°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۷۳ ✍ اتفاقی که سبب عصبانیت شهید شد #متن_خاطره هرگز تندخویی ازش ندیدم. اما یه
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۷۴
🌸 دغدغهی جالب و تأملبرانگیز یک رزمنده در آستانهی شهادت
#بیتالمال #رزق_حلال #استاد #دانشگاه #تربیت_فرزند #روزی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۷۴ 🌸 دغدغهی جالب و تأملبرانگیز یک رزمنده در آستانهی شهادت #بیتالمال
#طرح_مستطیل
👆خاکریز خاطرات ۷۴
🌸 دغدغهی جالب و تأملبرانگیز یک رزمنده در آستانهی شهادت
#بیتالمال #رزق_حلال #استاد #دانشگاه #تربیت_فرزند #روزی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۷۴ 🌸 دغدغهی جالب و تأملبرانگیز یک رزمنده در آستانهی شهادت #بیتالما
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۷۴
✍ دغدغهی جالب و تأملبرانگیز یک رزمنده در آستانهی شهادت
#متن_خاطره
میگفتند استاد دانشگاست و فلسفه درس میداده. ترکش پایش رو قطع کرده و خونریزی شدیدی داشت. کسی هم نمیتوانست کاری انجام بده. با همون حالش بهم گفت: «این بیسکویتها که توی صبحگاه میدادند ...» با خودم فکر کردم بیسکویت میخواد چیکار توی این وضعیت؟ ادامه داد: « من یکبار یکیاش رو بردم برا دخترم، اشکال نداره؟ » پرسیدم: مگه سهمیهی خودت نبوده؟ جواب داد: آره!!! گفتم إنشاءالله که اشکال نداره ... انگار منتظر همین جواب من بود ...
📚 منبع: روزگاران۱«کتاب خاطرات» ، صفحه ۴۴
#بیتالمال #رزق_حلال #استاد #دانشگاه #تربیت_فرزند #روزی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f