هجرت | مامان دکتر |موحد
#تجربه #هیئت شب دوم، حوزه علمیه آیت الله مجتهدی (مشترک با حوزه آیت الله حق شناس) سخنران : حاجآقا
نکات مهم و کلیدی سخنرانی دیشب حاجآقا میرهاشم:
- خانواده از کلید و محورهای اصلی سعادت است. خانواده را باید با تمام قدرت حفظ و حراست کرد. دشمن همه توانش را روی نابود کردن خانواده گذاشته است.
- بعضی ها فقط امام شهید و امام غایب را عاشقند، فقط شیعه امام شهید و غایب اند. هیچ توجه ندارند که الان بر کره زمین جریان این مکتب کجاست! (جمهوری اسلامی ایران)
@hejrat_kon
#منبر_معارف
پرچم زده اند از غم تو کوچه به کوچه
انگار عوض کرده زمین پیرهنش را ...
@hejrat_kon
با پای پر وَرَمم
دردسر حرمم...
همه میگن که چقد
شبیه مادرَمم...
#استوری
روضه امشب رو
به نیابت از #دختربچه هایی برید
که والدینشون اونها رو از این سفره نورانی و پربرکت
از این نگاههای مهربان
از این نوازشهای پدرانه
محروم میکنن...
بیبی رقیه دستگیر همه دخترهامون... ❤️
تازه شب سوم محرم
معلوم میشود که چرا مسلم بن عقیل
آن شیرمرد هاشمی
روی بلندی قصر کوفه
نگاهی به جاده مدینه کرد
و در میان بهت و تمسخر همه نامردها
شروع کرد به گریه
و اشک به پهنای صورت...
یک جمله گفت
که روضه ما شد برای همه تاریخ:
و الله لَا أبکِی لِنَفسِی
من مسلمم، از کشته شدن میترسم و گریه میکنم؟!
نه
به خدا قسم که گریه من برای خودم نیست!
وَ لَکِن أبکِی لأهلِیَ المُقبِلِینَ إلَیَّ
گریه من برای آن زن و بچه، آن دختر سه ساله، آن طفل شیرخواره، آن بانوان مخدره ایست که از پس من، در کاروان حسین، به این سو میآیند...
گویی مسلم با همین چند روز اقامت در کوفه، در آینه خشت دیوارهای کوچههای تنهایی کوفه،
آتش گرفتن خیام را دید،
علیکن بالفرار را شنید،
اضطرار زینب در گم شدن اطفال را حس کرد،
مصیبت اسارت کاروان زنان را فهمید،
جسم بی جان و تن کبود و صورت آفتاب سوخته و موهای پریشان و پاهای پر آبله رقیه خاتون را در خرابه کنار تشت طلا دید،
و همه اینها آتشی شد در دل، که اشک چشمانش آن را در آخرین لحظات، بارید...
أبکِی لأهلِی المُقبِلِینَ إلَیَّ ....
@hejrat_kon
و بكت بُكائاً شديداً حتّى غشي عليها
فلمّا حرّكوها فإذا بها قد فارقت روحها الدُنيا
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
#تجربه
#هیئت
شب سوم، مجتمع امام رضا علیه السلام
سخنران: حاجآقا کاشانی
مداح: حاج میثم مطیعی
مکان: کوهک (منطقه ۲۲)
تجربه من:
- راه برای شرق تهرانی ها خیلی دور. در حد یک ساعت تو راه بودیم
- پارکینگ دارد
- اندکی پیاده روی از پارکینگ؛ باز هم کالسکه داشتن عاقلانه است
- در ابتدای ورودی، سمت چپ موکب ها، محوطه باز برای نشستن خانوادگی
- سرویس بهداشتی همین ورودی. داخل نمیدونم بود یا نه
- صدا در همین محوطه هم خیلی خوب. تصویر نبود
- زمین داغ و برای برخی اذیت کننده 😢 شاید بهتر بود یک چیزی برد برای انداختن روی موکت
- پذیرایی شربت و چایی. لوبیا گرم هم بود. بعلاوه نذورات مردم
- شروع و پایان مراسم خیلی دیر. سخنرانی تازه ساعت ۲۱:۴۰ شد! و کل مراسم حدود ۰۰:۴۵ تموم شد. تا رسیدیم خونه حدود ۲ بود!
