eitaa logo
حکمت و حکایت
481 دنبال‌کننده
306 عکس
868 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
44.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 علت تلاوت راس الحسین سلام الله علیه 🎤 آیة الله https://eitaa.com/hekmat66
هدایت شده از دشمن شناسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تزریق ها از طریق واکسن ، توطئه ای دیگر از برده داری نوین نظام سلطه - https://Gap.im/dosh66 - https://eitaa.com/dosh66
هدایت شده از نی نوا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 واکنش تماشاگران لبنانی به تعزیه، وقتی که شبیه خوان امام حسین (علیه السلام) یاری می طلبد...
هدایت شده از دانستنی
👁 خار مغیلان که میگن، اینه السلام علیک یا رقیه بنت الحسین علیه السلام
👁 داستانی کوتاه از 🌺
🌷جنازه ای که فریاد می زد که مرا به قبرستان نبرید اما کسی نمی شنید(آیت الله انصاری مرحوم حضرت آیت الله العظمی میرزا جواد انصاری همدانی(رضوان الله تعالی علیه) نقل می فرمودند: 💫من در یکی از خیابان های همدان عبور می کردم،دیدم جنازه ای را به دوش گرفته و به سمت قبرستان می برند و جمعی او را تشییع مینمودند،ولی از جنبه ملکوتی او را به سمت یک تاریکی مبهم و عمیقی می برند و روح مثالی این مرد متوفی در بالای جنازه می رفت و پیوسته می خواست فریاد کند:ای خدا،مرا نجات بده،مرا اینجا نبرند. 🍃ولی زبانش به نام خدا جاری نمی شد.آن وقت رو می کرد به مردم و می گفت:ای مردم مرا نجات دهید،نگذارید مرا ببرند ولی صدایش به گوش کسی نمی رسید. من صاحب جنازه را می شناختم،اهل همدان بود و او حاکم ستمگری بود. 📗منبع:کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد اول ص 149
هدایت شده از معارف
✅پراکنده گو، رؤیای پراکنده می بیند. 🔸آنهایی که خواب‌های آشفته می‌بینند، مثل بیداری آنهاست. 🔸کسانی که اهل تحقیق و پژوهش نیستند، آدم‌های عادی‌ هستند؛ پنج شش نفر وقتی یک جا می‌نشینند، اول که وارد می‌شوند در یک موضوع سخن می‌گویند، یک ساعت که نشستند و ختم جلسه اعلام شده و دارند می‌روند درباره چیزهایی بحث کردند که هیچ رابطه‌ای بین آن حرف‌های آخر اینها با حرف‌های اول اینها نیست؛ براساس تداعی معانی، تداعی الفاظ، تداعی اذهان است، پراکنده‌گویی عصاره کار جلسه آنهاست؛ اینها را «اضغاث احلام» می‌گویند. 🔸شما ببینید این باغ‌هایی که علف هرز زیاد دارد، وجین می خواهد ... اگر باغبانی نداشته باشد تا علف هرز را وجین کند، وقتی یک دسته سبزی از آن باغ بگیرید، شما این دسته سبزی را که مثلاً یک کیلو وزن آن است ده‌ها بار باید بگردی تا یک برگ قابل خوردن پیدا کنی. 