🍃داستان خسیس🍃
روزی دو نفر با هم سر پياز و پيازکاري دعوايشان شد.
به این نحو که رهگذر خسيسي به مرد کشاورز زحتمکشي که مشغول کاشتن پياز بود رسيد و با طعنه گفت: « زير اين آفتاب داغ کار ميکني که چي؟ اين همه زحمت ميکشي که پياز بکاري؟ آخر پياز هم شد محصول؟ پياز هم خودش را داخل ميوه ها کرده، به چه درد ميخورد؟ آن هم با آن بوي بدش!»
پياز کار ناراحت شد.
هر چه درباره ي پياز و فايده هاي آن حرف زد، به گوش مرد رهگذر نرفت. اين چيزي ميگفت و آن، چيز ديگري جواب ميداد.
خلاصه آن دو با هم دعوا کردند و کارشان بالا گرفت. رهگذران آن دو را از هم جدا کردند و نگذاشتند دعوا کنند.
بعد هم براي اينکه کاملاً دعوا تمام شود، آن ها را پيش قاضي بردند...
قاضي، بعد از شنيدن حرف هاي دو طرف دعوا، با اطرافيانش مشورت کرد و حق را به پيازکار داد و مرد رهگذر را محکوم کرد و گفت: «تو اين مرد زحتمکش را اذيت کرده اي. حالا بايد مقداري پول به مرد کشاورز بدهي تا او را راضي کني.»
رهگذر خسيس حاضر نبود پول بدهد.
قاضي گفت: «يا مقداري پول به کشاورز بده، یا يک سبد پياز را در يک نشست بخور تا بعد از اين سر اين جور چيزها دعوا راه نيندازي. اگر يکي از اين دو کار را انجام ندهي، دستور ميدهم که تو را چوب بزنند. انتخاب نوع مجازات با خود تو. پول ميدهي يا پياز ميخوري يا ميخواهي تو را چوب بزنند؟!» رهگذر کمي فکر کرد.
پول که حاضر نبود بدهد. چوب خوردن هم درد زيادي داشت. با اينکه از پياز بدش ميآمد، مجازات پياز خوردن را پذيرفت... يک سبد پياز آوردند و جلو او گذاشتند.
رهگذر اولين پياز را خورد.
دومين پياز را هم با اين که حالش به هم ميخورد، نوش جان کرد و خوردن پياز را ادامه داد.
هنوز پيازهاي سبد نصف نشده بود. که واقعاً حال محکوم به هم خورد و ديگر نتوانست بخورد.
از پياز خوردن دست کشيد و گفت: «چوبم بزنيد. حاضرم چوب بخورم اما پياز نخورم!»
قاضي دستور داد چوب و فلک را آماده کردند.
پايش را به فلک بستند و دو نفر مشغول زدن چوب به کف پاي او شدند. هنوز ده ضربه بيشتر نخورده بود که داد و فريادش بلند شد. درد ميکشيد و چوب ميخورد.
اما چوب خوردن را هم نتوانست تحمل کند و فرياد زد: «دست نگه داريد دست نگه داريد. پول ميدهم! پول ميدهم!»
تنبيه کنندگان دست از کتک زدن او برداشتند.
رهگذر خسيس مجبور شد مقداري پول به کشاورز بدهد و رضايت او را به دست آورد...
اطرافيان به حال محکوم خنديدند و گفتند: «اگر خسيس نبود اين جور نميشد. پولي بابت جريمه ميداد، اما حالا هم پياز را خورد، هم چوب را خورد و هم پول داد!»
