#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
🔻تفاوتهای صلح امام حسن(علیهالسلام) با قیام امام حسین(علیهالسلام)
۴) امام حسین (علیهالسلام) با حاکم ظالم و ضدّ اسلام مقابله کرد ولی در زمان امام حسن (علیهالسلام)، ادعای معاویه عمل براساس اسلام بود.
تفاوت چهارم این است که در زمان امام حسین این روایت پیغمبر که فرمود «من راى سلطاناً جائراً مستحلاً لحرم الله ناکثاً لعهدالله یعمل فى عبادالله بالجور و الطغیان و لم یغیر علیه بفعل و لاقول کان حقاً على الله ان یدخله مدخله» یعنى کسى که ببیند یک حاکمى دارد ظلم مىکند، جور مىکند، به حقوق مردم تجاوز مىکند، حرام خدا را حلال مىکند، احکام الهى را دگرگون مىکند و چه و چه، بر این واجب است که با این حاکم مقابله کند، این در زمان امام حسین بطور کامل وجود داشت. یزیدی بر سرکار بود که مصداق کامل همهى اینها بود؛ مجسمهى فساد و شرارت و فسق و ظلم و ناحق را حق کردن و مقابله و مبارزهى با اسلام. خب دیگر منتظر چى باشد امام حسین، باید با او مقابله مىکرد، باید علیه او تغیُّر مىکرد و کرد، در زمان امام حسن اینجورى نبود.
امام حسن البته مىدانست یا به علم امامت یا به حدس صائب هوشمندانهى یک انسان بزرگ، که معاویه یک روزى این کارها را خواهد کرد. اما در آن زمان قضیه این نبود، قضیه این بود که معاویه ادعا مىکرد که دارد خونخواهى عثمان را مىکند و ادعا مىکرد که مىخواهد بر طبق احکام الهى عمل بکند و امام حسن هم در همان صلحنامه نوشته که باید تو براساس حکم خدا و سنت پیغمبر عمل بکنى او هم قبول کرده که بر طبق همانها عمل خواهد کرد. ظاهر قضیه این است، این خیلى تفاوت دارد با آنچه که در زمان امام حسین بود. بنابراین حدیث پیغمبر در اینجا مصداق پیدا نمىکند این هم فرق چهارم.
۱۳۶۸/۰۲/۱۱
#صلح_امام_حسن(علیهالسلام)
#تدبیر_امام
🌿✨ با ما همراه باشید در👇👇
🌸🍃 #حکمت_خوبان ✨🍃
🌿✳️ @hekmatkhoban 🌾☘
🌸🍀
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
🔻تفاوتهای صلح امام حسن(علیهالسلام) با قیام امام حسین(علیهالسلام)
۵) مردم و تاریخ، امام حسین (علیهالسلام) را تمجید کردند ولی اگر امام حسن (علیهالسلام) کشته میشد، سؤالات زیادی باقی میماند
فرق پنجم زمینههاى متفاوت قضاوت، براى مردم آن زمان و مردم تاریخ. این یک واقعیت است ایشان مىگویند که امام حسین که قیام کرد و به شهادت رسید در زمان خودش هم همه او را تمجید کردند. بعد از خودش هم در طول هزاروسیصدواندى سال همه امام حسین را تمجید کردند چه کسانى که او را به امامت قبول داشتند و حتى کسانى که اورا به امامت قبول نداشتند، چون زمینه، زمینهاى بود که هیچ بحثى نبود که باید همینجور عمل بکند. اما امام حسن اگر مىجنگید تا کشته مىشد سؤالهاى زیادى باقى مىماند. یک عدهاى مىگفتند که خب آقا -که حالا ایشان مفصل شرح مىدهند در این کتاب- شما مگر نمىخواستید که دین در جامعه حاکمیت داشته باشد، خب معاویه که گفت من دین را حاکمیت خواهم داد، داد. معاویه که ادعا مىکرد که من حاضرم به کتاب خدا عمل کنم. چرا شما قبول نکردید؟ اگر کسى مىگفت که خب معاویه بعد از شهادت امام حسن خودش را لو مىداد با رفتار خلافش، همان معترضین باز مىگفتند بله خب وقتى امام حسن نباشد او حضرت را از میدان خارج کند، خب بله همین کارها را هم مىکند، افسارگسیخته مىشد. شما مىخواستید خودتان را زنده نگهدارید مىماندید و نمىگذاشتید و جاى سؤال باقى بود.
