eitaa logo
بینش مطهر استان مرکزی
264 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
692 ویدیو
62 فایل
📖شبکه ای با هدف تربیت مربیانی جهت ایجاد نظام فکری اسلام ناب محمدیﷺ 🌐آدرس: خیابان شهید رجایی،کوچه شهید موسوی(جنب پاساژ دیدار)،خانه جوان، بینش مطهر استان مرکزی ارتباط با ما: 📩 @Lindi935 پاسخ به سوالات: 🆔️ @bineshmarkazi سفارش کتاب: @Mali_binesh_markazi
مشاهده در ایتا
دانلود
⃣2⃣ 💢- خداوند به پشه هم تحدی می‌کند. 💫إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيي‏ أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقينَ. (سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 26) «و خدا را شرم و ملاحظه از آن نيست كه به پشه و چيزى بزرگتر از آن مثل زند، پس آنهايى كه به خدا ايمان آورده‏‌اند مى‏‌دانند كه آن مثل حق است از جانب او، و اما آنهايى كه كافرند مى‏‌گويند: خدا را از اين مثل چه مقصود است؟ گمراه مى‏‌كند به آن مثل بسيارى را و هدايت مى‏‌كند بسيارى را! و گمراه نمى‏‌كند به آن مگر فاسقان را.» مثلاً ؛ چه طور پاهای این پشه یا مگس حرکت می‌‌کند؟ چه کسی او را فعال می‌‌کند که بتواند در جهات مختلف کار کند. ادامه دارد 🆔@hekmatemotahar1
⃣2⃣ و در یک موجود، سطحی از هوشمندی و انتخاب قرار داده است که روی هر چیزی نمی‌نشیند بلکه روی سطحی که دوست دارد، می‌‌نشیند؟ بعد هم نه این سطح از انتخاب و هوشمندی، بلکه سطحی فراتر از این حد. ما همۀ عالم جز خودمان را ، بی‌عقل می‌بینیم درحالی‌که خداوند دقیقاً برعکس، تمام عالم را با سطح بالای هوشمندی می‌داند. پشه می‌داند دربارۀ نمرود چه رسالتی دارد؟ ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم با شما نامحرمان ما خامُشیم خداوند در سوره مبارکه نور، آیه شریفه 41 می‌فرماید: 💫أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يفْعَلُونَ. «آيا نديدي تمام آنان که در آسمانها و زمينند براي خدا تسبيح مي‌کنند، و همچنين پرندگان به هنگامي که بر فراز آسمان بال گسترده‌اند؟! هر يک از آنها نماز و تسبيح خود را مي‌داند؛ و خداوند به آنچه انجام ميدهند داناست!» همۀ موجودات، عالمانه خداوند را تسبیح می‌‌کنند، نه تسبیحی که صرفاً زبان حال باشد، بلکه با زبان قال و عالمانه. پس در آیت به معنای تکوینى، یک علم و قدرتِ متراکم در تمام نظام هستی و آیات وجود دارد. لذا خداوند به پشه هم تحدی کرده است؛ چون در او هم، علم و قدرتمندی وجود دارد. - خداوند می‌خواهد با سطوح مختلف آیات، برای همۀ نفوس لطف و هدایتگری را تمام کند. پس معنای اصطلاحی آیت آن است که تمام عالم، خدانما است. منتهی برای بعضی چیزها و بعضی اشیاء ، درجۀ خدانمایی، واضح تر است. انبیاء آمدند تا افراد را به خداوند برسانند، نفوس متفاوتند و خداوند می‌‌خواهد برای همۀ نفوس این لطف را تمام کند. آن‌‌ها که شهود دارند با شهود و آن‌‌ها که عقل قوی دارند با عقل و آن‌‌ها که متوسط‌اند با حکمت و موعظه و آنان که ضعیف‌ترند با آیات محسوس. بنابراین درجات خدانمایی را در بعضی از امور وضوح می‌‌بخشد. آیت به معنای اصطلاحی، یعنی آن چه خدانمایی بیشتر برای حرکت به سوی خدا دارد. ادامه دارد... 🆔@hekmatemotahar1
⃣2⃣ بنا شد از این به بعد به جای کلمۀ «اعجاز»، کلمۀ «آیت» را در معنای لغوی آن، به کار بریم. آنچه خدانماست و نشان از خداوند دارد، آیت است. پس معنای اینکه موجودات آیت‌اند یعنی تمام وجودشان را اراده و اسماء و صفات خداوند پر کرده است. بنابراین وقتی به آنها نگاه می‌کنیم، اسماء و صفات خداوند را می‌بینیم. لذا اگر کسی درست‌بین باشد، با نگریستن به همۀ اشیاء، حق می‌بیند. به اولیای خداوند که می‌نگرد خداوند را می‌بیند، به شیطان و کافر و یزید هم می‌نگرد خداوند را می‌بیند. البته ما چون موجودات را مستقل می‌بینیم، یکی را شیطانی و دیگری را رحمانی می‌بینیم؛ می‌‌خواهیم شیطانی را حذف و رحمانى را بیفزاییم. اما اگر هر دو را رحمانی دیدیم، جایی برای عوض کردن نیست. شیطان و همۀ امور شیطانی هم زیر مجموعۀ خود خداوند هستند. اگر شما در ذهن خود یک سگ و یک عالِم نورانی تصور کنید، شما همان مقدار در سگ تجلی کرده‌اید که در آن عالم ربانی تجلی نموده‌اید و هیچ فرقی بین این دو نیست و هیچ یک به شما، وابستگی بیشتر ندارد. 🆔@hekmatemotahar1
