شیخ شهاب الدین یحیی بن حبش بن میرک سهروردی زنجانی، معروف به شیخ اشراق #از_نگاه_شهید_مطهری
بدون شک از اعجوبههای روزگار است. ذهنی فوق العاده وقّاد و جوّال و نوجو و مبتکر داشته است. تمایل اشراقی در فلسفه، پیش از او حتی در فارابی و بوعلی وجود داشته است، اما کسی که مکتبی به نام «مکتب اشراق» تأسیس کرد و در بسیاری از مسائل، راه آن مکتب را از راه مکتب مشاء جدا کرد این مرد بزرگ بود.
تقریباً همه مسائلی که اکنون به عنوان نظریات اشراقیون در مقابل مشائین شناخته میشود و برخی میپندارند آنها مسائل مابه الاختلاف افلاطون و ارسطوست، نتیجه فکر شخص سهروردی است که در مقابل افکار مشائین و بالخصوص مشائیان اسلامی آورده است.
وی نزد مجدالدین جیلی (در مراغه) و ظهیرالدین قاری (ظاهراً در اصفهان) و فخرالدین ماردینی (در عراق) تحصیل کرده و مدتی ملازم ماردینی بوده است. ماردینی میگفته در هوش و ذکاء و حدّت ذهن مانندش را ندیدهام و از این رو بر جانش میترسم. گویند البصائر النصیریه ابن سهلان را نزد ظهیرالدین قاری خوانده است.
سهروردی در سایر علوم و از آن جمله فقه نیز سرآمد بوده است. به شام و حلب رفت و در جلسه درس فقه استاد مدرسه حلاویه حلب به نام شیخ افتخارالدین شرکت کرد؛ برتریاش روشن گشت و مقرب استاد شد. صیت شهرتش او را مورد علاقه الملک الظاهر پسر صلاح الدین ایوبی کرد و در حضور او بیمحابا با فقها و متکلمین مناظره میکرد و آنها را مغلوب میساخت.
همین کار سبب حسادت دیگران شد و کاری کردند که صلاح الدین ایوبی فرزندش را وادار کرد که او را به قتل برساند. در سال ۵۸۶ در سن ۳۶ سالگی و یا در سال ۵۸۷ در سن ۳۸ سالگی کشته شد.
گویند وی با فخرالدین رازی همدرس بوده است.
سالها پس از مرگش که نسخهای از کتاب تلویحات او را به فخرالدین دادند، آن را بوسید و به یاد ایام هم شاگردی اشک از دیده فروریخت سهروردی نه تنها در مناظره با فقها و متکلمین بیپروا بود و دشمنی میانگیخت، در اظهار اسرار حکمت- برخلاف توصیه بوعلی در آخر اشارات- شاید به علت جوانی، بی پروایی میکرد و از همین رو افراد پخته از اول حدس میزدند که جان سالمی نخواهد برد.
وقتی که خبر مرگش به دوست و استادش فخرالدین ماردینی رسید، گفت همان شد که من حدس میزدم. و نیز از همین رو دربارهاش گفته میشد که شهاب الدین علمش بر عقلش فزونی دارد.
📕خدمات متقابل اسلام و ایران، ۴۸۸
🔸حکمت مطهر @Hekmat_motahar
🔹ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز