eitaa logo
هجرت|د. موحد|dr.mother8
16.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
246 ویدیو
18 فایل
مادرانگی هایم..... 🖊️هـجرتــــــــــــ مادر پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 تصرف در متن ها ممنوع 😢😊 نشر بدون منبع (لینکهای انتهای متن) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی نویسنده (در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری و حفظ حقوق دیگران💕)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خب خب مثل هرسال برای عید بزرگ غدیر برنامه اطعام داریم 😊😍 تبرک میجوییم به بارگاه علی بن موسی الرضا علیه السلام و امام هادی علیه السلام و از امشب جمع‌آوری مشارکت مالی رو آغاز میکنیم. گزارش اطعام سال‌های گذشته تو کانال هست؛ بسته های معیشتی مفصل و مرغوب بعلاوه غذای گرم در شب و روز عید و برگزاری جشن و موکب... پایه اید؟ بسم الله 👍
5041
.... (اتمام مهلت واریز) موحدی نیا نیازی به اطلاع واریزی نیست🌷 اگر محدودیت تراکنش زد، با اپ دیگه و زمان دیگه امتحان کنید. شماره دیگری نمیتونم بدم. @hejrat_kon غذا دادن به یک نفر در روز عید غدیر مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است.
❁ـ﷽ـ❁ ☺️ نیمه شب است و من، همان همیشگی! مشغول خواباندن فرزندم. فکرم مشغول گذشتن ساعت خواب و کمبود خواب و کارهای زیاد فردا که نه، نگرانِ نماز صبح است که از دستم نرود. نشود مثل کلی نماز صبحِ اول وقت گذشته - ناگزیر در دنیای کم خواب مادری... - ذهنم میرود به اتفاق های مشابه به همین تشرف چندماه پیش به نجف. شب شهادت حضرت فاطمه عليهاالسلام بود و کنار ضریح شلوغ و من، بخاطر بار شیشه ام، فرزند امانتی ام، با بغض از دور سلامی دادم و گفتم مولاجان، طلبم... بعد چرخیدم توی باقی خاطره ها؛ نمازهای به جماعت نرسیده زیارت های ناقص مانده حرم های سیر نشده رکعت های اشتباه شده ایام البیض های معتکف نشده اردو جهادی های نرفته اربعین ها و شب های محرمِ در خانه مانده و یکهو مثل سوزن ته گردی که مغناطیس یک آهنربا بکشدش طرف خودش، صاف ایستاد جلوی کعبه پشت مقام ابراهیم (همانجا که همیشه در تصوراتم ایستاده ام) حج تقریباً تمام شده دوستانی که حلالیت طلبیدند و پرواز کردند سمت سفری که همه می‌گویند بی نظیر است و حتی می‌گویند حلاوتی دارد که کربلا هم ندارد، کم کم وقت برگشتشان شده 〰️〰️〰️〰️ مادرم را خدا رحمت کند زن عاقله و مدبر و متدینی بود. حج واجبش را در ابتدای جوانی، قبل از ازدواج، با اولین حقوق های معلمی اش لابد، رفته بود. با این حال چند سال پیش هم با پدرم مجدد عازم حج شد. همان سالی که حادثه منا کام همه را تلخ کرد. حادثه سقوط جرثقيل همان حج را شاید کسی کمتر یادش باشد، ولی ما به خاطر داریم. چون مادر و پدرم و دو تن دیگر از خانواده مان، همان روز و همان لحظه آنجا بودند و مصدوم هم شدند و قرار بود عربستان غرامت بهشان هم بپردازد (که ما چیزی ندیدیم). خدا غرق نور کند مادرم را همان شبِ قبل رفتنش، با آن صدای ضعیفش، همسر مرا صدا کرد و با اینکه چند ماهی از پرداخت خمسش نگذشته بود، مجدد خمس اموال را حساب کرد و از همسرم خواست با همراه بانکش بپردازد (دستان خودش رمق نداشت💔) و فردایش که پرکشید، مقداری اموال پاک خمس داده شده، برای ما باقی گذاشت. 〰️〰️〰️〰️〰️ شاید خیلی ها دلشان بخواهد با ماتَرَک و ارثیه، خانه‌شان را بزرگ تر کنند و ماشین شان را مدل بالاتر. ولی خیلی ها هم... فکرشان فوراً این می‌شود که: «مستطیع شدم!» از بس که هی سالها در دعاهای ماه مبارک خوانده اند: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِي هَذَا وَ فِي كُلِّ عَامٍ» و «اَنْ تَکتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیتِک الْحَرامِ»💚 از بس که این سفرِ عبودیت را، این واجب خاص تک را، احد واحد دلبر را، دوست می داشته اند اما از نظرشان - چون گران قیمت است- دور بوده است. ادامه👇