۱۳۶۸/۰۲/۱۱
#صلح_امام_حسن(علیهالسلام)
#تدبیر_امام
🌿✨ با ما همراه باشید در👇👇
🌸🍃 #حکمت_خوبان ✨🍃
🌿✳️ @hekmatkhoban 🌾☘
🌿☘
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
🔰 پدرش امیرالمومنین علیبنابیطالب و مادرش مهتر زنان، فاطمه دختر پیامبر خدا است (درود و رحمت خدا بر آنان). در تاریخ از این کوتاهتر و در عالم نسبها از این پرشرافتتر نسبی وجود ندارد. در شهر مدینه شب نیمهی ماه رمضان سال سوم هجرت تولد یافت. فرزند نخستین پدر و مادرش بود. رسول اکرم بلافاصله پس از ولادتش او را گرفت؛ در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت.
▫️«گزیدههایی از کتاب صلح امام حسن علیهالسلام ترجمه حضرت آیتاللهخامنهای»
#فضائل
#سبک_زندگی
🍀🌸🍀
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
🔸یک درس رمضان، سخت گرفتن بر خود و انفاق به دیگران است. انسان چقدر لذت میبرد که میبیند در شب ولادت امام مجتبی علیهالسلام بالای سر یک نانوائی تابلو زدهاند که امشب به عشق امام حسن علیهالسلام، نان از این نانوائی صلواتی است.
۱۳۸۶/۰۷/۲۱
#انفاق
🌿🌸🌿
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
🔰هیچکس از جهت منظر و اخلاق و پیکر و رویه و مجد و بزرگواری به رسول اکرم شبیهتر از او نبود.
گزیدههایی از کتاب صلح امام حسن(علیهالسلام)
#فضائل_امام
#اسوه_حسنه
🍀🍁🌿
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
▫️یک نفر از قبیلهی بنی اسد - که با امیرالمؤمنین قوم و خویش هم بودند - بر او حدی واجب شده بود. چند نفر از علاقهمندان امیرالمؤمنین که هم قبیلهی آن شخص بودند، گفتند پیش ایشان برویم و بالاخره قضیه را حل کنیم. اول پیش امام حسن مجتبی آمدند تا آن حضرت را پیش پدرش واسطه کنند. امام حسن فرمود: لزومی ندارد من بیایم؛ خود شما بروید؛ پدرم امیرالمؤمنین شما را که میشناسد. خودشان پیش امیرالمؤمنین آمدند و گفتند ما چنین وضعیتی داریم؛ کمکی بکن. حضرت در جواب اینها فرمود: هر کاری که اختیارش با من باشد، من حرفی ندارم؛ انجام میدهم. اینها خوشحال شدند و بیرون آمدند. در راه به امام حسن (علیهالسّلام) برخورد کردند. امام حسن فرمود: چه کار کردید؟ گفتند: الحمدلله خوب شد؛ امیرالمؤمنین به ما وعده داد. فرمود: امیرالمؤمنین به شما چه گفت؟ گفتند: امیرالمؤمنین گفت هر کاری در اختیار من و متعلق به من باشد، برایتان انجام می دهم. امام حسن مثلاً لبخندی زدند و فرمودند: پس هر کاری که در صورت حد خوردن او باید انجام دهید، بروید انجام دهید! بعد هم امیرالمؤمنین او را حد زد. آمدند گفتند: یا امیرالمؤمنین! چرا بر این شخص حد جاری شد؟ گفت: حد که در اختیار من نیست؛ حد حکم الهی است؛ من گفتم آنچه در اختیارم هست، برایتان انجام میدهم؛ حد که در اختیار من نیست. تازه بنی اسد جزو دوستان و مخلصین امیرالمؤمنین بودند. زندگی امیرالمؤمنین این طوری بود...
۱۳۸۳/۰۸/۱۵
#عدالت
#اسوه_حسنه
🍁🌸🍁
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
▫️امام مجتبی علیهالسّلام - طبق روایتی - در روز عید فطر، از راهی عبور میکرد. دید جمعیتی ایستادهاند و بازی میکنند و بیخیال و بیتوجّه به اهمیت این روز، با غفلتِ خودشان سرگرمند و میخندند. کنار آن جمعیت ایستاد و فرمود: «ان اللَّه جعل شهر رمضان مضماراً لخلقه.» خداوند، ماه رمضان را میدان مسابقهای برای بندگانش قرار داده است. «فیستبقون فیه بطاعته الی مرضاته.» که در این میدان مسابقه، به وسیله اطاعت او، به سوی رضایت او با یکدیگر مسابقه بگذارند و از یکدیگر پیشی گیرند. «فسبق قوم ففازوا.» در این ماه رمضانی که گذشت، عدهای توانستند پیشی بگیرند و از دیگران جلو بیفتند؛ و اینها پیروز و موفّق شدند «وقصّر آخرون فخابوا.» اما عده دیگری، در همین ماه رمضان کوتاهی کردند. آنها نتوانستند خود را به درگاه رحمت الهی برسانند، و مأیوس و نومید شدند. «فالعجب کل العجب من ضاحک لاعب فیالیوم الّذی یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون.» فرمود: تعجّب است از کسانی که بیخیال میخندند و به لعب مشغول میشوند. در آن روزی که نیکوکاران خرمنهای ثواب را میچینند و میبرند و محرومان، خسارت خود را تحویل میگیرند؛ خسارتهای آنان دامنگیرشان میشود. روز بزرگی است. مثل روز قیامت است. در این روز، کسانی که در ماه رمضان توانستهاند رضای الهی را به دست آورند، پاداش خود را از خدای متعال خواهند گرفت. امروز روزی نیست که انسان بتواند در آن، به غفلت سر کند. سپس در ادامه فرمود: «لو کشف الغطاء لعلموا انّ المحسن مشغول بأحسانه، والمسیء مشغول باسائته.» اگر چشم بصیرت، نافذ میشد و پرده حجاب مادّی از مقابل چشمهای ما کنار میرفت، میدیدیم که نیکان مشغول جمع آوری پاداش خودند و به برداشتن ثواب، مشغول و سرگرمند؛ چنانکه بَدان سرگرم به نتایج کوتاهیهای خودشان هستند.
۱۳۷۲/۰۱/۰۴
#عید_فطر
#سبک_زندگی
🍀🌸
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
▫️ائمّه از لحظهی وفات رسولالله تا سال ۲۶۰ درصدد بودند که حکومت الهی را به وجود بیاورند؛ البتّه برای آیندههای میانمدّت و بلندمدّت و در مواردی نزدیکمدّت. مثلاً در زمان امام مجتبی (علیه السّلام)، به نظر ما تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی در آیندهی کوتاهمدّت بود؛ امام مجتبی در جواب مسیّببننجبه و دیگران که میگفتند چرا شما سکوت کردهاید فرمود: وَ اِن اَدری لَعَلَّهُ فِتنَةٌ لَکُم وَ مَتاعٌ اِلیٰ حِین.
۱۳۶۵/۰۴/۲۸
#اسوه_حسنه
#حکومت_اسلامی
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
◾️ امام حسن زمینهساز عاشورا بود.
امام حسن زمینهساز تداوم امامت در شیعه و در خاندان پیغمبر بود.
نام امام مجتبی صلواتاللهعلیه نام بسیار عزیز و پُرعظمتی است.
و لازم است ما بدانیم که:
افشای خط نفاق در مواردی به شیوۀ امام حسن است. و مبارزه در گلوگاهش، در مواردی، زنده به شیوۀ حسنی؛ اگرچه در مواردی هم زنده به شیوۀ حسینی است.
انقلابیبودن یعنی همۀ راهها و شیوهها را در زمان خود و در هنگامۀ خود بهکاربستن، و نهفقط مشتها را گرهکردن و حسنبنعلی را مذلّالمؤمنین دانستن.
همچنانیکه پیغمبر اسلام هم در صلح حدیبیه، وقتی با کفار قریش صلح کرد، چپروها و چپنماهای دستگاه پیغمبر گفتند ما امروز در پیغمبری تو شک کردیم، که تو با کفار ساختی؛ اما پیغمبر از همۀ آنها مسلمانتر و انقلابیتر و موحدتر و ضد کفرتر بود. او میفهمید چه دارد میکند.