- مکان هیئت دختران گویا خیلی گرم. دخترهام اصلاً دوست نداشتن. پسربچههامون پیش خودمون مشغول بدوبدو و بازی آزادانه.
- در کل به نظرم شرقی ها سمت خودشون مراسم برن، اصلا هرکس محله و اطراف خودش، شاید عاقلانه تر باشه. فیضی که قراره آدم ببره نه به شهرت مداح ربط داره نه سخنران.
@hejrat_kon
التماس دعا
#تجربه
#هیئت
روز سوم، حسینیه آیت الله حق شناس
مداح: سماواتی، سعید حدادیان
تجربه من:
- مراسم صبح هاست. از حدود ۶:۴۵ تا حدود ۹
- دو طبقه حسینیه در اختیار خانم ها
- جا دار و خنک
- از مترو شهدا حدود ۶-۷ دقیقه پیاده روی
- نمیدونم کلا مدل سعید حدادیان هست یا نه ولی من روضه باز دوست ندارم. روضه سنگین فرق داره با باز و برخی توصیف ها. نمیدونم واقعاً که برخی چیزها نباید گفته بشه، یا نه اذن خودشون هست که گفته بشه. بهرحال من از روضه سنگین مخصوصاً تو دهه محرم استقبال و استفاده میکنم؛ اما روضه ای که دست رو مسائل عاطفی و اجتماعی و شدت غربت و اینگونه مصیبت ها بذاره نه برخی چیزهای دیگه (نمیخوام بیشتر توضیح بدم)
- پذیرایی امروز صبحانه دم خروجی. نمیدونم هرروز هست یا فقط امروز که جمعه و دعای ندبه هم بود
- مراسم صبح زود رو من بدون بچهها میرم. تا بیدار شن من برگشتم. فیض بچهها باشه همون شب ها. البته چندروز محدود که صبح ها نباید برم دانشگاه میتونم برم. باقی روزها محرومم😞 مراسم صبحها یه حس و حال دیگه داره. یاد بچگی مون به خیر، اونهمه مراسم صبح خونگی که مشهد برقرار بود: صبحها بفرمایید روضه.... (مخصوصاً اون خونه بزززرگ حاشیه بلوار وکیل آباد یه کوچولو بالاتر از بلوار امامت...)
@hejrat_kon
التماس دعا
❁ـ﷽ـ❁
همام بن غالب، معروف به فَرَزدَق، از شاعران شهیر عرب بود و در مدح اهل بیت علیهم السلام شعر میگفت؛
قصیده او در مدح زین العابدین عليه السلام مشهور و زبانزد است.
در مسیر کوفه امام را دید.
با امام گفت و گو کرد و حسین علیه السلام به او گفت که مسلم به بهشت رهسپار شد اما «تکلیف ما پابرجاست» (يعنی با ما بیا و تکلیف ادا کن)
فرزدق گفت مردم کوفه دلهایشان با تو اما شمشیرهایشان علیه توست.
امام مجدد به مداح دم و دستگاه اهل بیت، فرمود که من راهی جهاد برای خدا هستم دربرابر کسانی که در زمین فساد را آشکار و علنی کرده اند و حدود را از بین برده اند و دارایی مردم را غارت کرده اند. «من از هرکس به یاری دین خدا سزاوارترم، تا آیین خدا پیروز باشد» (يعنی با ما بیا و دین خدا را یاری کن)
همه اینها را فرزدق شنید،
غربت و قلت لشکر امام را دید،
اما «همراه امام» نشد.
#محبت اصل دین است، بله. «هل الدّین الّا الحبّ و البغض؟»
اما محبت خشک و خالی نه!
محبتی که فقط در دل بماند (مگر در شرایط خاص تقیه) نه.
محبت باید #معرفت بیاورد.
و ، به گواه زیارت عاشورا، حتی معرفت تنها هم فایده ندارد! (کمااینکه ابلیس در نهایت معرفت نسبت به ربّ بود)
در فرازهای میانی زیارت عاشورا میگوییم:
۱. اَتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکم[...]
