﷽
رفتند تا بمانیم!
اینڪه استاد پناهیان گفتند شاید بزرگترین اثری ڪه #شهید برای ما دارد،این است ڪه ما را به #فڪر وا می دارند!
فڪر...
فڪر...
فڪر...
فکر اینڪه قربانی ڪردند #خودشان را!
و خدا #قربانی ڪرد آن ها را...
این ڪه شهیدی آلبوم عڪس های خود را از بین میبرد ڪه نڪند حالا بعد شهادت،اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود...
و یا شهیدی پلاڪش را پرت ڪند در ڪانال پرورش ماهی!ڪه در فڪرش تشییع با شڪوهی برای خودش متصور شد!
#شهوت شهادت بخشڪاند...
و فرماندهان شهیدی ڪه حاضر شدند!
در جمع سربازان سینه خیز بروند...
در پوتین بسیجی ها آب بخورند...
و ...
درس قربانی ڪردن #خود است!
برای خدا شدن آسان نیست!
چون نباید #هوای قدرت داشتن،داشت...
نباید #هوای دیده شدن داشت...
و برای ما سخت است قربانی ڪردن #هوای_نفس
چون برای ما #لذت تقرب به خداوند،از لذت های #ڪم_ارزش دنیا #ڪمتر است...
حالا ما چه ڪار ها ڪه نڪردیم
برای دیده شدن...
و شهدا از آن سو به ما بیچارگان میخندند!
و شاید #اشڪ میریزند...
ڪه در #خودمان ماندیم!
و لباس #هوای_نفس را از تن در نیاوردیم...
در #خود ماندیم...
در #خود ماندیم...
در #خود ماندیم...
به قول حاج حسین یڪتا:
و هنوز گیر یه قرون و دوزار #شهوت این دنیاییم.
ڪه یڪی بیاد نگاهمون ڪنه...
شهدا #شهوت_شهادت میخشڪوندند!
ڪه یوسف زهرا نگاشون ڪرد...
جان به هر حال قرار است
ڪه #قــربان بشود...
پس چه خوب است
ڪه قربانـی #جانــان بشود...
امروز پنجشنبه می باشد از شهدا فراموش نشود ...
🌹تقدیم به ارواح مطهر شهدا...
🌐 @hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 7⃣4⃣ 💠رنگ 🔰از طرف لشکر بهم گفتند: برای مراسم اربعین #سیدمجتب
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم 8⃣4⃣
🔰« از دانشگاه علوم انتظامي🏢 و پس از آن در هوانيروز✈️ اصفهان با هم بوديم. در هوانيروز با همديگر در يك اتاق زندگی می کردیم و روزگار می گذراندیم؛🙂 و طول دوره خلبانی را در آنجا با همديگر سپري نمودیم.» همانطوري كه#اشڪ 😥در چشمانش حلقه زده بود ادامه داد: « كلاسهاي تئوري و پس از آن كلاسهاي عملي كه در آن پايگاه سپري مي كرديم من نديده بودم كه #نمازش📿 قضا شود. حتي كارهاي داخل اتاق را بیشتر اوقات ایشان انجام مي داد.⭕️
🔰 كلاسهايی📚 كه در طول 🗓روز داشتيم، کارهای اتاق و نظافت و... مانع آن نمی شد که #تکالیف_شرعی خود را با تاخیر انجام دهد.» 👌« بودن با آن شهید همش خاطره بود. ولی اگر بخواهم بهترین💯 خاطره از ایشان برای شما تعریف کنم این است که، در ابتدای اعزام ما به پایگاه شهید وطن پور اصفهان و در اوایل آن دوران که باهمدیگر 👥در یک اتاق بودیم.
🔰 نیمه های شب زمانی که تاریکی 🌒همه جا را فرا گرفته بود و در خواب بودم؛ در گوشم 👂احساس نجوایی نمودم. چشمان خود را باز کردم که این احساس نبود،😳 بلکه واقعیتی بود که با چشمانم داشتم آن را مشاهده می کردم. #شهید جدی را دیده بودم که در آن تاریکی و در دل شب در حال خواندن نماز شب بود.😭 نشستم و به او نگاه کردم. این حادثه نه برای یک بار، بلکه به دفعات نماز شب🌠 خواندنش در آن پایگاه برای من تکرار شده بود؛ به طوری که با نجواهای این #شهید بزرگوار🕊 از خواب بیدار می شدم.»
#خلبان_شهید_رامین_جدی
#راوی_دوست_شهید
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f