⃣2⃣ سگ و عالم، هیچ چیز جز ارادۀ شما نیست و شما با تصور سگ نجس نمی‌شوید. انبیای الهی همه را اسماء و صفات خداوند می‌‌بینند و چقدر سخت است که درعین‌حال باید با کفار درگیر هم بشوند. درجۀ آیت بودن موجودات برحسب بهره و سعۀ وجودشان است: همۀ اشیاء، آیت و تجلی اسماء و صفات جمالی يا جلالی یا به تعبیر قرآن کریم، آیات آفاقی و انفسی خداوند بوده و از جهت ربط به خداوند تفاوتی با یکدیگر ندارند. منتها آیات، درجات دارند. موجودات هم که آیت‌اند، درجه دارند. به اندازه‌ای که اسماء و صفات در آنان تجلی یافته باشد، درجۀ آیت بودن آن‌‌ها متفاوت می‌‌شود. پس همۀ پدیده‌‌ها، به اندازۀ سهمشان از وجود و بهره‌شان از هستی، خدانمایی و حقیقت نمایی دارند. هرچه سعه و درک بیشترى از وجود داشته باشند، تجلی بیشتری از اسماء و صفات خداوند می‌دهند و در نتیجه، آیت بزرگتری می‌‌شوند. خاصیت نشانه سوق دادن مخاطب به صاحب نشانه است: نکتۀ دیگر اینکه آیت و نشانه بودن آن‌‌ها به چه دردی می‌‌خورد؟ آیا نشانه را فقط محض اطلاع گذاشته است؟ موجودات آیت خداوند هستند و خداوند را با تمام وجود نشان می‌دهند تا مخاطبین به سمت خداوند حرکت کنند. خاصیت نشانه آن است که مخاطب خود را به سمت صاحبش سوق می‌دهد. در بین آیات، برخی از آنها مثل ملائک و نفوس اولیای خداوند، بزرگترند. این‌‌ها آیات کبری هستند.‌ یک: همۀ موجودات، آیت یعنی خدانما هستند. دو: همه، طرق معرفتی وصول به حق تعالی هستند. 🆔@hekmatemotahar1
⃣2⃣ آیت هر پیامبر تجلیات نفس آورنده‌اش است. رابطۀ اعجاز و آیت با نفس آورندۀ آن است. و از آنجایی که نفوس انبیاء متفاوت است، درنتیجه آیات آن‌‌ها هم متفاوت است. آیت سید الانبیاء، سید الآیات است و قابل قیاس با آیات دیگر نیست. آیت کبری یعنی برترین و بهترین طریق، نشانه و راه رسیدن و اقرب طرق الی الله که خداوند می‌‌خواهد به خودش دعوت کند. چون آیینۀ تام و تمام نمای تجلیات خداست، بنابراین بهترین نشانه و نزدیک‌‌ترین راه درک خداوند است. دربارۀ انبیاء، آیت بودن تکوینی و تشریعی، یکی شده است. آیت تکوینی یعنی واقعاً خدانمای محض است که زمانی معنا می‌یابد که خودنما نباشد وگرنه به اندازه‌ای که خودی داشته باشد، به طور محض و قهراً خود نشان داده می‌‌شود. آیت تکوینی یعنی اشیاء آیت‌الله‌اند. این لیوان، آیت‌الله است و اگر کسی به آن بنگرد، خدا را می‌بیند، چون خودنما نیست و مانند تصویر در آینه، از خودش هیچ چیز ندارد که بخواهد نشان دهد. ادامه👇👇👇 🆔@hekmatemotahar1
⃣3⃣ اما آیت تشریعی یعنی کسی به این واقعیت برسد که همۀ اشیاء را فقط، آیت و نشانه و اسماء و صفات خدا ببیند. به همین خاطر است که می‌‌تواند زبان اشیاء را بفهمد. در روایتی حضرت امام صادق علیه السلام تسبیح موجودات را بیان فرمودند که کوه‌‌ها، دریاها و ماهی‌‌ها تسبیح می‌‌گویند. مثلاً تسبیح کوه، «سبحان ربی العظیم و بحمده» است چراکه اسم عظیم حق تعالی، در او تجلی کرده است. پس آیت بودن موجودات را دیده‌اند و زبان او را می‌فهمند. موجودات به زبان قال تسبیح خداوند می‌‌گویند نه زبان حال. عظیم در کوه به یک میزان، در مؤمن به مقداری دیگر، در حضرت موسی علیه السلام به مقداری خاصِ خودشان و در رسول اکرم صلی الله علیه و آله به مقدار دیگر، تجلی نموده است. به همان میزانی که تجلی کرده، تجلیات را به زبان قال، بیان کرده و تسبیح می‌‌کنند. اگر کسی در درجات عبودیت، چنان سیر کرد که فقط جنبۀ آیت بودن خود و آیت بودن همۀ موجودات دیگر را دید، آیت تشریعی هم می‌‌شود؛ چرا که با آن سلوک، تمامی اسماء و صفات خداوند من جمله عالِم بودن، در او تجلی کرده و علم دارد پس جهل مرکب ندارد که این آب و آن لیوان است. اگر این آب، آن لیوان و این چوب را مستقل بدانیم، مربوط به جهل مرکب ماست و لو۷ به زبان و ذهن آنها را غیر مستقل بدانیم؛ چون برایمان حل و دیدنی نشده که این، چیزی جز خداوند و برخی اسماء و صفات او که به این شکل به فعلیت رسیده، نیست. آنکه این‌‌ها را می‌‌بیند، آیت تشریعی خداوند شده است. لذا حضرت امیر علیه السلام فرمودند: ✨مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لَا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي؛ خداوند آیتی بزرگتر از من ندارد. همۀ اسماء و صفات خدا به اندازه‌ای که می‌‌تواند در ممکنی ظهور کند، در ایشان ظهور کرده است. چراکه هیچ حجابی بین او و خدا نیست و هیچ محدودیتی در وجود نمانده است. پس تمام اسماء، در حجاب و مخفی و محدود نبوده و همگی ظهور کرده است. وقتی اسماء و صفات این‌گونه ظهور کرده، آن فرد هم همۀ عالم را خدایی می‌نگرد. ادامه دارد... 🆔@hekmatemotahar1