۱۳۵۹/۵/۶
📚 کتاب [حلقۀ سوم «انسان ۲۵۰ساله»]
#انسان_۲۵۰ساله
#اسوه_حسنه
#انقلابی_بودن
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
🏴 امام حسن، احیاءکننده نهضت اسلام
روایتی از امام خامنهای درباره دوران مبارزات امام حسن مجتبی علیهالسلام - بخش اول
🔹 دوران امام مجتبی(علیهالصّلاةوالسّلام) و حادثهی صلح آن بزرگوار با معاویه، یا آن چیزی که به نام صلح نامیده شد، حادثهی سرنوشتساز و بینظیری در کل روند انقلاب اسلامىِ صدر اول بود. دیگر ما نظیر این حادثه را نداشتیم. توضیح کوتاهی راجع به این جمله عرض کنم و بعد وارد اصل مطلب بشوم. انقلاب اسلام، یعنی تفکر اسلام و امانتی که خدای متعال به نام اسلام برای مردم فرستاد، در دورهی اول، یک نهضت و یک حرکت بود و در قالب یک مبارزه و یک نهضت عظیم انقلابی، خودش را نشان داد و آن در هنگامی بود که رسول خدا(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم)، این فکر را در مکه اعلام کردند و دشمنان تفکر توحید و اسلام، در مقابل آن صفآرایی نمودند؛ برای اینکه نگذارند این فکر پیش برود. پیامبر، با نیرو گرفتن از عناصر مؤمن، این نهضت را سازماندهی کرد و یک مبارزهی بسیار هوشمندانه و قوی و پیشرو را در مکه به وجود آورد. این نهضت و مبارزه، سیزده سال طول کشید. این، دورهی اول بود.
🔹 بعد از سیزده سال، با تعلیمات پیامبر، با شعارهایی که داد، با سازماندهیای که کرد، با فداکاریای که شد، با مجموع عواملی که وجود داشت، این تفکر، یک حکومت و یک نظام شد و به یک نظام سیاسی و نظام زندگی یک امت تبدیل گردید و آن هنگامی بود که رسول خدا(صلیالله علیهوآلهوسلم) به مدینه تشریف آوردند و آنجا را پایگاه خودشان قرار دادند و حکومت اسلامی را در آنجا گستراندند و اسلام از شکل یک نهضت، به شکل یک حکومت تبدیل شد. این، دورهی دوم بود.
🔹 این روند، در ده سالی که نبىّاکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) حیات داشتند و بعد از ایشان، در دوران خلفای چهارگانه و سپس تا زمان امام مجتبی(علیهالصّلاةوالسّلام) و خلافت آن بزرگوار - که تقریباً شش ماه طول کشید - ادامه پیدا کرد و اسلام به شکل حکومت، ظاهر شد. همه چیز، شکل یک نظام اجتماعی را هم داشت؛ یعنی حکومت و ارتش و کار سیاسی و کار فرهنگی و کار قضایی و تنظیم روابط اقتصادی مردم را هم داشت و قابل بود که گسترش پیدا کند و اگر به همان شکل پیش میرفت، تمام روی زمین را هم میگرفت؛ یعنی اسلام نشان داد که این قابلیت را هم دارد.
🔹 در دوران امام حسن(علیهالسلام)، جریان مخالفی آنچنان رشد کرد که توانست به صورت یک مانع ظاهر بشود. البته این جریان مخالف، در زمان امام مجتبی(علیهالسلام) به وجود نیامده بود؛ سالها قبل به وجود آمده بود. اگر کسی بخواهد قدری دور از ملاحظات اعتقادی و صرفاً متکی به شواهد تاریخی حرف بزند، شاید بتواند ادعا کند که این جریان، حتّی در دوران اسلام به وجود نیامده بود؛ بلکه ادامهای بود از آنچه که در دوران نهضت پیامبر - یعنی دوران مکه - وجود داشت.