من هم بعد رفتن مادرم، یک روز به خودم آمدم و دیدم با کمی پس انداز که خودم دارم، استطاعت مالی پیدا کرده ام برای حج. گفتم خب همه چیز که استطاعت مالی نیست. من بچه شیرخوار کوچک دارم و عقلاً و منطقاً نمی‌توانم بگذارم و بروم. بچه را هم نمیتوانم ببرم چون شنیده‌ام قانون ایران این است که خانم باردار و بچه کوچک را اجازه نمی‌دهند. پس هیچی! 😞 یک روز شک کردم🤔 از بس که هوایی شده بودم و در ذهنم بالا و پایین میکردم. گفتم نکند همچین چیزی نباشد؟! و زنگ زدم سازمان حج و زیارت و گفتند: نه! منعی ندارد! بچه را میشود برد! آقا من را میگویی؟ ولوله ای افتاد در وجودم😍 اصلا رفتم روی ابرها گفتم حل شد! من هم میتوانم حاجی شوم! 🥺😍😭 در این سن، در جوانی! و در ذهنم، حاجی شدم!.... توی ذهنم، پسرم را در آغوش گرفتم و نشستم روی سنگ های سفید پشت مقام ابراهیم. چقدر سلفی گرفتیم. چقدر خاطره و پست نوشتم. نوشتم که الحمدلله پسرم آرام و همراه است. نوشتم درست است که من مثل باقی کاروان و هزاران و میلیون ها حاجی، فارغ و چابک نیستم و یک دهم آن ها هم حرم نمیروم و نماز نمیخوانم و قرآن ختم نمیکنم و توی فاز و حال نرفته ام، اما من از حج، دنبال این مستحبات و حال و فاز معنوی خاص و خلسه و عرفان نبودم که. من میخواستم واجبی را که به گردن دارم، سمعاً و طاعتاً، ادا کنم. ولو به دلم حال ندهد! ولو من مثل دیگران کیف نکنم. ولو همه بگویند طفلک فلانی بچه اش نگذاشت چهارتا نماز شب در مسجدالحرام و مسجدالنبی بخواند. من دنبال انجام وظیفه واجب بودم. حالش با خود خدا. پر پر و پیمان شدنش با خود خدا 〰️〰️〰️〰️〰️ با همسرم درمیان گذاشتم. از آن سکوت ها کرد که طعم مخالفت و تعجب و... داشت. گفتم: مالی که هیچی، اما شک من روی بچه است. گفت: خب همین دیگر! با این بچه مستطیع نیستی! گفتم: نمیشود راحت گفت نیستی! باید پرس و جو کنم. مشورت کنم. حج است ها! واجب… واجب مغفول… و گوشی را گرفتم دستم. یا تماس میگرفتم یا چت میکردم؛ با مکه رفته های پارسال - اغلب هم سن و سال های خودم- اینکه «بسیار بسیار سخت است» ، حرف مشترک همه بود. اما یک نفر میگفت ممکن است تو از پسش بربیایی و بالاخره کار نشد ندارد، یک نفر میگفت از نظر من واقعا شدنی نیست و بچه هلاک میشود. اصلاً همه حج و سفر به کنار، ایام تشریق در منا و عرفات خیلی سخت است. من؟ هی سفیدپوش و حاجی میشدم هی لباس احرام از تنم در می آمد؛ حیران بین نظرها… عشقی که شعله کشیده بود و شوری که هیزم زیر این شعله میداد، عقلی که ابرو بالا انداخته بود که حالا خودت هیچی، اصلاً تو مقاوم و سختی پذیر! اما مگر نمیشنوی؟! میگویند بچه اذیت میشود! و اگر بدون استطاعت واقعی بروی، انگار که حج نرفته ای و بر گردنت میماند! 