور و زبانزد است. در مسیر کوفه امام را دید. با امام گفت و گو کرد و حسین علیه السلام به او گفت که مسلم به بهشت رهسپار شد اما «تکلیف ما پابرجاست» (يعنی با ما بیا و تکلیف ادا کن) فرزدق گفت مردم کوفه دل‌هایشان با تو اما شمشیرهایشان علیه توست. امام مجدد به مداح دم و دستگاه اهل بیت، فرمود که من راهی جهاد برای خدا هستم دربرابر کسانی که در زمین فساد را آشکار و علنی کرده اند و حدود را از بین برده اند و دارایی مردم را غارت کرده اند. «من از هرکس به یاری دین خدا سزاوارترم، تا آیین خدا پیروز باشد» (يعنی با ما بیا و دین خدا را یاری کن) همه اینها را فرزدق شنید، غربت و قلت لشکر امام را دید، اما «همراه امام» نشد. اصل دین است، بله. «هل الدّین الّا الحبّ و البغض؟» اما محبت خشک و خالی نه! محبتی که فقط در دل بماند (مگر در شرایط خاص تقیه) نه. محبت باید بیاورد. و ، به گواه زیارت عاشورا، حتی معرفت تنها هم فایده ندارد! (کمااینکه ابلیس در نهایت معرفت نسبت به ربّ بود) در فرازهای میانی زیارت عاشورا می‌گوییم: ۱. اَتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکم[...] ۲. فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ، یعنی بعد از اینکه با ذکر «محبت و موالات» مقدمه چینی میکنیم و بعد می‌گوییم که معرفت اهل بیت و برائت از دشمنان آنان، «کرامتی» از جانب خدا برای ما و «رزق خاصه خدا» برای ما بوده، تازه از خدا میخواهیم که: اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ خداوند توفیق «معیت» و «قدم برداشتن» با اهل بیت را نصیب ما کند... اول محبت، بعد معرفت، بعد معیت و هم‌قدمی... محبت حسین علیه السلام اکسیر است، اما سعادت اعظم در گرو محبتی است که حرکت بیاورد. حرکت اباعبدالله، قیام لله بود. و این قیام تا دنیا دنیاست، جریان دارد. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. باید دید در هر زمان و مکانی، مصداق این قیام چیست و معیت چه جریانی و چه کسانی، معیتِ کربلاییِ عاشوراییِ اباعبدالله الحسین است... ✍ هـجرتــــــــ @hejrat_kon (روایت دیدار: https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=246603&typeinfo=25&catid=23299)
شب چهارم، مسجد جمکران سخنران : حاج‌آقا سید حسین مؤمنی تجربه من: - دیر رسیدیم! از تهران خیلی راه بود😅 (به دلیل خاصی رفتیم نه برای مراسم) - مراسم در اصل در شبستان کربلا. خنک و جادار و خوب - صحن مسجد خیلی خلوت و خوب برای بچه‌ها. صدا هم هست. بعلاوه تصویر. ولی تو صحن باشی شام بهت نمیدن. - خیلی زود تموم شد. حدوداً ۹:۳۰ اصل روضه و عزاداری تمام بود - پارکینگ هم که داره و جا فراوان @hejrat_kon التماس دعا