💠 داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ 💠
✍️امام صادق(ع) مى فرمايد: گروهى نزد پيامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند، پيامبر با اصحاب براى تجهيز سعد حركت كردند، به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند. هنگامى كه او را كفن كردند و بر تخته اى براى حمل به سوى بقيع قرار دادند، حضرت با پاى برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حركت كردند، گاهى طرف راست جنازه را بر دوش مى گرفتند و گاهى طرف چپ را تا به قبر رسيدند. پيامبر وارد قبر شد و با دست مباركش لحد چيد و از اصحاب مى خواست كه سنگ و خاك به حضرت دهند تا روزنه هاى بين لحد را بگيرد؛ چون فارغ شدند و خاك روى لحد ريخته شد و قبر به طور كامل بسته شد،
فرمود: من مى دانم به زودى جنازه مى پوسد ولى خدا بنده اى را دوست دارد كه هرگاه كارى مى كند محكم و استوار انجام مى دهد، به اين خاطر در چينش لحد و بستن روزنه هاى آن با سنگ و خاك دقت كردم. در آن لحظه مادر داغديده ى سعد از گوشه اى فرياد برداشت: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد، ولى پيامبر فرمودند: اى مادر سعد! مطلبى را بر پروردگارت در مورد فرزندت اين گونه قاطع و يقين نسبت مده؛ زيرا فشار سختى به سعد وارد شد!!! چون پيامبر و مردم از دفن سعد برگشتند، گفتند: اى پيامبر خدا! كارى را از شما در مورد سعد ديديم كه بر كسى نديديم، با پاى برهنه و بدون عبا تشييع جنازه آمديد. فرمودند: در اين حالت به فرشتگانى كه به تشييع آمده بودند اقتدا كردم. گفتند: گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتيد.
💥فرمود: در تشييع جنازه دستم در دست جبرئيل بود، آنچه او انجام داد من انجام دادم. گفتند: شما براى غسلش اجازه دادى و بر او نماز گزاردى و لحدش را چيدى آن گاه فرمودین: فشارى سخت بر او وارد شد! فرمود: آرى، زيرا با خانواده اش بداخلاق بود! ولى اگر انسان از ايمانى متوسط يا حداقل، و عملى اندك برخوردار باشد ولى با سرمايه اى سرشار از مكارم اخلاقى زندگى كند، و با خانواده و اقوام و مردم در همه ى زمينه هاى اخلاقى خوش رفتار باشد در دنيا كمتر دچار مشكل مى شود و در آخرت مكارم اخلاقش رحمت و فيوضات بى نهايت حق را جذب مى كند.
📚برگرفته از کتاب زيبائى هاى اخلاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵کرامت حضرت رقیه علیها سلام و شفای کودک فلج
هدایت شده از حیات طیبه
✅پاداش بیمار مؤمن
✍️روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، به طرف آسمان نگاه مىكرند که در همان حال تبسمى نمودند، شخصى از پیامبر علت این تبسم را سوال کردند.
رسول خدا فرمودند:
آرى! به آسمان نگاه مىكردم، ديدم دو فرشته به زمين آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزى بنده با ايمانى را كه هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول بود، بنويسند، اما او را در محل نماز خود نيافتند؛ زیرا او در بستر بيمارى افتاده بود.
فرشتگان به سوى آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض كردند: ما طبق معمول براى نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ايمان، به محل نماز او رفتيم، ولى او را در محل نمازش نيافتيم؛ زيرا در بستر بيمارى آرميده بود.
💥خداوند به آن فرشتگان فرمود:
تا او در بستر بيمارى است، آن پاداشى را كه هر روز براى او در محل نماز و عبادتش مىنوشتيد، بنويسيد. بر من است كه پاداش اعمال نيک او را تا آن هنگام كه در بستر بيمارى است، برايش در نظر بگيرم.