🔹 بعد از آنکه خلافت در زمان عثمان - که از بنیامیه بود - به دست این قوم رسید، ابوسفیان - که در آنوقت، نابینا هم شده بود - با دوستانش دور هم نشسته بودند. پرسید: چه کسانی در جلسه هستند؟ پاسخ شنید که فلانی و فلانی و فلانی. وقتی که خاطر جمع شد همه خودی هستند و آدم بیگانهای در جلسه نیست، به آنها خطاب کرد و گفت: «تلقّفنّها تلقّف الکرة». یعنی مثل توپ، حکومت را به هم پاس بدهید و نگذارید از دست شما خارج بشود! این قضیه را تواریخ سنی و شیعه نقل کردهاند. اینها مسایل اعتقادی نیست و ما اصلاً از دیدگاه اعتقادی بحث نمیکنیم؛ یعنی من خوش ندارم که مسائل را از آن دیدگاه بررسی کنم؛ بلکه فقط جنبهی تاریخی آن را مطرح میکنم. البته ابوسفیان در آنوقت، مسلمان بود و اسلام آورده بود؛ منتها اسلامِ بعد از فتح یا مشرف به فتح. اسلامِ دوران غربت و ضعف نبود، اسلامِ بعد از قدرتِ اسلام بود. این جریان، در زمان امام حسن مجتبی(علیهالصّلاةوالسّلام) به اوج قدرت خودش رسید و همان جریانی بود که به شکل معاویةبنابیسفیان، در مقابل امام حسن مجتبی(علیهالسلام) ظاهر شد. این جریان، معارضه را شروع کرد؛ راه را بر حکومت اسلامی - یعنی اسلام به شکل حکومت - برید و قطع کرد و مشکلاتی فراهم نمود؛ تا آنجایی که عملاً مانع از پیشروی آن جریان حکومت اسلامی شد.
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
🏴 امام حسن، احیاءکننده نهضت اسلام
روایتی از امام خامنهای درباره دوران مبارزات امام حسن مجتبی(علیهالسلام)- بخش دوم
در باب صلح امام حسن(علیهالسّلام)، این مسأله را بارها گفتهایم و در کتابها نوشتهاند که هر کس - حتّی خود امیرالمؤمنین(علیهالسلام) - هم اگر به جای امام حسن مجتبی(علیهالسلام) بود و در آن شرایط قرار میگرفت، ممکن نبود کاری بکند، غیر از آن کاری که امام حسن کرد. هیچکس نمیتواند بگوید که امام حسن، فلان گوشهی کارش سؤالبرانگیز است. نه، کار آن بزرگوار، صددرصد بر استدلال منطقىِ غیر قابل تخلف منطبق بود.
🔹 در بین آل رسول خدا(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم)، پُرشورتر از همه کیست؟ شهادتآمیزترین زندگی را چه کسی داشته است؟ غیرتمندترین آنها برای حفظ دین در مقابل دشمن، برای حفظ دین چه کسی بوده است؟ حسینبن علی(علیهالسّلام) بوده است. آن حضرت در این صلح، با امام حسن(علیهالسلام) شریک بودند. صلح را تنها امام حسن نکرد؛ امام حسن و امام حسین این کار را کردند؛ منتها امام حسن(علیهالسلام) جلو بود و امام حسین(علیهالسلام) پشت سر او بود.
🔹 امام حسین(علیهالسّلام)، جزو مدافعان ایدهی صلح امام حسن(ع) بود. وقتی که در یک مجلس خصوصی، یکی از یاران نزدیک - از این پُرشورها و پُرحماسهها - به امام مجتبی(علیهالصّلاةوالسّلام) اعتراضی کرد، امام حسین با او برخورد کردند: «فغمز الحسین فی وجه حجر». هیچکس نمیتواند بگوید که اگر امام حسین به جای امام حسن بود، این صلح انجام نمیگرفت. نخیر، امام حسین با امام حسن بود و این صلح انجام گرفت و اگر امام حسن(علیهالسّلام) هم نبود و امام حسین(علیهالسّلام) تنها بود، در آن شرایط، باز هم همین کار انجام میگرفت و صلح میشد.