〰️〰️〰️〰️ یک حاج‌آقای کاردرست هست که اغلب حاجی ها او را می‌شناسند. شرح و بیان عرفانی و معرفتی خوبی از حج دارد. تصمیمم را گرفتم. گفتم میروم حضوری با ایشان صحبت میکنم. هر چه گفت همان. رفتم. و حاج‌آقا که انقدر ارادت به حج، این واجب بزرگ مغفول، داشت، به من گفت واقعاً با بچه نمیشود. ایام تشریق خیلی خیلی شرایط سخت است. گرمای هوا به کنار، در آن صحرا بهداشت بسیار ضعیف است. تنگی جا و تراکم و... بماند. رمی جمره را چه میکنی؟! نه از نظر من واقعاً با بچه نمیشود. و تمام شد! ایشان که اینطور گفت، عقلم نگاهی همدلانه و دلسوز به عشق کرد و گفت: شنیدی؟ و شعله های عشق، خیره و بغض کرده و دلشکسته، آرام گرفتند و فرونشستند و رفتند زیر خاکستر... مثلِ صدها بار دیگر... مثلِ همه موقعیت های دیگر... مثلِ همه روضه های نرفته، حرم های سیر نشده، اعتکاف های نرفته، نمازهای فرادای به جماعت نرسیده، مناجات های ناقص مانده، اردوجهادی های نرفته،... 〰️〰️〰️〰️〰️ ادامه👇
من ولی عادت کرده ام… من خیلی به «رضا دادن» عادت کرده ام… یاد گرفته ام خم به ابرو نیاورم. نه اینکه غم نگیرَدَم ها نه یاد گرفته ام به اثبات عاشقی و تمنای واقعی، لبخند تلخ بزنم و آه بکشم، اما جزع فزع نکنم. «ای کاش» و«صد حیف» و «چرا همه بروند و من بمانم» و «چرا همه بله و من نه» و «چقدر من بدبخت و بی توفیقم» و «این هم شد زندگی» و «از همه چیز افتادم» و «بفرما این هم بچه بچه» ...، نگویم. من و امثال من، ما مادرها، سالهاست آرامیم نگاه میکنیم به آسمان می‌گوییم تو خواسته ای این طور، پس همین بهترین است. پسندم آنچه را جانان پسندد. آن روز هم گفتم خدا، من اگر دنبال حج بودم، چون تو آن را واجب کرده بودی. دنبال انجام واجب شرعی ام بودم. اگر تمام دلم پر میکشید به طواف کعبه و نشستنی کنار کعبه، دنبال «تو» بودم، دنبال «خدای کعبه» نه آن سنگ ها…! دنبال تویی که خدای اینجا هم هستی! رب آن بیت، رب این بیت هم هست. طواف حاجی ها هفت دور، دور کعبه است، با ذکر و تهلیل و تکبیر، طواف مادرها، هفتاد دور بچه بغل، دور خانه، با لالایی و بوسه و «ششششش» های طولانی مکرر. تو دوست داری آن مستطیع های فارغ را در آن لباس و آن مکان ببینی و آن جا رشدشان دهی و با آن اعمال برایشان دریا دریا نور ذخیره کنی، و نیز تو دوست داری ما را در این حالت ببینی، در همین لباس خانگی، در همین بچه به آغوش گرفتن ها، شیر دادن ها، خواباندن ها خدا اگر خدای کعبه است خدای خانه های ما هم هست خدا اگر خدای حاجی هاست خدای مادرها هم هست خدا اگر مناجات های عاشقانه روز و شب و نیمه شب عابدان مسجدالحرام و منا و عرفات را می‌شنود، قربان صدقه های بی رمق خواب‌آلود نیمه شب مادرها را هم می‌شنود 〰️〰️〰️〰️〰️ نیمه شب است و من، همان همیشگی دور خانه راه میروم و می‌گویم خدای خوبم دیدی چطور همه وجودم پر کشید برای حج امسال؟ چطور ذوق کردم و آماده شدم دارایی ام را خرج این واجب کنم و همه سختی راه را بپذیرم؟ دیدی چطور در ذهن همه چیز ره ردیف کردم؟ و نشد؟ این امانت هایی که دستم داده ای، استطاعتم را گرفتند؟ خدای خوبم حج امسال را برایم بنویس... نیامدم، حاجی نشدم، لباس احرام نپوشیدم ولی تو خدایی! خدایی کن! و این نکرده ها و نیامده ها را مثل همه نکرده ها و نرفته های دیگر، برایم بنویس! خدایا تو انیس دل های شکسته‌ای تو یگانه خریدار حسرت ها و آه هایی از ما بخر و بالا ببر ✍ هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 پی‌نوشت: این نرفتن و تشخیص عدم استطاعت، برای شخص بنده و با تحقیقات و پرسش های خودم برای خودم است. برای کسی نسخه نمیپیچم و حکم صادر نمیکنم. هرکس خودش بررسی کند.