🔸در میان علف های هرز، یا همه اش هرز است یا اگر هم سبزی خوراکی پیدا شود بسیار کم است، اینها را می‌گویند دسته‌ای! اینها را می‌گویند «اضغاث»؛ اگر اینها در بیداری باشد که «اضغاث یقظه» است، اگر در خواب باشد که «اضغاث احلام» است. 🔸خواب‌های آشفته مثل بیداری است، چون انسان همان‌طوری که در بیداری پراکنده زندگی می‌کند، خواب آنها هم همین‌طور است. 🔸مگر خواب خوب نصیب هر کسی می‌شود؟! 🔸هر کسی هر حرفی می‌زند باید توقع داشته باشد رؤیای صالحه یا رؤیای صادقه نصیبش شود؟ 🔸کسی که با قصه زندگی می‌کند، خواب تحقیقی نصیبش نمی‌شود؛ کسی که با بنای عقلا و فهم عرف زندگی می‌کند، رؤیاهای عقلی نصیبش نمی‌شود. 🔸بالأخره رؤیا محصول «یقظه» است. 🔹درس خارج تفسیر /سوره صافات، آیات 99 الی 111
هدایت شده از عارفانه
✅ علامه چگونه علامه شد؟ آیت الله ممدوحی، از شاگردان علامه طباطبایی می گوید: مرحوم علامه می فرمودند: «پدر و مادرم را در سن کودکی از دست دادم و دو تا لَله[دایه] مرا بزرگ کردند؛ وقتی برای من استاد خصوصی گرفتند، استاد از من سئوالی کرد در جواب سئوال ماندم و استاد شکایت مرا به لَلِه کرد و گفت، سید محمد حسین نمی تواند جواب بدهد و درس نخوانده است، مرا توبیخ کردند و آنقدر این مسئله برای من سنگین بود با این که کودک بودم؛ وضو گرفتم، داخل مسجدی رفتم و دو رکعت نماز خواندم، سجده کردم و از خدای متعال درخواست کردم؛ خدایا یا همین الان مرگ مرا برسان یا استعدادی به من بده که بعد از این توبیخ و سرزنش نشوم، از مسجد بیرون آمدم، از آن به بعد محتاج استاد نبودم و تمام درسها را پیش مطالعه می کردم، بعد می‌فرمودند: در عین حال خودم را از استاد منقطع نکردم، چرا که می ترسیدم اعوجاج علمی پیدا کنم و می خواستم استاد همیشه هدایتگر من باشد.»
🔅 مردی عرب دید زنی تنها توی بیابان ایستاده، رفت جلو، پرسید:” تو چه کسی هستی⁉️” زن گفت:” و قل سلام‌ فسوف تعلمون.” پرسید:” این‌جا چه‌کار می‌کنی!؟” گفت:” من یهد‌ الله فلامضل‌ له/” رساندش به اولین کاروان سر راه. پرسید:” کسی را توی این کاروان می‌شناسی!؟” گفت:” یا داوود! إنا جعلناک خلیفته فی‌الارض… و ما محمد إلا رسول… یا یحیی خذالکتاب… یا موسی إنی أنا الله… .” چهارنفر آمدند. به آن‌ها گفت:” یا ابت إستأجره.” آن‌ها هم به مرد عرب پاداشی دادند. زن گفت:” والله یضاعف لمن یشاء.” پول بیشتری دادند به او. مرد پرسید:” این زن چه نسبتی با شما دارد!؟” یکی از آن چهارتا گفت:” این مادر ما فضه، کنیز حضرت زهراست. بیست سال است که حرف نزده مگر با قرآن.”