🔹 صلح، عوامل خودش را داشت و هیچ تخلف و گزیری از آن نبود. آن روز، شهادت ممکن نبود. مرحوم «شیخ راضی آل یاسین»(رضواناللَّهتعالیعلیه)، در این کتاب «صلح الحسن» - که من بیست سال پیش، آن را ترجمه کردم و چاپ شده است - ثابت میکند که اصلاً جا برای شهادت نبود. هر کشته شدنی که شهادت نیست؛ کشته شدنِ با شرایطی، شهادت است. آن شرایط، در آنجا نبود و اگر امام حسن(علیه السّلام)، در آن روز کشته میشدند، شهید نشده بودند. امکان نداشت که آن روز کسی بتواند در آن شرایط، حرکت مصلحتآمیزی انجام بدهد که کشته بشود و اسمش شهادت باشد و انتحار نکرده باشد.
#امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
🏴 امام حسن، احیاءکننده نهضت اسلام
روایتی از امام خامنهای درباره دوران مبارزات امام حسن مجتبی(علیهالسلام) - بخش سوم
راجع به صلح، از ابعاد مختلف صحبت کردهایم؛ اما حالا مسأله این است که بعد از صلح امام حسن مجتبی(علیهالصّلاةوالسّلام)، کار به شکلی هوشمندانه و زیرکانه تنظیم شد که اسلام و جریان اسلامی، وارد کانال آلودهای که به نام خلافت - و در معنا سلطنت - به وجود آمده بود، نشود. این، هنر امام حسن مجتبی(علیهالسّلام) بود. امام حسن مجتبی کاری کرد که جریان اصیل اسلام - که از مکه شروع شده بود و به حکومت اسلامی و به زمان امیرالمؤمنین و زمان خود او رسیده بود - در مجرای دیگری، جریان پیدا بکند؛ منتها اگر نه به شکل حکومت - زیرا ممکن نبود - لااقل دوباره به شکل نهضت جریان پیدا کند. این، دورهی سوم اسلام است.
🔹 اسلام، دوباره نهضت شد. اسلام ناب، اسلام اصیل، اسلام ظلمستیز، اسلام سازشناپذیر، اسلام دور از تحریف و مبرّا از اینکه بازیچهی دست هواها و هوسها بشود، باقی ماند؛ اما در شکل نهضت باقی ماند. یعنی در زمان امام حسن(علیهالصّلاةوالسّلام)، تفکر انقلابىِ اسلامی - که دورهای را طی کرده بود و به قدرت و حکومت رسیده بود - دوباره برگشت و یک نهضت شد. البته در این دوره، کار این نهضت، به مراتب مشکلتر از دورهی خود پیامبر بود؛ زیرا شعارها در دست کسانی بود که لباس مذهب را بر تن کرده بودند؛ درحالیکه از مذهب نبودند. مشکلىِ کار ائمهی هدی(علیهمالسّلام)، اینجا بود.
🔹 البته من از مجموعهی روایات و زندگی ائمه(علیهمالسّلام) اینطور استنباط کردهام که این بزرگواران، از روز صلح امام مجتبی(علیهالصّلاةوالسّلام) تا اواخر، دائماً درصدد بودهاند که این نهضت را مجدداً به شکل حکومت علوی و اسلامی در بیاورند و سر پا کنند. در این زمینه، روایاتی هم داریم. البته ممکن است بعضی دیگر، این نکته را اینطور نبینند و طور دیگری ملاحظه بکنند؛ اما تشخیص من این است. ائمه میخواستند که نهضت، مجدداً به حکومت و جریان اصیل اسلامی تبدیل بشود و آن جریان اسلامی که از آغشته شدن و آمیخته شدن و آلوده شدن به آلودگیهای هواهای نفسانی دور است، روی کار بیاید؛ ولی این کار، کار مشکلی است.
🔹 در دوران دوم نهضت - یعنی دوران خلافت خلفای سفیانی و مروانی و عباسی - مهمترین چیزی که مردم احتیاج داشتند، این بود که اصالتهای اسلام و جرقههای اسلام اصیل و قرآنی را در لابلای حرفهای گوناگون و پراکنده ببینند و بشناسند و اشتباه نکنند. بیخود نیست که ادیان، اینهمه روی تعقل و تدبر تکیه کردهاند. بیخود نیست که در قرآن کریم، اینهمه روی تفکر و تعقل و تدبر انسانها تکیه شده است؛ آن هم دربارهی اصلیترین موضوعات دین، یعنی توحید.