امام هادی علیه السلام: «افسوس کوتاهی کارهای گذشته را با تلاش در آینده جبران کنید» @hejrat_kon
خانم دکتر من اون پیام شما رو دیدم تشویق شدم رفتم مسجد ، بعدم گلزار شهدای گمنام بعد هم پارک با چند نفر صحبت کردم خداخیرتون بده ❤️ به نظرم این صحبت ها هیچ فایده ای که نداشته باشه حداقل فاصله ی بین این دو قشری که معمولاً صدای هم رو نمیشنون کم می‌کنه و حتی اگه ما نتونیم کسی رو قانع کنیم همین که خدا تلاش ما رو میبینه خودش وضع کشور رو اصلاح می‌کنه ، حتی اگه همون لحظه ما اثرش رو نبینیم یه جایی این حرفا اثر می‌کنه ، چون دل ها دست خداست ❤️ @hejrat_kon
داشتم عکس‌های قدیمی رو نگاه و گالری رو خالی میکردم اینو دیدم نمیدونم چی ازش پرسیده بودم ولی جوابش شیرین بود☺️ @hejrat_kon
متن غدیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعیه ؟! چرا اینجوریه؟! 😨 خدایا ما رو به اینها مبتلا نکن 😰😩😭 @hejrat_kon
واقعاً چش شده؟! نگرانش شدم 🤯 @hejrat_kon مذاکره کننده مون بوده ایشون!! 😶‍🌫😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت هوشنگ امیراحمدی استاد دانشگاه آمریکا و تحلیلگر سیاسی از ظریف 🔹 من آقای ظریف رو سالهاست میشناسم. به من میگفت مردم ایران یه عده گَله ان... که باید به اونها دروغ گفت... @hejrat_kon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سرکار خانم زینب زاکانی: پدرم ۲۰ سال اجاره‌نشین بوده و گاهی مسافرکشی می‌کرده است 🔹پدر من خشن نیست، تصویر اشتباهی از او در رسانه‌ها شکل گرفته است. _ _ 🔷 صفحات رسمی دکتر در‍‍‍‍‍ پیام رسان ها: 🆔 @arZakani [ایکس|](http://twitter.com/arzakani4) [اینستاگرام](https://www.instagram.com/zakanialireza) | [ایتا](http://eitaa.com/arzakani) | [تلگرام](https://t.me/joinchat/AAAAAEwSMOkKTAuwu4g22Q) [|](http://twitter.com/arzakani4) [سروش|](https://splus.ir/arzakani) [بله](http://ble.ir/join/jVhWwbCsCk)
⭕️ ۸ سال عمر ۸۰ میلیون نفر را معطل رضایت دو سه کشور کردند دکتر سعید در جمع مردم ارومیه: 🔹این فقط یک جلسه احساسی و عاطفی نیست. احساسات شما به برادر کوچکتان موجب شرمندگی من است اما امروز جای تعارف نیست. امروز در یک انتخاب بزرگ قرار گرفتیم، امروز یک جهان فرصت داریم، مگر فرصت‌های کشاورزی، دامداری و گردشگری این استان کم است. 🔸یک جهان فرصت داریم و نباید رشد کشور منفی و صفر باشد بلکه باید حاصل یک جهان فرصت، یک ایران جهش باشد. 🔹یک ایران جهش با شناخت صحنه انجام می‌شود. ✅@Jalili_saeed
متن غدیری انتخاباتی
متن غدیری انتخاباتی
متن غدیری انتخاباتی
عیدتون مبارک 🌷 حواسمون هست در ایران فقط انتخاب یک رئیس جمهور در ایران نیست؟ انتخاب تاریخی شیعه است؟ انتخاب یک پشتیبان برای است؟
رأی میدم به عشق علی به کسی که مثل علی شجاع باشه دنبال عدالت باشه حامی محرومان باشه اهل کار و خدمت باشه
عیدتون مبارک 😍🌷 امروز، کشور ما، پناه محبین و شیعیان امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام هست... مبادا با یه بی تفاوتی ، یا با یه انتخاب اشتباه از جانب ما، این نعمت از دست بره... همین!
متن های غدیری انتخاباتی