🔴 دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!! از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده : در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد. روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش ‍ را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟ حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد. شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند. امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟ اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم . حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟ حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟ عرض كرد: آقا جان !از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم . امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده . حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود. حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش ‍ نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد. بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش ‍ مى كرد. 📚منبع:حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34
💎معجزه امام حسین(ع): سخن گفتن شیرخوار و سنگسار مادرش صفوان به نقل از امام جعفر صادق علیه السّلام حکایت کند:در زمان حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام دو نفر مرد بر سر بچّه ای شیرخوار نزاع و اختلاف داشتند؛ و هر یک مدّعی بود که بچّه برای او است.در این میان، امام حسین علیه السّلام عبورش بر ایشان افتاد و چون متوّجه نزاع آن ها شد، آن ها را مخاطب قرار داد و فرمود: برای چه سر و صدا می کنید؛ و داد و فریاد راه انداخته اید؟یکی از آن دو نفر گفت: یاابن رسول اللّه! این همسر من است.و دیگری اظهار داشت: این بچّه مال من است.امام حسین علیه السّلام به آن شخصی که مدّعی بود زن همسر اوست، خطاب کرد و فرمود: بنشین؛ و سپس خطاب به زن نمود و از او سؤال کرد که قضیّه و جریان چیست؟ پیش از آن که رسوا شوی حقیقت را صادقانه بیان کن.زن گفت: ای پسر رسول خدا! این مرد شوهر من است و این بچّه مال اوست؛ و آن مرد را نمی شناسیم.در این لحظه امام حسین علیه السّلام به بچّه اشاره کرد و فرمود: به إذن خداوند متعال سخن بگو و حقیقت را برای همگان آشکار گردان، که تو فرزند کدام یک از این دو مرد هستی.پس طفل شیرخوار به اعجاز امام حسین علیه السّلام به زبان آمد و گفت: من مربوط به هیچ یک از این دو مرد نیستم؛ بلکه پدر من چوپان فلان ارباب است.سپس حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه دستور داد تا زن را طبق دستور قرآن سنگسار نمایند.امام صادق علیه السّلام در ادامه فرمایش افزود: آن طفل، بعد از آن جریان، دیگر سخنی نگفت و کسی از او کلامی نشنید." 📚چهل داستان و چهل حدیث از امام حسین نویسنده : عبدالله صالحي
هدایت شده از معارف
✅نتیجه حسن ظن به خداوند در مشکلات و بیماری ها ✍️زنی که صاحب فرزند نمی شد، پیش پیامبر زمانش می رود و می گوید: از خدا فرزندی صالح برایم بخواه. پیامبر وقت، دعا می کند و وحی می رسد: او را بدون فرزند خلق کردم. زن می گوید: خدا رحیم است و می رود. سال بعد باز تکرار می شود و باز وحی می آید که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه می کند و می رود. سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند!! با تعجب از خدا می پرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد، او که بدون فرزندخلق شده بود؟!وحی می رسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم: بنده اى نیست که به خداوند خوش گمان باشد، مگر آن که خداوند نیز طبق همان گمان با او رفتار کند. 📚 بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۳۸۴
هدایت شده از عارفانه
