eitaa logo
شربت قند و گلاب
152 دنبال‌کننده
65 عکس
57 ویدیو
0 فایل
حکایت‌ها و اشعار شنیدنی گاهی یک حرف انسان را از خواب ۴۰ ساله بیدار می‌کند. اینجا میبرمت به عالم شعر و ادبیات تا ببینی شعرا در دنیای خودشون چه داستانهایی دارند . اینجا تک بیت هایی میبینی که یک دنیا حرف دارند ارتباط با ما: @yourteacher
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت  سیزدهم تیر ماه زاد روز   حسن رشدیه معلمی بدون شوق وعشق نمی شود. بی همگان بسر شود ،بی توبسر نمی شود. اگرشیداوشیفته معلمی باشی. درذهنت مرور می کنی که معلمی مارا وهمه ی نعمت فردوس شمارا آموزگاری سختی هایی دارد. همراه با شادیها وافتخارها. همه ی دانش آموزان مهربا ن وفعال وخلاق نیستند. ولی همان چندنفر خلاق وپر شوق که از نگاهشان مهربانی وشیفتگی را در می یابی خستگی ات را در،می کند.. اینکه درمی یابی دانش آموزان مصدر خدمات بزرگی شده اند ‌. یا درقالب پزشک به انسانی زندگی بخشیده اند. یا بنایی را ساخته ودر تولید موفق بوده اند. یا درمشاغل دیگری گره ای از کاری باز کرده اند. وتو،معلم ،با نفس گرمت شوق به انسانیت وپیشرفت را در آنها ایجاد کرده ای به خود می بالی. حسن رشدیه ،جبار باغچه بان ،دکتر غلامحسین شکوهی یا معلمانی که آتش را وخطر غرق شدن درآب را به جان خریدند . با نیستی ظاهری خودهستی را به دانش آموزانشان بخشیدند. جاودانه شدند وبه اوج انسانیت رسیدند. هستی بچه ها درفدا شدن آنها بود حسن رشدید همه وجودش را برای معلمی گذاشته بود. با اینکه مدرسه اش را تعطیل کردند چون نسیم بهاری درجای دیگر وزیدن گرفت . ودرآخر عمر وصیت کرد که مرا درراهرو مدرسه به خاک بسپارید. تا دانش آموزان روی خاکم بازی کنند وروانم شاد شود. روانش شاد باد. ل،بهرامیان @arayehha
🌹___☘___🌹___☘___🌹 با همین لبخند شیرینی که درمانِ من است بر سر دل های بسیاری بلا آورده ای 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 غروری داری از جنس سیاسون آمریکا ؛ ولی من اهل ایرانم ! مقاوم ، سخت ، پابرجا . 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت جایت همیشه در دل من درد می‌کند ...! 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 داستان خانه خریدن شاعر مشهدی (قسمت سوم) وقتی دیدم باز هم خبری نشد در شماره ۱۸ دی ۱۳۳۵ نوشتم : آقای کفیل شهرداری با ما ز چه مرحمت نداری این کوچه ما مگر عتیقه است یا از زن نامراد و صیغه است کو شامل لطف حضرتت نیست مد نظر محبتت نیست این کوچه سوای دیگران است یا اینکه سوای این و آن است نه ریگ و نه برق و آب دارد نه مذهب و نه کتاب دارد در فصل تموز وا عطش‌هاست در موسم قوس همچو دریاست دانی چه کسم ؟ چرند بافی گر نیست همین اشاره کافی من شاعر و شوخ و نکته سنجم کاری نکنی از تو برنجم رنجیده شوم اگر ز سرکار یکباره شوم از تو طلبکار دیگر نه به خانه‌ات بیایم نی دعوتی از شما نمایم خواهی نکنم اگر ز تو قهر ممنون تو گردم اندر این شهر من بعد شوم رفیق و یارت با شور و شعف خورم ناهارت دستور بده به کارمندان این کوچه کنند نورباران قربان تو و محبت تو تا خود چه رسد ز همت تو اگر قسمت دوم را نخواندی ، اینجا بخوان 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 به نام خداوند هفت آسمان زبان را گشایم برای بیان بیان از جهانی که بی انتهاست جهانی که در دست لطف خداست به نام همان خالق کائنات که در دست او بوده مرگ و حیات به نام خدا خالق هر اثر پدید آور وحی و شعر و هنر
