📌 اندر ضرورت احترام مدعیان کارشناسی به قانون
🔹در ایران ما، همواره افرادی وجود دارند که نسبت به تصمیم قانونی و اجرای حکم قضایی هوای نظریه پردازی به سرشان میزند و بعد از اقدام نهادهای مسئول به نقد و حاشیه سازی رسانهای روی میآورند. از جمله این موارد توئیت نوشتههای برخی از تحصیلکردگان رشته حقوق نسبت به اغتشاشات و مجازات اغتشاشگران است.
🔸 نکته اول اینکه در عرصه اجتماع که حکمی از سوی نهاد رسمی و قانونی ابلاغ و اجرا میشود جای توئیت بازی و لجن پراکنی و فحاشی و ... نیست به بحث کارشناسی و البته نهایتا تمکین به نهاد قانونی نیاز دارد.
🔹نکته دیگر اینکه در چنین فضای اجتماعی و پر التهاب و فتنه خیز، همین حرفها و ادله کذایی را میبایست به عنوان پرسش از بزرگان فقه و حقوق - که درکی از ماهیت اجتماع و فلسفه قانون دارند و غرض غیر علمی ندارند- در مجمع علمی و تخصصی پرسش کرد و برای وارد ساختن آن به رویههای قضایی در آینده اندیشید.
🔸والا سنگ روی سنگ بند نمیشود و اصل قانون و نهادهای اجتماعی از حیز انتفاع ساقط میشود. زمینه برای هرج و مرج فراهم میشود.
🔹 در آخر خوب است به این مطلب توجه شود که حرمت قانون و مشروعیت نهاد اجتماعی به پسند اشخاص و یا رای افراد وابسته نیست که در این صورت سالبه به انتفاع موضوع است. همچنین نمیتوان امور اعتباری را به کشف مطلق واقع عندالله و حصول یقین معرفت شناسی (این است و لاغیر) متوقف کرد بلکه به اعتبارات عقلایی و قطع و ظنون علمآور میبایست اعتماد کرد. امروزه اعتبارات عقلایی بر این تعلق گرفته است که در مقام اجرا و عمل، قانون و نهادهای رسمی فصل الخطاب است. هر چند در مقام نظر و در درون نهاد علم (نه شبکههای اجتماعی) میتوان کل قانون و نهاد اجتماعی را به چالش کشید و از مجاری قانونی و عقلایی در فرایند تقنین و قضا مداخله کرد و رویهها را تغییر داد.
بنابراین موقف نقد و بررسی قوانین و اقدامات نهادهای اجتماعی نهاد علم، قبل از صدور حکم و اقدام و از مجاری علمی و قانونی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ سخنران فیلم، مرحوم خانم دکتر طوبی کرمانی هستند.
✅ فارغ التحصیل فوق دکتری فلسفه و کلام تطبیقی از دانشگاه کالیفرنیای آمریکا و مؤلف بیش از ۷۰کتاب و مقاله علمی و اولین خانم که مسؤولیت رایزن فرهنگی ایران در یونان را به عهده داشتند.
آخرین مسؤولیت ایشان دبیر کل مجمع جهانی اتحادیه زنان مسلمان بود.
دکتر کرمانی استاد فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه تهران و اولین زن فوق دکترای فلسفه در ایران و فارغ التحصیل فلسفه تطبیقی و کلام است.
سخنان ایشان در مورد سبک زندگی اسلامی ایرانی و تفاوت آن با فرهنگ سکولار را بشنوید.
📌پیش نیاز بازسازی فرهنگی کشور
1. شناخت بنیانهای فرهنگی و گزارههای غلطی که بر اذهان مردم حاکم شده است
و
2. عواملی که موجب شکل گیری این بنیانهای غلط و تأثیرپذیری مردم از آنها می شود
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پیچیدگی انسان و جامعه
🔹انسان به تنهایی موجودی پیچیده، چند لایه و چند ساحتی است و همین موجب شده است که نتوان به صورت کامل آن را تبیین و کنترل کرد. هر فرد هرچقدر هم که قوی باشد و خود کنترلی داشته باشد باز هم احتمال خطا و اشتباه دارد. جالب توجه اینجاست که در بسیاری اوقات، خطای مضاعفی دارد و اینکه خطای خود را درست میپندارد و از آن دفاع هم میکند.
🔸 جامعه که تبلور انسان و عرصه ظهور ارادهی جمعی افراد است به طریق اولی پیچیده، چند لایه و چند ساحتی است. به طور طبیعی، جامعه محل آشکار شدن تعارضها و تضادها، درگیریها و تنازعهاست. جامعه عرصهی آزمون و خطاست، هر فرد و هر نسلی در معرض تجربهها و تحولهای جدید تاریخی است.