💠محبت یک حالت و کشش قلبی است؛ اما مودت، حب و شیفتگی است که ظهور و بروز پیدا کرده است. اگر محبت اهل‌بیت در رفتار و اخلاق ما بروز و ظهور پیدا نکند، نتوانسته‌ایم اجر رسالت را که همان مودت است ادا کنیم. اگر فقط محبت کافی بود که بعضی از دشمنان اهل‌بیت هم محبت به اهل‌بیت دارند. بعضی از مسیحیان و اهل سنت هستند که به اهل‌بیت محبت و علاقۀ شدید دارند. اصلاً همۀ مردم جهان وقتی کمالاتی را در افرادی ببینند که مافوق تصور است، شیفته می‌شوند و به آن افراد محبت پیدا می‌کنند. آری وسعت و عمق دریا انسان را به وجد می‌آورد. 💢توجه: به علت آسیب دیدگی فطرت بعضی از افراد کمال را در مال و ثروت و جمال و غیره می‌بینند و اینها ملاک احترام به افراد شده است، در صورتی که اینها کمال حقیقی نیست. بعضی از ما در وهم زندگی می‌کنیم. بعداً و زمانی که پرده‌ها کنار می‌روند، خواهیم دید کسانی که ما امروز فکر می‌کردیم پایین‌تر و کوچک‌تر هستند، بالا رفته و به کمال حقیقی رسیده‌اند. آنجاست که می‌گوییم: کاش خاک کف پای ایشان باشیم. 💢توجه: انسان هرچه حقیرتر باشد، به خودش و به نفسش توجه بیشتری می‌کند. روایات فراوان داریم که محبت تنها دستگیری انسان را نخواهد کرد. آنچه که باعث رشد انسان می‌شود مودت است. ما باید هر سال در رفتار و اخلاق و ملکات رفتاری به امام حسین بیشتر شبیه شویم وگرنه با امام حسین محشور نمی‌شویم. عدۀ کثیری از بهشتیان از دیدن امام حسین محروم هستند؛ شاید سالی یک بار آن هم به زمان آخرتی، نور حضرت را از دور ببینند. هرچه می‌گذرد، باید متواضع‌تر، مرتبط‌تر و امام حسینی‌تر شویم. بعضی از نفوس پاک می‌فهمند این شب‌های محرم خبرهاست؛ به همین خاطر حال حزن دارند. لذا این شب‌ها بهترین موقعیت است برای صیرورت و به دست آوردن مودت اهل‌بیت و شبیه شدن به امام حسین. ما باید غیر از انجام واجبات و ترک محرمات، همراهی و همگامی با امام خود داشته باشیم و شبیه به حضرت شویم؛ به طوری که اگر الآن در حضور سیدالشهدا باشیم، از این عمل و رفتار ما خوشحال شوند نه ناراحت. 🆔@hekmatemotahar1
امام صادق علیه‌السلام در جواب فردی که عرض کرد من خدا را دوست دارم ولی گاهی معصیت می‌کنم فرمودند: عصیان خدا را می‌کنی و اظهار می‌کنی خدا را دوست داری؟! اگر محبت تو صادق بود، حتماً اطاعتش می‌کردی. به درستی که مُحِب مطیع محبوب است نه اینکه دل محبوب را آزرده کند. داستان شفاعت برفرض که شامل همۀ ما بشود، اما چه کسی حاضر است به خاطر عمل او امام شرمنده شده و بر صورت مبارکش عرق شرم بنشیند؟ باید رفتار و اعمال ما حسینی شود تا موجب اذیت و آزار سیدالشهدا نباشیم. توجه: روحانی باید از علم و عملش روحانیت ببارد، نه از لباسش. زمین‌گیر کسی نیست که پا ندارد، زمین‌گیر واقعی کسی است که به آسمان متصل نیست و گرفتار و اسیر در زمین است و نمی‌تواند از زمین بلند شود. اهل سنت ۲۳ سال سنت معصوم دارند؛ اما ما شیعیان دویست و هفتاد سال بهره‌مند از وجود و سنت معصومان بوده‌ایم. هانری کُربن می‌گوید: تنها مذهبی که هیچ وقت اتصالش از آسمان و ملکوت قطع نشده، مذهب شیعه است؛ چون همیشه یک واسطۀ حی و زنده بین آنها وجود دارد. 🆔@hekmatemotahar1