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 برخیز بروی صبح لبخند بزن دل را به امید و نور پیوند بزن در خلوت عاشقانه جان را گره ای با رشته ی مهرِ یارِدلبند بزن 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹—☘️-—🌹—-☘️—-🌹 از تو آغاز شدم تا که به پایان برسم رفتم از کوچه که شاید به خیابان برسم 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹—☘️-—🌹—-☘️—-🌹 دست عشق از دامن دل دور باد می توان آیا به دل دستور داد 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 داستان خانه خریدن شاعر مشهدی (قسمت چهارم) پس از مدتی انتظار و گوش خواباندن و چشم به راه بودن بالاخره شهرداری نامه محبت آمیزی نوشت که آن کوچه به زودی ریگ ریخته خواهد شد (در آن زمان کف خیابانهای مشهد به جای سنگفرش و آسفالت ریگ درشت می ریختند که در زمان بارش برف و باران ایجاد گل و لای نشود) و برق کشی می‌شود مدتی گذشت خبری نشد. من دوباره دست به کار شدم خدمت جناب آقای شهردار مشهد : ایام بهار آمد و دی هم سپری شد از لطف تو پیدا خبری نی اثری شد گفتی که سر ماه به آن کوچه کشی برق طی گشت مه بهمن و ماه دگری شد آن روز که دادی تو به ما وعده عمران طفلم پسری بود و کنون خود پدری یا سهم من از نقشه عمران سر زا رفت یا قسمت یک کوچه آبادتری شد گفتی که کدام فکر و دهم برق به آن کوی عید آمد نه لطف و نه بر ما نظری شد خسرو که به خونین جگران طعنه همی زد از لطف تو ای دوست خودش خون جگری شد اگر قسمت سوم را نخواندی ، اینجا بخوان 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹___☘___🌹___☘___🌹 اول سخنی که بین ما بود از نام خدای رهنما بود پایان سخن به ختم دفتر زینت بدهم به نام «حیدر»
🌹_☘_🌹_☘_🌹 عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل که تو‌ ای عشق همان پرسش بی زیرایی 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹_☘_🌹_☘_🌹 زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش نیست امید که همواره نفس بر گردد 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹_☘_🌹_☘_🌹 نخ به پای بادبادک‌ های کم‌ طاقت مبند زندگی را هر چه آسان‌تر بگیری، بهتر است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹_☘_🌹_☘_🌹 به جای سرزنش من به او نگاه کنید دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘️__€🌹___☘️___🌹 داستان خانه خریدن شاعر مشهدی (قسمت پنجم) دیدم اسفند ماه آن سال رسید و از برق خبری نشد و از طرفی زورم هم که به شهرداری و آقای شهردار نمی‌رسید . ناچار شدم به دوستان و مهمانان عید نوروز آن سال یعنی سال ۱۳۳۵ اخطار بدهم : ای که خواهی به روز عید آئی در خانه به لطف بگشایی روز روشن بیا به خانه من روزها نه قدم به لانه من شب نیا چون که کوچه چون گور است آری آن کوچه فاقد نور است کوی بنده هنوز بی برق است با دگر کوچه‌هاش بس فرق است شهرداری به ما نکرده کرم نرهانده مرا هنوز از غم نکشیده به کوچه من نور ننموده مرا ز خود مسرور همچنان کوچه‌ام بود تاریک هست جای سگان دم باریک جای شیر و شغال و روباه است جایگاه پلنگ خودخواه است عابری را به کوچه می‌جویند می‌خورندش به کس نمی‌گویند ای رفیقی که بهتر از جانی بهتر از بنده کار خود دانی دادم اخطار و کردمت آگاه تا نیفتی به پای خود در چاه گویمت باز اگر که شب آئی طول کوچه به شب بپیمایی می‌خورندت میان این کوچه مثل طفلی که بلعد آلوچه آمدی اگر شدی مفقود بنده مسئول آن نخواهم بود اگر قسمت چهارم را نخواندی اینجا بخوان . 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹_☘_🌹_☘_🌹 به نام خداوند دریاچه ها که داده ظرافت به پروانه ها به نام خداوند احساس پاک خداوند شمس و مه تابناک
🌹_☘_🌹_☘_🌹 ‌با خواندن بعضی غـَــزل‌ها تازه می‌فهمی، هر شاعری در سینه‌اش پیغمبری دارد 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹_☘_🌹_☘_🌹 گفته بودی عاشقِ باران به روی شیشه‌ای چشمِ گریان خودم را عینکی کردم بیا 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab