#استاد_نخاولی
#محرم_1400_شب_هفتم
یکی از دلایل ضرورت نبوت، مبتنی بر عنایت یا حکمت الهی است.
وقتی خداوند همه چیز را ساماندهی کرده از حکمت الهی به دور است که خلق کند اما الزامات آن موجود را خلق نکند.
مثال :انسان را خلق کرده است و می تواند شجاع باشد اما در مسیر، بن بست باشد! یا شیر را که گوشت خوار است خلق کند اما دندان نداشته باشد!
خلقت با تمام مراحل وجودی خلق میشود وقتی خلق میکند تمام مراحل وجود و کمال در نظر گرفته می شود.
تمام حیوانات جلوه ویژگیهای نفس انسان است. هر حیوانی ویژگی دارد که نهایتش در انسان است.
انسان بیش از هر حیوانی درنده تر؛ نیش کاری تر، و مکار تر می تواند باشد.
انسان جامع است است یعنی جامع تمام موجودات هستی
جنبه حیوانی انسان مثل سایر حیوانات است که قرآن مراحل خلقت را بیان نموده نطفه ,علقه,مضغه و.....
تمام این مراحل مثل حیوان طی میشود با یک تفاوت, انسان در تمام این مراحل میتواند به خاطر اختیار ،تصرف به خیر یا تصرف شر کند.
هیچ نحوه وجودعالم ساکن نیست وهمه در حال حرکت اند.
بدن لباس است و حقیقت من، چیز دیگری است.
ما اینقدر بیچاره هستیم که خودمان را نمی توانیم تصور کنیم چون غافل از خود شده ایم به حقیقت مان پشت کرده و به لباس تن توجه کردهایم.
باید برسیم به اینکه که من حقیقت وجودی ماست است نه لباس تن.
دلیل دوم اینکه یکی از نیازهای انسان اجتماع است و انسان مدنی به طبع یا مستخدم به طبع است بنا بر اختلاف قول حکما.
همانطور که بدن نیاز به کنترل و قانون و یک رویه واحد دارد که اداره شود مثل قلب و مغز و سیستم عصبی و... که اگر یک لحظه اختلال ایجاد شود منجر به آیسییو و چه بسا مرگ شود.
وقتی در عالم صغیر که وجود یک انسان است و آن هم بدن چنین جریان و قانونی لازم است، پس به طریق اولی عالم کبیر که اجتماعی است، این الزام را خواهد داشت.
به طور خلاصه اولاً سعادت و کمال انسان در گرو عمل خویش است، متفاوت عمل شقی بودن و سعید بودن انسان رقم می خورد.
دوم این سعادت و کمال آماده و از پیش تعیین شده نیست آری موجود نیست باید به آن برسید کمال با اعمال ساخته می شود.
بهشت به تعبیر پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم یک دشت هموار است که قرار است آن را بسازیم با عمل مان با ذکر دعا و احسان به والدین و خدمت به خلق و...
کسی که دوست دارد به جهنم برود خدا نمی گذارد. هزار بار هزار راه پیش پایش می گذارد تا بهشتی شود ولی اختیار از او سلب نمی شود. با تمام اینها اگر دوست داشته باشد به جهنم وجود خویش وارد می شود.
بهشتی هم بهشت آفرین میشود و به بهشت وجود خودش وارد میشود.
سوم آیا می دانیم سعادت ما چند قطعه است مثلاً یک پازل ۱۰۰ قطعه یا ۲۰۰ قطعه دارد آیا سعادت هم اینگونه است؟ اجزای سعادت چند تاست مگر سادت آش است که اجزا داشته باشد
چهارم این سعادت را وقتی میخواهیم تحصیل کنیم از کجا می آوریم از چه کسی میگیریم
کسی که به عقل فعال رسید این مفاهیم را درک می کند.
انواع انسان در تعلیم
1 عده ای ذهنشان در نهایت کند ذهنی و کودنی است، ولو پیامبر معلمش باشد، ایمان نمی آورد. منظور از ذهن هوش نیست ممکن است فرد دکترا داشته باشد اما کند ذهن باشد.
2 گروهی ذهن خیلی خوبی دارند که نیاز به معلم بشری ندارند و خودش مستقیم از خدا می گیرد، مثال در آیه نور: الله نور سماوات و الارض میفرمایدمثل روغن زیتون مصفایی که هنوز به آن آتش نرسیده نور دهد.
یکی از تفاسیر مقصود از ان روغن، جان انبیا و اولیا است که خودشان مستقیم دریافت حقایق از جانب خدا می کنند.
سوم نه اینقدر کندذهن و نه آنقدر ذهن صاف و زلال 👈 عموم نفوس بشری اینطور هستند که در بستر فرهنگ دینی رشد میکنند.
خلاصه کسی که به عقل فعال بشری رسید دیگر نیاز به معلم ندارد.
امام سجاد علیه السلام در مورد حضرت زینب می فرمایند الحمدالله انت عالمه غیر معلمه
#بینش_مطهر_استان_مرکزی
🆔@hekmatemotahar1