🔹جامعه را با تضادها و تعارضهایش، با دوستیها و دشمنیهایش، با آزمونها و خطاهایش، با همهی پیچیدگیهایش باید شناخت.
🔸جامعه را با ذهن ریاضی و مهندسی و مکانیکی نمیتوان شناخت. شناخت جامعه به ذهن تحلیلی، پیچیده، خطا فهم و تجربه شناس، تاریخ خوان و فرهنگدانا نیاز دارد.
🔹 متاسفانه امروزه بواسطه غلبه عقل ساده ساز ریاضی و ذهن مکانیک اندیش فیزیک و علم تقلیلگرای زیست، جامعه را بسیط، ساده و تک ساحتی و طبیعی میبینیم و از لایههای انسانی و تاریخی آن غفلت داریم.
🔸 جامعه از آنچه فکر میکنیم پیچیده تر است چون انسان پیچیده است.
اگر باور ندارید به خودمان مراجعه کنیم تا پیچیدگیها را درک کنیم.
اگر درست خودمان را رصد و تحلیل کنیم خواهیم یافت که هر کدام از ما خیلی پیچیده هستیم.
🔹خودمان را بشناسیم تا موجودات دیگر را بشناسیم
معرفة النفس انفع المعارف
خودشناسی سودمندترین دانشهاست.
#جامعه
#انسان
#پیچیدگی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 احساس شخصیت
فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری:
🔹مسأله احساس شخصیت مسأله بسیار مهمى است. از این سرمایه بالاتر براى اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصیت و منش كند، براى خودش ایدهآل داشته باشد و نسبت به اجتماعهاى دیگر حس استغنا و بىنیازى داشته باشد، یك اجتماع اینطور فكر كند كه خودش و براى خودش فلسفه مستقلّى در زندگى دارد و به آن فلسفه مستقلّ زندگى خودش افتخار و مباهات كند، و اساساً حفظ حماسه در اجتماع یعنى همین كه اجتماع از خودش فلسفهاى در زندگى داشته باشد و به آن فلسفه ایمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد.
🔸واى به حال آن اجتماعى كه این حس را از دست بدهد! این یك مرض اجتماعى است، و این غیر از آن «خودى» اخلاقى است كه بد است و نفس پرستى و شهوت پرستى است. اگر اجتماعى این منش را از دست داد و احساس نكرد كه خودش فلسفه مستقلّى دارد كه باید به آن فلسفه متكى باشد، و اگر به فلسفه مستقلّ زندگى خودش ایمان نداشته باشد، هرچه داشته باشد از دست مىدهد، ولى اگر این یكى را داشته باشد ولى همه چیزهاى دیگر را از او بگیرند، باز روى پاى خودش مىایستد؛ یعنى یگانه نیرویى كه مانع جذب شدن ملتى در ملت دیگر و یا فردى در فرد دیگر مىشود، همین احساس منش و شخصیت است.
(مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج17، ص53، حماسۀ حسینی)
🔹شخصیت و فلسفه مستقل زندگى داشتن و تعظیم و احترام شعائر ملى و دینى بزرگترین سرمایههاست، حتى از علم بالاتر است. خاصیت شخصیت این است كه مانع جذب شدن است. هر كمبودى قابل اصلاح است مگر بىشخصیتى. پیغمبر به عرب چه داد؟ شخصیت داد. از چه راه؟ از راه ایمان به مبادى اسلام كه طبعاً شخصیت آفرین است.
(مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج17، ص635)
🔸خسران شخصیت بالاترین خسرانهاست. ترسها، زبونیها، بردگیها، چاپلوسیها، توسرى خوریها همه مولود باختن شخصیت است.
(مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج17، ص623، حماسه حسینى)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 معرفت برای حضور
🔹 مهمترین معرفتهای مورد نیاز کنشگر جوان انقلابی برای حضور فعال، سازنده و بانشاط در مناسبات اجتماعی عبارتند از:
۱. نظام اندیشه اسلامی و دینشناسی جامع و عقلانی و کاربردی،
۲. شناخت خانواده و نظام تربیتی و رشد جامع اسلامی،
۳. شناخت تاریخ و جامعه و مؤلفههای سازندهی حیات طیبه و تغییر جامعهی جاهلی،
۴. شناخت فلسفهی سیاسی اسلام و منطق حکمرانی متعالی،
۵. شناخت فرهنگ و شیوههای گفتمان سازی، تبلیغ و جهاد تبیین.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 مراحل انحراف فکری یک مذهبی
۱. هر انسان مذهبی مانند سایر انسانها در معرض انحراف فکری وعقیدتی وتغییر اساسی دربنیانهای معرفتی وعملی است.