📚 بحار الانوار، جلد ۲۲، صفحه ۸۳
📖 #شفاعت_پیغمبر
شخصی آمد خدمت امام باقر علیه السلام عرض کرد: امید بخش ترین آیه قرآن چیه؟ حضرت فرمودند به نظر خودت کدوم آیه است؟ گفت: قُل یا عِبادیَ الَّذینَ اَسرَفوا عَلَی اَنْفُسِهِم لا تَنقَطوا مِنْ رحْمَةِ الله ، آی بنده هایی که گناه کردید ، از رحمت خدا مأیوس نشوید. آقا فرمودند: نه این ممکنه خیلی به انسان امید بدهد، اما امیدبخش ترین نیست، امید بخش ترین آیه این آیه است: وَلَسَوفَ یُعطیکَ رَبُکَ فَتَرضی، یعنی پیغمبر اینقدر روز قیامت شفاعت از تو قبول می کنیم تا راضی بشوی. بعد امام باقر علیه السلام سه مرتبه فرمود: امید ما به شفاعته ، امید ما به شفاعته، امید ما به شفاعته. واقعا همینطور است، ما چه نماز و چه روزه ای داریم، یه بازنگری توی اعمال خودمان کنیم تازه با هزاران تیر که بهش می زنیم و با هزاران حبطی که اتفاق می افتد ما چقدر می توانیم این اعمال را حفظ کنیم.
به نقل از حجت السلام دکتر رفیعی
امام حسین ع و مرد فقیر - انصاریان.mp3
1.22M
🎤 امام حسین ع و مرد فقیر - انصاریان
امام حسین ع و مهمانی فقرا - انصاریان.mp3
1.11M
🎤 امام حسین ع و مهمانی فقرا - انصاریان
امام حسین ع و موعظه عمر سعد - انصاریان.mp3
1.4M
🎤امام حسین ع و موعظه عمر سعد - انصاریان
عابس بن ابي شبيب شاكري
ابومخنف از ربيع بن تميم همداني نقل مي كند كه گفت:
«هنگامي كه #عابس را ديدم كه به ميدان مي آيد او را شناختم پس گفتم: اي مردم! اين شير شيران است، اين پسر ابن شبيب است، مبادا تنها به جنگ او برويد. در اين حال عابس ندا مي داد كه آيا مردي هست كه به جنگ من در آيد؟ ولي كسي جرأت مصاف با او را ننمود. عمر بن سعد چون چنين ديد: فرياد زد كه: واي بر شما سنگ بارانش كنيد. پس از هر طرف سنگ به سوي او سرازير گشت. عابس چون اينگونه ديد، كلاه خود و زره خويش از تن درآورد و سپس حمله كرد و به خدا قسم او را ديدم كه بيش از دويست نفر را به عقب مي راند و چون كار بر سپاه ابن سعد تنگ آمد او را محاصره نمودند و از هر سوي به وي تاختند و او را به شهادت رساندند و سرش را بريدند.و ديدم چند تن از افراد نامدار سپاه بر آن درگيري داشتند و هر يك مدعي بود كه من سر او را بريده ام و چون نزد عمر سعد آمدند.
ابن سعد به آنان گفت: نزاع نكنيد كه اين مرد را #يك_نفر نكشته است، همه شما در خون او شريكيد و با اين سخن به كشمكش آنان پايان داد.
📚مقتل الحسين (ع)، ابومخنف «وقعة الطف» ص ٢٨۵ ـ ٢٨٢
◾️*وقایع روز هفتم محرم الحرام سال ۶۱* 🏴🏴
*روز هفتم محرم، عمربن سعد، عمر بن حجاج را با ۵۰۰ سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین (ع) و یارانش به آب شد*.
این رفتار غیرانسانی سه روز قبل از شهادت امام حسین (ع) صورت گرفت
روز هفتم محرم آب به روی سپاه امام حسین (ع) بسته شد و آرام آرام زمان هرچه بیشتر به نمایانگر شدن جلوههای ایثارگری در صحرای کربلا نزدیک میشد.
امام باقر (ع) فرمودند: «امام حسین (ع) از کربلا نامهای برای محمد بن حنفیه فرستاد که متن آن چنین بود: «بسم الله الرحمن الرحیم من الحسین بن علی الی محمدبن علی و من قبله من بنیهاشم، اما بعد فکان الدنیا لم تکن و کان الاخرة لم تزل، والسلام؛ نامهای است از حسین بن علی به محمد بن علی و دیگر بنیهاشم. اما بعد، مثل اینکه دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست».
در شب هفتم امام حسین (ع) با عمر سعد ملاقات و گفتگو کردند.