۲. فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ،
یعنی بعد از اینکه با ذکر «محبت و موالات» مقدمه چینی میکنیم
و بعد میگوییم که معرفت اهل بیت و برائت از دشمنان آنان، «کرامتی» از جانب خدا برای ما و «رزق خاصه خدا» برای ما بوده،
تازه از خدا میخواهیم که:
اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ
خداوند توفیق «معیت» و «قدم برداشتن» با اهل بیت را نصیب ما کند...
اول محبت، بعد معرفت، بعد معیت و همقدمی...
محبت حسین علیه السلام اکسیر است،
اما سعادت اعظم در گرو محبتی است که حرکت بیاورد.
حرکت اباعبدالله، قیام لله بود.
و این قیام تا دنیا دنیاست، جریان دارد.
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
باید دید در هر زمان و مکانی، مصداق این قیام چیست
و معیت چه جریانی و چه کسانی، معیتِ کربلاییِ عاشوراییِ اباعبدالله الحسین است...
✍ هـجرتــــــــ @hejrat_kon
#السلام_علیکم_یا_اصحاب_ابی_عبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معکم
#معرفت
#محبت
#معیت
(روایت دیدار: https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=246603&typeinfo=25&catid=23299)
#تجربه
#هیئت
شب چهارم، مسجد جمکران
سخنران : حاجآقا سید حسین مؤمنی
تجربه من:
- دیر رسیدیم! از تهران خیلی راه بود😅 (به دلیل خاصی رفتیم نه برای مراسم)
- مراسم در اصل در شبستان کربلا. خنک و جادار و خوب
- صحن مسجد خیلی خلوت و خوب برای بچهها. صدا هم هست. بعلاوه تصویر. ولی تو صحن باشی شام بهت نمیدن.
- خیلی زود تموم شد. حدوداً ۹:۳۰ اصل روضه و عزاداری تمام بود
- پارکینگ هم که داره و جا فراوان
@hejrat_kon
التماس دعا
#تجربه
#هیئت
روز چهارم، حسينيه سادات اخوی
سخنران و مداح متنوع (منبر منبر)
تجربه من:
- خیلی ناب. فضای عزاداری سنتی و با حال.
- شروع از ۷ صبح تا اذان ظهر، منبرهای مختلف
- مهد کودک و هیئت نوجوان و... نداره. ولی با بچه هم میشه رفت بالاخره. چون اولا تاریک و پر سروصدا نیست ثانیاً منبرها کوتاهه هروقت بچه اذیت شد میشه پاشد
- گرم نیست
- دو نوبت پذیرایی داره ولی قسمت من نشده که ببینم چیه. چاییش رو خوردم
- دسترسی با مترو و اتوبوس داره ولی من استفاده نکردم (خیابان مصطفی خمینی). با ماشین شخصی فکر نمیکنم به راحتی بشه رفت.
- اینجا انگار اصل مراسم برای خانمهاست. خانم ها در مرکز و صحن اصلی میشینن، مردها در اتاق های محدود اطراف. حس خیلی جالبیه، این زنانه بودن روضه و عزاداری زن ها؛ حس یاری کردن فاطمه زهرا و زینب کبری علیهماالسلام با اشک و ناله....
@hejrat_kon
التماس دعا
#تجربه
#هیئت
شب پنجم، مسجد امام
سخنران: حاجآقا جاودان
مکان: بازار
شروع: از بعد نماز مغرب
تجربه من:
- صحن مسجد باز و جادار و خیلی خوب برای بچهها
- اصل مراسم داخل مسجد («مسجد» است) اما بیرون هم سمت خانم ها موکت پهن شده
- صدا در تمام صحن خیلی خوب نیست. مخصوصاً صحبت های حاجآقا که تمرکز میخواد
- اول مداحی و روضه، بعد سخنرانی. البته در انتها خود حاجآقا چند خطی ذکر مصیبت دارند و باز یک مداحی کوتاه
- داخل مسجد جا دار و خنک و فضای مطبوع
- پذیرایی: شربت و شام (معمولاً آش هست. شبهای بعد احتمالا مفصل تر. نمیدونم)
- دارای حسینیه کودک
- ساعت ۲۲ تمام شده بود تقریباً. اما خب اون خیابان ها این شبها شلوغ هستند و شلوغ تر هم خواهند شد احتمالا.