۲. انحراف لزوما یک پدیدهی دفعی وسریع نیست. بلکه امری بطئ، کند، نامحسوس و به صورت تدریجی وگام به گام است. بگونهای که خود فرد وحتی اطرافیان نزدیک او نیز ممکن است این تغییر وانحراف رادر زمان احساس نکنند وپس از گذشت زمان طولانی وظهور آثار انحرافی به تغییرات اساسی درفکر وعمل او پی ببرند. حتی ممکن است اطرافیان پی ببرند اما خود فردمنحرف انکار کند ودیگران رابه سوء فهم و غرضورزی و ... متهم کند.
۳. انحراف فکری وتغییر عقیدتی لزوما از فکر و عقاید آغاز نمیشود، بلکه درمراحل نخستین، از ظواهر اندیشه و دانش آغاز شود و در اعمال وسبک زندگی و برخی تحلیلهای اجتماعی و سیاسی آشکار میشود اما به تدریج این تغییرات، تعمیق مییابد و به زیرساختهای نظری و معرفتی هم کشیده میشود. بخصوص اگر عوامل اجتماعی و فرهنگی همچون اغراض سیاسی و جاه طلبی و همچنین قبیلهگراییهای حزبی هم مداخله کند نوعی کنش و واکنش تضادی هم شکل میگیرد و در هر رفت و برگشتی، احتمال تعمیق تغییر و انحراف بیشتر میشود.
۴. لزوما انحراف و تغییر عقیدتی از سر غرض ورزی و دشمنی نیست بلکه غالبا محرک اولیه دغدغهمندی و دلسوزی بیش از حد و غیرطبیعی است. افراطهای اولیه چون به تدریج موجب سرخوردگی و واکنشهای منفی در جامعه میشود آرام آرام سرد میشود و موجب تردید و تحیر میشود به نحوی که کنشگر در حق بودن مسیر گذشته تردید میکند و به سمت مخالف کشیده میشود. در این صورت جذب اندیشهها و تفکرات مخالفان میشود و گمشدهی خود را آنجا جستجو میکند و مییابد تا بتواند از گذشتهی خود فاصله بگیرد و آن را فراموش و در نزد دیگران پاک کند. و شخصیتی روشنفکر، جذاب و متجدد از خود نشان دهد.
۵. اینگونه نیست که انحراف و تغییرات فکری از همان آغاز برای همگان آشکار و عیان باشد. بلکه اگر مراحل آغازین مستقلا مورد توجه باشد چندان انحراف و تغییر جدی دیده نمیشود و فقط کمی شور و احساسات بیش از حد دیده شود و یانقط نظرات معدود زاویهداری شنیده میشود که نوعا حمل بر مفردات و کمتجربگی و دلسوزی میشود وبه آنهابه عنوان مراحل آغازین انحراف وتغییر نگاه نمیشود. هر چند اگر بعد از اتمام مراحل انحراف، بخوبی نگاه شود آشکار میشود که همان مفردات بیانی و عملی اولیه نشانههایی از افتادن درسراشیب انحراف بود که بعدا تعمیق وگسترش یافته است.
۶. با توجه به مقدمات ذکر شده، مراحل شکلگیری انحراف بخشی از مذهبیها را در مراحل زیر میتوان صورتبندی کرد:
مرحله اول:
افراط درکنشگری احساسی بدون تعمیق بنیانهای فکری ونظری تحت تاثیر جو مذهبی خانواده و جامعه
مرحله دوم:
نفی متفکران اصیل وجایگزین ساختن برخی خطبا ومنبریهای جذاب وکم عمق که بیشتر به احساسات وکنشگری دعوت میکنند وبه بهانههای مختلف مذهبی ویا انقلابی ویا اجتماعی، مخاطبان خودرا از تفکر وتعمق فکری واندیشهورزی ومراجعه به حکما ومتفکران اصیل باز میدارند.
مرحله سوم:
پس ازمدتی این افرادچهار دسته میشوند.
✔️دسته اول: این مسير راناکافی میدانند وبه متفکران و صاحبان اندیشه مراجعه میکنند تاضعفها ونواقص فکری وعقیدتی خود راجبران کنند.
✔️دسته دوم: فروکش کردن احساسات ومشغول شدن به امورات جاری زندگی، خانواده وکار.
✔️دسته سوم: سرخورده شدن از احساسات و تردید در درستی و عقلانی بودن کنشهای مذهبی و احساسی، از این رو دنبال راهها و مسیر های دیگر میگردد.
✔️دسته چهارم: غلیان احساسات و عدم کافی بودن این حد کنشگری و فعالیت مذهبی و به سراغ جریانهای احساسیتر، پرشور و هیجانتر و جذابتر.
مرحله چهارم:
دسته سوم وچهارم به سراغ جریانهای دیگری میروند که نوعا بامسیرعادی و طبیعی مذهبیها وکنشکری دینی متفاوت هستند وطریقهای دیگری راپیشنهاد میدهند.
با گرایش به جریانهای متفاوت به تدریج، رویکردی انتقادی به جریان عادی مذهبیها پیدا میکنند. دسته سوم آنها را افراطی، احساسی، کم عقل و متحجر میدانند. در مقابل دسته چهارم: مذهبیهای سازندهی گذشته خود را بیاحساس، کمتحرک، اهل مماشات، غیرولایی میخوانند.
از این رو، اولین انحرافها و تغییرهای نهفته، آشکار میشود و هر کدام به نوعی از گذشتهی خود اعلام برائت میجویند و به سمت افراط و تفریط میل میکنند.
مرحله پنجم:
تبدیل انحرافات فکری به یک دستگاه فکري بدیل به نحوی که موجب گسست اجتماعی ودگراندیشی میشود وبه مخالفت صریح وعلنی بارویههای عادی و متفکران و بزرگان دینی میشود.
مرحله ششم:
ورود به مرحله فحاشی، اسائهی ادب وتخریب چهرههای اصیل دینی ومعارف اسلام که به نظر آنها ناصحیح وموجب محافظهکاری و مماشات شده است.
مرحله هفتم:
ورود به مرحله تخریب فیزیکی، اغتشاشات وقتل متفکران ومردم
✍ سید مهدی موسوی
@hekmat121
📌واکنشها به یادداشت "مراحل انحراف فکری یک مذهبی"
پس از انتشار مطلب مراحل انحراف فکری یک مذهبی واکنش های مختلفی از سوی برخی استادان عزیز و مخاطبان محترم ارسال شد که نشان از اهمیت این گونه مباحث دارد.
برخی از آنها عبارتند از:
✳️ اول:
سلام علیکم.
ضمن تقدیر و تشکر بابت طرح موضوع بسیار مهم فرایند تحول درونی منحرفان فکری و اعتقادی؛ که مستفیض شدیم.
فقط در صورت امکان، مبانی این تقسیم بندی و نظریه پردازش را اگر تبیین و معرفی بفرمایید ممنون خواهیم بود
✳️ دوم:
سلام و ارادت
خدا قوت
روان نبود شاید اگر تبدیل به یک فایل فلوچارتی می شود بهتر بود
ولی عنوان خوبی داشت
✳️ سوم:
سلام استاد پیرامون مطلب اخر کانال
خیلی عالی بود برای من خودم راه گشا واقعا
به نظرمون کانال نیاز به مطالب این چنینی هم داره و الان خلا این نوع مطالب زیاد دیده میشه حالا چندتا سوال
اگر فرد خودش متوجه انحراف بشه راه حل برون رفت چیه ؟
اگر اطرافیان متوجه شوند عقلانی ترین برخورد اولیه چی باید باشه ؟عموما برخورد اطرافیان به دفع می انجامه ؟بعد از برخورد ابتدایی راه حل بلند مدت برای برون رفت چی هست؟
✳️ چهارم:
ایا سنجه ای هست که افراد پیشگیری کنن از این انحراف؟البته جواب عملیاتی تر باشه یعنی نیروی کف میدون هم که از مباحث علمی به دور هست بتونه از این معیار استفاده کنه
✍️تقدیر و تشکر
ضمن تشکر از اعزه محترم، انشاء الله دریادداشت بعدی به برخی از نکات و پرسش های مطرح شده پاسخ داده می شود.
🔴درخواست
از خوانندگان محترم نیز درخواست میشود نظرات خود را درباره این مطلب برای مدیر کانال ارسال بفرمایید تا سایر عزیزان از نقطه نظرات شما استفاده کنند.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌مراحل انحراف فکری یک مذهبی
یخش دوم:
♦️ مبانی
🔹 فرایند تحول درونی منحرفان فکری و اعتقادی یکی از موضوعات، آسیبها و بیماریهای مهم در جامعه دینی است. چرا که همواره دینداران در معرض دگردیسی و تحول درونی قرار دارند.
🔸 بنیان فلسفی و انسانشناسی این تحول دینی را میتوان در صیرورت وجودی و حرکت جوهری انسان جستجو کرد. بر این مبنا، اگاهیها و فعالیتهای ارادی سازنده انسان است. اگاهی و دانش انسان حقیقت تشکیکی است و در معرض تغییر و نوسان وجودی است. هر سطح از آگاهی و عقلانیت، نوع خاصی از فعالیت و سلوک ارزشی و رفتاری را ایجاب میکند. نوع دینداری نیز تابع سطح آگاهی و عقلانیت پشتیبان است. هرچند ممکن است بواسطه احساسات و فضای روانی جامعه، انسان تحت تاثیر قرار بگیرد و تابع فضا و موقعیتی که در آن قرار دارد کنش دینی داشته باشد اما با تغییر فضای جامعه و موقعیتی که کنشگر در آن قرار دارد جهت احساسات و تعلقات نیز تغییر میکند و به طور طبیعی رفتارها و فعالیتهای کنشگر هم تغییر میکند. در زمانهی تغییر، آنچه موجب ثبات و استقرار کنشکری دینی میشود بنیانهای فکری و عقلانیت پشتیبان است که سازندهی جهانبینی و عقاید است و مانع انحراف فکری و عقیدتی میشود. چرا که ریشهی همه انحراف در افراط و تفریط است و عقلانیت موجب توازن و تعادل و مانع افراط و تفریط است. اما احساسات و تعلقات برآمده از فضای روانی و موقعیتها به تنهایی نمیتواند عامل ثبات و استقرار ایمان دینی و کنشگری سازنده باشد چرا که احساسات و تعلقات احساسی بستر افراط و تفریط و خروج از تعادل و توازن است.
♦️ شواهد تاریخی
🔹 نمونههای فراوان تاریخی برای اثبات این مدعا و فرایند تحول درونی منحرفان فکری و اعتقادی وجود دارد. در دوره معاصر میتوان به نسل اول سازمان مجاهدین خلق اشاره کرد که براساس دغدغههای دینی و عدالت خواهانه و تحت آموزشهای برخی روحانیون تهران و مهندس بازرگان به کنشگری اجتماعی و دینی پرداختند اما پس از مدتی در همان نسل اول انحرافات نامحسوس فکری و گرایش به مارکسیسم به عنوان "علم انقلاب" به وجود آمد اما به تدریج در اعضای جدید تعمیق یافت. سپس به گسست دینی و "تغییر ایدئولوژیک" و تصفیه داخلی و در نهایت ترور عالمان و متفکران انقلاب و مردم مسلمان منجر شد.
🔸بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نمونههای دیگری نیز از انحراف فکری و عقیدتی نیروهای مذهبی و انقلابی وجود دارد که در دهه ۶۰ تحت تاثیر فضای انقلابی و تربیت روحانیون مبارز چپگرا، سرشار از شور و احساسات دینی و انقلابی و عدالتخواهی و دشمنی با آمریکا و غرب بودند(چپ اسلامی) ولی در دهههای بعد، محور فتنه و اغتشاشات داخلی بودند و سر سفره دولتهای متخاصم آمریکایی و اروپایی نشستند.
🔹 از جریان تشیع انگلیسی هم نمیتوان غفلت کرد و لازم است تحقیق شود که چگونه بچه هیئتیهای دهه هفتاد و دهه هشتاد که پای منبر برخی از خطبای معروف و مداحان جذاب بودند اما به تدریج به قمهزنی واحساسات افراطی روی آوردند وبه جریان شیرازی تمایل پیدا کردند وپیوندهای خود رابا هیأتهای پیشین گسستند وبه افراط مذهبی وتخریب علما و فحاشی به متفکران وتکفیر مذاهب اسلامی کشیده شدند.
♦️ تشخیص بیماری
🔹 انحراف یک بیماری فکری و ذهنی است و میبایست به چشم یک بیمارنیازمند به کمک نگاه کرد. پس لازم است طبیبانه ویا باغبانگونه به انحراف نگریست وپیش از علاج و درمان به ریشهیابی وشناخت منشأ بیماری پرداخت.
🔸 چنانکه گفته شد ریشهی اصلی بیماری انحراف، نبود عقلانیت دینی وجهانبینی توحیدی (خدامحوری) مستدل ودرونیشده (باور قلبی و ایمان آگاهانه ومتعهدانه) است.
🔹 همچنین عوامل روحی(حب و بغض) وغلبهی احساسات وتعلقات برآمده از احساسات به عنوان عوامل ثانوی هم مهم است که موجب ارادت به افراد وتاثیرپذیری از آنها و تنفر از افراد دیگر میشود. البته روشن است که هرچقدر بنیان فکری وعقیدتی ضعیفتر باشد میزان ارادت و وابستگی و تأثیرپذیری ازافراد، جریانها وموقعیتها بیشتر میشود و هرچقدر جهانبینی توحیدی وعقلانیت ایمانی بیشتر باشد استقلال وتعادل رفتاری کنشگر بیشتر میشود.
🔸البته ازعوامل بیرونی وشرایط زمینهای نباید غفلت کرد که بستر واکنشهای احساسی رافراهم میکند.
