#معرفی_کتاب
📚پنجاه چیزی که تقصیر من نیست
کتی گایزوایت در کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست، با استفاده از تجارب شخصی خود و زبانی طنز سعی دارد تا مشکلات زنان را فارغ از سن و سالشان در جهان امروز شرح دهد و با ارائهی راهحلهایی به آنها کمک میکند تا زندگی بهتری برای خود بسازند.
@helma_mag | نشریه دانشجویی حلما
#دیالوگ
پسرم هیچوقت به کسی اجازه نده که بهت بگه نمیتونی کاری رو انجام بدی حتی به من...
افرادی که خودشون نمیتونن کاری رو انجام بدن به تو هم میگن نمیتونی
🌨️ اگه آرزویی داری برای رسیدن بهش تلاش کن...
🎥 The Pursuit of Happyness
@helma_mag | نشریه دانشجویی حلما
#ورق
انسانها توسط باورهای منفی و محدودکننده ای که درباره خود و زندگی شان دارند، زندانی میشوند. آنان خود را با میله های اعتقاداتشان محصور می کنند.
✍🏻متیو مککی
📚زندانیان باور
@helma_mag | نشریه دانشجویی حلما
من آنقدر زیاد رویا بافتهام و کمتر زیستهام، که گاهی سه سالهام، اما روز بعد اگر خوابی که دیدهام محزون باشد سیصد سالهام. تو اینطور نیستی؟
در لحظاتی به نظرت نمیرسد که در آستانهی آغاز زندگی هستی و زمانی دیگر سنگینی چندین هزار قرن را روی دوش خود حس نمی کنی؟
-نامه ژرژ ساند به گوستاوفلوبر
🖊زهرا ممتاز
@helma_mag |نشریه علمی _فرهنگی حلما
اولین و سختترین ریسکی که باید بپذیریم، این است که صادق باشیم.
#انگیزشی
@helma_mag|نشریه دانشجویی حلما
#معرفی_کتاب
کتاب کبوترهای وحشی ، رمانی فوق العاده موفق ، نوشتهی ایمی تیمبرلیک است که اولین بار در سال 2016 منتشر شد.
یک رمان مهیج و پر از اتفاقات عجیب و غریب در مورد ماجراجوییهای یک دختر نوجوان که از زبان خود دختر روایت می شود. این داستان تاریخی و ماجراجویانه بر اساس اتفاقاتی واقعی است که در سال ۱۹۸۱ در ویسکانس افتاده.
✍🏻 ایمی تیمبرلیک
📚 کبوترهای وحشی
@helma_mag | نشریه دانشجویی حلما
#ورق
آدمها تُهی از توانایی نیستند
تُهی از اراده اند ...
✍🏻 ویکتور هوگو
📚 کارگران دریا
@helma_mag | نشریه دانشجویی حلما
شما صاحب سرنوشت خود هستید.
شما میتوانید محیط پیرامون خود را تحت تأثیر قرار دهید، آن را هدایت کنید و در کنترل خود درآورید.
شما میتوانید زندگی خود را، آنگونه که میخواهید باشد، بسازید.
👤 ناپلئون هیل
@helma_mag | نشریه دانشجویی حلما
#داستان_کوتاه
روزی کشاورز فقیری از اهالی اسکاتلند، از باتلاق نزدیک مزرعهاش صدای درخواست کمکی را شنید. فورا خود را به باتلاق رساند، پسری وحشتزده که تا کمر در باتلاق فرورفته بود فریاد میزد و تلاش میکرد تا خود را آزاد کند. کشاورز با تلاش زیاد بهوسیله طناب و چوب او را از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.
فردای روز حادثه کالسکهای مجلل جلوی منزل محقر کشاورز توقف کرد و مرد اشرافزادهای از آن پیاده شد و به خانه پیرمرد رفت. او خود را پدر همان پسر معرفی کرد و پس از سپاسگزاری خواست که کار او را جبران کند، چون کشاورز زندگی تنها فرزندش را نجات داده بود.
کشاورز قبول نکرد که پولی بگیرد. در همین موقع پسر کشاورز وارد خانه شد. اشرافزاده گفت:
_اجازه بدهید به منظور قدردانی، فرزندتان را همراه خود ببرم تا تحصیل کند اگر همانند خودت شرافتمند و نوع دوست باشد به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار میکنی.
پس از سالها پسر کشاورز از دانشکده پزشکی فارغالتحصیل شد و همین طور به تحصیل ادامه داد تا در سراسر جهان بهعنوان الکساندر فلمینگ کاشف پنیسیلین مشهور شد.
سالها بعد پسر همان اشرافزاده به ذاتالریه مبتلا شد و تنها چیزی که توانست برای بار دوم جان او را نجات دهد، داروی کشف شده توسط فرزند آن پیرمرد کشاورز بود.
♡زندگي زيباست♡
@helma_mag |نشریه دانشجویی حلما
#ورق
انسانها از دنبال کردن مهم ترین رویاهایشان میترسند
چون احساس میکنند لیاقت رسیدن به آنها را ندارند یا اینکه
قادر نیستند به آنها برسند ...!
📚کیمیاگر
✍🏻پائولو کوئلیو
@helma_mag | نشریه دانشجویی حلما
#دیالوگ
شاید داشتن یک ذهن زیبا خوب باشد، اما یک موهبت بزرگ، کشف یک قلب زیبا است.
🎥 ذهن زیبا
@helma_mag | نشریه دانشجویی حلما