۱۴۰۰_شب_سوم ما به همین سلام ناخالص و بی‌قدر و قیمتمان امیدواریم؛ چون خداوند در آیه شریفه ۸۶ سوره مبارکه نساء می‌فرماید: 💫وَ إِذا حُيِّيتُمْ‏ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها. (سوره مبارکه نساء، آیه شریفه 86) زمانی که به شما سلام کردند، به بهتر از آن جواب دهید یا حداقل مثل او جواب دهید. می‌دانیم اهل‌بیت در عمل به قرآن کریم در کمال هستند و قطعاً جواب سلام ما را می‌دهند. عبد هرچه دارد از مولاست؛ خودش، فعلش، عملش و تمام متعلقاتش تعلق به مولا دارد. اینجا برای عبد چه می‌ماند؟ هیچ. باید دقت داشته باشیم که سلام به اهل‌بیت را با توجه بگوییم. چرا صورت را وَجه می‌گویند؟ چون وقتی که به کسی توجه می‌کنیم، صورتمان به طرف او است. وقتی سلام بی‌توجه است؛ یعنی دروغ می‌گویید؛ به امام پشت کرده و سلام و صحبت می‌کنید. باران منقطع است، قطره قطره می‌آید؛ اما رحمت خداوند دائم و متصل است. باران رحمت خداوند سیل‌گونه می‌آید، اما اگر ظرف دل واژگون باشد قطره‌ای در آن جا نمی‌شود. حضور قلب در نماز و توجه در آن راحت به دست نمی‌آید. نماز خوب خواندن تمرین می‌خواهد، بدون تمرین حاصل نمی‌شود. ما برای هر کاری تمرین می‌کنیم؛ تنها جایی که تمرین نمی‌کنیم در عبودیت است. مراحل و مراتب را قرآن کریم می‌فرماید: 1. نماز بخوانید. 2. نماز صحیح بخوانید. 3. نماز صحیح، با آرامش و طمأنینه بخوانید. 4. نماز با آداب مستحب آن بخوانید. 5. حالا نماز با توجه بخوانید. دین ۲ وجود دارد: 1. وجود لفظی که همان کتاب است؛ 2. وجود حقیقی که در امام جلوه کرده است. قرآن کریم در عالم معنا، عالم ذات و صفات خداوند جلوۀ خاصی دارد و در قیامت جلوۀ دیگری که به صورت مَلَک است. بنابراین وقتی این حقیقت قرآن ظهور پیدا می‌کند می‌شود اهل‌بیت. پیامبر در حدیث ثقلین می‌فرمایند: 💫إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ‏ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضِ. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 415) «لَنْ‏ يَفْتَرِقَا»؛ یعنی امامان معصوم و قرآن کریم هرگز از هم جدا نمی‌شوند؛ این بهترین سند قطعی عصمت اهل‌بیت است. قرآن معصوم است؛ پس باید اهل‌بیت هم معصوم باشند تا نتوانند از هم جدا شوند. اگر دربارۀ دین صحبت می‌کنیم؛ داریم دربارۀ اهل‌بیت صحبت می‌کنیم. قرآن جلوات معصومین است و اینکه حضرت می‌فرمایند از هم جدا نمی‌شوند؛ یعنی در امر هدایت مردم، قرآن و اهل‌بیت از هم جدا نمی‌شوند. با این توجه، امام حسین دین مجسم ما هستند؛ پس اگر می‌خواهیم دین‌دار باشیم، باید شبیه به حضرت شویم. 🆔@hekmatemotahar1
_شب_چهارم ⁉️چرا دین ضرورت دارد؟ ⁉️ چرا نبوت؟ دین و نبوت با یکدیگر وجه اشتراک دارند. رابطه دین و نبوت عموم و خصوص من وجه است. ⁉️آیا دین منهای معلم و نبی و امام ممکن است همان طور که نظر اهل سنت است؟ دین اگر بدون معلم باشد آثار تخریبی بیشتری دارد تا بی دینی... مثل وهابیت، داعش و... دین قدرت عجیبی دارد اگر در مسیر درست استفاده شود. اما اگر در مسیر صحیح قرار نگیرد و تبیین نشود تخریبش هم عجیب است. کسانی که مقابل امام حسین بودند اگر مسلمان نبودند شاید این قدر جنایت نمی‌کردند. چون دین بدون امام به آنها جرأت چنین جنایاتی داد. بعضی از متکلمین برهانی به نام قاعده لطف اقامه کرده اند. قاعده لطف یعنی نصب پیامبر و امام لطفی است از جانب خدا. لطف از جانب خداوند واجب است. پس دین و نصب پیامبر و امام هم ضرورت دارد. چون مردم به وسیله دین به سمت رستگاری حرکت می‌کنند. 💢📛نقد 👈لطف خیلی پیچیدگی‌ها دارد که ما نمی‌فهمیم. در مورد لطف ما نمی‌توانیم قاعده و حکم صادر کنیم. شاید بتوان برهانی بر اساس حکمت که ما حدودش را می‌دانیم اقامه کرد، چون لطف خفی است و تمام جوانبش را نمی شناسیم. درنتیجه لطف یک قاعده فلسفی ‌ نیست. یکی از مشکلات افراد این است که کسی بیاید معجزه کند در زندگی مادی و معنوی آنها تحولی ایجاد شود و خلاصه ما را عوض کند! ⛔️رویه اهل بیت این نیست. اصل این است که ما خودمان محاسبه کنیم وذره بین برداریم اشکالاتمان را پیدا کنیم و محاسبه و توبه کنیم، عصیان را به طاعت تبدیل کنیم. درصورتی که اصل، توبه ومحاسبه دقیق است. اگر به ندرت امام تصرفی کردند، بنا بر قاعده حکمت است؛ لذا اصل توبه ومحاسبه دقیق است. 🆔@hekmatemotahar1