- جای پارک ماشین در همان حوالی. پیاده روی زیادی نداره تا مسجد. ولی باز هم بردن کالسکه میتونه معقول باشه چون داخل محدودیت و اذیتی ایجاد نمیکنه.
@hejrat_kon
التماس دعا
خدا کند که نگفته باشد،
به شما حرفی نزده باشد...
فقط دست خود را به زور از دست عمه جدا کرده باشد
و خود را رسانده باشد به شما
و مردانه آن جسم کوچک خود را حایل و فدایی شما کرده باشد...
در آن چند لحظه آخرِ با شما بودن،
تنها گفت و گوی شما همان «ای پسر برادر! در این سختی شکیبا باش... » شما و «وا امّاه» او بوده باشد.
عبدالله،
حرفی از آنچه که در آن سوی میدان،
در اطراف حرم و خیام در جریان است
- از آن دندان های تیز کرده
از آن چشم های حرامی
از آن شلاق های بالا رفته گوش به فرمان
از آن مشعل های سوزاننده آماده
از ترس دخترها
از تشویش زن ها
از غصه مردانه زین العابدین
از هجوم رنج و مصیبت و فشار بر عمه جان-
چیزی به شما نگفته باشد...
هرچند که ناگفته هم، در آن زمان که «قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُک»، پیشانی شما به عرق مرگ مرطوب شد،
«تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِکَ وَ بَیْتِکَ»
نگران و دل به فکر، با گوشه چشم به سمت خیمه ها و اهل بیت خود نگاه میکردی...
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون....
@hejrat_kon
بر عمویت ناگوار است از این که او را بخوانى و او جوابت نگوید یا پاسخت را بدهد اما سودى برایت نداشته باشد؛ به خدا که این روزى است که دشمن او زیاد و یاور او اندک است...
@hejrat_kon
#تجربه
#هیئت
روز ششم، حسينيه هدایت
سخنران: حاجآقا فلاح (بیان احکام) ، شیخ حسین انصاریان
مداح: میرداماد، نریمان پناهی
مکان: بلوار قیام، کوچه هدایت
تجربه من:
- قصد نداشتم دیگه جای جدیدی برم. و صبح هام پر شده با کار و دانشگاه. امروز، صبح زود، هرچی اسنپ و تپسی زدم برسم به جلسهم (اوووون ور شهر که با مترو و تاکسی یک و نیم ساعت تو راهم) کسی قبول نکرد. منم عذرخواهی کردم و نرفتم. تعریف اینجا رو شنیده بودم، گفتم بذار اینجام برم. رفتم. و با اختلاف بهترین مراسم امسال و حتی این چندسال بود.
- شروع از ۶:۳۰ صبح تا حدود ۹:۳۰ یا ۱۰
سخنرانی شیخ حسین از حدود ۸:۳۰
قبلش میرداماد، بعدش پناهی. قبل همه هم احکام
- تو ورودی در یک سالن جدا (یعنی صدای مراسم نیست که نبایدم باشه) سفره پهنه و همه صبحانه پذیرایی میشن.
- نصف حسینیه و آمفی تئاتر در اختیار خانمها
- شلوغ بود اما جا بود. من از گرما اذیت نشدم
- صدا و تصویر خوب
- برا بچهها مهد وجود داره. اما شرط سنی و... رو نمیدونم.
- نزدیک خانه سیدها. حدود ۳-۴ دقیقه پیاده. میشه بعد اینجا، اگرررر جونی و رمقی و توان گریه و اشکی موند، رفت اونجا. کشش روحی و جسمی میخواد. شیخ حسین و نریمان امروز خیلی خیلی سنگین خوندند و جان گرفتند هم از خودشون هم از مردم😭❤️
میشه بچهها رو به حسینیه اونجا (مدرسه آیات کوچه خونه سیدها) هم سپرد
- دسترسی: مترو قیام، تاکسی های میدان خراسان (با ده دقیقه پیاده روی یا تاکسی مجدد) و... (تو طرحه و با ماشین شخصی نمیشه راحت رفت)
- بعد از مراسم، تو کوچه به علت اولا سیاه پوشی نصف کوچه و بعد حالت موکب و پوشش خدام و...، حال و هوای اربعین جاریه.
@hejrat_kon
التماس دعا