eitaa logo
حکایت های زیبا و آموزنده
450 دنبال‌کننده
522 عکس
79 ویدیو
1 فایل
🤗گلچینی از بهترین حکایت و داستان های مذهبی و .... . روایات داستان حکایت و..... ادمین تبلیغات و تبادل 👇 @tabadol74
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ ذکر صالحین ⚜ ⚫️عاقبت سیاه پوشیدن برای آقا علیه السلام! ✅یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه می‌گوید: 🔶یک سالی در ایام و در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز بود! 🔰من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم: ❓فکر نمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟! 💠ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم. 🔹پرسیدم: چطور؟ ☘فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم: 🌾پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند. ❄️روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟ پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند، 💥مادرم می‌گوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمی‌کنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟ ✨شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید. 🌿در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه پوش شد. در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمی‌شود. 🔅یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید. وقتی پدرم درب را باز می‌کند پس از سلام و احوال پرسی عرض می‌کند که من یک سوال دارم. پدرم می‌گوید بپرس. ✳️طلبه می‌پرسد آیا همسرشما باردار است؟ ایشان با تعجب می‌گوید بله،تو از کجا می‌دانی؟ 🔘ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و می‌گوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم. 🌷حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی ✨این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم. 🍀و او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار... ✔️حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟..... 🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله... 📜 کانال حکایت های زیبا و آموزنده @Hekaiathaie_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 (پیشنهاد مشاهده) 🏴في كربلاء خسف القمر! (ماه در کربلا گرفت) 👌کلیپ فوق العاده حزن انگیز از فضاسازی مقتل قمر بنی هاشم (علیه السلام) و روایت تلاش سقا برای رفع عطش کودکان ... 😔😭 💔🥀 فرا رسیدن تاسوعای حسینی تسلیت باد🖤 @Hekaiathaie_ziba
✨﷽✨ شخصی به نام بشیر خضرمی در همان ایامی که در کربلا بود 📎یعنی در خلال دوم تا دهم محرم📎 گزارشی به او رسید که پسر جوانش در یکی از مرزهای اسلامی اسیر کفار شده. یک مرد وقتی که بشنود جوانش به دست کفار اسیر شده خیلی ناراحت می‌شود، 👈خصوصاً بعد از آنکه اطلاع پیدا می‌کند که اگر کسی به آنجا برود و هدیه یا پولی ببرد می‌تواند او را نجات بدهد وگرنه در دست آنها می‌ماند و ممکن است او را بکشند یا برده کنند، معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا کند. این مرد ناراحت شد و حق داشت. به اباعبدالله عرض کردند: فلان شخص از یاران شما چنین حادثه‌ای برایش پیش آمده. حضرت فوراً احضارش فرمود و اشیاء گرانبها که قابل تبدیل به پول بود به او داد، فرمود فوراً به آن مرز می‌روی و با این پول‌ها بچه‌ات را خلاص می‌کنی. این مرد جمله‌ای گفت که دیگر اباعبدالله در مقابل او حرفی نزد. عرض کرد: ✨«اکلَتْنِی السِّباعُ حَیاً انْ فارَقْتُک»✨ درندگان زنده زنده مرا بخورند اگر من تو را رها کنم و سراغ بچه‌ام بروم. این جور انسان پا روی منافع شخصی و فردی خودش بگذارد! این است که ارزش دارد. استاد پانزده گفتار، ص، 284، 285📖🖊 @Hekaiathaie_ziba