♦️درمانگر
🔹 طبابت ودرمانگری بیماری انحراف فکری وعقیدتی نیازمند به دانش کافی وتخصص دینی وروانشناختی وحتی برخی اگاهیهای جامعه شناختی است وهرکس سرخود و بیحساب و کتاب نمیتواند در این عرصهی خطیر مداخله کند چرا که مداخله بیتخصص و بیتجربه نه تنها مشکل راحل نمیکند بلکه بر دامنه و عمق بیماری میافزاید وموجبات لجاجت و بداخلاقی و سوء فهمهای زیادی رافراهم میکند.
🔸 کم نبوده است افرادی که انحرافات سطحی داشته اند اما بامداخله افراد دغدغهمند بیتخصص وبیتجربه بیماری آنهاحادتر شده است.
🔴 ادامه دارد ...
✍ سیدمهدی موسوی
@hekmat121
📌مراحل انحراف فکری یک مذهبی
بخش سوم:
♦️ درمان
🔹پرسشها:
✔️اگر خود فرد انحرافدیده متوجه انحراف بشود راه حل برون رفت چیست؟
✔️اگر اطرافیان متوجه انحراف شوند عقلانی ترین برخورد اولیه چه باید باشد؟
✔️چرا برخورد اطرافیان عموما به دفع می انجامد؟
✔️بعد از برخورد ابتدایی راه حل بلند مدت برای برون رفت از انحراف چیست؟
✔️ایا سنجه ای که افراد بتوانند از انحراف پیشگیری کنند وجود دارد؟
🔹 پاسخ:
🔸 انسان موجود ارتباطی و اهل انس است و در مجالستها و هم نشینیهاست که به درکی از شخصیت خود و نقش اجتماعی خود پیمیبرد. در ارتباط و مجالست است که باب پرسش، گفتگو، یادگیری، تربیت و مقایسه گشوده میشود و انسان میتواند افراد و جریانها را فهم و با هم مقایسه کند و به بهترینها دست پیدا کند.
تو اول بگو با کیان دوستی
پس آنگه بگویم که تو کیستی
همان قیمت آشنایان تو
بود ارزش و قیمت جان تو
🔹در حکمت و معارف اسلامی مهمترین راه جلوگیری از انحرافات فکری و عقیدتی، مجالست و ارتباط مستمر با متفکران و عالمان دینی و بهره مندی از دانش آنهاست. نقش حکیمان، عالمان عاقل و متفکران اصیل دینی که در تحصیل حکمت و معارف عقلی و شرعی اسلام ناب زحمت کشیدهاند و آثار ارزشمند و نظاممند علمی و دینی از خود به یادگار می گذارند در تعلیم و تربیت کنشگران و رشد همه جانبه جامعه بیبدیل است و هیچ عنصر دیگری نمیتواند جایگزین آنها شود. امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:
"هرکس حکیم رشددهندهای نداشته باشد هلاک میشود."
از این رو مجالست و ارتباط مستمر و گفتگوی پرسشگرانه با آنها در ساخته شدن بنیانهای فکری و عقیدتی بسیار موثر است و زمینه ای است که افراد می توانند با آن قرآن کریم و معارف اهلبیت(علیهم السلام) انس فکری و قلبی پیدا کنند. چرا که امام علی (علیه السلام) فرمودند:
"هرگاه فتنهها همچون شب تاریک به شما هجوم آوردند به قرآن کریم مراجعه کنید."
🔸 انسان موجود روحانی است و فطرتا به کمال مطلق میل دارد و گمشدهی اصلی خود را در این ارتباط و اتصال میجوید. ارتباط و اتصال معنوی با خداوند متعال و عبادت با معنا اگر چه خود نتیجه معرفت و سلامت فکر است اما سبب تقویت فکر و ایمان و حصول یقین هم میشود. از اینرو، هرگاه انسان احساس انحراف و التقاطی را در افکار و اندیشهها و یا عمل و اقدامات خود یافت لازم است بر توسل و تعبد خود بیافزاید و با استغاثه به درگاه حضرت احدیت نور بصیرت و یقین قلبی و ثبات ایمان را طلب کند.
🔹 نفس آدمي به جهت حب ذات، با مهارت تسویلگری و زیباسازی اندیشهها و رفتارها، انسان را به خطا میاندازد و نمیگذارد انسان انحرافات فکری خود را درست تشخیص دهد. به همین جهت لازم است انسان همواره به خود ظنین باشد و از انحراف و خطا خود را ایمن نداند و هر روز به درگاه احدیت استغاثه و توبه و طلب معرفت و ثبات فکر و قدم طلب کند و با این اتصال و ارتباط معنوی راه ورود مخفیانه و نفوذ موریانهوار انحرافات فکری را به نفس خود مسدود کند. مضمون بسیاری از ادعیه کوتاه و بلند و فلسفهی قرائت آنها همین است که انسان همواره نگران بیماریهای فکری و تزلزل در ایمان و عمل خود باشد و اصول سلامت فکری و ثبات قدم را از اهلبیت(علیهمالسلام) بیاموزد و از خداوند متعال مطالبه کند.