✅ اگر مى‌خواهى نور اسفهبديّه را ببینی برخيز! علامه طباطبایی(ره): «از مرحوم آقا سيداحمد كربلائى رضوان‌الله‌عليه كه از شاگردان معروف و مبرّز مرحوم آخوند بوده‌اند نقل است كه فرموده‌اند: «روزى در جائى استراحت كرده بودم، كسى مرا بيدار كرد و گفت: اگر مى‌خواهى نور اسفهبديّه را تماشا كنى از جاى برخيز. وقتى چشم گشودم ديدم نورى بى‌حدّ و اندازه، مشرق و مغرب عالم را فرا گرفته است»». ... به تعبیر علامه (ره) «اين همان مرحله تجلّى نفس است كه بدين صورت و به كيفيّت نور غير محدود مشاهده مى‌شود». مشاهده این مقام، از بالاترین مقامات مکتب معرفةالنفس است. آن‌چنان که آیةالله سیدمحمدحسین طهرانی(ره) در وقت نقل این مطلب از مرحوم علامه طباطبایی(ره) می‌نویسد: «اللهم ارزقنا» 📚مقدمه توحید علمی و عینی علامه سیدمحمدحسین طهرانی(ره)٬ به‌علاوه رسائل.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️آیت الله بهجت و زن همسایه! حکایتی بسیار جالب. سنگ تمام مرحوم بهجت برای زن همسایه ، که به اعتقادش شهیده بوده 📚نقل از حجت الاسلام حسینی قمی
🔴 «گول ظاهر و ادعاهای افراد را نخوریم» 🔸زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. 🔹 آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند. 🔸زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود». 🔹آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»
💠اثر کمک به مرده در طاس حمام💠 ◀️در این داستان واقعی و جالب،‌ رابطه بین کارهایی که این دنیا برای اموات انجام می‌دهیم با اثری که در برزخ میگذارد مشخص میشود: 🍃از خاطرات آقابزرگ طهرانی به علامه طهرانی: طفل‌ بودم‌ و چند روز بود كه‌ مادر بزرگ‌ پدری من‌ از دنيا رفته‌ بود. يك‌ روز مادر من‌ در منزل‌ آلبالو پلو پخته‌ بود. هنگام‌ ظهر يك‌ نیازمندی در كوچه‌ گدایی‌ ميكرد و مادرم خواست برای‌ خيرات‌ به‌ روح‌ مادر بزرگم مقداری غذا به‌ سائل‌ بدهد، ولی ظرف‌ تميز در دسترس‌ نبوده‌ و با‌ عجله‌ برای آنكه‌ سائل‌ از در منزل‌ ردّ نشود مقداری از آن‌ آلبالو پلو را در طاس‌ حمّام‌ كه‌ در دسترس‌ بود ريخته‌ و به‌ سائل‌ ميدهد و از اين‌ موضوع‌ كسی خبر نداشت. 🔆نيمه‌ شب‌ پدر من‌ از خواب‌ بيدار شده‌ و مادر مرا بيدار كرد و گفت‌: 🔅امروز چكار كردی؟ چكار كردی؟ 🔅مادرم‌ گفت‌: نمیدانم‌! 🔅پدرم‌ گفت‌: الان‌ مادرم‌ را در خواب‌ ديدم‌ و بمن‌ گفت‌: من‌ از عروس‌ خودم‌ گله‌ دارم‌، امروز آبروی مرا در نزد مردگان‌ برد؛ غذای مرا در طاس‌ حمّام‌ فرستاد. 🔅تو چكار كرده‌ای؟ 🔅مادرم‌ جریان را گفت. 🔳درواقع مادربزرگ گله‌مند است‌ كه‌ چرا غذای او كه‌ یک طبق‌ نور است‌ را در طاس‌ حمّام‌ ريخته‌! و اهانت‌ به‌ سائل‌، اهانت‌ به‌ روح‌ متوفّی بوده‌ است‌. 📕معاد شناسی علامه طهرانی ج 1 ص 190 و 191
هدایت شده از عارفانه
اسباب گرفتاری! محبت دنیا انسان را منتهی به هلاکت ابدی می کند. فرضاً که انسان مبتلای به معاصی دیگر نگردد- گرچه بعید بلکه محال عادی است - خودِ تعلق به دنیا و محبّت به آن، اسباب گرفتاری است.بلکه میزان در طول کشیدن عالم قبر و برزخ همین تعلّقات است. هرچه آنها کمتر باشد، برزخ و قبر انسان روشن تر و گشاده تر و مکث انسان در آن کمتر است و لهذا برای اولیاء خدا بیشتر از سه روز- چنانچه در بعضی از روایات است - عالم قبر نیست. آن هم برای همان علاقۀ طبیعی و تعلّق جبلّی است. [ امام خمینی ، چهل حدیث ، حدیث ششم حب الدنیا ]
🔵👈 ذکر نجات بخش! یکی از تجّار تهران که از مریدان حضرت آیت الله شاه آبادی(ره) استاد اخلاق امام بود، بعد از مدتی بر اثر تبلیغات مسموم علیه آقا ، مردّد شد که در درس آقا شرکت کند یا نه ، و چند وقت بعد، خواب دید قیامت شده و در صحرای قیامت جمعیت زیادی در آتش بودند. طبقه طبقه، مثل پله های استادیوم ورزشی، آتش بود و همه در این آتش بسیار عجیب می سوختند، وقتی که این جمعیت در درون آتش چشمشان به من افتاد صدایم زدند، فلانی به دادمان برس. گفتم: من برایتان چکار کنم؟ گفتند: باید بروی پیش آقای شاه آبادی، یک ذکری بگیری و ما را نجات بدهی. گفتم آقای شاه آبادی را ازکجا پیدا کنم؟ گفتند در آن باغ. دیدم باغ بزرگی است و وارد آن شدم و آقای شاه آبادی را دیدم که در یک سالن بزرگ و مرتب نشسته اند. وقتی قضیه را برایشان گفتم ایشان فرمودند: " برو به آنها بگو من ذکری اعظم از ذکر «یا حسین» ندارم، من هم آمدم به آن جمعیت گفتم و آن ها یک « یا حسین» گفتند و همه نجات پیدا کردند. " بعد از خواب پریدم و فهمیدم اشتباه کردم. وقتی آقای شاه آبادی این مطلب را شنیدند، فرمودند بُعدی ندارد که یا حسین علیه السلام یکی از اسماء الهی باشد.» [ برگرفته از کتاب آسمانی ، چاپ نهم ، 1388 ، ص 88 .]