◼️خولی بن یزید اصبحی، چون عداوت شدیدی با امام حسین (ع) داشت ماجرا را به عبیدالله بن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامهای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقاتها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.
◼️در این روز عبیدالله بن زیاد نامهای به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتی قطرهای آب را به امام ندهد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد.
هنگامی که کاملا آب به روی امام حسین (ع) و یارانشان بسته شد مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که:ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید، به خدا سوگند که قطرهای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی.
◼️ امام حسین (ع) فرمودند: خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده.
◼️حمید بن مسلم میگوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آنقدر آب می آشامید تا شکمش بالا می آمد و آن را بالا می آورد، و باز فریاد می زد: العطش! باز آب می خورد تا شکمش آماس می کرد، ولی سیراب نمیشد، و چنین بود تا جان داد.
◼️ از قدیم الایام روز هفتم را متعلق به حضرت علی اصغر (ع)، کوچکترین سرباز سپاه امام حسین (ع)، میدانند، که یکی ازمصائب ناگوار و سوزناک واقعه کربلا شهادت حضرت علی اصغر (ع) است و در این روز مرثیه خوانی میشود
امام حسین ع و محبت به دشمن - انصاریان.mp3
834K
🎤 امام حسین ع و محبت به دشمن - انصاریان
امام حسین ع و نامه به بزرگان کوفه - انصاریان.mp3
1.55M
🎤 امام حسین ع و نامه به بزرگان کوفه - انصاریان
نامه مردم کوفه به امام حسین ع - آیت الله دستغیب.mp3
2.1M
🎤 نامه مردم کوفه به امام حسین ع - آیت الله دستغیب
هدایت شده از دشمن شناسی
51.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از جهاد
🖌خواهر شهید ابراهیم هادی تعریف میکرد که:
یک روز موتور شوهر خواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین.
ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد،
نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید.
ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد.
آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد.
ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد.
️طرف نمازخوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد...
اگر مثل ابراهیم هادی هنر جذب نداریم، دیگران را هم دزد تر نکنیم.
هدایت شده از معارف
✅سستی انسان در نماز
✍️پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
کسی که در نماز سستی کند، در قبر به غصه شدید و تاریکی، تنگی قبر و عذاب قبر تا قیامت و محرومیّت از بشارت ملائکه رحمت مبتلا میشود، حشر او در محشر بصورت الاغ خواهد بود نامه عملش را به دست چپ میدهند و حسابش طولانی میشود.
☘️پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن حدیثی در باب احوالات برزخی مردم فرمودند: « پس از آن بر جمعیتی گذشتم که سر و صورت هایشان را با سنگ شکسته و له میکردند.
💥از جبرائیل پرسیدم: آنها کیستند؟ گفت: جمعی
از امت تو هستند که نماز عشاء را نخوانده، از روی غفلت و اهمیّت ندادن به نماز آن را ترک کرده اند.
📚 نصایح، ص 108، ح 52.
📚 لئالی، ج 5، ص 88.
#معاد
هدایت شده از نما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اشکهای بازیگر نقش حرمله برای حضرت علی اصغر(ع).
🏴 آجرک الله یا صاحبالزمان(عج)...
✅جُوَیْن بْن مالک بْن قَیْس
جوین؛ از شهدای #کربلا که ابتدا همراه لشگر عمر بن سعد برای #جنگ با امام حسین(ع) از کوفه به کربلا آمد، ولی وقتی مشاهده کرد که پیشنهاد امام حسین از سوی ابن زیاد پذیرفته نشد و کار به جنگ کشید، همراه عدهای از افراد قبیله خود شبانه به #امام پیوست. تعداد آنان را هفت نفر گفتهاند.
📚سماوی، ابصارالعین، ص۱۹۴.
✅نجات یافته در آخرین دقایق شب
جوین از شیعیان امام علی (ع) بود و در قبیله ی بنی تمیم در کوفه، مردم را به پذیرفتن امامت امام علی (ع) دعوت می کرد. بسیار شجاع و جنگجو بود و جنگاوری اش شهرت داشت.
