از کرامات حضرت عباس سلام الله نقل شده است:
در سال 1390 از سوی بعثه مقام معظم رهبری به عنوان سخنران حرم سیدالشهدا(ع) به کربلا رفته بودم.
صبح تاسوعا زن و مرد جوانی را در بین الحرمین دیدم که فرزند خردسال شان را که فلج بود، وسط بین الحرمین گذاشته بودند و با بی تابی خاصی شفای او را از سیدالشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) طلب می کردند.
بعد از ظهر نزدیک مغرب به حرم قمر بنی هاشم(ع) مشرف شدم و جمعیت زیادی را در حرم دیدم که یک صدا فریاد می زدند: «یا ابوالفضل». از فردی علت ازدحام مقابل حجره کنار در نهم را پرسیدم و فهمیدم بیماری شفا گرفته است. خودم را به آن جا رساندم و از خدّام خواستم تا اجازه دهند داخل حجره شوم.
خدّام به احترام روحانی و سادات بودنم اجازه دادند داخل حجره شوم. داخل حجره که شدم، همان کودک فلج را دیدم که سالم بود و والدینش بیهوش بودند. از مردی که کنارش بود، قصه را جویا شدم.
مرد گفت: من دایی این کودک هستم. ما برای خداحافظی به حرم حضرت ابوالفضل(ع) آمدیم. همسر خواهرم کودکش را بر دوشش نهاد و از او خواست ضریح را ببوسد. فرزند خواهرم گفت که او را بر زمین بگذارد و هر چه اصرار کرد، پدرش حاضر نشد. ناگاه پدرش عصبانی شد و او را رها کرد. کودک نیز سالم روی دو پایش ایستاد. پدرش نیز با دیدن این صحنه بیهوش شد. خدّام نیز او را برای تبرّک به این جا آوردند.
#حکایت #محرم #حضرت_عباس
🆔️ @hekayat_kade
🍃 حکایت تصویری قمر بنی هاشم
🌙 قمر کسیست که دور امام میگردد
سلام بر تو که ذوب در امامت بودی
سلام بر لحظه های سقایی ات.
سلام بر لبهای عطشانت.
سلام بر وفای بی مثالت.
سلام بر دستان بریده ات.
🔺عباس ترجمه کامل ولایت مداری است. ترجمه دقیق شیعه حیدر بودن.
#حکایت #محرم #حضرت_عباس
🆔️ @hekayat_kade