🔸 حضور آگاهانه و معنادار در مساجد و مجالس اصیلی که در آن معارف قرآن و اهلبیت (سلام الله علیهم) تبیین میشود و به عبودیت و اتصال به خداوند متعال(جل و علا) دعوت میشود و یاد و ذکر اولیای الهی(علیهم السلام) به عنوان الگوهای هدایت گرامی داشته میشود و همچنین همنشینی با مؤمنان ثابت قدم، از عناصر مکمّل در تقویت زیرساختهای فکری و اعتقادی، جهتبخشی به عواطف و خروج از انحراف و التقاط است.
🔹 دنیای جدبد، دنيای زندگی این جهانی است و انسان امروز به دنبال کارآمدی و نقش امور در این زندگی است. لذا برخی از دینگریزیها و انحرافات ریشه در زندگیگرایی و این معرفت غلط دارد که "دین در ستیز با زندگی این جهانی است" و هیچ نقش مهم و سازندهای در جهان امروز ندارد. برای مقابله با این نگرش، لازم است ابعاد زندگیساز دین اسلام و آثار سازندهی آن در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی تبیین شود و به بیان تفاوتهای اسلام با ادیان تحریف شده یهودیت و مسیحیت پرداخته شود. همچنین به شبهات مطرح شده در این زمینهها پاسخ قوی و اقناع کننده داده شود و در نهایت "طرح کلی اسلام برای زندگی جمعی و عزتمندانه و تعالیجویانهی انسان معاصر" ترسیم و گفتمان سازی شود.
🔴 ادامه دارد...
✍ سیدمهدی موسوی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌مراحل انحراف فکری یک مذهبی
بخش چهارم:
🔹 باتوجه به مطلب پیشین میتوان به پرسشهای دیگر هم پاسخ داد. علت دفع افراد گرفتار به انحرافات فکری توسط اطرافیان ریشه در عدم تخصص آنها در اسلام و نداشتن تجربه کافی درمهارتهای گفتگو وارتباط دارد که زمینهی افراط وتفریط رافراهم میکند.
اطرافیان دلسوز و دغدغهمند حتما لازم دارند با حکیمان، عالمان و متفکران دینشناس و همچنین متخصصان امور تربیتی مشورت کنند و با نظارت مستمر آنها برای کمک و درمان طبیبانه انحرافدیدگان اقدام کند.
🔸 مهمترین اقدام اطرافیان، محبتورزی و عدم طرد انحرافدیدگان و تلاش برای نفوذ به درون انحراف دیدگان و برقراری گفتگوی صمیمانهای است که موجب تذکار و تنبّه آنها شود. از اینرو، پرسشهای تردیدآمیز و اشکالات انحرافدیدگان به امور دینی واجتماعی نباید موجب عصبانیت و طرد آنها توسط اطرافیان شود بلکه باید معبری برای گفتگوی صمیمانه ودر عینحال انتقادی وزمینه پرورش عقل وتصمیمگیری عاقلانه آنان شود.
🔹 شایسته است به این نکته توجه شود که یکی ازعوامل تعمیق وتشدید انحرافات فکری، احساس تنهایی و طرد شدگی ازسوی جامعه مذهبی وحاشیه نشینی فرهنگ وجذب آنها ازسوی دوستان وجریانات انحرافی است به نحوی که افراد احساس کنند پاسخ به نیازهای عاطفی وعرصهی شکوفایی وابراز شخصیت آنها نزد منحرفان فراهم است.
بابدان کم نشین که صحبت بد
گرچه پاکی تورا پلید کند
🔸 فردگرایی وجداشدن ازجامعه ایمانی به تدریج موجب ضعف بنیانهای فکری و عقیدتی و کمرنگ شدن مناسک دینی میشود وبا این تضعیف، به تدریج جریانات فکری دیگر این خلأ را پر میکنند وبه جذب نسل نوحوان و جوان میپردازند، نسل نوجوان وجوانی که پرسشها و ابهامهای مختلفی دارد و به دنبال ابداع، نوگرایی وکارآمدی است. نسلی که تازه ازمرحله تقلید خارج شده وبنا دارد بابه کارگیری اطلاعات و دانش خود(بعنوان عقل) مسیر متفاوت ومتمایزی راطی کند. بسیاری از نوجوان وعموم جوانان از این طریق "بودن" خود را اثبات و از نقش اجتماعی مستقل، متفاوت وبرتری برخوردار شود.
🔹 بنابراین یکی از مهمترین و ضروریترین اقدام در تعمیق و پایداری ایمان دینی و حفظ مؤمنان و جلوگیری از افتادن مذهبیها در دام انحرافات فکری و التقاط فرهنگی ایجاد تشکلهای اسلامی و مجامع مذهبی دارای بنیانهای عمیق حکمی و الهیاتی و جذابیتهای لازم است تا موجب اتّصال ذهنها و نزدیکی قلبها و توحید در فعالیتها و کنشها بشود. همچنین زمینه تمایرگذاری ومرزبندی حکیمانه واجتهادی با منحرفان وجریانهای التقاطی را فراهم سازد.
🔸 دعوت و جذب افراد جامعه به تشکلهای سالم مذهبی و مشارکت دادن آنها در فعالیتها به گونهای که احساس مشارکت فعال و تأثیرگذاری داشته باشد در کنار رشد دادن فکری و معنوی او یکی از حفاظهای مهم افراد از انحرافات فکری و عقیدتی و مانع بزرگی برای گرایش درونی به انحرافات و منحرفان است. بلکه بر عکس بجهت رشد فکری و معنوی و همچنین ایجاد علاقه و محبت به خوبیها و خوبان، سعی میکند که خود را با جمع همراه، همشکل، هم زبان، هم فکر و همدل کند.
🔹 توجه به این پنج مرحله تحول باطنی و تلاش برای مدیریت صحیح آن بسیار مهم است. چون که باید دانست همانگونه که انحراف امر تدریجی و چند مرحلهای است سلامت و ارتقا فکر و ایمان نیز ورود به زیست جدید است و طبیعتا مقولهای تشکیکی، چند مرحلهای و تدریجی است:
مرحلهی اول: همراهی
ورود به تشکل مذهبی و مشارکت در برنامههای زیست جدید.
مرحلهی دوم: همشکلی
پس از ورود و مشارکت به تدریج علاقه شکل میگیرد و اولین نتیجه آن تلاش برای تغییر ظاهر و همشکلی با سایر افراد است.
مرحلهی سوم: همزبانی
در مرحله بعد، دستگاه واژگانی و نظم گفتاری او تغییر میکند و عناصری از مفاهیم دینی و اصطلاحات جاری در جامعه مذهبی را به کار میبرد و برخی از اصطلاحات و واژگان پیشین را به جهت عدم تناسب با زیست جدید کنار میگذارد.
مرحلهی چهارم: هم فکری
با تغییر زبان و ورود اصطلاحات جدید در دستگاه زبانی، زمینه برای تغییر نگرشی و فکری و تعمیق بنیانهای نظری فراهم میشود. اگرچه بخشی از این تغییر به صورت ناخوداگاه بجهت مشارکت در زیست جدید ممکن میشود اما این تغییر کم سطح و کم عمق است و نیازمند به اقدامات تربیتی است تا کنشگر از فلسفهی فعالیتها وزیرساختهای نظری آن مطلع شود و مشارکت احساسی را به حضور ایمانی ارتقا ببخشد.
مرحلهی پنجم: همدلی
هرگاه فکرها و اندیشهها به هم نزدیک شد و منشأ باطنی حضور و مشارکت یکی، شد جانها به یکدیگر نزدیک میشود و اخوت و یگانگی بر انسانها حاکم میشود:
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست
جمع گفتم جانهاشان من به اسم
کان یکی جان صد بود نسبت به جسم
همچو آن یک نور خورشید سما
صد بود نسبت بصحن خان
..
✍ سیدمهدی موسوی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 منطقی برای تحلیل مجید رهنورد قاتل بسیجیان مشهد
🔹پرسش:
سلام
آیا هدف از سلسله یادداشتهای "مراحل انحراف فکری یک مذهبی" تحلیل ماجرای مجید رضا رهنورد قاتل شهدای بسیجی مشهد بود که نقل شده ابتدا مذهبی بوده و سپس به انحراف کشیده شد؟
مستحضر هستید که مطلبی به نقل دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد منتشر شد که در آغاز آن نوشته شد بود:
"مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود #قاتل شد: مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان مان باشیم."
🔸 پاسخ:
ماجرای انحراف فکری یک داستان غمانگیز در جامعهی دینی است و صدمات زیادی به سرمایهی اجتماعی وارد میکند. ما نمونههای زیادی را دیده یا شنیدهایم یکی از آنها مجید رضا رهنورد جوان مشهدی است که در سراشیبی انحراف و سقوط قرار گرفت. همچنین افراد دیگری در اغتشاشات اخیر حضور داشتند که پیشینه بسیجی و یا مذهبی داشتند.
این افراد اولینها نبوده اند و اخرینها هم نخواهند بود. اینجاست که از چرایی انحراف یک انسان مذهبی باید پرسش شود و برلی پاسخ منطقی برای تحلیل نیاز است. این سلسله یاداشتها پاسخی اولیه به این نیاز علمی و عملی است.
#انحراف_فکری
#رهنورد
#مشهد
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121