در جریان نهضت حسینی، جوین همراه با لشکر عمر سعد از کوفه خارج و وارد کربلا شد و با چند نفر از قبیله ی بنی تمیم، شبانه و مخفیانه به خیمه گاه امام حسین (ع) رفت و به سپاهش پیوست.
برخی تاریخ نگاران می نویسند جوین با چند نفر از قبیله بنی تمیم به قصد جنگ با امام حسین (ع) از کوفه به سپاه عمر سعد پیوست ولی همین که دید عبیدالله ابن زیاد، والی کوفه، پیشنهاد امام حسین (ع) را رد کرد و درخواست امام را مبنی بر اینکه اجازه دهند از همان راه که آمده اند، برگردند، نپذیرفت و فهمید که یزید تصمیم به ریختن خون امام دارد، با یاران قبیله ی خود از لشگر عمربن سعد جدا شد و شبانه به سپاه امام پیوست. جوین در اولین حمله همه جانبه ی لشگر عمر سعد در صبح عاشورا پس از جنگی دلاورانه به شهادت رسید.
✅نام وی در زیارت ناحیه آمده است: اَلسَّلَامُ عَلَی جُوَینِ بْنِ مَالِک الضُّبَعِی
هدایت شده از ولايت
💢تاسوعا چه روزی بود؟
✅امام صادق ( علیه السلام ):
تاسوعا روزی است که در آن روز، امام حسین و اصحابش را محاصره کردند و ابنمرجانه و عمربنسعد به جهت زیادی لشکر خود #اظهار شادمانی میکردند و در این روز حسین را تنها و غریب یافتند و دانستند که دیگر یاوری به سراغ او نخواهد آمد و اهل عراق او را یاری نخواهند کرد.
📚سفینه البحار - جلد ۲ - صفحه ۱۲۳
هدایت شده از ولايت
✍️بعد از واقعه عاشورا حدودا 3 مرتبه 3 گروه به ندای #هل_من_ناصر امام حسین علیه السلام(بخوان اَيْنَ عمار) لبیک گفتند :
🔹- گروه اول توابین بودند
همانهایی که روز عاشورا و قبل از آن سکوت کردند همگی قیام کردند تقریبا همه کشته شدند 5000 نفر
*« ولی #دیر_شده_بود »* .
🔹 - گروه دوم مردم مدینه بودند
بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود 10000 نفر یزید گفت لشکری که به مدینه حمله کند 3 روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برایش حلال است آورده اند اهل بیت امام سجاد(ع) را در این زمان از مدینه خارج کردند،در یک صحرا، تا در مدینه شاهدجنگ نباشند. ولشکریان جنایتکاریزیدازهیچ جنایت وخیانتی کوتاهی نکردند و 10000 نفرهم شهید شدند.
*« اما #دیر_شده_بود »* .
🔹 - گروه سوم مختار بود که بعد از جنگهای فراوان و کشته شدن حدود 15000 نفر شکست خورد و حدود 7000 نفر هم از اسرا گردن زده شدند . مجموعا حدود 20000 نفر کشته شد
*«اما #دیر_شده_بود»* .
مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین علیه السلام همراهیش نکردند و مردمی که هنگام ورود امام حسین علیه السلام به کوفه کمکش نکردند ،
همه بعد ها به کمک امام رفتند
*«ولی #دیر_شده_بود»* .
💥امام سجاد هم استقبال خاصی از این حرکتها نمی کردند
*«چون #دیر_شده_بود»* .
👈حدود 35000 نفر کشته شدند
*«اما #دیر_شده_بود»* .
✍️خیلی فرق هست بین آن 72 نفری که به موقع به یاری امامشان رفتند
با این 35000 نفری که بعد از شهیدشدن امام حسین(ع)قیام کردند .
👈ما باید مراقب باشیم
از امام خودمان عقب نیفتیم .
✍️الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ،
👈هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید.
🍃والسلام علي من اتبع الهدي.