﷽
--------
کلاس #همسرداری نرفتم. توفیق نشستن منظم و درست حسابی پای #منبر_اخلاق و گوش دادن صوت #درس_اخلاق هم نداشتم. پای منبر نشستن خوبه ها. اما خب هی دنبال "چیز جدید" یادگرفتن بودن خوب نیست!
همونایی که بلدیم رو عمل کنیم، خدا چیزایی که نمیدونیم رو بهمون میفهممونه (اتفاقا علما و اساتید بزرگ اخلاق هم همین چیزای معمولی رو میگن. یادآوری همین اصولی که همه بلدیم؛ اما عمل یُخ!)
بگذریم
میخوام بگم الان یه چیز کارشناسی خفن نمیخوام بگم
اما تو این زندگی، یه چیزو تو رفتار با #همسر دریافتم:
.
اینکه *بفهمم و یادم باشه* که موضوع زندگی "من"، "همسر من و رفتارهاش" نیست!
زندگی من "درباره خود من"ه!
این منم که دارم در "زمین ویژه خودم" زندگی میکنم
حالا تو این بازی افراد دیگه ای هم حضور دارن،
اما مسئله منم!
#رفتار_من !
تا کی میخوام اسیر واکنش های طرف مقابل باشم؟ اسیر مقابله؟
اون اینو گفت منم اینو جوابش دادم😒
اون این کاری کرد منم اینطوری کردم😤
بسه!
زندگی من راجع به من ه!
نه دیگران!
زندگی هرکس درباره خودشه!
خودش! تنها!
هرکسی هم خودش خوب میدونه چکاره ست!
إنّ الانسان علی نَفسه بصیرة
هرچقدرم بخواد توجیه بیاره و ببافه!
و لو القي معاذیره!
.
مسئله اینه که من در روزمره م، یادم میره که مهم ترین #موضوع_زندگی_من، #من است
(و خدای من!) بالاخره ما اعتقاد داریم که این زندگیِ چندده ساله دنیا، تمام زندگی ما نیست دیگه؟
یه چیزی پشت این زندگی هست؟
از تمام اتفاق های زندگی من، قراره یه چیزی برای من دربیاد؟
منم که باید به یه جایی برسم؟ به یه رشدی کمالی چیزی؟
منم که باید یه روزی پاسخ بدم؟ تنها؟ در برابر معبود یکتا؟
.
خدا اگر #احسن_الخالقین ه،
من هم میشم *#احسن_المخلوقین*
پس جز اینه که در هر رفتار و گفتار و پندارم باید *#احسن و بهترین* رو انتخاب کنم؟
جز اینه که موضوع، *"منم و انتخاب های من"* ؟؟
نه شوهر و بچه و همکار و همسایه و انتخاب هاشون؟!
اونا موضوع زندگی خودشونن!
رفتار اونها مال خودشونه! مال بازی خودشون.
من آیا در مواجهه با اونها، *بهترینِ خودم* هستم یا نه؟؟
#مادر_آگاه
#همسرداری #ارتباط_زوجین
#رهایی_از_اسارت_واکنش
#من_عزیزم_منوببخش
#همسرداری_هم_اضافه_شد😌
پینوشت
۱- برای تلنگر خودم نوشتم.ضعف دارم توش
۲- قطعاً منظور مورد ظلم واقع شدن نیست! اما آیا با مقابله به مثل و رفتارهای نسنجیده و کریه (در عالم معنا) درست میشه؟؟ هرگز!ضمن اینکه اون ظالم، همسر اوست. آیا وظیفه ای در قبالش نداره جز شاخ زدن و "نشونش میدم"؟ و آیا اصلاح حقیقی افراد جز با صبر و #نیکخویی و #محبت انجام میشه؟
۳- همسرداری مرد و زن نداره.
اخلاق و کمال و رشد زن و مرد نداره. زندگی راجع به من ه و من، زن و مرد نداره!
و اصلاً مگر کم عارف و عالم برزرگ داشتیم که به سبب صبری که بر بداخلاقی زنشون کردن به کرامات رسیدن؟ از عرفا داشتیم که به خاطر صبر و عطوفتی که دربرابر کتک خوردن از همسرشون (😰) داشتن، بهشون چشم برزخی عطا شده. يعنی فک کن تا دم در خونه با چه عزت و جلالی میومدن با احترام از طرف کلی از شاگردان، تو خونه که پا میذاشتن از زنشون کتک میخوردن! 😢اما انقققدر که اسلام بر رعایت حقوق زن در خانه و بالاتر از گل به او نگفتن تاکید داره، بزرگان دین بسیار اهل رعایت همسر در خانه بودن و بسیاری از کرامات شون رو از همینجا گرفتن!
حالا البته باز نگم خب پس مرد موظفه رعایت کنه، اخلاق اسلامی اینو میگه!
قرارشد من *به خودم فکر کنم* ؛ فارغ از دیگران. چه زن خانه ام چه مرد خانه چه دختر/پسر خانه.
این بستر، بستر تربیت منه، بستر رشد من.
۴- بحث ارتباطی با امر به معروف و نهی از منکر نداره. یا مثلا آیه مبارکه «قوا انفسکم و اهلیکم». منظور مشخصه. رهاشدن از اسارت واکنش!