✅خوابهای خود را برای هرکسی تعریف نکنید! ✍️عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) بود، زنى شوهرش به سفر رفت ، او در غیاب شوهر، خوابى دید و به حضور رسول خدا آمد و گفت : در خواب دیدم تنه درخت خرما در خانه ام شکسته شد. پیامبر به او فرمود: شوهرت با سلامتى باز مى گردد. پس از مدتى شوهرش ، با سلامتى بازگشت . بار دیگر شوهر او به سفر رفت ، و او همان خواب را دید و نزد پیامبر رفت و خواب خود را گفت ، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: شوهرت سالم باز مى گردد .پس از مدتى شوهرش با سلامتى بازگشت . بار سوم شوهر او سفر کرد، آن زن همان خواب را دید، وقتى که بیدار شد اینبار خدمت پیامبر نرفت، همان اطراف مرد چپ دستى را دید و خواب خود را براى او نقل کرد، آن مرد گفت : واى!شوهرت میمیرد! این خبر به پیامبر صلی الله علیه و اله رسید، پیامبر فرمود: الا کان عبر لها خیرا: آیا او نمى توانست خواب آن زن را تعبیر نیک کند؟ ( چراتعبیر نیک نکرد؟) بر طبق روایات خواب آنگونه كه تعبیر می شود ،اتفاق می افتد .پس هرگاه یكی از شما خوابی رادید آن را به جز نزد عالم و یا ناصحی بازگو ننماید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: کسى که خواب دیده، خواب او بر فراز او به صورت پرنده است تا آن هنگام که تعبیر نشده است، اما هنگام که تعبیر شد، آن پرنده سقوط مى کند(هر گونه که تعبیر شد ممکن است همان گونه اتفاق بیفتد) بنابراین خواب خود را جز براى آن کسى که دوست صمیمى تو است و یا تعبیر خواب مى داند، براى هر کس نقل نکن. و در جای دیگر فرمود: خواب خود را براى هیچکس جز مؤمنى که دور از حسادت است ، نقل نکن تعبیر بعضى از خوابها، فورى ، یا پس از ساعاتى ، آشکار مى شود، ولى تعبیر بعضى از خوابها ممکن است سالها یا دهها سال بعد از خواب دیدن ، واقع گردد. مثلا تعبیر خواب حضرت یوسف (که در خواب دید یازده ستاره و ماه و خورشید او را سجده مى کنند ) بعد از چهل سال ، آشکار شد. 📚فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه (علیه السلام)محمد تقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی
هدایت شده از حیات طیبه
🔸 اندیشمندی گفته است: دوست تو آن است که به تو راست گوید، نه آن که تو را تصدیق کند. 🔹 و برادرت، کسی است که برای اصلاحت تورا سرزنش کند، نه آن که برای تو عذر تراشی کند.