۱۴۰۰_شب_پنجم - اصل در مسیر، حرکت آگاهانه و عالمانه است. هیچ حرکتی نباید بدون علم انجام شود. - باید وجود ما وجود برهانی و عقلی شود. تنها مکتبی که شعارش برهان و عقل است است و مکرر این را خواسته مکتب شیعه است اما بقیه مکاتب به عقل و تفحص های عقلانی اهمیتی نداده اند و چه بسا عقل را مانع و دست انداز می دانند؛ ولی شریعت محمدی به کرات تنبه به عقل داده است. هیچ اختلافی بین فرمایشات انبیا نیست، مگر اینکه اختلاف درجه داشته باشند. مثل ریاضی سال اول دبستان با دبیرستان که اصل و محتوا یکیست اما درجات متفاوت است. - در متون دینی عقل با عشق در تناقض نیست، بلکه از جهت مراتب طولی با هم متفاوتند. - برای انجام هر کاری باید حجت داشته باشیم ومنظور از حجت،عقل وشریعت پیامبراست. - قرآنیون نحله‌ای هستند که بر ظاهر اولیه قرآن بدون تاملات جدی تکیه می‌کنند. - در راه رسیدن به حجت، گاهی حکم یک موضوع را نمی‌دانیم و گاهی خود موضوع برایمان مجهول است. - تکیه بر کرامت خداوند نباید دست آویز سهل انگاری شود. مجرای شرع،علماء هستند. لذا وظیفه انتخاب مرجع اعلم باتقواست. - در این مسیر که بسیار خطیر است و قابل برگشت نیست، در موارد غیر یقینی باید پیوسته مشورت کنیم. هلاک میشود کسی که دائمامشورت نگیرد مخصوصاً درامور مهم وخطیر! بابد مهارت مشورت پذیری داشته باشیم البته مشورت با اهلش - حاصل یک عمر 100 ساله: هیچگاه همه پل های پشت سرت را خراب نکن! گوش ما باید شنوا باشد نباید به هیچ آیتی بی اعتنا بود، از هر مجرایی که باشد! - قیمه کل امرء ما یحسنه: به آن ارزی که می‌ورزی. - نکته آخر: خداوند اگر از بنده، حسن نیت ببیند نمی گذارد خطا برود. 🆔@hekmatemotahar1
در شرایط کرونا، باید مسائل بهداشتی را رعایت کنیم. اما در کنار امور ظاهری، مسائل باطنی مانند دعا و ذکر و استغفار نیز باید انجام دهیم. بلا ها در وراء علل ظاهری، علل باطنی دارند؛ پس رعایت علل باطنی خیلی مهم‌تر از رعایت مسائل ظاهری است ‼️کرونا خیلی برکات داشت. بشر سر به هوایی که فکر می‌کرد به همه چیز رسیده است! حکایت نمرود و مرگش به وسیلۀ پشه تکرار شده است. یکی از عواملی که کرونا ادامه پیدا کرد، شعار «ما کرونا را شکست می‌دهیم» بود. یادشان رفته بود که ان‌شاءالله اضافه کنند. برکت دوم کرونا پاسخ به کسانی است که در بحث امربه‌معروف اشکال وارد می‌کردند که اصلاً به شما چه ربطی دارد، من دوست دارم این‌گونه در جامعه باشم. خاک بر سر مردمی که نسبت به روحی که زنده است بی‌توجه هستند و مواظب‌اند به جسمشان ضرر نرسد. همی میردت عیسی از لاغری تو در بند آنی که خر پروری در بحث ضرورت نبوت استدلال به قاعدۀ لطف صحیح نیست مگر اینکه آن را به قاعدۀ حکمت و عنایت برگردانیم. کار حکیمانه یعنی کار محکم و متقن که با توجه به هدف انجام شود: 1. هدف مشخص دارد؛ 2. راه رسیدن به هدف مشخص است؛ 3. امکانات رسیدن به آن هدف تعریف و مشخص شده است. مثلاً انسان موجود دو پا است و راست قامت که با چهار پا فرق می‌کند. هر حیوانی متناسب با نفسش خلق شده است مثلاً صورتش رو به زمین است و ... . بنابر قاعدۀ حکمت، خداوند حکیم در خلقت انسان حتی گودی پا را لحاظ کرده است؛ به طریق اولی حکمتش اقتضا می‌کند سعادت همیشگی انسان را لحاظ کرده باشد. لذا حکمت خداوند اقتضا می‌کند هم راه نشان دهد هم هدف هم امکانات لازم برای رسیدن به هدف. قاعدۀ لطف دو مشکل دارد: اول اینکه خفی است و قواعد آن روشن و بدیهی نیست. دوم اینکه لطف به حتم و وجوب برنمی‌گردد. سه اصل توحید، نبوت و معاد از بدیهیات است و اصلاً برهان لازم ندارد؛ انسان با فطرت خدایی این سه را می‌فهمد. هرگاه مقیدی را ببینید، در دل آن مقید مطلقی است مثل آب در لیوان. حال اگر همان آب در ظرف دایره یا مستطیل باشد شکلش فرق می‌کند، اما قدر مشترک همۀ آنها آب است. عالم تجلی وجه الله است. یک روز می‌رسد که قیدها و حدودها از بین می‌رود و وجه الله تجلی می‌کند. 🆔@hekmatemotahar1
یکی از دلایل ضرورت نبوت، مبتنی بر عنایت یا حکمت الهی است. وقتی خداوند همه چیز را ساماندهی کرده از حکمت الهی به دور است که خلق کند اما الزامات آن موجود را خلق نکند. مثال :انسان را خلق کرده است و می تواند شجاع باشد اما در مسیر، بن بست باشد! یا شیر را که گوشت خوار است خلق کند اما دندان نداشته باشد! خلقت با تمام مراحل وجودی خلق می‌شود وقتی خلق می‌کند تمام مراحل وجود و کمال در نظر گرفته می شود. تمام حیوانات جلوه ویژگیهای نفس انسان است. هر حیوانی ویژگی دارد که نهایتش در انسان است. انسان بیش از هر حیوانی درنده تر؛ نیش کاری تر، و مکار تر می تواند باشد. انسان جامع است است یعنی جامع تمام موجودات هستی جنبه حیوانی انسان مثل سایر حیوانات است که قرآن