۵- همسر من هرکی هست و هرجور هست، *من کی هستم و چه جورم؟ موضوع اینه!*
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
﷽
-----
روزهای عاشورا -وقتِ آن نفس گرفتنهای بین روضهها- به این فکر میکنم که در تمام یک سال گذشته برای چه چیزهای کم ارزشی تقلا کردهام، دست و پا زدهام، در جنگ و اصطکاک بودهام
از چه چیزهای کوچک و بی اهمیتی رنجیدهام
در چه موقعیت های سادهای کم آوردهام
بر سر چه موضوعات حقیری مجادله کردهام و لابد رنجاندهام؛
روزهای عاشورا به این فکر میکنم که باید خودم را خیلی بزرگتر کنم
روزهای عاشورا عاطفهام وسعت میگیرد؛ حس میکنم یک دنیا آدم را دوست دارم،
حس میکنم در آن قلب بزرگ شده از بزرگترین رنج و حادثه، همه عالَم جا میشود!
فکر میکنم چرا دوست نداشته باشم؟
و اگر دوست نداشته باشم مگر میشود بتوانم کاری بکنم؟
روزهای عاشورا برمیگردم و ارزشهایم را مرور میکنم
برای چه بجنگم، برای چه صبر کنم، برای چه اشک بریزم، برای چه بیتاب شوم، برای چه حرف بزنم، برای چه ساکت بمانم، برای چه فریاد بکشم، برای چه از دوستداشتنیترینهایم بگذرم، برای چه سینهام تنگ شود…
- مرور میکنم و میبینم بزرگترین ارزشم، نصرت است، نصرت حق؛ یاری رساندن به حقیقت و معنا
و هر یک از ارزشهای کوچکترم ممکن است روزی، جایی فدای این اَبَرارزش شوند. -
روزهای عاشورا از حس قدرت و شکستناپذیری مملو میشوم
از حس نگاه به یک عظمت بیپایان
از حس مغروقه شدن در یک ابهت بیکران
از حس "باید بزرگتر شوم"
از حس "حقیر بودن سنگینترین درد است"
از حس "این غبار ناچیز را از دامنت نتکانی، آنقدر نگاهش کن تا برسد به روزی که به بالینش بیایی"
روزهای عاشورا به این فکر میکنم که باید خیلی بزرگتر شوم،
خیلی...
#عاشورا
#کل_یوم_عاشورا_و_کل_أرض_کربلا
#ارزش #ابرارزش
#مادرم_باافتخار
#من_شنیدم_سر_عشاق_به_زانوی_شماست #و_از_آن_روز_سرم_میل_بریدن_دارد
#مرا_به_خیمه_شما_راهی_هست؟
#کربلا #امام_حسین #زینب_کبری #هفتادوتن #امیری_حسین_و_نعم_الامیر
#جنگ #محبت #الحب_لله #الحب_فی_الله #البغض_فی_الله
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع
❁ـ﷽ـ❁
همام بن غالب، معروف به فَرَزدَق، از شاعران شهیر عرب بود و در مدح اهل بیت علیهم السلام شعر میگفت؛
قصیده او در مدح زین العابدین عليه السلام مشهور و زبانزد است.
در مسیر کوفه امام را دید.
با امام گفت و گو کرد و حسین علیه السلام به او گفت که مسلم به بهشت رهسپار شد اما «تکلیف ما پابرجاست» (يعنی با ما بیا و تکلیف ادا کن)
فرزدق گفت مردم کوفه دلهایشان با تو اما شمشیرهایشان علیه توست.
امام مجدد به مداح دم و دستگاه اهل بیت، فرمود که من راهی جهاد برای خدا هستم دربرابر کسانی که در زمین فساد را آشکار و علنی کرده اند و حدود را از بین برده اند و دارایی مردم را غارت کرده اند. «من از هرکس به یاری دین خدا سزاوارترم، تا آیین خدا پیروز باشد» (يعنی با ما بیا و دین خدا را یاری کن)
همه اینها را فرزدق شنید،
غربت و قلت لشکر امام را دید،
اما «همراه امام» نشد.
#محبت اصل دین است، بله. «هل الدّین الّا الحبّ و البغض؟»
اما محبت خشک و خالی نه!
محبتی که فقط در دل بماند (مگر در شرایط خاص تقیه) نه.
محبت باید #معرفت بیاورد.
و ، به گواه زیارت عاشورا، حتی معرفت تنها هم فایده ندارد! (کمااینکه ابلیس در نهایت معرفت نسبت به ربّ بود)
در فرازهای میانی زیارت عاشورا میگوییم:
۱. اَتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکم[...]
۲. فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ،
یعنی بعد از اینکه با ذکر «محبت و موالات» مقدمه چینی میکنیم
و بعد میگوییم که معرفت اهل بیت و برائت از دشمنان آنان، «کرامتی» از جانب خدا برای ما و «رزق خاصه خدا» برای ما بوده،
تازه از خدا میخواهیم که:
اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ
خداوند توفیق «معیت» و «قدم برداشتن» با اهل بیت را نصیب ما کند...
اول محبت، بعد معرفت، بعد معیت و همقدمی...
محبت حسین علیه السلام اکسیر است،
اما سعادت اعظم در گرو محبتی است که حرکت بیاورد.
حرکت اباعبدالله، قیام لله بود.
و این قیام تا دنیا دنیاست، جریان دارد.
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
باید دید در هر زمان و مکانی، مصداق این قیام چیست
و معیت چه جریانی و چه کسانی، معیتِ کربلاییِ عاشوراییِ اباعبدالله الحسین است...
✍ هـجرتــــــــ @hejrat_kon
#السلام_علیکم_یا_اصحاب_ابی_عبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معکم
#معرفت
#محبت
#معیت
(روایت دیدار: https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=246603&typeinfo=25&catid=23299)