مراحل خلقت را بیان نموده نطفه ,علقه,مضغه و..... تمام این مراحل مثل حیوان طی می‌شود با یک تفاوت, انسان در تمام این مراحل میتواند به خاطر اختیار ،تصرف به خیر یا تصرف شر کند. هیچ نحوه وجودعالم ساکن نیست وهمه در حال حرکت اند. بدن لباس است و حقیقت من، چیز دیگری است. ما اینقدر بیچاره هستیم که خودمان را نمی توانیم تصور کنیم چون غافل از خود شده ایم به حقیقت مان پشت کرده و به لباس تن توجه کرده‌ایم. باید برسیم به اینکه که من حقیقت وجودی ماست است نه لباس تن. دلیل دوم اینکه یکی از نیازهای انسان اجتماع است و انسان مدنی به طبع یا مستخدم به طبع است بنا بر اختلاف قول حکما. همانطور که بدن نیاز به کنترل و قانون و یک رویه واحد دارد که اداره شود مثل قلب و مغز و سیستم عصبی و..‌. که اگر یک لحظه اختلال ایجاد شود منجر به آی‌سی‌یو و چه بسا مرگ شود. وقتی در عالم صغیر که وجود یک انسان است و آن هم بدن چنین جریان و قانونی لازم است، پس به طریق اولی عالم کبیر که اجتماعی است، این الزام را خواهد داشت. به طور خلاصه اولاً سعادت و کمال انسان در گرو عمل خویش است، متفاوت عمل شقی بودن و سعید بودن انسان رقم می خورد. دوم این سعادت و کمال آماده و از پیش تعیین شده نیست آری موجود نیست باید به آن برسید کمال با اعمال ساخته می شود. بهشت به تعبیر پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم یک دشت هموار است که قرار است آن را بسازیم با عمل مان با ذکر دعا و احسان به والدین و خدمت به خلق و... کسی که دوست دارد به جهنم برود خدا نمی گذارد. هزار بار هزار راه پیش پایش می گذارد تا بهشتی شود ولی اختیار از او سلب نمی شود. با تمام اینها اگر دوست داشته باشد به جهنم وجود خویش وارد می شود. بهشتی هم بهشت آفرین می‌شود و به بهشت وجود خودش وارد میشود. سوم آیا می دانیم سعادت ما چند قطعه است مثلاً یک پازل ۱۰۰ قطعه یا ۲۰۰ قطعه دارد آیا سعادت هم اینگونه است؟ اجزای سعادت چند تاست مگر سادت آش است که اجزا داشته باشد چهارم این سعادت را وقتی میخواهیم تحصیل کنیم از کجا می آوریم از چه کسی میگیریم کسی که به عقل فعال رسید این مفاهیم را درک می کند. انواع انسان در تعلیم 1 عده ای ذهنشان در نهایت کند ذهنی و کودنی است، ولو پیامبر معلمش باشد، ایمان نمی آورد. منظور از ذهن هوش نیست ممکن است فرد دکترا داشته باشد اما کند ذهن باشد. 2 گروهی ذهن خیلی خوبی دارند که نیاز به معلم بشری ندارند و خودش مستقیم از خدا می گیرد، مثال در آیه نور: الله نور سماوات و الارض میفرمایدمثل روغن زیتون مصفایی که هنوز به آن آتش نرسیده نور دهد. یکی از تفاسیر مقصود از ان روغن، جان انبیا و اولیا است که خودشان مستقیم دریافت حقایق از جانب خدا می کنند. سوم نه اینقدر کندذهن و نه آنقدر ذهن صاف و زلال 👈 عموم نفوس بشری اینطور هستند که در بستر فرهنگ دینی رشد میکنند. خلاصه کسی که به عقل فعال بشری رسید دیگر نیاز به معلم ندارد. امام سجاد علیه السلام در مورد حضرت زینب می فرمایند الحمدالله انت عالمه غیر معلمه 🆔@hekmatemotahar1
یکی از دلایل ضرورت دین و نبوت این است که انسان نیازهایی دارد. مهمترین نیازش سعادت موجود است. موجود باید آن سعادت را ایجاد کند. از طرفی نیاز به علم اجزا و سعادت دارد و این سعادت باید از عالم حقیقی بگیرد، کسی باید به او اعطا کند که متصل به عالم عقول و ملائکه باشد. لذا همه نمی‌توانند متصل به عالم عقول باشند. عبور از عوالم وجودی«دنیا،برزخ،قیامت» به دلیل عدم آمادگی ما با فشار و سختی صورت می‌پذیرد. - ما ناچار از عبور از عوالم هستیم، خواه با جمال و خوشی یا با اجبار و جلال سعادت، نجات و رشد ما منوط به اخذ معارف و صفات کمالی است و در بین نفوس بشری خیلی کم هستند که متصل شوند. همانطور که انسان بدون اکسیژن نمی تواند زنده بماند، سعادت هم نیاز است و این نیاز ،از راه اتصال به عالم ملکوت حاصل می شود. از عهده افراد عادی هم بر نمی آید بنابراین ضرورت دارد وجود های منقطع از عالم و وصل به ملکوت باشند. در سایر موجودات مسیر امر و نهی شان به غریزه روشن شد. انسان باید هدایت علمی شود فهمی از امر و نهی خدا و ناموس خدا که شریعت است ادراک شود انبیا واسطه فیض سعادت هستند. عالم عقل عالم صفا و سرور است خداوند در مورد شهدا میفرماید فرحین بما اتاهم شادی حقیقی را شهدا دارند. شهدا روی نفوس اثر می کنند چه خودآگاه و ناخودآگاه جنود عقل 75 تاست یکی از جنود عقل در فرد ظهور پیدا کند تا قیامت بس است. چطور می شود به عالم عقل و صدق وصفا رسید؟ باعمل قلبی و جوارحی اصل عمل قلبی است نگاه زیاد به امور مادی نشان دهنده مشرف به موت بودن فطرت است یعنی کارش تمام است. پس اگر کسی می‌خواهد با آن عالم ربط پیدا کند باید ملکه اعمال خیر را در خود ایجاد کند. - ادعیه گفتگو با خداوند است، هرچند ما کلام خداوند را نشنویم. - روز هشتم ذی‌الحجة حُجاج، آب بر‌می‌دارند اما بر حاجی کربلاآب رابستند! 🆔@hekmatemotahar1
1400_شب_نهم سعادت منوط به اخذ معارف است، از معدن علم که خداوند است و اسم علیم خداوند از طریق عقول نشر پیدا می‌کند. عقول مفارقه یعنی ملائکه مقرب، ملائکی در یک ساحت خاص. ملائک در عالم بی‌شمار هستند و عالم را پر کرده‌اند، اما این پر کردن مادی نیست و مکان اشغال نمی‌کنند. علم حق‌تعالی از طریق وسایط فیض علمی که اصطلاحاً به آنها عقل فعال می‌گویند، منتقل می‌شود. عقل فعال مشترک لفظی است که هشت معنای متفاوت دارد، مثل کلمۀ شیر. اینجا مقصود از عقل فعال ملک مقربی است که یک ساحت خاص از وجود دارد. اگر کسی با عقل فعال متحد شد، همۀ حقایق علمی برایش روشن می‌شود و ابزارهای مادی مانعش نیستند. خواب انبیا با خواب‌های عادی متفاوت است، سنخ آن فرق می‌کند، مثل خواب حضرت ابراهیم. خواب ما در سطح عالم مثال است که البته عالم مثال هم مراتب دارد. نحوه ادراک پیامبر براساس علم تقلیدی نباید باشد بلکه به صورت علم شهودی و یقین قلبی است. آنچه که باعث می‌شود ما خوب ادراک نکنیم، حجاب است و حجاب مربوط به عالم ماده است؛ اما اگر متصل شدیم به عالم عقول علاوه بر اینکه نفس تمام حقیقت را می‌فهمد، حقیقت علم به جانش می‌نشیند. کسی که به عقل فعال متصل شد با تمام جلوه‌هایش می‌بیند و با جانش می‌یابد، مثلاً شما عصبانیتتان را می‌بینید و کاملاًواقف و آگاهید. این نوعی علم شهودی است که اشراف تام به آن موضوع داریم. یک مسئلۀ دیگر که مربوط به سعادت است، حالات انسان است: «نَفَخْتُ‏ فِيهِ‏ مِنْ‏ رُوحِي.» (سوره مبارکه حجر، آیه شریفه 29) «روحي» یک جلوۀ خاصی از انسان است؛ یعنی یک رابطۀ خاص بین روح انسان و خداوند وجود دارد که آن رابطه باعث می‌شود خداوند با روح انسان مخاطبه کند و مخاطب خدا در ثواب، تشویق، عقاب و توبیخ همین روح باشد. خداوند حقیقت انسان را به واژه‌های متفاوت بیان می‌فرماید: فواد، قلب، صدر، نفس، روح ... . حقایق متفاوت از یک حقیقت واحد که دارای مراتب یا جلوه‌های متفاوت است. نَفَخْتُ‏ فِيهِ‏ مِنْ‏ رُوحِي، نشان دهندۀ یک نحوه انتصاب بین خداوند و روح است که این نحوه انتصاب در فؤاد یا قلب نیست. وقتی که انتساب به خداوند است یعنی یک رابطۀ خاص بین خداوند و روح برقرار است. آیا نَفَخْتُ‏ فِيهِ‏ مِنْ‏ رُوحِي، در همه هست؟ بله. آیا در همه به فعلیت رسیده است؟ خیر. وقتی که روح آمد، تمام صفات خوب در انسان جمع می‌شود. تمام کمالات نتیجۀ روح است، فطرت نتیجۀ نفخ همین روح است. در وجود ما یک بخش معرفتی و علمی است که عقل ماست؛ یک بخش کمالات وجودی ما که روح و فطرت است. اگر بخواهیم به سعادت برسیم باید هردو به عالم عقول متصل شوند تا به صفا و نور برسند. اگر کسی به عالم عقول متصل شود، در نقطۀ اتصال شبکۀ توحید قرار می‌گیرد. از راه اتصال به عالم توحید تمام فضائل در او ایجاد می‌شود و تمام رذائل از او دفع می‌شود. این راه توحیدی کسب فضائل و دفع رذائل برعکس هم می‌شود؛ یعنی از طریق کسب فضائل و دفع رذائل می‌تواند به توحید برسد. شرافت داشته باش تا به توحید برسی. حتی دربارۀ کسانی که خیلی دور بودند از عالم توحید، چون فضائل و ویژگی‌های بلند انسانی را داشتند، به توحید رسیدند. پس این مسئله دو طرفه است. این شب‌های عزاداری ساعات همین امور است که انسان در خود از طریق جلوۀ تام خداوند، حضرت اباعبدالله، به جنبۀ توحیدی توجه کند تا فضائل در او ایجاد شود و از طریق اعظم جلوه‌های کمالات که حضرت سیدالشهدا باشند و از راه عشق و علاقه به حضرت به توحید برسد. امام کشتی نجات است و کشتی ایشان افضل بر کشتی حضرت نوح است؛ چون کشتی نجات می‌رود و غرق شده‌ها را سوار می‌کند، اما افراد رفتند و سوار سفینۀ نوح شدند. اگر در هر دهه محرم تصمیم بگیریم یکی از صفات بارز اباعبدالله علیه السلام را کسب کنیم، به چند صفت متصف می‌شدیم؟ وقتی که معلم خصوصی می‌آورند، امکانات فراهم می‌شود ولی فرد در هیچ درسی به هیچ جا نمی‌رسد، در قیامت مواخذه دارد. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَ‏ يَوْمَئِذٍ عَنِ‏ النَّعِيم.» (سوره مبارکه تکاثر، آیه شریفه 8) در ما یک قابلیت دیدند که ما را دعوت کردند. اگر تا الآن نشده از الآن کمر همت ببندیم و از چیزی شروع کنیم که بیشتر ما را به زمین زده، مثلاً پول‌پرستی. ما که در حد سیدالشهدا نمی‌توانیم باشیم، اما در حد خودمان فقط در گفتن و شنیدن نمانیم. 🆔@hekmatemotahar1
1400-شب_دهم بعضی کارهایی که انجام می‌دهیم، شاید در این عالم توجیه کننده باشد؛ اما در هر صورت باعث محرومیت ما خواهد شد. ‼️حواسمان باشد باب توجیه برای اهمال کاری باز نشود. مثلاً چرا دیر به مدرسه رسیدیم؟ چون دیر از خواب بیدار شدیم، چون ترافیک بود و ... . در هر صورت موجه یا غیرموجه، از فیض درک علم محروم شده‌ایم. از حضرت آسیه (علیها السلام) شرایط سخت‌تری ندارین. به چهار میخ کشیده شد. یک زن در چند هزار سال پیش به جایی رسید که تابلوی اهل ایمان شده است؛ نه فقط برای زنان مؤمن بلکه برای تمام مردان و زنان به عنوان الگو معرفی شده است. انسان همیشه باید نفسش را توبیخ کند. افرادی که اهل مجاهده با نفس بودند، یکجا، نفس سر برآورد و آنها را تسلیم کرد. وای به حال کسی که اهل مجاهده و مبارزۀ با نفس نیست. نفس را نباید به آزادی و اهمال عادت داد؛ باید عنان او را در دست گرفت و توبیخش کرد. فرعون مظهر نفسی است که به صلابه کشیده نشده و بامسالمت با آن برخورد شده است. سلمان فارسی مظهر نفسی است که مهار شده است. لذا خداوند تبارک و تعالی‌ به حضرت داود می فرماید: نفس را کنار بگذار تا بالابیایی. وقتی که نفس مهار شد، انسان وارد مغناطیس خداوند می‌شود و ازجانب خداوند کشیده می‌شود. ما یک دشمن بیشتر نداریم؛ آن هم نفس است. خدا نکند شب عاشورا غافل باشیم. یکی از اصحاب لشکر عمر سعد که تیر به طرف لشکر امام حسین پرتاب می‌کرد، فقط ۱۴ تیر برایش باقی مانده بود که پشیمان شد و خواست برگردد، امام توبه‌اش را قبول کرد و آن ۱۴ تیر را به لشگر عمر سعد پرتاب کرد. اهل‌بیت برای نشر رحمت در عالم هستی آمده‌اند و امام حسین در اوج این رحمت هستند. شب قدر که تقدیرات در آن اتفاق می‌افتد ملائکه بر قلب انسان کامل نازل می‌شوند؛ لذا شب قدر شب تجلی امام است. امام در تقدیرات، اعمال نظر می‌کنند؛ تغییر کند یا امضا می‌فرمایند. کسی که شب عاشورا با قلب امام حسین رابطه پیدا کرده است این ارتباط پاکش می کند، رجس‌ها و آلودگی‌ها طهارت پیدا می‌کند. کسی که خیلی پاک باشد، پاک کننده هم هست. قرآن کریم می فرماید: 💫وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً. (سوره مبارکه فرقان، آیه شریفه 48) وقتی می‌فرماید آب آسمان خیلی پاک است؛ یعنی با آب چاه فرق می‌کند، ماء طهور آثار دارد. ظرفی که نجس است چقدر طول می‌کشد تا پاک شود، اما اگر بیفتد در دریا در لحظه پاک می‌شود. 🆔@hekmatemotahar1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ حقیقت تربیت از آن حضرت صدیقه طاهره علیها سلام است (مدظله العالی) 📢 🎬برگرفته از جلسه 1400.10.13 🆔 @hekmatemotahar1
31.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 اصل پیام پیامبر(ص) 📎 بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید... 🏴 ما مسافر سفر بینهایتیم 📣📣📣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 باز شدن گره‌ها در اربعین 📎 خدایا عمر تباه شد... ♦️ چه کسی به امام‌حسین ع نزدیکتر است؟ 🏴 ما مسافر سفر بینهایتیم
39.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ شهید سردار سلیمانی، مرد سلوک و عرفان 🔶 همه ما قاسم سلیمانی هستیم؛ یک چیز کم داریم... 🌿 خدایا! منم میخواهم عاشق تو باشم... ❤️ گر مرد رهی میان خون باید رفت ❤️از پای فتاده سرنگون باید رفت ❤️ تو پای به راه در نه و هیچ مپرس ❤️ خود راه بگویدت که چون باید رفت 🎬